• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جبال

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جبال (جمع جَبَل) یا کورة جَبَل یا قُهِستان یا قوهستان (معرّب کوهستان) یا بلاد جبال، قسمتی از مناطق کوهستانی مغرب ایران در اصطلاح جغرافیانویسان قدیم اسلامی است.



جبال در تقسیمات سیاسی پیش از اسلام، ماه یا ماد (ماد بزرگ) خوانده می‌شد و گاهی به آن پَهله می‌گفتند. به نوشته ابوریحان بیرونی،
[۱] ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۳.
«در دورة اشکانیان یکی از ملوک طوایف عراق و بلاد ماه، که همان جبال است، مالک شد». به گفتة ابن ندیم
[۲] ابن ندیم، فهرست، ج۱، ص۱۵.
پهلویه منسوب است به پهله که نام پنج شهر است: اصفهان، ری، همدان، ماهِ نهاوند و آذربایجان. بنابراین، پیش از اسلام شهرهای جبال را فهله/ پهله می‌گفتند. پس از او ابن خرداذبه، از بلادالبَهْلَویین (شهرهای پهلویان؛ شهرهای پهله) مانند ری، اصفهان، همدان، دینور و نهاوند، مِهْرَجانْقَذَق، ماسَبَدان و قزوین (با شهرکهای مبارک و موسی) سخن گفته است. ابوریحان بیرونی
[۴] ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة، ج۱، ص۲۲۹.
نیز از بُلدانِ فَهله (شهرهای پهله)، مانند اصفهان و ری و غیره که در جشن اسفندارمذ (مزدبگیران) مراسمی در آن‌ها برگزار می‌شد، نام برده است.
در ۲۹۰، ابن رُسته ،
[۵] ۱۶۶، ابن رسته، اعلاق النفیسه،ج۱، ص۱۰۵ـ۱۰۶.
کورة جبل از ایرانشهر را مشتمل بر ماَسَبدان، مهرجان قذق، ماه کوفه/ ماهُالکوفه، ماه بصره، همدان و قم دانسته و افزوده است که ماه کوفه همان دینور است و ماه بصره همان نهاوند. طبق منابع موجود، در قرن سوم، چون اموال (خراج) دینور را به اهل کوفه که آن‌جا را فتح کرده بودند، می دادند دینور را ماهِ کوفه نیز می‌نامیدند و چون خراج ماهِ نهاوند (= ماهِ دینار) به سپاهیان بصره، که آن‌جا را گشوده بودند، داده می‌شد به آن‌جا ماهِ بصره هم می‌گفتند.


جغرافی نویسان مسلمان در ضبط حدود سیاسیِ جبال در دوره های مختلف، اتفاق نظر ندارند، به طوری که در شمال، گاهی آن را به کوه دیلمان و گاهی به دریای خزر محدود کرده اند.


به نوشته مؤلف حدودالعالم در ۳۷۲، «مشرق وی (جبال)، بعضی از حدود پارس است و بعضی از بیابان کرکس کوه، بعضی از خراسان و جنوب وی، حدود خوزستان است و مغرب وی، بعضی از حدود عراق است و بعضی از حدود آذربادگان، شمال وی کوه دیلمان است و این (ناحیه ایست) بسیار کشت و برز و آبادان و جای دبیران و ادیبان و بسیار نعمت و از وی کرباس و جامه... (ابریشم) و زعفران خیزد». همچنین وی ۲۴ شهر از شهرهای ناحیة جبال را نام برده که از آن جمله اصفهان و همدان، ری و شهرهای دیگر است.


در قرن چهارم، اصطخری جبال را مشتمل بر شهرهای بزرگی مانند همدان و دینور و اصفهان و قم، و شهرهای کوچک تری مانند قاشان (کاشان) و نهاوندلور (لُر) و کرج و بُرج دانسته است.


پس از او مقدسی در بارة جبال نوشته است سرزمینی است که گیاه آن زعفران و آشامیدنی مردم آن، عسل و شیر است و درختان گردو و انجیر دارد. دارای سه کوره (اصفهان، ری و همدان) و هفت ناحیه (قم، قاشان، صیمره، کرج، ماه کوفه، ماه بصره (نهاوند) و شَهْرِزور) است. زلزله خیز است و هوایی سرد دارد.


به نوشته قزوینی در نیمة اول قرن ششم، به جبال، قهستان هم می‌گفتند. وی افزوده است که آن‌جا از مشرق به بیابان خراسان و فارس، از مغرب به آذربایجان، از شمال به بحر خزر و از جنوب به عراق و خوزستان محدود می‌شود.
در اوایل قرن هفتم، به گفتة یاقوت حموی (ذیل مادّه) به جبال، عراق عجم می‌گفتند.
نیز رجوع کنید به عراق عجم


(۱) ابن خرداذبه، المسالک و الممالک.
(۲) ابن رسته، اعلاق النفیسه.
(۳) ابن فقیه، البلدان.
(۴) ابن ندیم، فهرست.
(۵) ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة.
(۶) اصطخری، المسالك والممالك.
(۷) حدودالعالم.
(۸) زکریابن محمد قزوینی، کتاب آثار البلاد و اخبارالعباد، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۸، چاپ افست ویسبادن ۱۹۶۷.
(۹) مقدسی، احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم.
(۱۰) یاقوت حموی، معجم البلدان.
(۱۱) یعقوبی، البلدان.


۱. ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۳.
۲. ابن ندیم، فهرست، ج۱، ص۱۵.
۳. ابن خرداذبه، المسالک و الممالک، ج۱، ص۵۷.    
۴. ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة، ج۱، ص۲۲۹.
۵. ۱۶۶، ابن رسته، اعلاق النفیسه،ج۱، ص۱۰۵ـ۱۰۶.
۶. ابن فقیه، البلدان، ج۱، ص۵۲۷.    
۷. یعقوبی، البلدان، ج۱، ص۸۲.    
۸. حدودالعالم، ج۱، ص۱۵۱.    
۹. حدودالعالم، ج۱، ص۱۵۱.    
۱۰. اصطخری، المسالک والممالک، ج۱، ص۱۹۵.    
۱۱. مقدسی، احسن التقاسیم، ج۱، ص۳۸۴ ۳۸۵.    
۱۲. زکریابن محمد قزوینی، کتاب آثار البلاد و اخبارالعباد، ج۱، ص۳۴۱.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جبال (۱)»، شماره۴۴۵۴.    



جعبه ابزار