ازل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ازل از مفردات
نهج البلاغه، گاهی (به فتح الف و زال) به معنای قدیم بودن، گاهی نیز (به فتح الف و سکون زال) به معنای شدت و تنگی آمده است.
این کلمه گاهی به معنای قدیم بودن و آنچه اوّل ندارد، آمده است. «الازل: القدم و ما لا نهایة له فی اولّه... کما ان الابد ما لا نهایة له فی آخره» آن حضرت (علیهالسلام) در رابطه با خداوند فرموده: «و لا ترفده الادوات سبق الاوقات کونه و العدم وجوده و الابتداء ازله؛
ابزار کار او را یاری ندهند، بودنش بر وقتها سبقت کرده و وجودش بر عدم و بیاوّل بودنش بر اوّل پیشی گرفته است.»
گاهی این واژه بر وزن عقل، و به معنی شدت و تنگی آمده است. لذا
حضرت امیر (علیهالسلام) در وصف
خداوند فرمودهاند: «مانح کلّ غنیمة و فضل و کاشف کل عظیمة و ازل؛
خدایی که عطا کنندۀ فایده و
احسان و از بین برندۀ هر بلای بزرگ و تنگی است.»
در جملۀ «لیس لاوّلیته ابتداء و لا لازّلیته انقضاء هو الاول و لم یزل و الباقی بلا اجل»
ظاهرا منظور از «ازلیّت» همان بیاوّل بودن است و در رابطه با «لم یخلق الاشیاء من اصول ازلیة» در «ابد» سخن گفته شد.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، «مفردات نهج البلاغه»، ص۴۶.