اصل مثبت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصل مثبت استصحاب چیزی برای اثبات امری خارجی
است.
امر خارجی بالنسبه به
مستصحب سه حالت دارد:
• لازم: امر خارجی لازم مستصحب باشد (مثل استصحاب حیات زید و نتیجه گرفتن رشد موی او)
• ملزوم: امر خارجی ملزوم مستصحب باشد ( مثل استصحاب آتش و نتیجه گرفتن وجود دود)
• ملازم: امر خارجی ملازم مستصحب باشد ( مثل استصحاب حیات زید و نتیجه گرفتن تپش قلب زید)
اصل مثبت جایی است که بین مستصحب و بین اثر شرعی یک امر عقلی و عادی واسطه شود.
درحالت عادی
استصحاب به این شکل است: «مستصحب » >> «اثر شرعی».
اما در اصل مثبت استصحاب به این شکل است: «مستصحب» >> «امر عقلی یا عادی» >> «اثر شرعی».
بر عدم حجیت اصول مثتب چند دلیل آورده شده است:
شیخ انصاری می فرماید آثار دو قسم است
:
• آثار قابل جعل
• آثار غیر قابل جعل
و آثار عقلی و عادی قابلیت جعل ندارند چون آنها اثر نفس متیقن نیستند
اشکال به شیخ در اینجا است که:
• همه وقوع اصل مثبت را ممکن می دانند و در اثبات (آیا حجت است یا نه) بحث میکنند
• شیخ وقوع اصل مثبت را محال می داند و در مقام ثبوت اشکال دارد (که پذیرفته نیست)
استدلال محقق خراسانی به شکل زیر است:
اصل مثبت --- اثر شرعی مع الواسطه است.
اثر شرعی مع الواسطه --- خارج از قدر متیقن لاتنقض است.
نتیجه: اصل مثبت --- خارج از قدر متیقن لاتنقض است.
اشکال در کلیت کبری است چون :
اثر شرعی مع الواسطه --- در تخاطب امام با زراره نیست.
هر آنچه در تخاطب امام نباشد --- مضر به قدر متیقن نیست.
نتیجه: اثر شرعی مع الواسطه --- مضر به قدر متیقن نیست.
علامهی حائری در درر می فرماید:
اصل مثبت --- اثر شرعی مع الواسطه است.
اثر شرعی مع الواسطه --- خارج از انصراف لاتنقض است.
نتیجه: اصل مثبت --- خارج از انصراف لاتنقض است.
انصراف در جایی است که کثرت استعمال باشد پس در اینجا کثرت استعمال وجود ندارد پس خارج از انصراف لاتنقض نیست.
صاحب کفایه می فرماید: لاتنقض الیقین بر ترتب آثار متیقن دلالت دارد و بر آثار غیر متیقن دلالت ندارد.
اگر همین اثر شرعی یک اثر شرعی دیگر داشته باشد بنا بر مبنای محقق خراسانی نباید اثر آن را بار کنیم
لازم
دو گونه است:
• لازم بیّن: جایی است که تصور ملزوم ملازم با تصور لازم باشد (مثلا وقتی کلمه آفتاب را می شنویم، نور را همراهش تصور می کنیم)
•لازم غیر بیّن: جایی است که ملزوم تصور شود ولی لازمش به ذهن ما خطور نکند
لذا تفصیل قائل می شویم که:
•اگر لازم بیّن باشد>> اثر لاتنقض بار می شود.
•اگر لازم غیر بیّن باشد>> اثر لاتنقض بار نمی شود.
استصحاب در دو جا به کار می رود:
•استصحاب در احکام
•استصحاب در موضوعات
استصحاب در موضوعات به همراه کبرای شرعی مفید فایده است
مثلا: استصحاب می کنیم آب آفتابه پاک است پس صغرای مسئله درست شد که: این آب پاک است
و کبرای مسئله می گوید: کل
نجس غسل بماء طاهر فهو طاهر
نتیجه می گیریم که عبایی که با این آب شستیم، پاک است
پس اگر مستصحب واسطه عقلی یا عرفی داشته باشد کبری اثر شرعی ندارد.
فرق بین
امارات و اصول عملیه این است که لوازم امارات حجت است ولی لوازم اصول عملیه حجت نیست.
محقق خراسانی می فرماید اماره از واقع خبر میدهد.