• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بیع اکراهی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



«بیع» در لغت به معنای خرید و فروش، و «اکراه» به معنای واداشتن کسی به کاری که از آن ناراضی است.
[۱] . اسماعیل بن حماد الجوهری، الصحاح، ط: دارالعلم للملایین «بیع» و«شری» الخلیل بن احمد الفراهیدی، العین، ط: دارالاسواة- الاوقاف، «کره»

در اصطلاح فقهی برای «بیع» بیش از ده معنا بیان شده که به یک مورد آن اشاره می‌شود:
«بیع» عبارتست از: انتقال دارایی از فردی به فرد دیگر، بصورت توافقی در برابر عوض تعیین شده.
[۲] . محمد بن الحسن الطوسی، المبسوط، ط: المکتبه المرتضویه، ج ۲، ص ۷۶.

و برای «اکراه» همان معنای لغوی ذکر شده.
[۳] . الشیخ الانصاری، المکاسب، ج ۳، ص ۳۱۱، ط: مجمع الفکر الاسلامی






۱.۱ - اکراه به حق



۱.۲ - اکراه به ناحق


۱- اکراه به حق، که مقصود از آن اکراه مشروع می‌باشد.
مانند اینکه حاکم شرع حکمی صادر می‌کند مبنی بر فروش ملک بدهکار برای پرداخت حقوق طلبکاران.
بر شخص مکره (در اینجا حاکم شرع) چنین عملی جایز است و این بیع اکراهی باطل نمی‌باشد چرا که مکره در واقع خداوند متعال است و دلیل ولایت بر دلیل رضایت طرفین قرارداد حکومت دارد.
[۴] . محمد علی التوحیدی، مصباح الفقاهه، ط: المطبعة الحیدریة فی النجف، ج ۳، ص ۲۹۵-۲۹۴. ماظم بن علی الحسینی الحائری، فقه العقود، ط: مجمع الفکر الاسلامی، ج ۲، ص ۱۶.

۲- اکراه به ناحق که مقصود از آن این است که فرد ستمکاری انسانی را بر انجام کار حرام یا ترک واجب یا ایجاد عقد یا ایقاع و...وادار نماید.
[۵] . محمد علی الانصاری، الموسوعة الفقهیه المیسرة ، ج ۴، ص ۴۴۲.

اکنون پیرامون احکام این نوع اکراه آنهم در زمینه بیع مطالبی بیان می‌شود



بخش اول: حکم تکلیفی.
در صورتی که اکراه به ناحق باشد بر مکرِه چنین عملی قطعاً حرام است،
ولی بر مکره تکلیفی نیست، چرا که از خود اختیاری ندارد.



۱- کتاب: آیه شریفة «...الّا مَن اکره و قلبه مطمئن بالایمان»
[۶] . سورة النحل، آیه ۱۰۶.
بجز آنها که تحت فشار واقع شده‌اند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است.
۲- سنت: حدیث رفع «رفع عن امتی تسعة اشیاء...و ما اکرهوا علیه...»
[۷] . محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۹۶، باب ۵۶، حدیث اول.
حکم نه چیز از امت من برداشته شد...کاری که بدون رضایت بدان وادار شده‌اند.
بخش دوم: حکم وضعی
در صورتی که «اکراه» به ناطق باشد، بیع باطل است.
دلیل:
۱- کتاب: آیه شریفة «..لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجارة عن تراض منکم...»
[۸] . سوره النساء، آیه ۲۹.
اموال یکدیگر را به باطل (و از راه ناشمروع) نخورید، مگر این که تجارتی با رضایت شما انجام گیرد.
روشن است که شخص مکرَه نسبت به معامله رضایتی ندارد، بنابراین معامله باطل است.
۲- سنت: حدیث « الا یحلّ دم امریء مسلم ولا ماله الا بطیبة نفسه»
خون و مال هیچ فرد مسلمانی حلال نمی‌شود مگر با رضایت خاطرش. چون شخصی مکرَه رضایت ندارد نمی‌توان در اموالش تصرف نمود، بنابراین معامله باطل است.
[۹] . محمد علی التوحیدی، مصباح الفقاهه، ج ۳، ص ۲۹۱ -۲۸۷.

۳- اجماع:
۴- فقها بر بطلان عقد مکرَه و ایقاعات مکرَه اجماع دارند.
[۱۰] . الشیخ الانصاری، المکاسب، ج ۲، ص ۳۰۷، ط مجمع الفکر الاسلامی

۵- سیرة عقلائیه.
اگر معامله‌ای از روی اکراه و نارضایتی انجام گیرد عقلاء به بطلان چنین معامله‌ای حکم می‌کنند و این سیره عقلاء از زمان ما تا زمان معصومین علیهم السلام ادامه داشته.
[۱۱] . کاظم بن علی الحسینی الحائری، فقه العقود، ج ۲، ص ۹.



 
۱. . اسماعیل بن حماد الجوهری، الصحاح، ط: دارالعلم للملایین «بیع» و«شری» الخلیل بن احمد الفراهیدی، العین، ط: دارالاسواة- الاوقاف، «کره»
۲. . محمد بن الحسن الطوسی، المبسوط، ط: المکتبه المرتضویه، ج ۲، ص ۷۶.
۳. . الشیخ الانصاری، المکاسب، ج ۳، ص ۳۱۱، ط: مجمع الفکر الاسلامی
۴. . محمد علی التوحیدی، مصباح الفقاهه، ط: المطبعة الحیدریة فی النجف، ج ۳، ص ۲۹۵-۲۹۴. ماظم بن علی الحسینی الحائری، فقه العقود، ط: مجمع الفکر الاسلامی، ج ۲، ص ۱۶.
۵. . محمد علی الانصاری، الموسوعة الفقهیه المیسرة ، ج ۴، ص ۴۴۲.
۶. . سورة النحل، آیه ۱۰۶.
۷. . محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۹۶، باب ۵۶، حدیث اول.
۸. . سوره النساء، آیه ۲۹.
۹. . محمد علی التوحیدی، مصباح الفقاهه، ج ۳، ص ۲۹۱ -۲۸۷.
۱۰. . الشیخ الانصاری، المکاسب، ج ۲، ص ۳۰۷، ط مجمع الفکر الاسلامی
۱۱. . کاظم بن علی الحسینی الحائری، فقه العقود، ج ۲، ص ۹.




رده‌های این صفحه : معاملات




جعبه ابزار