توبه در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بازگشت از نافرمانی خدا به سوی اطاعت است که حقیقت توبه ایت در آیات بسیاری از قرآن کریم آمده است که با دسته بندی به بیان آیات خواهیم پرداخت.
«توبه» دراصل به معنای بازگشت ازگناه است (این درصورتی است که به شخص گنهکاری نسبت داده شود) ولی در قرآن و روایات اسلامی بارها به خدا نسبت داده شده است دراین صورت به معنی بازگشت به رحمت است، همان رحمتی که به خاطر ارتکاب گناه از گنهکار سلب شده بود، پس از بازگشت او به خط عبادت و بندگی خدا، رحمت الهی به او باز میگردد و به همین دلیل یکی از نامهای خدا، «تواب» (یعنی بسیار بازگشت کننده به رحمت یا بسیار توبه پذیر) است.
در واقع واژه «توبه» مشترک لفظی یا معنوی است میان «خدا» و «بندگان» (ولی هنگامی که به بنده نسبت داده شود با کلمه «الی» متعدی میشود و هنگامی به خدا نسبت داده شود با کلمه «علی»).
در «المحجة البیضاء» درباره حقیقت توبه چنین آمده است که توبه سه رکن دارد، نخست «علم» و دوم «حال» و سوم «فعل» که هر کدام علت دیگری محسوب میشود.
منظور از «علم» شناخت اهمیت ضرر و زیانهای گناها ن است، واین که حجاب میان بندگان و ذات پاک محبوب واقعی میشود. هنگامی که انسان این معنی را بخوبی درک کند، قلب او به خاطر از دست دادن محبوب ناراحت میشود و چون میداند عمل او سبب این امر شده، نادم و پشیمان میگردد؛ واین ندامت سبب ایجاد اراده و تصمیم نسبت به گذشته و حال و آینده میشود.
درزمان حال آن عمل را ترک میگوید، و نسبت به آینده تصمیم بر ترک گناهی که سبب از دست دادن محبوب میگردد میگیرد، و نسبت به گذشته درصدد جبران بر میآید.
در واقع نور علم ویقین سبب آن حالت قلبی میشود که سر چشمه ندامت، است و آن ندامت سبب موضع گیریهای سه گانه نسبت به گذشته و حال و آینده میگردد.
این همان چیزی است که بعضی از آن به عنوان انقلاب روحی تعبیر کردهاند، و میگویند توبه نوعی انقلاب در روح وجان آدمی است که اورا وادار به تجدید نظر در برنامهها ی خود میکند.
تمام علمای اسلام در وجوب توبه اتفاق نظر دارند، و در متن آیات قرآن مجید کرارا به آن امر شده است؛ در آیه ۸ سوره تحریم میخوانیم :
«یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحا عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم ویدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید به سوی خدا باز گردید توبه کنید، توبهای خالص و بی شائبه، امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایی ازبهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است داخل کند.»
همه انبیای الهی هنگامی که برای هدایت امتهای منحرف ماموریت مییا فتند، یکی از نخستین گام هایشان دعوت به توبه بود، چراکه بدون توبه و شستن لوح دل از نقش گناه، جایی برای نقش توحید و فضائل نیست.
پیغمبر بزرگ خداوند هود (علیهالسّلام) از نخستین سخنانش این بود : «ویا قوم استغفروا ربکم ثم توبوا الیه؛ ای قوم من از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او باز گردید وتوبه نمایید! »
پیامبر بزرگ دیگر صالح (علیهالسّلام) نیز همین سخن را پایه کار خود قرار میدهد و میگوید : «فاستغفروه ثم توبوا الیه؛ از او طلب آمرزش کنید و به سوی او بازگردید و توبه کنید! »
حضرت شعیب ـ علیه اسلام - نیز با همین منطق به دعوت قومش پرداخت و گفت : «واستغفروا ربکم ثم توبوا الیه ان ربی رحیم ودود، از پروردگار خود آمرزش بطلبید و به سوی او باز گردید و توبه کنید که پروردگارم مهربان و دوستدار توبه کاران است! »
در روایات اسلامی نیز بر مساله وجوب فوری توبه تاکید شده است، از جمله :
۱ـ در وصیت امیرالمومنان ـ علی (علیهالسّلام) ـ به فرزندش امام مجتبی ((علیهالسّلام)) میخوانیم :
«و ان قارفت سیئة فعجل محوها بالتوبة؛ اگر مرتکب گناهی شد ی آن را به وسیله توبه هر چه زودتر محو کن! »
البته با توجه به این که امام مرتکب گناهی نمیشود، منظور در اینجا تشویق دیگران به توبه است.
«توبه» مخصوص به گناه یا گناهان خاصی نیست، و شخص و اشخاص معینی را شامل نمیشود، و زمان محدودی ندارد، و سن و سال وعصر و زمان خاصی در آن مطرح نیست.
بنابر این، توبه از تمام گناهان است و نسبت به همه اشخاص و در هر زمان ومکان میباشد، همان گونه که اگر شرایط در آن
جمع باشد بقبول درگاه الهی خواهد بود.
تنها استثنایی که در قبول توبه وجود دارد و در قرآن مجید به آن اشاره شده این است که اگر انسان زمانی به سراغ توبه رود که در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدمات انتقال او از دنیا فراهم شده است و یا عذاب الهی فرا رسد (مانند توبه فرعون هنگامی که عذاب الهی فرا رسید ودرمیان امواج رود نیل در حال غرق شدن بود) پذیرفته نمیشود، ودر آن زمان درهای توبه بسته خواهدشد، زیرا اگر کسی درآن حال توبه کند، توبه او اضطراری است نه اختیاری و توام بامیل و رغبت؛ قرآن میگوید : «ولیست التوبة للذین یعملون السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الآن ولا الذین یموتون وهم کفار اولئک اعتدنا لهم عذابا الیما؛ توبه کسانی که کارهای بدی انجام میدهند و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد میگوید : الان توبه کردم، پذیرفته نیست و نه توبه کسانی که درحال کفر از دنیا میروند ودر (عالم برزخ توبه میکنند) اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم شده است! »
در داستان فرعون میخوانیم : هنگامی که فرعون و لشکریانش وارد مسیر خشکی داخل دریا شدند و ناگهان آبها فرو ریختند و فرعون در حال غرق شدن بود گفت : « آمنت انه لا اله الا الذی آمنت به بنو اسرائیل وانا من المسلمین؛ من ایمان آوردم که هیج معبودی جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آوردهاند نیست، ومن از مسلمین هستم! »
ولی بلا فاصله جواب شنید : «آلآن وقد عصیت قبل وکنت من المفسدین؛ الان ایمان میآوری؟! درحالی که قبلا عصیان کردی و از مفسدان بودی (توبه ات در این حال پذیرفته نیست)! »
در باره بعضی از اقوام گذشته نیز میخوانیم : «فلما راوا باسنا قالوا آمنا بالله وحده وکفرنا بما کنا به مشرکین؛ هنگامی که عذاب (شدید) مارا دیدند گفتند هم اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به معبودهایی که همتای او میشمردیم کافر شدیم! »
قرآن در پاسخ آنها میگوید : «فلم یک ینفعهم ایمانهم لما راوا باسنا سنة الله التی قد خلت فی عباده وخسر هنالک الکافرون؛ اما هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمانشان برای آنها سودی نداشت، این سنت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده و آنجا کافران زیانکار شدند.»
وبه همین دلیل، در مورد حدود اسلامی هنگامی که شخص مجرم بعد از دستگیر شدن و گرفتاری در چنگال عدالت وکیفر و مجازات، توبه کند توبه اش پذیزفته نیست؛ چرا که این گونه توبهها معمولا جنبه اضطراری دارد، وهیج گونه دلالتی بر تغییر موضع مجرم ندارد.
بنابراین توبه تنها در یک مورد پذیرفته نیست و آن جائی است که مسا له از اشکال اختیاری بودن بیرون رود و شکل اضطراری و اجباری بخود بگیرد.
بعضی چنین پنداشتهاند که توبه در سه مورد دیگر نیز پذیرفته نیست :
اول در مورد شرک و بت پرستی زیرا قرآن مجید میفرماید : «ان الله لا یغفر ان یشرک به ویغفر ما دون ذلک لمن یشاء؛ خداوند (هرگز) شرک را نمیبخشد و پایین تر از آن را برای هر کس بخواهد و شایسته بداند میبخشد! »
ولی این سخن صحیح نیست؛ زیرا دراین آیه گفتگو از توبه نیست، بلکه، سخن از «عفو بدون توبه» است، به یقین تمام کسانی که در آغاز اسلام از شرک و توبه کردند و مسلمان شدند توبه آنها پذیرفته شد و همچنین تمام مشرکانی که امروز نیز توبه کنند و رو به اسلام آورند به اتفاق همه علمای اسلام توبه آنها پذیرفته میشود ولی اگر مشرک توبه نکند وبا حال شرک از دنیا برود مشمول غفران وعفو الهی نخواهد شد، در حالی که اگر با ایمان وتوحید از دنیا بروند، ولی مرتکب گناهانی شده باشند، ممکن است مشمول عفو الهی بشوند؟ ومفهوم آیه فوق همین است.
کوتاه سخن این که، عفو الهی شامل مشرکان نخواهد نشد ولی شامل مومنان میشود، اما توبه سبب آمرزش همه گناها ن حتی شرک خواهد شد.
دوم و سوم اینکه توبه باید در فاصله کمی بعد از گناه باشد نه فاصلههای دور، ونیز باید از گناهانی باشد که از روی جهالت انجام گرفته است نه از روی عناد و لجاجت، به این دلیل که هردومطلب در آیه ۱۷ سوره نساء آمده است : «انما التوبة علی الله للذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم وکان الله علیما حکیما ؛ توبه تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام میدهند سپس بزودی توبه میکنند، خداوند توبه چنین اشخاص را میپذیرد وخدا دانا و حکیم است.»
ولی این نکته قابل توجه است که بسیار ی از مفسران این آیه را بر توبه کامل حمل کردهاند زیرا مسلم است که اگر افرادی از روی عناد و لجاج مرتکب گناهانی شوند سپس از مرکب لجاجت و غرور پایین آیند و رو به درگاه خدا آورند، توبه آنان پذیرفته میشود، و در تاریخ اسلام نمونههای فراوانی برای این گونه افراد است که نخست در صف دشمنان لجوج و عنود بودند و سپس بازگشتند واز دوستان مخلص شدند.
همچنین مسلم است که اگر انسان سالیان دراز گناه کند و بعد پشیمان شود و حقیقتا توبه و جبران کند، توبه او پذیرفته خواهد شد.
در حدیث معروفی از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میخوانیم که فرمود : هر کس یکسال قبل از مرگش توبه کند خدا توبه اورا میپذیرد، سپس فرمود یکسال زیاد است، کسی که یک ماه قبل از مرگش توبه کند خدا توبه اورا میپذیرد سپس افزود یک ماه نیز زیاد است کسی که یک
جمعه (یک هفته قبل) از مرگش توبه کند توبه او مورد قبول خداوند واقع میشود، باز افزود یک
جمعه زیاد است کسی که یک روز قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه اش را پذیرا میشود، باز فرمود یک روز نیز زیاد است! کسی که یک ساعت قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه او را میپذیرد سپس افزود یک ساعت هم زیاد است! کسی که قبل از آن که جانش به گلو رسد (در آخرین لحظه حیات و در حال احتضار) توبه کند خداوند توبه او را میپذیرد!
»
البته منظور این است که توبه با تمام شرایطش انجام گردد؛ مثلا اگر حقوق افرادی ضایع شده در همان لحظه به افراد مطمئن توصیه کند که حقوق آنها را بپردازند و سپس توبه کند.
آیات فراوانی ازقرآن نیز دلیل بر
عمومیت توبه و شمول آن نسبت به
جمیع گناهان است؛ ازجمله : در آبه ۵۳ سوره زمر میخوانیم: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب
جمیعا انه هو الغفور الرحیم ؛ بگوای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»
در آیه دیگری همه مومنان را مخاطب قرار داده میفرماید: «وتوبوا الی الله
جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون ؛ ای مومنان همگی به سوی خدا بازگردید تا رستگار شوید.»
واژه
جمیعا دلیل براین است که هر گناه کاری دعوت به توبه شده است، و اگر توبه دارای شمول و
عموم نباشد، چنین دعوتی صحیح نیست.
همان گونه که در بالا آمد حقیقت توبه، بازگشت از نافرمانی خدا به سوی اطاعت است، که ناشی از پشیمانی و ندامت نسبت به اعمال گذشته میباشد و لازمه این پشیمانی و علم به این که گناه حائل میان او و محبوب واقعی میگردد، تصمیم بر ترک آن در آینده و همچنین جبران مافات است: یعنی، تا آنجا که در توان دارد، آثار سوء گناهان گذشته را از درون و برون وجود خویش برچیند، و اگر حقوق از دست رفتهای است و قابل جبران است، جبران نماید. به همین دلیل در قرآن مجید در آیات بسیاری این معنی تکرار شده است که تو به را با اصلاح و جبران همراه ساخته.
۱ـ در آیه ۱۶۰ سور ه بقره بعد از اشاره به گناه بزرگ کتمان آیات الهی و مجازات سخت آنها میفرماید: «الا الذین تابوا واصلحوا وبینوا فاولئک اتوب علیهم وانا التواب الرحیم ؛ مگر کسانی که توبه کنند و اصلاح نمایند و آنچه را کتمان کرده بودند آشکارا سازند که من توبه آنها را میپذیرم و من تواب رحیم هستم.»
۲- ودر آیه ۸۹ سوره آل عمران بعد از اشاره به مساله ارتداد (کافر شدن بعد از ایمان) و مجازا ت سخت آنها میافزاید: «الا الذین تابوا من بعد ذلک واصلحوا فان الله غفور رحیم ؛ مگر کسانی که توبه کنند و اصلاح نمایند (و در مقام جبران برآیند) زیرا خداوند آمرزنده و بخشنده است».
۳- ودر آیه ۱۴۶ سوره نساء، بعداز ذکر منافقان و سرنوشت شوم آنها میفرماید : «الا الذین تابوا واصلحوا واعتصموا بالله واخلصوا دینهم لله؛ مگر آنها که توبه کنند و جبران و اصلاح نمایند و به ذیل عنایت الهی چنگ زنند و دین خود را برای خدا خالص نمایند».
ودر آیه ۵ سوره نور بعد از ذکر مجازات شدید قذف (وارد کردن اتهام زنا و مانند آن به دیگری) و مجازات شدید آنها در دنیا و آخرت، میافزاید : «الا الذین تابوا من بعد ذلک واصلحوا فان الله غفور رحیم؛ مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند که خداوند (آنها را) میبخشد زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است».
۵ـ و سر انجام به صورت یک قانون کلی در همه گناهان، در آیه ۱۱۹ سوره نحل میخوانیم: «ثم ان ربک للذین عملوا السوء بجهالة ثم تابوا من بعد ذلک واصلحوا ان ربک من بعدها لغفور رحیم؛ اما پروردگارت نسبت به آنها که از روی جهالت بدی کردهاند و سپس توبه نموده و درمقام جبران بر آمدهاند خداوند بعد از آن آمرزنده و مهربان است».
شبیه همین معنی در آیه ۸۲ سوره طه و نیز در آیه ۵۴ سوره انعام هم آمده است.
از
مجموع آیات فوق، منطق قرآن در مساله توبه کاملا آشکار میشود، که توبه حقیقی تنها به گفتن استغفار و حتی ندامت از گذشته و تصمیم بر ترک در آینده نیست، بلکه افزون بر این باید کوتاهیهایی که در گذشته رخ داده ومفاسدی که در روح و جان انسان به وجود آمده و آثار سو ئی که گناه در
جامعه گذارده تا آن جا که امکان دارد جبران گردد و شستشو ی کامل حاصل شود.
جامعترین سخن درباره تفسیر معنی اصلاح همان چیزی است که در کلمات قصار امیرمومنان علی (علیهمالسّلام) در نهج البلاغه درشرح استغفار به معنی
جامع و کامل آمده است.
کسی در محضر آن حضرت گفت: استغفر الله گویی امام از طرز سخن او ویا سوابق و لواحق اعمالش میدانست که این استغفار جنبه صوری دارد و نه واقعی، به همین جهت از این استغفار برآشفت و فرمود : «ثکلتک امک اتدری ما الاستغفار؟ الاستغـفار درجة العلیین؛ مادرت بر عزای تو بگرید، آیامی دانی استغفار چیست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است! »
سپس افزود : «وهو اسم واقع علی ستة معان؛ استغفار یک کلمه است اما شش معنی و (مرحله دارد). »
«اولها الندم علی ما مضی؛ نخست، پشیمانی از گذشته است.»
«و الثانی العزم علی ترک العود الیه ابدا؛ دوم، تصمیم برترک آن برای همیشه است.»
والثالث ان توءدی الی المخلوقین حقوقهم حتی تلقی الله املس لیس علیک تبعة؛ سوم این که حقوقی را که از مردم ضایع کردهای به آنها بازگردانی، به گونهای که هنگام ملاقات پروردگار حق کسی برتو نباشد».
«والرابع ان تعمد الی کل فریضه علیک ضیعتها فتودی حقها؛ چهارم این که هر واجبی که از تو فوت شده حق آن را به جا آوری و (قضا یا کفاره آن را انجام دهی). »
«والخامس ان تعمد الی اللحم الذی نبت علی السحت فتذیبه بالاحزان حتی تلصق الجلد بالعظم وینشا بینهما لحم جدید؛ پنجم این که گوشتهایی که به واسطه حرام براندامت روئیده، با اندوه برگناه آب کنی، تا چیزی از آن باقی نماند، و گوشت تازه به جای آن بروید».
«والسادس ان تذیق الجسم الم الطاعة کما ازقته حلاوة المعصیة فعند ذلک تقول استغفرالله؛ ششم آن که به همان اندازه که لذت وشیرینی گناه را چشیدهای درد و رنج طا عت رانیز بچشی، و پس از طی این مراحل بگو استغفر الله! »
ممکن است گفته شود : اگر توبه این است که امیرمومنان علی (علیهمالسّلام) دراین حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کاری میتوان پیدا کرد.
ولی باید توجه داشت که بعضی از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، اما چهار شرط دیگر، جز شرایط واجب و لازم است و به تعبیر بعضی از محققان، قسمت اول و دوم از ارکان توبه است، و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم، و قسمت پنجم و ششم ازشرایط کمال است
این نکته نیز قابل توجه است که اگر گناه او عملی بوده که سبب گمراهی دیگران شده مانند تبلیغات سوء؛ بدعت گذاری در دین خدا، خواه ازطریق بیان و سخن باشد یا از طریق کتابت و نوشتهها، اصلاح و جبران آن در صورتی حاصل میشود که تمام افرادی را که به خاطر عمل او به انحراف کشیده شدهاند تا آنجا که در توان و قدرت دارد باز گرداند، در غیر این صورت توبه او پذیرفته نیست. چنانکه درحدیثی میخوانیم :
«اوحی الله عزوجل الی نبی من الانبیاء قل لفلان و عزتی لو دعوتنی حتی نقطع اوصالک، ما استجیب لک، حتی ترد من مات الی مادعوته الیه فیرجع عنه؛ خداوند به یکی از پیامبران وحی فرستاد که به فلان شخص بگو به عزتم سوگند اگر آنقدر مرا بخوانی که بندهای تو از هم جدا شود دعوت دعای تورا اجابت نمیکنم (و توبه ات را نمیپذیرم)، تا کسانی راکه به خاطر دعوت تو منحرف شده اندواز دنیا رفتهاند زنده کنی واز راه خطا باز گردند! »
این حدیث بخوبی نشان میدهد که مساله اصلاح و جبران تا چه حد گسترده و بدون آن توبه بیشتر جنبه صوری یا مقطعی خواهد داشت.
آیاممکن است انسان از بعضی از گناهان توبه کند در حالی که مرتکب گناهان دیگری میشود.
گاه گفته میشود که توبه باید جنبه
عمومی و همگانی داشته باشد واز تمام گناهان توبه کند، زیرا همه آنها بازگشت به مخالفت با پروردگار میکند، و شکستن حریم مولای حقیقی؛ کسی که از این کار پشیمان باشد، باید هر گناهی را ترک کند نه این که از گناهی توبه کند و گناه دیگری را مرتکب شود و برآن اصرار ورزد.
ولی حق آن است که تبعیض در توبه مانعی ندارد (بعضی از بزرگان علم اخلاق مانند مرحوم «نراقی» در «معراج السعاده» نیز به این معنی تصریح کرده است واز قول پدرش نیز آن را نقل نموده است). هر چند توبه کامل، توبه از تمام گناهان است.
زیرا ممکن است انسان از گناهی بیشتر بترسد و از عواقب شوم آن آگاهتر باشد یا درپیشگاه خداوند قبیح تر و مجازاتش شدیدتر باشد؛ و به همین جهت، از آن گناه توبه کند در حالی که مرتکب گناهان دیگری که قبحش کمتر یا مجازاتش خفیف تر یا آگاهی او نسبت به مفاسد و زیان هایش کمتر است میشود.
توبه اکثر توبه کننده گان نیز همین گونه است، غالبا از گناهان خاصی توبه میکنند در حالی که ممکن است گناه دیگری را انجام دهند و هرگز شنیده نشده که پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یا امامی ازامامان (علیهمالسّلام) یا عالمی از علمای اسلام این گونه توبهها را بی اعتباربشمرد، وتاکید کند که باید توبه از همه گناهان باشد.
درآیات متعددی از قرآن مجید نیز اشارات روشنی به این معنی یعنی تبعیض در توبه دیده میشود.
مثلا، در مورد افرادی که بعد از ایمان مرتد شوند، میفرماید : «اولئک جزاؤهم ان علیهم لعنة الله والملائکة والناس
اجمعین... الا الذین تابوا من بعد ذلک واصلحوا فان الله غفور رحیم؛ کیفر آنها این است که لعن خداوند و فرشتگان و مردم، همگی برآنها است... مگر کسانی که پس از آن توبه کنند، و اصلاح نمایند، خداوند آمرزنده و بخشنده است.»
و درجای دیگر بعد از اشاره به گناهانی هم چون شرک، قتل نفس و زنا، و بیان مجازات سنگین آنها، میفرماید: «الا من تاب وآمن وعمل عملا صالحا فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات؛ مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند وعمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را مبدل به حسنات میکند.»
گر چه قسمتی از این آیات درباره مجازاتها ی دنیوی و بخشودگی آنها به وسیله توبه است، ولی پیداست که از این نظر تفاوتی وجود ندارد؛ اگر توبه در مجازاتهای دنیوی قبول شود، به یقین در مورد مجازاتهای اخروی نیز پذیرفته خواهد شد.
توبه باید پابرجا و دائم بوده باشد؛ از یک سو، هر زمان خطایی از انسان براثر وسوسههای «نفس اماره» سر بزند، باید بلافاصله به سراغ توبه رود، و در مرحله «نفس لوامه» در آید تا زمانی که به مرحله «نفس مطمئنه» رسد و ریشههای وسوسه از بیخ کنده شود.
واز سوی دیگر از هر گناهی توبه میکند باید کمال مراقبت را به خرج دهد که آن توبه را نشکند و بر تعهد خود در پیشگاه خدا نسبت به ترک آینده باقی بماند. و به تعبیر دیگر اگر بعد از توبه از گناه هنوز انگیزههای آن در اعماق دل و جان او باقی مانده باید با آن به مبارزه بر خیزد و جهاد با نفس را جزء برنامه خویش قرار دهد و به این ترتیب هم در صف تائبان باشد وهم در صف مجاهدان.
چنان که از دانشمندی پرسیدند که تفسیر حدیث التائب حبیب الله (توبه کننده دوست خداست) چیست؟
گفت : منظور کسی است که مصداق این آیه شریفه باشد: «التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الآمرون بالمعروف والناهون عن المنکر والحافظون لحدود الله وبشر المؤمنین ؛ (مومنان) توبه کننده گان، عبادتکاران، حمد خداگویان، سیاحت کننده گان (که پیوسته در میان کانونهای اطاعت خدا رفت و آمد دارند) رکوع کننده گان، ساجدان، آمران به معروف، نهی کنند گان از منکر و حافظان حدود الهی (هستند) و بشارت (ده این چنین) مومنان را! »
برکات و منافع توبه بسیار فراوان است که در آیات و روایات بطور گسترده به آنها اشاره شده است.
از جمله امور زیر است :
۱- گناهان را محو و نابود میکند همان گونه که در ذیل آیه: یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحا آمده است : «عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم؛ امید است (با این کار) پروردگارتا ن گناهانتان را بپوشاند».
۲- برکات زمین و آسمان را بر توبه کاران نازل میکند، چنان که در آیات ۱۰و ۱۱و ۱۲ سوره نوح آمده است : «فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا یرسل السماء علیکم مدرارا ویمددکم باموال وبنین ویجعل لکم جنات ویجعل لکم انهارا ؛ به آنها (قوم نوح) گفتم از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی برشما بفرستد، واموال و فرزندانتان را فزرونی بخشد،، وباغهای سرسبز و نهرهای جاری در اختیار تان قرار دهد.»
۳ـ نه تنها گناه را میپوشاند و از بین میبرد، بلکه آن را مبدل به حسنه میکند، همان گونه که در آیه ۷۰ سوره فرقان آمده است که میفرماید : «الا من تاب وآمن وعمل عملا صالحا فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات؛ مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند وعمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان رابه حسنات مبدل میکند».
۴ـ هرگاه توبه کاملا خالص باشد، خداوند آن چنان آثار گناه رامی پوشاند که در حدیث آمده حتی فرشتگانی را که مامورثبت اعمال او هستند به فراموشی وا میدارد و به اعضاء پیکر او که مامور گواهی بر اعمال وی در قیامتند دستور میدهد که گناهان او را مستور دارند، و به زمین که برآن کرده و گواه بر عمل او در قیامت است نیز فرمان میدهد که آن را کتمان کند به گونهای که روز قیامت هنگامی که در صحنه رستاخیز حضور مییابد هیچ کس و هیچ چیز بر ضداو گواهی نخواهد داد.
۵ـ توبه کار حقیقی چنان مورد عنایت و محبت پروردگار قرار میکیرد که حاملان عرش الهی نیز برای او استغفار میکنند، وتقاضای ورود او و خانواده اش رادر بهشت برین و جنات عدن مینمایند.
درحدیثی میخوانیم که: «ان الله عزوجل اعطی التائبین ثلاث، خصال لو اعطی خصلة منها
جمیع اهل السموات والارض لنجوا بها؛ خداوند به توبه کننده گان (واقعی) سه فضیلت داده است که هر گاه یکی از آنها را به
جمیع اهل آسمانها و زمین بدهد، مایه نجات آنها است.»
سپس به آیه شریفه «ان الله یحب التوابین ویحب المتطهرین؛ خداوند توبه کاران و پاکیزه گان رادوست دارد! »
اشاره کرده میفرماید : «فمن احبه الله لم یعذبه؛ هرکس خداونداو را دوست دارد، او راعذاب نخواهد کرد.»
بعد به آیه شریفه «الذین یحملون العرش ومن حوله یسبحون بحمد ربهم ویؤمنون به ویستغفرون للذین آمنوا ربنا وسعت کل شیء رحمة وعلما فاغفر للذین تابوا واتبعوا سبیلک وقهم عذاب الجحیم ربنا وادخلهم جنات عدن التی وعدتهم ومن صلح من آبائهم وازواجهم وذریاتهم انک انت العزیز الحکیم وقهم السیئات ومن تق السیئات یومئذ فقد رحمته وذلک هو الفوز العظیم؛
فرشتگانی که حاملان عرشند وآنها که گرداگرد آن (طواف میکنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را میگویند، و به اوایمان دارند، و برای مومنان استغفار میکنند و میگویند پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته است پس کسانی را که توبه کرده و راه را پیروی میکنند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار ـ پروردگارا! آنها را در باغهای جاویدان بهشت که به آنها وعده فرمودهای وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان، هر کدام که صالح بودند، که تو توانا و حکیمی! و آنان را از بدیها نگاه دار، و هر کس راکه در آن روز از بدیها نگاه داری، مشمول رحمتت ساختهای و این است همان رستگاری عظیم!
»