• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ازل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ازل از مفردات نهج البلاغه، گاهی (به فتح الف و زال) به معنای قدیم بودن، گاهی نیز (به فتح الف و سکون زال) به معنای شدت و تنگی آمده است.



این کلمه گاهی به معنای قدیم بودن و آنچه اوّل ندارد، آمده است. «الازل: القدم و ما لا نهایة له فی اولّه... کما ان الابد ما لا نهایة له فی آخره» آن حضرت (علیه‌السلام) در رابطه با خداوند فرموده: «و لا ترفده الادوات سبق الاوقات کونه و العدم وجوده و الابتداء ازله؛ ابزار کار او را یاری ندهند، بودنش بر وقت‌ها سبقت کرده و وجودش بر عدم و بی‌اوّل بودنش بر اوّل پیشی گرفته است.»


گاهی این واژه بر وزن عقل، و به معنی شدت و تنگی آمده است. لذا حضرت امیر (علیه‌السلام) در وصف خداوند فرموده‌اند: «مانح کلّ غنیمة و فضل و کاشف کل عظیمة و ازل؛ خدایی که عطا کنندۀ فایده و احسان و از بین برندۀ هر بلای بزرگ و تنگی است.»
در جملۀ «لیس لاوّلیته ابتداء و لا لازّلیته انقضاء هو الاول و لم یزل و الباقی بلا اجل» ظاهرا منظور از «ازلیّت» همان بی‌اوّل بودن است و در رابطه با «لم یخلق الاشیاء من اصول ازلیة» در «ابد» سخن گفته شد.


۱. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۷۳، خطبه۱۸۶.    
۲. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۰۷، خطبه۸۳.    
۳. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۳۲، خطبه۱۶۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، «مفردات نهج البلاغه»، ص۴۶.    


رده‌های این صفحه : مفردات نهج البلاغه




جعبه ابزار