بهروزخان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بِهْروزْخان، نام دوتن از امیران کرد دنبلی در عهد
صفویه میباشد.
امیر بهروزخان، ملقب به سلمان خلیفه، پسر امیررستم. وی در ۹۲۰ق/۱۵۱۴م امیر طایفۀ دنبلی شد و ۵۵ سال به حکمرانی پرداخت. در نخستین سال فرمانروایی او سلطان سلیم عثمانی به
آذربایجان لشکر کشید. امیربهروز برای حفظ ایل خود از گزند سپاهیان عثمانی، آنان را از ناحیۀ خوی به ناحیۀ کوهستانی هکّاری و ارجیش (ه م) کوچاند و سپس پسرخود کنعانبک را به سرپرستی ایل گماشت و خود به حضور
شاه اسماعیل اول صفوی رسید. شاه اسماعیل هم به پاس خدمات پدران وی به خاندان صفوی، او را ملقب به «سلمان» نمود.
همچنین شاه اسماعیل او را منصب خلیفگی بخشید
و به او اجازۀ ارشاد داد.
در ۹۴۵ق/۱۵۳۸م که سلطان سلیمان عثمانی به عزم تسخیر آذربایجان وارد
ایران شده بود،
شاه طهماسب صفوی در بازگشت از نبرد ازبکان، با شمار اندکی از سپاهیان خود، در ابهر اردو زد و آمادۀ دفع تهاجم سپاهیان عثمانی شد. در این هنگام، امیربهروز با سواران تازه نفس به اردوی شاه طهماسب پیوست.
امیربهروز در ۹۹۵ق/۱۵۸۷م در ۹۵ سالگی درگذشت و او را در مقبرۀ امرای دنبلی به خاک سپردند. تنها پسر او کنعانخان در روزگار جوانی درگذشته بود و از اینرو، پس از وی نوادهاش ایوبخان به
امارت رسید.
بهروزخان دوم، پسر ایوبخان. او از نزدیکان
شاه عباس اول صفوی بود.
هنگامی که شاه عباس در ۱۰۰۹ق/۱۶۰۰م پیاده رهسپار
زیارت مشهد مقدس شد، بهروزخان از جملۀ همراهان او بود که سراسر راه را پیاده پیمودند. در این سفر بهروزخان به لقب جد خود «سلمان» ملقب گردید.
در ۱۰۱۲ق به هنگام بازپسگیری
تبریز از
عثمانیان بهروزخان به شاهعباس پیوست و پیشاپیش، خود را به تبریز رسانید و «دفترآقاسی» (دفتردار) پاشای عثمانی را از تبریز ربود و در نیک پی
زنجان نزد شاهعباس برد. شاهعباس هم با اطلاعات دفتر آقاسی دریافت که سپاه عثمانی برای سرکوب کردهای سلماس، تبریز را بیدفاع گذاردهاند، از اینرو، با نیرویی اندک (حدود ۳۰۰نفر) به تبریز تاخت و در ۱۹
ربیع الثانی۱۰۱۲ وارد آن شهر شد و مقدمات رهایی دیگر نواحی آذربایجان را فراهم کرد.
در ۱۰۱۷ق/۱۶۰۸م، هنگامی که بهروزخان حاکم چورس از توابع خوی بود، برای مقابله با تعرضات مرزی محمدپاشا، حاکم عثمانی ارجیش و عادلجور، از حاکم تبریز یاری جست و با ۵۰۰ سوار بر سر او تاخت و او را در بند کرده، به تبریز فرستاد.
در ۱۰۲۵ق هنگامی که شاهعباس در
گرجستان بود، فرزندان غازیبیک کرد شوریدند و به قلعۀ قارنیارق دست یافتند و با دستدرازی به نواحی سلماس، موجبات ناامنی را در این نواحی فراهم آوردند. بهروزخان به همراه پیربوداقخان حاکم تبریز برای دفع این
فتنه از تبریز بیرون آمدند. در جنگی که نزدیک سلماس درگرفت، حاکم تبریز کشته شد و بهروزخان به محاصرۀ کردان درآمد. اما با شنیدن خبر بازگشت شاهعباس از گرجستان به جانب آذربایجان، کردان عقبنشینی کردند و بهروزخان هم در تبریز به حضور شاهعباس رسید و
خلعت یافت.
تاریخ درگذشت بهروزخان دوم به درستی دانسته نیست. منابع مختلف تاریخ
مرگ وی را از ۱۰۱۴تا۱۰۴۵ یاد کردهاند. منابعی که اساس آنها ریاضالجنة تألیف
عبدالرزاق دنبلی بوده است، برتاریخ ۱۰۱۴ق تأکید دارند؛
(۱۰۳۸-۱۰۵۲ق/۱۶۲۹-۱۶۴۲م) بوده است. از سوی دیگر اسکندربیک در ذیل وقایع سال چهل و دوم سلطنت شاهعباس اول (۱۰۳۸ق)، از بهروزخان به عنوان حاکم منطقۀ چورس و سلماس یاد میکند
بنابراین مرگ وی احتمالاً در سالهای نخستین سلطنت شاهصفی اتفاق افتاده است.
(۱) اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۲) تاریخ دودمان دنبلی، نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ مرکز، شم ۳۲۱۰.
(۳) عبدالعزیز جواهر کلام، آثار الشیعة الامامیة، ترجمۀ علی جواهرکلام، تهران، ۱۳۰۷ش.
(۴) محمدامین ریاحی، تاریخ خوی، تهران، ۱۳۷۲ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بهروزخان»، شماره۵۲۶۷.