ارسطو در جهان اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ارسطو در جهان اسلام شناختهشدهترین فیلسوف
یونان باستان است. ترجمۀ آثار
ارسطو، در جنبش ترجمۀ عربی دانش و فلسفۀ یونانی در حوزۀ فرهنگ اسلامی از اهمیت و شکوفایی ویژهای برخوردار بود. فضای علمی و فرهنگی
جهان اسلام نیز از پایان دوران خلافت
امویان تا دوران شکوفایی خلافت
عباسیان زمینه را برای پذیرش فلسفۀ یونانی و بهویژه فلسفۀ ارسطو آماده کرده بود.
ارسطو در
جهان اسلام شناختهشدهترین فیلسوف
یونان باستان است. از هنگامی که جنبش ترجمۀ عربی دانش و فلسفۀ یونانی در حوزۀ فرهنگ اسلامی آغاز شد (سدههای ۳-۴ق)، ترجمۀ آثار ارسطو از اهمیت و شکوفایی ویژهای برخوردار بود. در این میان، تقریباً همۀ نوشتههای اصیل
ارسطو در کنار بسیاری از نوشتههای مجعول و منسوب به او به عربی برگردانده شده بود.
مترجمان زبردست مسیحی،
نسطوری و
یعقوبی، آثار ارسطو را گاه مستقیماً از یونانی، ولی در بیشتر موارد با واسطۀ ترجمههای سریانی آنها، به عربی ترجمه میکردند.
فضای علمی و فرهنگی جهان اسلام نیز از پایان دوران خلافت
امویان تا دوران شکوفایی خلافت
عباسیان زمینه را برای پذیرش فلسفۀ یونانی و بهویژه فلسفۀ ارسطو آماده کرده بود. ارسطوی عربی شده، هرچند نه تصویر دقیق و کاملی از ارسطوی واقعی، دستکم کوششی بوده است برای انتقال مفاهیم و اندیشهها از زبانی به زبان دیگر که ساختار آنها از بسیاری جهات فرقهای فراوان داشته است. با وجود این، باید انصاف داد که در بسیاری موارد ترجمۀ مترجمان عربی به متن ارسطو وفادارتر و نزدیکتر است، تا بسیاری از ترجمههای جدید به زبانهای اروپایی. البته ترجمههای
عربی نوشتههای ارسطو از لحاظ دقت در انتقال اندیشههای او، همه یکسان نیستند و شاید یکی از علتهای آن، ترجمۀ آثار ارسطو با واسطۀ ترجمۀ
سریانی آنها بوده است.
ترجمۀ نوشتههای ارسطو در
منطق (اُرگانن) در پیدایش تفکر فلسفی در جهان اسلام عمدهترین نقش را داشته، و حتى به
کلام اسلامی نیز راه یافته است. افزون بر ترجمۀ آثار اصیل ارسطو، ترجمۀ انبوهی از نوشتهها و گفتههای مجعول منسوب به او نیز در شکل بخشیدن به تفکر فلسفی اسلامی تأثیری ماندگار ــ هرچند گاه گمراهکننده ــ داشته است. کوشش اصلی و ستایشانگیز مترجمان عربی آثار ارسطو بیش از همه این بوده است که زبان عربی را که تا آن زمان به هیچ روی برای بیان و انتقال اندیشهها و مفاهیم فلسفی یونانی آمادگی نداشته است، تا حد امکان برای این منظور آماده کنند و در این کوشش خود تا نزدیک به مرز کمال موفق شدهاند.
دربارۀ تأثیر کلی فلسفۀ ارسطو بر جهان اسلام گزافه نیست اگر بگوییم که ــ گذشته از تأثیر منطق ارسطو که عاملی عمده در روش اندیشیدن بوده است ــ بیش از نیمی از آنچه فلسفۀ اسلامی خوانده میشود. محصول میراث فلسفۀ ارسطوست. حتى عناصر
فلسفه نوافلاطونی نیز که سهم بسیار مهمی در تکوین فلسفۀ اسلامی داشته، به نام فلسفۀ ارسطویی به اندیشۀ فلسفی اسلامی منتقل شده است. بر روی هم، اگر آن ترجمههای عربی آثار ارسطو نمیبود، فیلسوفان و اندیشمندان سترگی، مانند
کندی، فارابی،
ابن سینا،
ابن باجه،
ابن طفیل، ابن رشد و نیز فیلسوفان دیگری در دورانهای بعدی پدید نمیآمدند، همانگونه که در غرب نیز کسانی مانند
آلبرت بزرگ و
توماس آکویناس، از راه ترجمۀ لاتینی آثار عربی شدۀ ارسطو، به وجود نمیآمدند.
از سوی دیگر، ترجمههای عربی نوشتههای ارسطو و سپس در دورانهای بعدی، ترجمۀ لاتینی آنها از عربی در سدههای میانۀ اروپا انبوهی از اصطلاحات فنی فلسفی را پدید آورد که پایه و مایۀ اصطلاحات فلسفی در همۀ زبانهای اروپایی در دورانهای بعدی و تاکنون شده است. مترجمان عربی افزون بر ترجمۀ متن آثار ارسطو، همچنین بسیاری از آثار شارحان و مفسران یونانی زبان نوشتههای او را نیز که در دوران
هلنیسم پدید آمده بودند، به عربی برگرداندند. این کار نیز انگیزۀ دیگری برای گسترش روزافزون ارسطوگرایی در جهان اسلام شده بود.
بعضی از فیلسوفان مسلمان، ارسطوگرایی را تا مرز شیفتگی به فلسفۀ او کشانده بودند.
ابن رشد، فیلسوف و شارح بزرگ نوشتههای ارسطو برجستهترین نمونۀ آن است. وی در یکجا میگوید: سپاس خدایی را که این مرد (یعنی ارسطو) را از میان دیگران، در
کمال ممتاز کرده، و وی را در برترین جایگاه عظمت انسانی قرار داده است که هیچ انسانی در هیچ دورانی نتوانسته است به آن برسد، ابن رشد در جایی دیگر میگوید: من معتقدم که این مرد نمونهای بوده، که
طبیعت پدید آورده است تا کمال نهانی انسانی را در امور مادی نشان دهد. او آن کسی است که حقیقت نزد وی به کمال رسید.
اینگونه ستایشها از ارسطو، کموبیش نزد دیگر فیلسوفان و اندیشمندان اسلامی نیز دیده میشود.
فهرست ترجمههای عربی نوشتههای اصیل ارسطو و نیز نوشتههای منسوب به او در
الفهرست ابن ندیم،
تاریخ الحکماء قفطی و
عیون الانباء ابن ابی اصیبعه یافت میشود. این ترجمهها تا صد و اندی سال پیش، به شکل دستنوشته در کتابخانههای جهان، پراکنده باقی مانده بودند. از آن زمان تاکنون، بیشتر این نوشتهها به کوشش پژوهشگران و خاورشناسان اندکاندک کشف شده، و به شکلی علمی و انتقادی ویراسته، و منتشر شده است؛ اما برخی از آنها هنوز به دست نیامده، و امید است که روزی در گوشهوکنار کتابخانههای
اروپا یا
آسیا یافت شوند. از نوشتههای اصیل ارسطو، ظاهراً تنها کتاب سیاست او به عربی ترجمه نشده بوده است و علت آن شاید اوضاع و احوال و فضای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نخستین قرنهای خلافت عباسیان بوده باشد.
آنچه تاکنون از متون عربی آثار ارسطو منتشر شده، اینهاست:
۱. مجموعۀ نوشتههای منطقی او با عنوان
منطق ارسطو، به کوشش عبدالرحمان بدوی، ۳ ج، قاهره، ۱۹۴۸، ۱۹۴۹، ۱۹۵۲م.
۲. الطبیعة (فیزیک)، به کوشش همو، ۲ ج، قاهره، ۱۹۶۴، ۱۹۶۵م.
۳. کتاب الشعر (متن عربی)، با مقدمه و پژوهشهای بسیار باارزش، به کوشش تکاج، ۲ ج، وین، ۱۹۲۸، ۱۹۳۳م.
۴. فی السماء و الآثار العلویة، به کوشش
عبدالرحمان بدوی، قاهره، ۱۹۶۰م.
۵. فی النفس، به ضمیمۀ چند نوشتۀ دیگر از پلوتارک، «الحس و المحسوسِ» ابنرشد و «فی النبات» منسوب به ارسطو، به کوشش همو، کویت/ بیروت، ۱۹۷۹م.
۶. طباع الحیوان، درواقع تاریخ جانوران، به کوشش همو، کویت، ۱۹۷۷م.
۷. الخطابة، به کوشش همو، کویت، ۱۹۷۹م.
۸. اجزاءالحیوان، به کوشش همو، کویت، ۱۹۷۸م.
۹. فی کون الحیوان، به کوشش ی. بروگمان و درسارت لولفس، لیدن، ۱۹۷۱م.
۱۰. تفسیر مابعدالطبیعة، از ابنرشد که متن ترجمۀ عربی متافیزیک ارسطو نیز در آن است، به کوشش مریس بویژ، ۳ ج، بیروت، ۱۹۳۸-۱۹۵۲ و ۱۹۶۷م.
۱۱. الاخلاق (
اخلاق نیکوماخس) به کوشش عبدالرحمان بدوی، کویت، ۱۹۷۹م.
از سوی دیگر، شماری از نوشتههای مجعول منسوب به ارسطو نیز به عربی ترجمه شده بوده است که مهمترینشان اینهاست:
۱.
اثولوجیا.
۲. کتاب الایضاح فی الخیرالمحض، که در سدههای میانۀ میلادی با عنوان کتاب العلل شهرت داشته است. این نوشته ترجمۀ پارههایی است از کتاب فیلسوف مشهور نوافلاطونی
پرکلس (ح ۴۱۱-۴۸۵م) با عنوان «عناصر الٰهیات». متن عربی آن نوشته برای دومینبار به کوشش عبدالرحمان بدوی در کتاب الافلاطونیة المحدثة عندالعرب (قاهره، ۱۹۵۵م؛ کویت، ۱۹۷۷م) منتشر شده است.
۳. کتاب التقاحة، در سدههای میانۀ میلادی با عنوان «سیبنامه» شهرت داشته است. در
رسائل اخوان الصفا از آن نام برده میشود.
متن عربی آن به کوشش ی. کرمر در مجموعۀ «مطالعات خاورشناسی» به افتخار جورجو لوی دِلاّ ویدا در رم منتشر شده است (۱۹۵۶م). متن ترجمۀ فارسی آن که با متن عربی تفاوتهایی دارد، نخست به کوشش مارگولیوث در «روزنامۀ انجمن سلطنتی آسیایی» (۱۹۸۲م) منتشر شده است و در مصنفات
بابا افضل کاشانی، به کوشش مجتبى مینوی و یحیى مهدوی با عنوان «
رساله تفاحه» یافت میشود.
۴. سرالاسرار (یا السیاسة فی تدبیر الرئاسة). که در سدههای میانۀ میلادی از شهرت و تأثیر بسیار برخوردار بوده است. متن عربی آن به کوشش عبدالرحمان بدوی در الاصول الیونانیة للنظریات السیاسیة فی الاسلام (قاهره، ۱۹۵۴م) منتشر شده است.
۵. چند رسالۀ هرمسی که در منابع عربی به ارسطو نسبت داده میشود و با نامهای ملاطیس، اسطماخس، سلماطیس آمده است،
بخشی از این نوشتهها در نسخۀ خطی شمارۀ ۲۵۷۷ در کتابخانۀ ملی پاریس با عنوان
کتاب الاستوطاس لهرمس الحکیم آمده است. در رسائل اخوان الصفا از این نوشته با اندک تحریفی در عنوان کتاب، نام برده، و عباراتی از آن نقل میشود.
۶. شروح على ارسطو مفقودة فی الیونانیه و رسائل اخرى از عبدالرحمان بدوی، بیروت، ۱۹۷۱م.
فارابی نیز در یکی از نوشتههایش، خلاصهای از فلسفۀ ارسطو را آنگونه که در آثار ترجمه شدۀ او یافته، عرضه کرده است که محسن مهدی آن را با عنوان «الفارابی، فلسفة ارسطوطالیس» در مجلة الشعر (بیروت، ۱۹۶۱م) منتشر کرده است.
در پایان عناوین گزیدهای از مهمترین نوشتههای ارسطوشناسان دربارۀ ارسطو و فلسفۀ او (جز آنچه در متن آمده است)، برای مراجعۀ بیشتر یاد میشود:
.Allan، D. J.، The Philosophy of Aristotle، Oxford، ۱۹۵۲
.Brentano، F.، Aristoteles und seine Weltanschuung، Leipzig، ۱۹۱۱
.Brentano، F.، Von der mannig faltigen Bedeutung des Seienden nach Aristoteles، Freibourg، ۱۸۶۲
.Cherniss، H.، Aristotle’s Criticism of Presocratic Philosophy، Baltimore، ۱۹۳۵
.Cherniss، H.، Aristotle’s Criticism of Presocratic Philosophy، Baltimore، ۱۹۳۵
.Cherniss، H.، Aristotle’s Criticism of Plato and the Academy، Baltimore، ۱۹۴۴
.Düring، I.، «Aristoteles»، Pauly، Supplement، ۱۹۶۸، XI/ ۱۵۹-۳۳۶
.Grene، M. A.، A Portrait of Aristotle، London، ۱۹۶۳
.Lloyd، G. E. R.، Aristotle، the Growth and Structure of His Thought، Cambridge، ۱۹۶۸
.Randall، J. H.، Aristotle، New York، ۱۹۶۰
.Ross، D.، Aristotle، London، ۱۹۲۳
.Robin، L.، Aristote، Paris، ۱۹۴۴
.Zeller، E.، «Aristoteles und die alten Peripatetiker»، Philosophie der Griechen in ihrer geschichtlichen Entwicklung، Leipzig، ۱۹۲۱، vol.II(۲)
.Züricher، J.، Aristoteles ’Werk und Geist، Paderbotn، ۱۹۵۲
(۱) ابن ندیم، الفهرست، به کوشش گوستاو فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۷۱م؛
(۲) رسائل اخوان الصفا، بیروت، ۱۹۵۷م.
شرف الدین خراسانی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ارسطو».