• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جلال (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: جلال (ابهام‌زدایی).

جَلَال (به فتح جیم)، یکی از مفردات به کار رفته در قرآن کریم به معنای بزرگی قدر و عظمت است.



جَلَال (به فتح جیم)، به معنی بزرگی قدر است.


(وَ یَبْقی‌ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ‌ وَ الْاِکْرامِ‌) «ذات پروردگارت ماندنی است که صاحب عظمت و اکرام است.» راغب گوید: جلالة بزرگی قدر است و جلال بدون تاء به معنی بالاترین عظمت است و از صفات مخصوص خداست و در غیر او به کار نرفته است. اقرب الموارد آن را از بصائر نقل می‌کند.
[۴] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
طبرسی آن را عظمت و کبریا معنی کرده، صحاح گوید: جلال اللَّه یعنی عظمت خدا. ابن اثیر در نهایه نیز عظمت گفته است.


در نهج البلاغه هست که آن حضرت به عثمان فرمود: ««فَلَا تَکُونَنَّ لِمَرْوَانَ سَیِّقَةً یَسُوقُکَ حَیْثُ شَاءَ بَعْدَ جَلَالِ‌ السِّنِّ وَ تَقَضِّی الْعُمُرِ»؛ سوق شده مروان مباش که تو را هر جا بخواهد سوق کند بعد از بزرگی سنّ و گذشتن عمرت.» (آلت دست مروان مباش).
جُلال به ضمّ اوّل صفت مشبهه است به معنی عظیم. محمد عبده در عبارت نهج البلاغه احتمال داده که جلال به ضمّ جیم به معنی عظیم باشد و در این صورت اضافه صفت به سوی موصوف است ولی ابتدا آن را عظمت معنی کرده است. در قاموس گفته ابوالجلال کنیه زبیر بن عمرو و امّ الجلال کنیه دختر عبدالله بن کلیب آمده. به هر حال اگر معنای جلال بالاترین عظمت و شان باشد چنان که راغب و اقرب الموارد گفته است در این صورت از صفات خاصّه خداست.


در کشاف گوید: صفت‌ ذُو الْجَلالِ‌ وَ الْاِکْرامِ‌ از اعظم صفات خداوندی است از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) منقول است‌: ««اَلِظُّوا بِیَا ذَا الْجَلَالِ‌ وَ الْاِکْرَامِ»؛ به درگاه خدا الحاح کنید به خطاب یا ذاالجلال و الاکرام.» در نهایه این کلام را نسبت به حدیث داده و در اقرب الموارد مادّه "ل ظ ظ" آن را قول ابن مسعود دانسته است با اضافه «فی الدعاء» بعد از «اَلِظُّوا».
[۱۴] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
ناگفته نماند صفت‌ ذُو الْجَلالِ‌ وَ الْاِکْرامِ‌ فقط دو دفعه در قرآن مجید آمده است یکی آیه گذشته و دیگری آخر سوره رحمن.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۴۵.    
۲. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۷.    
۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۹۸.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۳۳۷.    
۶. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۴، ص۱۶۵۸.    
۷. ابن اثیر، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۱، ص۲۸۷.    
۸. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه۱۶۴، ص۲۳۵.    
۹. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۴، ص۱۶۵۹.    
۱۰. عبده، محمد، نهج البلاغه، خطبه۱۶۲، ج۲، ص۸۶.    
۱۱. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۳، ص۳۵۰.    
۱۲. زمخشری، محمد بن عمرو، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۴، ص۴۴۷.    
۱۳. ابن اثیر، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۱، ص۲۸۷.    
۱۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
۱۵. رحمن/سوره۵۵، آیه۷۸.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "جلال"، ج۲، ص۴۵-۴۶.    






جعبه ابزار