بیع چیزی که ظاهرش مشتری را گول زند و باطن آن مجهول باشد و گفتهاند: آن است که بدون تعهد و ثقت باشد.
و ازهری گوید: بیع غرر شامل بیوع مجهوله است که بایع و مشتری به کنه آن پی نمیبرند.
[۷]المغنی (ابن قدامه) چاپ دارالمنار، ۱۳۶۷ هـ، ج۴، ص۲۵۱.
بالجمله چنانکه در کتاب المدونة الکبری می نویسد: غرر مفهومی است کلی که افراد و مصادیق زیادی دارد مانند جایی که ثمن یا مثمن مجهول باشد.
و نیز مثل ماهی در آب و پرنده در هوا و شتر گم شده و برده فراری و بالاخره آنچه مردد بین سلامت و هلاکت باشد.
غرر گاهی با جهل توأم است مانند عبدآبق (برده فراری) که صفات او مجهول است.
و گاهی بدون جهل تحقق مییابد مثل عبدآبقی که صفاتش معلوم است و زمانی جهل بدون غرر محقق می شود مانند مکیل و موزون و معدود که کیل و وزن و عدد آن معلوم نباشد.
موارد غرر در فقه اسلامی بیشمار است لیکن میتوان آنها را در سه مورد ذیل خلاصه نمود:
الف) مورد نخست آنجایی است که غرر یا خطر از جهت عدم اطمینان به امکان تسلیم باشد بدین معنی که یکی از عوضین مقدور التسلیم نباشد، مانند بیع فراری و پرنده در هوا و ماهی در آب.
ب) مورد دوم جایی است که خطر از جهت عدم اطمینان به تحقق وجود باشد یعنی وجود یکی از عوضین مورد وثوق و اعتماد نباشد مانند بیع «عسب الفحل» نطفه حیوان نر و «حبل حبله» بچهجنینی که در شکمناقه است.
ج) مورد سوم جایی است که خطر از جهت جهل به مقدار یکی از عوضین یا جنس یا وصف آن باشد مثلاً مشتری به کمیت یا کیفیت مبیع جاهل باشد.