ایل بچاقچی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُچاقچی، ایل، بزرگترین
ایل استان
کرمان است.
مذهب آنان
تشیّع و زبانشان ترکی آمیخته با عناصر فراوان فارسی است.
«بیچاقچی» در ترکی به معنی
سازنده و فروشنده
کارد است.
ابن بطوطه نیز، که از اخی احمد بچقچی در سیواس
و اخی بچقچی در ازاق (آزُف)
نام میبرد، «بچق» راچاقو و «بچقچی» را منسوب به
چاقو دانسته است.
ظاهراً نام این ایل از خانوادهای به نام بچاقچی که به ریاست ایل رسیده اخذ شده است؛ زیرا که
طایفه و تیرهای به این نام در ساختار اجتماعی ایل دیده نمیشود.
افراد این ایل در مشرق شهرستان
سیرجان (در دامنههای کوههای چهارگنبد)، در
دهستان بَلْوَرْد، و در شهرستان بافت زندگی میکنند، و تیرههایی از آن در استان
هرمزگان قشلاق دارند.
جمعیت کوچنده این ایل در ۱۳۶۶ ش به ۴۱۵ خانوار ۴۵۵، ۲ تن میرسید.
امروز اهالی ساکن دهستان
بلورد عمدتاً از بچاقچیها هستند.
بچاقچیها از صدسال پیش تاکنون بتدریج آبادی نشین شدهاند، ولی دستههایی از آن هنوز چادرنشیناند.
مرکز
خوانین این ایل در دوره قاجاریه روستایِ بلورد، در۴۲ کیلومتری مشرق شهر سیرجان، بود؛ اما امروز، که نظام قبیلهای ایل در معرض فروپاشی است، خانها دیگر در رأس
هرم قدرت قرار ندارند.
با اینهمه، هنوز برخی از طوایف
استقلال خود را حفظ کردهاند.
سابقاً بچاقچیها به طوایف متعددی تقسیم میشدند، از جمله «راینیها» (جمعیت کوچنده: ۶۵۷ خانوار، ۸۸۹، ۳ تن) که امروز ایل مستقلی به شمار میآیند.
در حال حاضر،
طوایف این ایل به تیرهها، شاخهها و چادرهایی تقسیم میشوند که هنوز ساختار قبیلهای خود را حفظ کردهاند.
از جمله مهمترین این طوایف عباسلو، اَنْگَلو، قراسعدلو، سارسعدلو (ساری سعدلو) را میتوان نام برد.
بچاقچیها درگذشته به
پرورش اسب اشتغال داشتند و در
سوارکاری مشهور بودند، به طوری که در دوره رضاخان واحدهای سواره نظام کرمان از افراد آن ایل تشکیل میشدند.
شغل مردان بچاقچی
دامپروری و
باغداری و کارگری است، و زنها به بافتن
قالی ،
جاجیم و
گلیم اشتغال دارند.
نوعی بز شیری رنگ با دست و پای بلند به وزن ـ متوسط ـ ۳۰
کیلو در این ایل پرورش داده میشود که به بز
نژاد رایین معروف است و
کرک لطیف و مرغوبی دارد که به خارج صادر میشود.
در قدیم، از این کرک
شال کرمانی (شال کاکی) بافته میشد.
چنین بزهایی اغلب در مناطق بافت و رابُر پرورش داده میشوند.
از منشأ بوچاقچیها اطلاع چندانی در دست نیست.
نام ایل بوچاقچی از دوره
قاجار در کتابهای تاریخی آمده است.
به نوشته احمدعلی وزیری، اسفندیارخان بچاقچی در ۱۳۱۵ ـ ۱۳۱۷ شهر سیرجان را متصرف شد ولی در آن شهر به
قتل رسید.
پس از او، پسرش حسین خان در جریان جنگ بین المللی اول (۱۳۳۳) با انگلیسیها به نبرد پرداخت و سواران ایل بچاقچی، به یاری وی، با
پلیس جنوب
ایران درگیر شدند.
در ۱۳۳۴/۱۹۱۶ حسین خان بچاقچی در
قلعه بلورد به ۲۵ تن از فراریان آلمانی، که اسیر ژنرال سایکس بودند،
پناه داد.
در ۱۳۳۶/۱۹۱۸ بچاقچیها، به سرپرستی مرادخان شکوه السلطان رئیس طایفه بچاقچی، وارد شهر کرمان شدند.
در ۱۳۲۲ ش،
ارتش ایران با حسین خان بچاقچی، که
طغیان کرده بود، وارد
جنگ شد و مدت سه ماه با سواران بچاقچی به زدوخورد پرداخت.
(۱) ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحّد، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۲) ایرج افشار سیستانی، مقدمهای بر شناخت ایلها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۳) ایران وزارت داخله، ایران و جنگ جهانی اول: اسناد وزارت داخله، چاپ کاوه بیات، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۴) محمد حسن پیغمبر دزدان، پیغمبر دزدان، چاپ باستانی پاریزی، تهران ۱۳۵۳ ش.
(۵) حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها)، ج ۸: استان هشتم (کرمان و
مکران)، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۶) علی رزم آرا، جغرافیای نظامی کرمان، تهران ۱۳۲۳ ش.
(۷) سازمان برنامه و بودجه، طرح مطالعات جامعه عشایر استان کرمان، ۱۳۶۹ ش.
(۸) فلوریدا سفیری، پلیس جنوب ایران، ترجمه منصوره اتحادیه (نظام مافی) و منصوره جعفری فشارکی (رفیعی)، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۹) مسعود کیهان، جغرافیای مفصل ایران، تهران ۱۳۱۰ـ۱۳۱۱ ش.
(۱۰) مرکز آمار ایران، سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده ۱۳۶۶، نتایج تفصیلی استان کرمان، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۱) محمد میرشکرائی، «بَلوَرد: پایگاه ایل بچاقچی» در ایران وزارت فرهنگ و آموزش عالی مرکز مردم شناسی، مجموعه مقالات مردم شناسی، دفتر دوم، ایلات و عشایر، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۲) اسکارفن نیدرمای، زیرآفتاب سوزان ایران، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۳) احمدعلی وزیری کرمانی، تاریخ کرمان، چاپ باستانی پاریزی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۱۴) احمدعلی وزیری کرمانی، جغرافیای کرمان، چاپ باستانی پاریزی، تهران ۱۳۵۳ ش.
(۱۵) Sir James W Redhouse, A Turkish and English lexicon, Istanbul ۱۹۷۸.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ایل بچاقچی»، شماره۵۱۹.