باز در عرفان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
باز نماد
بخت، شرف و همت عالی میباشد. ازینرو، گاهی در مقابل جانوران پست یا شوم آورده میشود.
در بُندَهِش، حکمت آفرینش باز سپید، نابودی مار پردار ـ که موجب مرگ مردم میشود ـ است.
و این امر، باز را، که به منزله فرّه کیانی است، در مقابل سایة اهریمنی
مار قرار میدهد. همچنین باز، شاه جانوران گوشتخوار و همدم و مختص
پادشاهان تلقی شده است. در نظر عامه، دیدن باز در
خواب، بر
سلطنت و امارت، دلالت دارد.
صاحب نوروزنامه میگوید: پادشاهان دیدار آن را به فال نیک دارند و گفته اند: چون باز بسهولت بر دست پادشاه نشیند و روی سوی او کند، دلیل آن است که پادشاه به ولایتی نو دست یابد؛ و چون هنگام برخاستن سر فرود آرد و سپس سر بر دارد، دلیل بر ضعف کار مُلک باشد؛ و چون به آسمان بسیار نگرد، دلمشغولی پدید آید؛ و اگر میان دو باز در شکارگاه جنگ واقع شود، دشمنی نو پدیدار گردد.
در
ادب فارسی،
نخجیر کار محتشمان به شمار رفته و گفته شده است که شاهان با باز و
چرغ و
شاهین ـ دو نوع دیگر از باز ـ و نیز
یوز و
سگ شکار میکردند.
عنصرالمعالی پادشاهان را در نخجیر باز دو گونه دانسته است: ملوک خراسان که باز را به دست خود نپرانند، و ملوک عراق که آن را به دست خود پرانند؛ و توصیه میکند که پادشاه یک باز را دوبار نباید بپراند.
تربیت خاصّ باز نیز در ادب فارسی مطرح است: پس از صید، چشمان آن را میدوزند تا با عادات پیشین خود بیگانه شود و به جایگاه جدید خود و بازدار خوگیرد، و بر اثر ریاضت و چشم دوختن از تعلقات، شایسته دست سلطان شود.
قدما انواع این پرنده را باز، زرق، باشه (باشق)،
بیدق،
صقر (چرغ، چرخ) دانسته و تنها ماده آن را باز خواندهاند که در
صید، قدرت و جسارت بیشتری از نر خود دارد و کمتر بیمار میشود.
نیز گفته اند: بهترین نوع باز آن است که فراخ چشم، سرخ چشم، تیز چشم، دراز گردن، سینه پهن، سخت گوشت، کم پر، سیاه ناخن، قوی انگشت و سبز پای باشد.
همچنین باز سپید را، از نظر سهولت ریاضت و قدرت جسمانی، بهترین نوع این پرنده دانسته اند.
در نظر آنان، باز موجودی است مضطرب، گرم مزاج، کم طاقت در برابر تشنگی، سبکبال، تیز پرواز، وفادار، زیرک، تیزبین، متکبر، تنگ خُلق، و نیز دارای صفات شاهانه ای چون بزرگمنشی، نازکی و پاکیزگی.
در برخی از آثار عرفانی، باز تمثیل
روح و
نفس ناطقه است و
عرفا آن را سالکی اسیر زندان تن دانستهاند که با ریاضت، سلوک، چشم دوختن از تعلقات و به یاری پیر یا
عقل فعال (عقل دهم)، باید قفس تن را بشکند و به
عالم مثال اعلا عروج کند
ازاینرو سالک باید از راه ریاضت، نفس ناطقه انسانی را بر نفس حیوانی غلبه دهد؛ و چون مخلوق با خالق سنخیت و مجانست ندارد، باید وجود و صفات او در ذات حق فانی شود.
همچنین در عرفان، نواختن طبل در مراحل تربیت باز به نواختن طبل قیامت برای وصول به حق تعبیر شده است که مولانا آن را ندای «إِرجعی» و فنا در ذات حق دانسته است.
این رمز نزد عرفا به معنای مرگ ارادی و مردن پیش از مرگ طبیعی یا فنا در ذات حق به طریق کشف و شهود است
به گفته
قزوینی،
که از انواع مختلف باز تنها ماده آن را باز دانسته است، میتوان گفت: تمثیل باز به
نفس ـ که
مؤنث مجازی است ـ و تشبیه بازدار به پیر یا عقل فعّال نشان دهنده حالت انفعالی نفس و تأثیرپذیری آن در برابر عقل فعال است. ابن بابویه نیز در ذکر نام «علی» گفته است که این نام نزد فارسیان مترداف «
حبتر» یعنی باز شکاری است
و این نکته گویای علوّ مقام باز و رفعت شأن اوست.
از میان آثار حکمای اشراقی، در
عقل سرخِ سهروردی، باز به نفس تمثیل شده است: بازی که به اسارت صیادان
قضا و قدر درآمده است با استفاده از غفلت موکلان (حواس ظاهر و حواس باطن)، به صحرا (عالم علوی) میگریزد و در آنجا بر اثر
ریاضت و چشم دوختن از تعلقات و، درنتیجه، تحققِ منِ ملکوتی خویش، با پیر یا عقل فعال دیدار میکند ـ عقل فعال به منزله نوری است که از ذات خداوند و
عقول مجرده ساطع، و به شرط استعداد، بر نفس اشراق میشود تا آن را شایسته وصال کند.
تمثیل روح و نفس به مرغی که در قفس تن اسیر شده در ادبیات سابقه طولانی دارد. کهنترین سابقه این تمثیل در
هند باستان بوده که در
کلیله و دمنه (باب الحمامة المطوقة) بازتاب یافته است. در
یونان باستان نیز
پارمنیدس در مقدمه کتاب خود، «در راه حقیقت»، داستان پرواز روح را نقل کرده است. سپس
افلاطون در مکالمه «فایدروس»، تمثیلی نظیر داستان مرغان آورده است؛ با این تفاوت که در آنجا روح به ارّابه ران و اسب بالدار تشبیه شده است.
در فرهنگ اسلامی، ابن سینا نخستین کسی است که تمثیل روح به مرغ را در رسالة الطیر و «قصیده عینیّه» خود مطرح کرده است. در رسالة الطّیر امام محمد غزّالی، داستان مرغان احمد غزّالی، حدیقه سنایی، عبهرالعاشقین روزبهان بقلی، منطق الطیّر عطار، مثنوی مولانا و غزلیات شمس، شعر حافظ و دیگران، تمثیل روح به مرغ و تن به قفس فراوان دیده میشود.
مصریان و یونانیان باستان باز را مقدس میشمردند، به حدی که اگر کسی سهواً آن را میکشت مرتکب
گناه بزرگی میشد؛ اما
قوم یهود، به متابعت از شریعت خود، آن را از
حیوانات نجس میدانستند.
(۱) ابن بابویه، معانی الاخبار، قم ۱۳۶۱ ش.
(۲) ایرانشاه بن ابی الخیر، بهمن نامه، چاپ رحیم عفیفی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۳) بندهش، (گردآوری) فرنبغ دادگی، ترجمه مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۴) تقی پورنامداریان، رمز و داستانهای رمزی در ادب فارسی: تحلیلی از داستانهای عرفانی ـ فلسفی ابن سینا و سهروردی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۵) شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ قزوینی و غنی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۶) عمر بن ابراهیم خیام، نوروزنامه، چاپ علی حصوری، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۷) محمد بن موسی دمیری، حیوة الحیوان الکبری، قاهره ۱۹۷۰، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
(۸) جعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، تهران ۱۳۶۲ ـ ۱۳۶۳ ش.
(۹) مصلح بن عبدالله سعدی، متن کامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۴۰ ش.
(۱۰) مجدودبن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۱۱) مجدود بن آدم سنایی، دیوان حکیم سنایی، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۳۶ ش.
(۱۲) یحیی بن حبش سهروردی، عقل سرخ، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۳) محمد بن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۱۴) محمد بن ابراهیم عطار، منطق الطیر، چاپ محمد جواد مشکور، تبریز (تاریخ مقدمه ۱۳۳۷ ش).
(۱۵) کیکاوس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۱۶) احمد بن محمدغزالی، داستان مرغان: متن فارسی رسالة الطیر خواجه احمد غزالی، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۱۷) محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، چاپ حسین خدیو جم، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۸) محمدحسن فروزانفر، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، تهران ۱۳۵۳ ش.
(۱۹) زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، بیروت (بی تا).
(۲۰) کلیله و دمنه، چاپ الیاس خلیل زخریا، بیروت ۱۹۸۳.
(۲۱) محمد بن منور، اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۲۲) اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ ۱۳۶۵ش.
(۲۳) جلال الدین محمد بن محمد مولوی، کلیات شمس تبریزی، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۲۴) جلال الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح نیکلسون، چاپ پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۵) احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
(۲۶) عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ ش.
(۲۷) جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، تهران ۱۳۴۹ ش.
(۲۸) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باز در عرفان»، شماره۱۸۰.