تصلیب همبند یوسف (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از هم زندانیایهای
حضرت یوسف علیه السلام،
طبق تاویل خوابش به
صلیب کشیده شد.
یکی از زندانیان هم بند
یوسف به
صلیب کشیده شد.
یـصـحبی السجن اما احدکما فیسقی ربه خمرا واما الاخر فیصلب فتاکل الطیر من راسه قضی الامر الذی فیه تستفتیان. «ای دوستان زندانی من! اما یکی از شما (دو نفر، آزاد می شود و)
ساقی شراب برای صاحب خود خواهد شد و اما دیگری به دار آویخته می شود و
پرندگان از
سر او می خورند! و مطلبی که درباره آن (از من) نظر خواستید، قطعی و حتمی است!»
یوسف پس از دلالت و
ارشاد دو
رفیق زندانی خود و دعوت آنها به حقیقت
توحید در ابعاد مختلفش به
تعبیر خواب آنها پرداخت، چرا که از آغاز به همین منظور نزد او آمده بودند، و او هم قول داده بود این خوابها را تعبیر کند، ولی فرصت را غنیمت شمرد و فصل گویا و زندهای از توحید و
مبارزه با شرک برای آنها بازگو کرد.
سپس رو به سوی دو رفیق زندانی کرد و چنین گفت: "دوستان زندانی من! اما یکی از شما آزاد می شود، و ساقی شراب برای ارباب خود خواهد شد" (یا صاحبی السجن اما احدکما فیسقی ربه خمرا). "اما نفر دیگر به دار آویخته می شود و آن قدر میماند که پرندگان
آسمان از سر او می خورند"! (و اما الآخر فیصلب فتاکل الطیر من راسه).
گرچه با توجه به تناسب خوابهایی که آنها دیده بودند، اجمالا معلوم بود کدامیک از این دو آزاد و کدامیک به دار آویخته می شود، اما یوسف نخواست این خبر ناگوار را صریح تر از این بیان کند لذا تحت عنوان "یکی از شما دو نفر" مطلب را تعقیب کرد.
اینکه فرمود: "قضی الامر الذی فیه تستفتیان" خالی از اشعار بر این نکته نیست که یکی از آن دو نفر بعد از شنیدن تاویل رؤیایش خود را
تکذیب کرد و گفت که من چنین خوابی ندیده بودم. و بعید نیست که آن شخص، دومی بوده که وقتی از یوسف شنید که به زودی به دار کشیده می شود و مرغان از سرش می خورند، خود را تکذیب کرده. و با همین اشعار آن روایاتی که از طرق ائمه
اهل بیت علیهالسّلام رسیده تایید می شود، چون در آنها چنین آمده که دومی به یوسف گفت: من در آنچه که برایت تعریف کردم
دروغ گفتم و چنین خوابی ندیده بودم.
یوسف علیهالسّلام هم در پاسخش گفت: "قضی الامر الذی فیه تستفتیان" یعنی تاویلی که از من خواستید حتمی و قطعی شد و دیگر مفری از آن نیست.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تصلیب هم بند یوسف».