بحرالمیت خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بحر الميت
جلد: ۱۱
شماره مقاله:۴۵۳۰
بَحْرُالْمَيَّت، درياچهاي در فلسطين كه به واسطة فقدان حيات جانوري، بهايننام (دريايمرده) مشهور شدهاست؛ اما در منابع مختلف و در ميان اقوام گوناگون اسامى و القاب ديگري هم يافته است، چنانكه در تورات نام آن درياي نمك (بحرالملح) و درياي عربه و درياي شرقى (سفرتثنيه، ۳:۱۷؛ صحيفةيوشع، ۳:۱۶، نيز ۱۲:۳؛ كتابدوم پادشاهان، ۱۴:۲۵؛ كتاب حزقيال نبى، ۴۷:۱۸) آمده است، و روميان و يونانيان آن را به سبب وجود قير در جاي جاي درياچه، درياي قير (بحرالزفت۱) مىناميدند (اروين، ۴۳۰ ؛ «دائرةالمعارف...۲»، .(II/۵۴۷ جغرافىدانان مسلمان آن را بحيرةالمُنْتِنه (متعفن، بويناك) و بحيرة المقلوبة (ياقوت، ۱/۵۱۶؛ ابن خردادبه، ۷۹؛ مقدسى، ۱۷۸، ۱۸۳)، و به سبب
آبادي زُغَر در نزديكى آن (ياقوت، ۲/۹۳۴)، بحيرة زُغَر خوانده (ابوالفدا، ۳۹؛ دمشقى، ۲۶۸، ۲۷۹)، و با انتساب به سدوم، مسكن قوم لوط آن را بحيرة سدوم، و با انتساب به قوم لوط آن را درياچه يا درياي لوط هم گفتهاند (قلقشندي، ۴/۸۶؛ ناصرخسرو، ۲۹-۳۰؛ براي برخى اطلاعات ديگر، نك: حدود العالم، ۵۶؛ ابن عبدالمنعم، ۴۳۱؛ يعقوبى، ۷۴؛ آغا، ۱۱۹؛ دباغ، ۱(۱)/۸۳).
اين درياچه مستطيل شكل (همانجا) بين ۳۱ و ۵ تا ۳۱ و ۴۵ عرض و ۳۵ و ۲۱ تا ۳۵ و ۳۵ طول جغرافيايى قرار دارد (خمار، ۵۱) و از لحاظ ساختار زمين متعلق به سيستم گستردهاي است كه از انتهاي شمال غربى درياچة سرخ تا خليج عقبه، و در طول محور وادي عربه - بحرالميت - درة اردن - درة بقاع (در لبنان) تا شمال غربى سوريه امتداد يافته است. اين سيستم را گسل بحرالميت نيز ناميدهاند (هلد، ۳۴ ؛ نيز نك: هريس، جرج، .(۲۱ بيابان يهوديه در شرق، و صحراي نقب در جنوب اين درياچه واقع است (رايش، .(۷ بيابان يهوديه بيشتر حاوي تشكيلات سنونين۱ است كه از گچ و مارنهاي سفيدرنگ همراه با رگههايى از سنگ آتشزنه تشكيل شده، و بيشتر پوشش تراسها را به خود اختصاص داده است. در محل پيوستن اين بيابان به بحرالميت، رسوبات جديدتر كاملاً از ميان رفته، و بيرون زدگيهاي آهكى و دولوميتى متعلق به سنومانين۲ زيرين و بالايى قابل رؤيت است؛ به واسطة وجود چنين ساختاري، آب بارانى كه در آهكهاي اين بيابان نفوذ مىكند، از زير زمين به سمت بحرالميت جريان مىيابد (كارمُن، .(۳۳۲
بحرالميت كه پيدايش آن را در حدود ۱۰۰ هزار قم تخمين مىزنند، درگذشته وسعتى به مراتب بيشتر داشته است و در حدود ۲۰ هزار قم شروع به خشك شدن كرد، تا سرانجام در ۱۰ هزار قم به دو درياچة طبريه و بحرالميت تقسيم شد. در حال حاضر، فاصلة اين دو درياچه حدود ۱۰۴كم است («راهنما...۳»، ۱۰ ؛ خوري، ۴۹ .(۲۳, از سمت ساحل شرقى، زبانهاي تا وسط بحرالميت امتداد يافته كه آن را در اين قسمت به دو بخش تقسيم مىكند (گلوك، ۲۰ ؛ «دائرةالمعارف»، همانجا).
بحرالميت آبريز رود اردن به شمار مىآيد (هريس، جرج، ۱۱ ؛ نيز نك: بونه، ۲۶۳ ؛ قلقشندي، ۴/۸۶ -۸۷) كه با گل ولاي فراوان (گلوك، به اين درياچه مىريزد. علاوه بر اين، آب بحرالميت توسط ۱۴ خشكه رود از جمله واديالنار، واديالتعامره و وادي حساسه - كه بيشتر از كرانة غربى به سوي آن جريان دارند - تأمين مىگردد («راهنما»، ۲۴ ، نقشه؛ شراب، ۱۴۴؛ خوري، ۲۴ ؛ دباغ، ۸(۲)/۳۲). از اينرو، سطح آب بحرالميت به حجم آبهاي ورودي به آن بستگى دارد و پيوسته در نوسان است (خوري، همانجا؛ هلد، ۲۳۸ ؛ «سطح آب۴»، .(۱۷۹
مساحت اين درياچه حدود ۰۵۰ ،۱كم۲ است (نحال، جغرافية...، ۴۶). بيشترين طول آن از شمال به جنوب ۸۰ كم و عرض آن از شرق به غرب حدود ۱۸كم است (همان، ۳۳)؛ عمق آن بين ۳۸۳ متر در شمال تا حدود يك متر در جنوب در نوسان است (خمار، همانجا). اين درياچه كه در پستترين سطح خشكيهاي
جهان قرار گرفته (گوبزر، ۷ )، در حدود ۳۹۷ متر پايينتر از سطح دريا واقع است («دائرةالمعارف»، همانجا) و با توجه به نوسان سطح آب، تا ۴۳۲ متر زير سطح دريا نيز مىرسد (خوري، .(۴۹ بحرالميت هيچگونه خروجى ندارد (هلد، .(۴۱
اين درياچه در ۱۳۰۱ش/۱۹۲۲م (در دورة قيمومت انگلستان) به عنوان حد شرقى سرزمين فلسطين با كرانة شرقى (ترانس جُردن) در نظر گرفته شد. امروزه اين درياچه از جنوب غربى با اسرائيل، از شمال غربى با كرانة باختري (جزئى از قلمرو دولت خودگردان) و از شرق با كشور اردن همجوار است («دائرةالمعارف»، همانجا) و حدود دو سوم از آن به اردن تعلق دارد (هريس، جرج، .(۱۶۱ به واسطة تبخير شديد آب كه تا ۷۴/۲ ميليون متر مكعب در روز برآورد مىشود، آب اين درياچه كه ابن فقيه (ص ۱۱۲) آن را از عجايب چهارگانة سرزمين شام برشمرده، شورترين آبهاي
جهان به حساب مىآيد (هلد، همانجا) و هيچ جانداري نمىتواند در آن زندگى كند (همانجا؛ ياقوت، ۱/۵۱۶؛ عبدالمؤمن، ۱/۱۶۹؛ قلقشندي، همانجا). درجة شوري بحرالميت با نسبت ۳۵%، ۱۰ برابر متوسط شوري آب درياهاست (هلد، همانجا)؛ در هر ليتر از آب سطحى اين درياچه حدود ۲۲۷ تا ۲۷۵ گرم نمك غيرمحلول وجود دارد و در عمق ۱۱۰ متري آن، آب با ۳۲۷ گرم نمك در هر ليتر، از لحاظ شيميايى به حالت اشباع درمىآيد (فيشر، .(۴۳۵
حجم آب اين درياچه رو به كاهش است (خوري، ۴۱ )، تا جايى كه حوضة جنوبى آن به نيمى از وسعت پيشين خود رسيده است و تنها حدود يك متر عمق دارد (هلد، همانجا). تبخير شديد و جنگل زدايى در حوضة آبگير آن از علل خشكيدن اين درياچه به شمار رفته است، به نحوي كه گفته مىشود تا حدود هزار سال ديگر، بحرالميت به كلى از ميان برود (خوري، .(۲۴ به منظور پيشگيري از فرو افتادن سطح اين درياچه، طرح پيشنهادي ايجاد آبراههاي بين مديترانه و بحرالميت - كه مطالعات اولية آن به دهههاي ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰م باز مىگردد - مطرح شده كه اجراي آن به علت موانع موجود، از جمله كمبود منابع مالى، به آينده موكول شده است (گارفينكل، ۸۳ -۸۰ ؛ آغا، ۱۲۱).
شواهدي از جمله سنگهاي آتشزنة متعلق به دورة ميانى عصر ديرينه سنگى (ح ۰۰۰ ،۲۰قم) در ساحل جنوبى، نشان مىدهد كه اطراف بحرالميت از لحاظ زندگى و فعاليت انسانى داراي اهميت و قدمت زيادي است (خوري، .(۲۳ دشتهاي كوچك و حاصلخيز موسوم به «غور» در اطراف اين درياچه يادآور
آبادانى شهرهايى همچون سدوم و گوموراست (اسپافُرد، ۳۸ ؛ پرلمن، ۱۹۷ )، همچنين نوشتهاند كه تجارت املاح اين درياچه در دورة نوسنگى موجب شكوفايى شهر كهن اريحا شده است (مزار، .(۴۴-۴۵ ناصر خسرو كه اين منطقه را ديده بوده، تصريح كرده كه شهر لوط بر كنار بحرالميت قرار داشته است (ص ۳۰)؛ نيز آوردهاند كه در كرانة غربى بحرالميت، در محلى به نام مزادا۵ واقع در ارتفاع ۴۰۰ متري، دژي مستحكم به همين نام قرار داشت (هريس، رابرت، كه يوسفوس آن را مأمن قوم سيكاري۶ مىداند و برپايى آن را به «پادشاهان كهن» نسبت مىدهد .(III/۱۱۷) همو گزارش مىدهد كه اين قوم تمامى آباديهاي منطقه را مورد تعرض قرار مىدادند .(III/۱۱۹) هرود پس از فتح آن دژ به دست روميان استحكامات آن را با ايجاد يك ديوار دفاعى مضاعف تقويت كرد (هريس، رابرت، همانجا؛ نيز نك: يوسفوس، ؛ III/۵۹۱ پرلمن، ۱۹۸ )؛ اين دژ از شبكة آبرسانى قابل توجهى برخوردار بود (كارمن، .(۴۶
در ۱۹۴۷م دستنوشتههاي باستانى موسوم به «طومارهاي بحرالميت» در محلى به نام «خربة قمران»، واقع در حدود ۵/۱ كيلومتري غرب اين درياچه و حدود ۱۲ كيلومتري (جنوب) شهر اريحا، توسط چوپانان فلسطينى يافت شد كه به پيروان اولية عيسى(ع) تعلق دارد (پرلمن، ۲۵۴ -۲۵۳ ؛ كارمن، ۳۳۲ ؛ «باستانشناسى۱»، ۱۶۹ )؛ گرچه بعضى اين طومارها را به فرقهاي يهودي نسبت داده («دائرةالمعارف»، ؛ II/۵۴۸ راپس، ۳۹۸ )، و گروهى حتى آنها را متعلق به جماعتى از «آتش پرستان» ايران باستان به شمار آوردهاند (هريس، رابرت، ۱۲۴ ؛ قس: «باستانشناسى»، .(۱۶۳ در ۷۳م قيامى توسط اين مردمان برضد روميان برپا شد كه محل آن را در كرانة غربى بحرالميت و حدود ۳۲ كيلومتري شمال سدوم باستان دانستهاند (پرلمن، ۱۹۸ ؛ نيز نك: هريس، رابرت، .(۱۲۵
از همان آغاز اسلام، مسلمانان قصد بيرون راندن روميان از فلسطين را داشتند (رانسيمان، )؛ I/۱۵ در واقع، هم مسلمانان صدر اسلام و هم ساكنان قديمى فلسطين، پيروزي بر روميان را نوعى بازپسگيري سرزمين خودي از بيگانگان به شمار مىآوردند (حتى، .(۱۴۳ از اينرو، هرقل (هراكليوس) در ۸ق/۶۲۹م بعد از غلبه بر سپاه كوچكى كه به فرمان پيامبر(ص) گسيل شده بود، كمكهاي خود به طوايف جنوب بحرالميت و ساكن در كنار مسير مدينه - غزه را قطع نمود. اين درگيري در موته، واقع در منتهى اليه جنوب شرقى بحرالميت رخ داد و طى آن، زيد بن حارثه نيز جان خود را از دست داد (همو، ۱۴۷ ، ۱۴۳ ؛ طبري، ۲/۳۶ بب؛ نيز نك: ابن اثير، ۲/۲۳۴ بب؛ بروكلمان، ۴۳).
كمى پس از آن، در ۱۳ق/۶۳۴م و در زمان ابوبكر، مسلمانان با گذشتن از پترا در طول مسير تجاري منتهى به ساحل جنوبى، سرگيوس، حكمران رومى فلسطين را در وادي عربه، واقع در جنوب بحرالميت، شكست داده، سپاهيان رومى را از ميان برداشتند (رانسيمان، همانجا؛ حتى، .(۱۴۸
الحُمَيمه
آبادي كوچكى در جنوب بحرالميت، به واسطة قرار گرفتن بر سر راه قديمى تجاري و نزديكى به محل تلاقى مسيرهاي حجاج، يكى از كانونهاي اصلى تبليغات بنى عباس بر ضد امويان به شمار مىرفت (همو، .(۲۸۳ در دورة جنگهاي صليبى، ديگر آباديهاي پيرامونى بحرالميت نيز به سبب استقرار در مجاورت شبكة قديمى راهها كه شهرها و آباديهاي مختلف را از جهات گوناگون به يكديگر متصل مىساخت (رانسيمان، )، II/۵ شاهد كشاكشهاي فراوان بود؛ به همين سبب، بدوئن -
شاه صليبى - پس از سوزاندن و از ميان برداشتن آباديهاي اين ناحيه (همو، )، II/۷۲ در ۵۰۹ق/۱۱۱۵م دژي مستحكم در جنوب بحرالميت برپا داشت، تا بر راههايى كه دمشق را به حجاز و مصر متصل مىساخت، تسلط داشته باشد (حتى، ۶۴۱ ؛ رانسيمان، ۲۲۹-۲۳۰ .(II/۹۸, اين ناحيه و دژ مزبور در ۵۸۳ق/۱۱۸۷م توسط صلاحالدين به تصرف مسلمانان درآمد (بروكلمان، ۳۲۱).
آب بحرالميت حاوي كانيهايى از جمله كلريدهاي كلسيم، منيزيم، سديم، پتاسيم و بروميد منيزيم است (آغا، ۱۲۰؛ نحال، جغرافية، ۳۳-۳۴؛ كارمن، .(۱۳۰ قير (زفت) اين درياچه از دوران كهن مورد بهرهبرداري بوده است (هلد، ۱۱۱ ؛ بونه، ۲۶۵ ؛ نيز نك: ابن خردادبه، ۷۹)؛ از اين ماده درگذشته به عنوان دفع آفات در تاكستانها و نيز براي مقاصد درمانى استفاده مىكردند I/۹۳۳) , ۲ .(EIانگلستان در دورة قيمومت و در ژانوية ۱۹۳۰م طى قراردادي ۷۵ ساله، استخراج ذخاير كانى اين درياچه را به شركتى صهيونيستى به نام «شركت پتاس فلسطين» واگذار كرد («كميته...۲»، ؛ II/۹۷۴ نيز نك: قهوجى، ۱۶؛ ياغى، ۷۸؛ لوكاس، .(۱۲۱ اين شركت در اين ناحيه كه بخش عمدة آن در اختيار اعراب قرار داشت (كوئن، ۳۴۱ )، نخست در قسمت شمالى بحرالميت، و از ۱۹۳۷م در منتهىاليه جنوبى آن به استخراج پتاس پرداخت («راهنما»، ۲۵۸ ؛ سليم، ۴۲۶- ۴۲۸). در همين دوره، كوششهايى براي اكتشاف نفت در پيرامون بحرالميت به انجام رسيد (شوادران، .(۴۵۲
در جريان شكلگيري دولت صهيونيستى و زمينهسازيهاي انگلستان به منظور سيطره بر دو عامل مهم اقتصادي در فلسطين، يعنى آب و كانيها (نحال، سياسة...، ۹۳-۹۴)، برنامههايى براي تصرف صحراي نقب و دستيابى بهبحرالميت آشكارا در دستوركار قرارگرفت (شلائيم، .(۳۷۶ به اين ترتيب، در ۱۳۳۱ش/۱۹۵۲م به منظور بهرهبرداري از پتاس اين درياچه، «كارخانههاي بحرالميت» به عنوان بزرگترين كارخانة صنعتى اسرائيل در شهر نوبنياد سدوم، در مجاورت سدوم باستان، توسط اين دولت راهاندازي شد (كارمن، ۲۸۲ ,۱۳۰ ؛ پرلمن، .(۱۹۷ علاوه بر پتاس، مقاديري فسفات، مس، رس («دائرةالمعارف»، )، II/۵۴۸-۵۴۹ برُم و منگنز (هلد، ۲۳۵ از بحرالميت استخراج مىشود. پتاس استخراجى از اين درياچه يك سوم توليد جهانى را تشكيل مىدهد (همو، .(۱۳۲ علاوه بر بهرهبرداريهاي اسرائيل از اين درياچه، مهمترين صنايع اردن به استخراج پتاس و فسفات از بحرالميت وابسته است (گارفينكل، ۸۲ ,۷۹ ؛ گوبزر، .(۶۸
اطرافبحرالميت ازكانونهايگردشگريداخلى و خارجى محسوب مىشود (كارمن، و هر ساله گردشگران بسياري براي بهرهگيري از خواص درمانى آبهاي آن به اين ناحيه سفر مىكنند (خضر، ۵۵). اهميت اقتصادي اين درياچه و فعاليتهاي وابسته به آن، موجب شكلگيري راههاي ارتباطى و برپايى شهركهايى در اطراف آن و قسمتهايى از نقب، و از اين طريق غلبه بر بيابان شده است (كارمن، همانجا). بحرالميت بجز اهميت اقتصادي و گردشگري، داراي ارزش زيست محيطى فراوانى است (توما، .(۵۸
مآخذ: آغا، نبيل خالد، مدائن فلسطين، بيروت، ۱۹۹۳م؛ ابن اثير، الكامل؛ ابن خردادبه، عبيدالله، المسالك و الممالك، به كوشش دخويه، ليدن، ۱۳۰۶ق؛ ابن عبدالمنعم حميري، الروض المعطار، بيروت، ۱۹۸۴م؛ ابن فقيه، احمد، مختصر كتاب البلدان، بيروت، ۱۹۸۸م؛ ابوالفدا، تقويم البلدان، به كوشش رنو و دوسلان، پاريس، ۱۸۴۰م؛ بروكلمان، كارل، تاريخ ملل و دول اسلامى، ترجمة هادي جزايري، تهران، ۱۳۴۶ش؛ حدود العالم، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۰ش؛ خضر، محمد، «قطاع السياحة فى اسرائيل»، مجلة الارض، ۱۹۵۵م، س ۲۲، شم ۳؛ خمار، قسطنطين، موسوعة فلسطين الجغرافية، بيروت، ۱۹۶۹م؛ دباغ، مصطفى مراد، بلادنا فلسطين، بيروت، ۱۹۷۴م؛ دمشقى، محمد، نخبة الدهر، بيروت، ۱۹۸۸م؛ سليم، محمد عبدالرئوف، نشاط الوكالة اليهودية لفلسطين، بيروت، ۱۹۸۲م؛ شراب، محمدمحمد، معجم بلدان فلسطين، دمشق، ۱۹۸۷م؛ طبري، تاريخ؛ عبدالمؤمن بن عبدالحق، مراصد الاطلاع، بيروت، ۱۹۵۴م؛ عهد عتيق؛ قلقشندي، احمد، صبحالاعشى، به كوشش محمدحسين شمسالدين، قاهره، ۱۹۶۳م؛ قهوجى، حبيب، استراتيجية الصهيونية و اسرائيل، دمشق، ۱۹۸۲م؛ مقدسى، محمد، احسن التقاسيم، ليدن، ۱۹۰۶م؛ ناصرخسرو، سفرنامه، به كوشش محمد دبيرسياقى، تهران، ۱۳۵۶ش؛ نحال، محمد سلامه، جغرافية فلسطين، بيروت، ۱۹۶۶م؛ همو، سياسة الانتداب البريطانى، بيروت، ۱۹۸۱م؛ ياغى، اسماعيل احمد، الارهاب و العنف فى الفكر الصهيونى، بيروت، ۱۹۸۶م؛ ياقوت، بلدان؛ يعقوبى، احمد، البلدان، بيروت، ۱۹۸۸م؛ نيز:
Anglo - American Committee of Inquiry n , A Survey of Palestine, Washington,۱۹۹۱; Archaeology, Jerusalem, ۱۹۷۴; Bonn E , A., X Natural Resources of Palestine n , The Geographical Journal, London, ۱۹۳۸, vol. XCII, no. ۳; Cohen, M. J., Palestine and the Great Powers, Princeton, ۱۹۸۲; X The Dead Sea Levels n , The Geographical Journal, London, ۱۹۰۶, vol. XXVIII, no. ۲; EI ۲ ; Encyclopedia of the Modern Middle East, New York, ۱۹۹۶; Fisher, W. B., The Middle East, London, ۱۹۷۸; Garfinkle, A., Israel and Jordan in the Shadow of War, New York, ۱۹۹۲; Glueck, N., The River Jordan, New York, ۱۹۶۸; Gubser, P., Jordan, London, ۱۹۸۳; Harris, George L., Jordan, New York, ۱۹۵۸; Harris, Roberta L., Exploring the World of the Bible Lands, London, ۱۹۹۵; Held, C. C., Middle East Patterns, London, ۱۹۸۹; Hitti, Ph. K., History of the Arabs, London, ۱۹۳۷; Irwin, W., X The Salts of the Dead Sea and River Jordan n , The Geographical Journal, ۱۹۲۳, vol. LXI, no. ۶; Josephus, The Jewish War, tr. J. Thackeray, London, ۱۹۷۶; Karmon, Y., Israel, a Regional Geography, London, ۱۹۷۱; Khouri, R. G., The Jordan Valley, London, ۱۹۸۱; Lucas, N., The Modern History of Israel, London, ۱۹۷۴; Mazar, A., Archaeology of the Land of the Bible, New York; The Middle East Intelligence Handbooks, ۱۹۴۳-۱۹۴۶ (Palestine and Transjordan), London, ۱۹۸۷; Pearlman, M. and Y. Yannai, Historical Sites in Israel, Jerusalem, ۱۹۷۷; Reich, B. and G. R. Kieval, Israel, Oxford, ۱۹۹۳; Rops, D., Daily Life in Palestine, London, ۱۹۶۵; Runciman, S., A History of the Crusades, London, ۱۹۷۱; Shlaim, A., Collusion Across the Jordan, New York, ۱۹۸۸; Shwadran, B., The Middle East, Oil and the Great Powers, New York, ۱۹۷۳; Spafford, J. E., X Around the Dead Sea by Motor Boat n , The Geographical Journal, ۱۹۱۲, vol. XXXIX, no. ۱; Tuma, E. H. and H. Darin - Drabkin, The Economic Case for Palestine, London, ۱۹۷۸.
عباس سعيدي