جعل (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَعل از اصطلاحات بکار رفته در
قرآن کریم به معنای قرار دادن است. جعل در مرتبه تالی وجود و حالتی بعد از وجود است و نیز درباره ربط دو موجود نیز بکار رفته است.
جَعل
به معنای قرار دادن است.
(وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ وَ اَنْهاراً) «در زمین کوههای ثابت و نهرهائی قرار داد».
به نظر
راغب آن لفظی است شامل تمام افعال و از فعل و صنع اعمّ است و بر پنج وجه بکار میرود اوّل بمعنی شروع مثل: جعل زید یقول (شروع کرد زید بگوید) دوّم در ایجاد شیء و آن وقت یک مفعول دارد
(وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ) (ظلمات و نور را ایجاد کرد) سوّم در ایجاد شیء از شیء مثل
(وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ اَکْناناً) چهارم تصییر شیء از حالتی بحالتی
(جَعَلَ لَکُمُ الْاَرْضَ فِراشاً) پنجم حکم بر چیزی با چیزی (مثلا حکم بر شخصی با پیامبری) مثل
(وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ).
تدبّر در
آیات قرآن مجید نشان میدهد که جعل در مرتبه تالی وجود و حالتی بعد از وجود است و نیز درباره ربط دو موجود بکار رفته است.
مثلا در
(وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ اُمَّةً واحِدَةً) میبینیم که امّت واحده بودن یک وجود ثانوی و صفتی است برای ناس و جعل در بیان آن آمده و اگر میفرمود: «لَخَلَقَ النَّاسَ امَّةً واحِدَةً» معنای فوق را افاده نمیکرد زیرا امّت واحده و دارای هدف و عقیده مشترک بودن در مرتبه دوم از خلقت است.
و نیز در آیه
(الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ..) به نظر میآید استعمال جعل برای آن است که ظلمات و نور در مقام دوّم و همچون وجود سایه نسبت به ذی سایه است و خلقت آسمانها و زمین و ایجاد آفتاب و ماه و غیره، بوجود آمدن
ظلمت و
نور را لازم گرفته است لذا در سموات و الارض «خَلَقَ» و در ظلمات و نور «جَعَلَ» آورده است.
در بعضی از آیات جعل و خلق در جای یکدیگر آمدهاند مثل
(وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً) (وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً)من تصوّر میکنم که نظر در آیه اوّل به جعل زوجیّت است که یک معنای ثانوی است و در آیه دوم آفریدن زوج مراد است آفریدن زن و مرد در مرتبه اوّل و زوجیّت در مرتبه ثانی قرار گرفته و انتزاعی است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «جعل»، ج۲، ص۳۸.