• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بسطام بن مصقله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بسطام بن مَصقَلة بن هبیره شیبانی، از رجال سیاسی و نظامی عرب در سده‌ی اول هجری بود و نسبش به بکر بن وائل از قبیله‌ی شیبان می رسد
[۱] عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج ۳، ص ۴۸۲، چاپ عبدالله عمربارودی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
.




پدرش نخست از یاران امام علی علیه السلام بود که در سال ۳۸ از سوی ایشان به فرمانداری اردشیر خُرّه، یکی از بخشهای قدیم فارس، گمارده شد؛ اما پس از خیانت به آن حضرت به شام گریخت و جزو وفادارانِ معاویه شد
[۲] نهج البلاغه،خطبه‌ی ۴۴، ترجمه‌ی جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۱ش.




روایتهایی که از فعالیتهای سیاسی و نظامی و پایان زندگی بسطام در مآخذ تاریخی ثبت شده، به دوره‌ی خلافت عبدالملک بن مروان (۶۵ـ۸۶)، پنجمین خلیفه‌ی اموی، محدود می شود. این دوره با نابسامانیهای سیاسی و شورشهای گروههای مختلف بر ضد خلافت اموی یا دشمنی آنها با یکدیگر روبرو بود. بسطام نیز در این کشمکشها برای رسیدن به قدرت فعالیت می کرد.



برای نخستین بار، طبری
[۳] محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک،سلسله‌ی دوم، ص ۷۷۳ـ۷۷۴، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛
[۴] احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۵، ص ۲۹۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶ـ۱۹۳۸، چاپ افست بغداد ( بی تا. )؛
ذیل وقایع سال ۶۸ از او یاد کرده که منصب فرمانداری عین التَمْر را به عهده داشته است.
در این سال، عبیداللّه بن حرّ با مَصعَب بن زُبَیر، که بر حجاز و عراق تسلط یافته بود، درگیر شد و به نرسی ' (حوالی کوفه ) رفت. دهقان آنجا به سوی عین التمر گریخت و بسطام به او پناه داد. ابن حرّ به آنجا حمله برد، بسطام و گروهی از اهالی پایداری کردند، اما سرانجام به اسارت او درآمدند. دهقان با دادن اموالی به ابن حرّ، بسطام و دیگران را آزاد کرد. این روایت، بسطام را در جناح مصعب و از کارگزاران او نشان می دهد.



در سال ۷۲، بسطام و چند تن دیگر سرِ ابراهیم بن اشتر را که می خواست خلافت اموی را براندازد، نزد عبدالملک مروان بردند
[۵] احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف،بلاذری، ج ۵، ص ۳۴۲، ۳۴۶، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶ـ۱۹۳۸، چاپ افست بغداد ( بی تا. )؛
که نشان می دهد بسطام به هنگام قدرتمند شدن عبدالملک کوشیده است خود را به جناح او نزدیک سازد و جزو کارگزاران او شود. طبری
[۶] محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، سلسله‌ی دوم، ص ۱۰۸۸ـ۱۰۸۹، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛
ذیل وقایع سال ۷۵، روایتی آورده که این موضوع را تأیید می کند.



طبق این روایت، به دستور حجّاج، مُهَلَّب و ابن مِخنَف به جنگ خوارجی که در رامهرمز بودند رفتند و آنان را به کازرون عقب راندند. بسطام در این جنگ همراه مهلّب بود. پس از کشته شدن ابن مخنف، حجّاج، عتاب بن وَرَقاء را به لشکر مهلّب اعزام کرد، اما به سبب اختلاف شدید عتاب با مهلّب، مهلّب برخی از اهالی کوفه، از جمله بسطام، را با خود همراه کرد و به مخالفت با عتاب واداشت. عتاب ناگزیر بازگشت و مهلّب تا یک سال همچنان با خوارج می جنگید.



در روایت طبری، ذیل رویدادهای سالهای ۸۲ و ۸۳ درباره‌ی جنگ دیرالجَماجَم، نشان می دهد که بسطام موضع سیاسی خویش را تغییر داده است؛ از حجّاج و خلافت اموی رویگردان شده و با ابن اشعث، که شورشی عقیدتی را بر ضد حجاج و بنی امیه رهبری می کرد، همکاری بسیار داشته است
[۷] محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛
. در جنگ دیرالجماجم که حدود صد روز به درازا کشید، جَبَله‌ی بن زَحْر، رئیس قاریان ابن اشعث، کشته شد و بسطام جانشین او گردید و نیز سرکرده‌ی قبیله‌ی ربیعه شد و در این جنگ از خود رشادتها و پایداریها نشان داد، اما سرانجام عقب نشینی کرد و برای تجدید قوا به بصره رفت، سپس با چهارهزار تن کوفی و بصری، به جنگ شامیان رفت، و سرانجام نتوانست در برابر تیراندازان حجّاج دوام بیاورد و بسیاری از سپاهیان او کشته یا اسیر شدند
[۸] محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک،سلسله‌ی دوم، ص ۱۰۸۸ـ۱۰۸۹، ۱۰۹۴، ۱۰۹۸ـ۱۱۰۰، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛
.



پس از آن، ابن اشعث و نیروهایش با نیروهای حجاج پیوسته در جنگ و گریز بودند. در یکی از همین جنگها، در سال ۸۳، در نزدیکی دجله، حجاج به اردوگاه ابن اشعث شبیخون زد که در آن عده‌ی بسیاری، از جمله بسطام کشته شدند
[۹] محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک،سلسله‌ی دوم، ص ۱۱۲۴ـ۱۱۲۵، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛
.


 
۱. عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج ۳، ص ۴۸۲، چاپ عبدالله عمربارودی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
۲. نهج البلاغه،خطبه‌ی ۴۴، ترجمه‌ی جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۱ش.
۳. محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک،سلسله‌ی دوم، ص ۷۷۳ـ۷۷۴، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛
۴. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۵، ص ۲۹۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶ـ۱۹۳۸، چاپ افست بغداد ( بی تا. )؛
۵. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف،بلاذری، ج ۵، ص ۳۴۲، ۳۴۶، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶ـ۱۹۳۸، چاپ افست بغداد ( بی تا. )؛
۶. محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، سلسله‌ی دوم، ص ۱۰۸۸ـ۱۰۸۹، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛
۷. محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛
۸. محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک،سلسله‌ی دوم، ص ۱۰۸۸ـ۱۰۸۹، ۱۰۹۴، ۱۰۹۸ـ۱۱۰۰، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛
۹. محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک،سلسله‌ی دوم، ص ۱۱۲۴ـ۱۱۲۵، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛




دانشنامه جهان اسلام مقاله ۱۳۳۳    




جعبه ابزار