بدعت (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بدعت یکی از مفردات
نهج البلاغه، به معنای چیزی که بدون سابقه و نقشهی قبلی بوجود آمده است که
حضرت علی (علیهالسلام) از این واژه در خصوص کسانی که در
دین زیادت و نقصانی ایجاد میکنند، استفاده کرده است.
بدعت در اصل به معنی چیزی است که بدون سابقه و بدون نقشه بوجود آمده است، سپس به معنی «زیادت در دین» به کار رفته است. به همین منظور، برخی معتقدند این واژه به معنی «زیادت در دین یا نقص از آن» است و در اصطلاح
اهل شریعت «ادخال ما لیس من الدین فی الدین» است. لذا بدعت آن است که انسان از روی اغراض فاسد آن را ساخته و سپس به دین
خدا نسبت دهد.
امام (صلواتاللهعلیه) میفرماید: «انّ ابغض الخلائق الی الله رجلان رجل وکله الله الی نفسه فهو جائر عن قصد السبیل مشغوف بکلام بدعة و دعاء ضلالة...؛
مبغوضترین مخلوق نزد خدا دو شخص است اول مردی که خدا او را به سر خود رها کرده، او از راه راست منحرف شده و به کلامی که از خود ساخته و به دین نسبت میدهد و به ضلالتی که بر آن میخواند شاد است.»
همچنین زمانی که
عثمان در محاصره بود، امام (علیهالسلام) پیش وی رفت در ضمن به او چنین فرمود: «فاعلم انّ افضل عباد الله عند الله امام عادل هدی و هدی فاقام سنة معلومة و امات بدعة مجهولة.»
جمع بدعت در «نهج البلاغه» بِدَع (بر وزن عنب) آمده چنانکه آن حضرت در این خصوص میفرماید: «و ما احدثت بدعة الّا ترک بها سنّة فاتقوا البدع و الزموا المهیع؛
بدعتی احداث نشده مگر آنکه به جای آن سنّتی ترک شده از بدعتها اجتناب کنید و ملازم راه آشکار باشید.»
بدعت و بدع جمعاً شانزده بار در «نهج البلاغه» آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «بدعت»، ص۱۱۹.