• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جنت عرفانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از واژه‌هایی که در عرفان به آن توجه شده است جنت می‌باشد و در مورد آن بحث شده است.




مضامین‌ آثار صوفیانه‌ و عرفانی‌ در باره‌ جنّت‌، به‌ دو دوره‌ پیش‌ از ابن‌عربی‌ و پس‌ از وی‌ تفکیک‌‌پذیر است‌. در مجموعه‌ اشارات‌ و تعبیرات‌ منابع‌ دوره‌ نخست‌، کمتر به‌ چیستی جنّت‌، فراتر از داده‌های‌ قرآن‌ و احادیث‌ نبوی‌ پرداخته‌ شده‌ و پرسشهایی‌ را که‌ معمولاً نزد متکلمان‌ و فیلسوفان‌ مطرح‌ بوده‌ است‌، در این‌ آثار نمی‌توان‌ یافت‌. شاخص‌ترین‌ اثر عرفانی‌ که‌ به‌ استقلال‌ در باره‌ عالم‌ آخرت‌ نوشته‌ شده‌، رساله‌ التوهم‌: رحله‌ الانسان‌ الی‌ عالَم‌ الا´خره‌ از حارثِ محاسبی‌ ، در اوایل‌ قرن‌ سوم‌ است‌.



محاسبی تصویری‌ خیالی‌ و تَذکاری‌ از مراحل‌ گذر انسان‌ از زندگی‌ دنیا به‌ حیات‌ آخرت‌، یعنی‌ از لحظه‌ مرگ‌ تا قرار یافتن‌ در جنّت‌، بر پایه‌ داده‌های‌ قرآن‌ و حدیث‌ نبوی‌، ارائه‌ کرده‌ و کوشیده‌ است‌ محاسن‌ جنّت‌، به‌ویژه‌ جهات‌ متعالی‌ و سرشار از پاکی‌ و نزاهت‌ آن‌، را به‌ مخاطب‌ بنمایاند. همه‌ فقرات‌ رساله‌ با «تَوَهَّم‌» آغاز شده‌ و ضمناً تأکید گردیده‌ که‌ ابزار این‌ «توهُم‌» عقل‌ است‌.
[۱] حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص‌ ۵۸، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴).
[۲] حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص۶۲، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴).
[۳] حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص۶، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴).
[۴] حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص۸۶، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴).
به‌ گفته‌ او، اهل‌ جنّت‌ ــ یعنی‌ مشمولان‌ کرامت‌ و رضوان‌ خداــ چون‌ به‌ جنّت‌ می رسند ‌، غبار تن‌ به‌ آب‌ چشمه‌ای‌ می‌شویند تا با جسمی‌ شاداب‌ آماده‌ قرار یافتن‌ در جنّت‌ شوند، آنگاه‌ از آب‌ گوارا و خنک‌ چشمه‌ای‌ دیگر می‌نوشند تا با آن‌، وجود خود را از هر کینه‌ای‌ بپیرایند و قلب‌ و جسم‌ خویش‌ را پاک‌ سازند.
[۵] حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص‌ ۶۴ـ۶۶، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴).
وی‌ سپس‌ از استقبال‌ شکوهمند منتظرانِ قدوم‌ اهل‌ جنّت‌ و نغمه‌خوانی‌های‌ تقدیس‌کنندگان‌ حضرت‌ ربّ، خبرمی‌ دهد و سرانجام‌ فراخوان‌ فرشتگان‌ را از آنان‌، برای‌ دیدار ربّ، با تعبیراتی‌ خیال‌انگیز و شوق‌آفرین‌ مطرح‌ می‌کند. پایان‌بخش‌ سخن‌ او این‌ است‌ که‌ خلایق‌ توان‌ وصف‌ شادمانی‌ قلبی‌ خود را از شنیدن‌ کلام‌ خداوند نخواهند داشت‌.
[۶] حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص‌ ۶۴ـ۹۱، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴).




بی‌رغبتی‌ به‌ تأویل‌ نعمت‌های‌ جسمانی‌ جنّت‌ در لطائف‌الاشارات‌ قُشَیری‌ نیز مشهود است‌. او معتقد است‌ خطاب‌ خدا با مردم‌ به‌ اندازه‌ فهم‌ آنهاست‌ و هیچ‌یک‌ از اشیای‌ جنّت‌ قابل‌ مقایسه‌ با امور دنیایی‌ نیست‌ و اشتراک‌ اجزای‌ این‌ دو عالم‌ فقط‌ در اسم‌ است‌ و فهم‌ ما از جنت‌، فراتر از معنای‌ اسم‌ نیست‌، بی‌آنکه‌ به‌ شناخت‌ مصداق‌ خارجی‌ و عینی‌ آن‌ نایل‌ شویم‌؛ در عین‌ حال‌، او هیچ‌ گرایشی‌ به‌ منحصر دانستن‌ جنّت‌ به‌گونه‌ای‌ لذت‌ معنوی‌ ندارد و حتی‌ رتبه‌ حسی‌ و جسمی‌ جنّت‌ را فروتر از رتبه‌ نعمت‌های‌ معنوی‌ آن‌ نمی‌داند.
[۷] عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌ قشیری‌، لطائف‌الاشارات‌ ،ج۲،ص۶۳۰، چاپ‌ ابراهیم‌ بسیونی‌، قاهره‌ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۳
[۸] عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌ قشیری‌، لطائف‌الاشارات‌ ،ج۳،ص۴۷۵-۴۷۶، چاپ‌ ابراهیم‌ بسیونی‌، قاهره‌ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۳
[۹] عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌ قشیری‌، لطائف‌الاشارات‌ ،ج۱،ص۵۱۲-۵۲۰، چاپ‌ ابراهیم‌ بسیونی‌، قاهره‌ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۳

فراوانی‌ عباراتِ ناظر به‌ تصحیح‌ انگیزه‌ نیل‌ به‌ جنّت‌ و تأکید بر اینکه‌ جنّت‌، اگر برای‌ خودش‌ و برای‌ نیل‌ به‌ نعمت‌هایش‌ خواسته‌ شود، ارزشمند نیست‌، نیز حکایت‌ از چگونگی‌ فهم‌ اهل‌ تصوف‌ از جنّت‌ دارد. در منقولات‌ از عارفان‌ نامور، این‌ آموزه‌ که‌ رسیدن‌ به‌ محبوب‌ و مشاهده‌ او و انس‌ با او ارزشمندتر و فراتر از جنت‌ و نعمت‌های‌ آن‌ است‌، در عبارت‌های‌ مختلف‌ مورد تأکید قرار گرفته‌ و حتی‌ در آثار ادبی‌ عرفانی‌ نیز بازتاب‌ گسترده‌ یافته‌است‌.
[۱۰] عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌ قشیری‌، الرساله‌ القشیریه‌، ج۱، ص‌۳۰۹، چاپ‌ معروف‌ زریق‌ و علی‌ عبدالحمید بلطه‌جی‌، بیروت‌ ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
[۱۱] محمد بن‌ ابراهیم‌ عطار، تذکره‌الاولیاء، ج۱، ص‌۱۴۰ـ ۱۴۱، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ش‌.
[۱۲] تذکره‌الاولیاء، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ش‌.
[۱۳] محمد بن‌ ابراهیم‌ عطار، تذکره‌الاولیاء، ج۱، ص۱۹۱، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ش‌.
[۱۴] محمد بن‌ ابراهیم‌ عطار، تذکره‌الاولیاء، ج۱، ص۴۲۲، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ش‌.
[۱۵] جلال‌الدین‌ محمد بن‌ مولوی‌، مثنوی‌ معنوی‌، ج‌ ۳، دفتر ۵، ص‌۱۷۳ـ۱۷۴، تصحیح‌ رینولد آلن‌ نیکلسون‌، چاپ‌ نصرالله‌ پورجوادی‌، تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌.
[۱۶] مصلح‌ بن‌ عبدالله‌ سعدی‌، ج۱، ص‌ ۴۳۷، کلیات‌ سعدی، چاپ‌ محمدعلی‌ فروغی‌، تهران‌ ۱۳۶۳ش‌.
[۱۷] مصلح‌ بن‌ عبدالله‌ سعدی‌، ج۱، ص‌ ۵۶۰، کلیات‌ سعدی، چاپ‌ محمدعلی‌ فروغی‌، تهران‌ ۱۳۶۳ش‌.
[۱۸] شمس‌الدین‌ محمدحافظ‌، ج۱، ص‌ ۱۸۲، دیوان، چاپ‌ محمد قزوینی‌ و قاسم‌ غنی‌، تهران) ۱۳۲۰ش .
[۱۹] شمس‌الدین‌ محمدحافظ‌، ج۱، ص‌ ۲۵۷، دیوان، چاپ‌ محمد قزوینی‌ و قاسم‌ غنی‌، تهران ۱۳۲۰ش .




اما ابن‌عربی‌، از دو منظر در باره‌ جنت‌ بحث‌ کرده‌ است‌؛ یکی‌ بر پایه‌ داده‌های‌ دینی و دیگری‌ در نظام‌ عرفانی‌ خود. وی‌ در فتوحات‌
[۲۰] ابن‌عربی‌، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۵۹ـ۸۹، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
فصلی‌ را با عنوان‌ «معرفه‌الجنّه‌ و منازل‌ها و درجات‌ها» گشوده‌ و در جاهای‌ دیگر این‌ کتاب‌
[۲۱] ابن‌عربی‌، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۳۹۸ـ۳۹۹، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۲] ابن‌عربی‌، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۳۳۷ـ۳۳۹، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
نیز نکاتی‌ در تکمیل‌ یا توضیح‌ آورده‌ است‌. به‌ گفته‌ او دو جنت‌، یکی‌ محسوس‌ و دیگری‌ معنوی‌ و معقول‌، وجود دارد که‌ عقل‌، هر دو را «باهم‌» و به‌ مثابه‌ یک‌ واقعیت‌ درک‌ می‌کند، درست‌ مانند جسم‌ و روح‌. جنّتِ محسوس‌، همگانی‌ است‌ (یعنی‌ همه‌ اهل‌ جنّت‌ از آن‌ برخوردارند)، ولی‌ جنّت‌ معنوی‌ به‌ عارفان‌ اختصاص‌ دارد. در جنّت‌ محسوس‌، همه‌ نعمت‌ها و خواسته‌ها، از خوردنی‌ و آشامیدنی‌ و پوشاک‌ و فضای‌ عطرآگین‌ و نغمه‌های‌ پاک‌، وجود دارد؛ ضمن‌ آنکه‌ برخورداری‌ از این‌ نعمت‌ها، نه‌ برای‌ برآوردن‌ نیازهای‌ جسم‌، بلکه‌ صرفاً از اقتضائات‌ عام‌ جسمانیت‌ است‌. به‌علاوه‌، اهل‌ جنّت‌، با آنکه‌ مکلف‌ نیستند، رفتاری‌ بقاعده‌ دارند. متنعمانِ به‌ جنّتِ معنوی‌ نیز از جنت‌ محسوس‌ برخوردارند، اما این‌ برخورداری‌ آنان‌ را از توجه‌ به‌ حق‌، یعنی‌ بهره‌مندی‌های‌ معنوی‌ و عقلانی‌، باز نمی‌دارد. بر همین‌ اساس‌، انسان‌ها در دنیا، در نسبت‌ با جنّت‌، چهار گروه‌ می‌شوند: آنان‌ که‌ هم‌ خود خواهان‌ جنّت‌اند و هم‌ جنّت‌ خواهان‌ ایشان‌، آنان‌ که‌ به‌سبب‌ غلبه‌ احوال‌ معنوی‌ از امور حسی‌ غافل‌اند و بنابراین‌ خواهان‌ جنّت‌ نیستند، ولی‌ جنت‌ در طلب‌ ایشان‌ است‌؛ آنان‌ که‌ خواهان‌ جنت‌اند اما جنّت‌ شوقی‌ به‌ ایشان‌ ندارد (گناهکاران‌ از اهل‌ ایمان‌)؛ آنان‌ که‌ نه‌ خودْ جنّت‌ را می‌خواهند و نه‌ جنّت‌ خواهان‌ ایشان‌ است‌ (منکران‌ وجود عالم‌ آخرت‌ و ناباوران‌ به‌ وجود جنت‌ محسوس‌).



جنت‌ سه‌گونه‌ است‌: یکی‌ جنت‌ اعمال‌ که‌ انسان‌ها به‌ حسب‌ مرتبه‌ای‌ که‌ بر پایه‌ رفتارهای‌ خود به‌ دست‌ آورده‌اند، به‌ آنجا می‌روند. این‌ جنّت‌ مشتمل‌ است‌ بر هشت‌ جنّتِ محیط‌ بر یکدیگر (به‌ ترتیب‌ از مرکز به‌ پیرامون‌: عَدْن‌، فردوس‌، خُلد و...) که‌ هریک‌ از آن‌ها صد درجه‌ و هر درجه‌ چندین‌ منزل‌ دارد. دوم‌ جنّت‌ اختصاص‌ که‌ ثمره‌ عمل‌ نیست‌، بلکه‌ دِهِشی‌ الهی‌ است‌ به‌ هریک‌ از بندگانش‌ که‌ بخواهد. کودکان‌ و مجانین‌ و مردمی‌ که‌ دعوت‌ پیامبران‌ به‌ آنان‌ نرسیده‌ و آنان‌ که‌ فقط‌ علم‌ به‌ توحید الهی‌ دارند بی‌آنکه‌ در آن‌ تحقق‌ یافته‌ باشند، به‌ این‌ جنت‌ نایل‌ می‌آیند. نعمتهای‌ این‌ جنّت‌ نیز شامل‌ هر دو گونه‌ حسی‌ و معنوی‌ است‌، هرچه‌ اهل‌ آن‌ بخواهند. سوم‌ جنّت‌ میراث‌، یعنی‌ جاهایی‌ که‌ طبق‌ احادیث‌، برای‌ اهل‌ دوزخ‌، اگر اهل‌ جنت‌ می‌شدند، در نظر گرفته‌ شده‌ بود و اینک‌ به‌ مؤمنان‌، هرکس‌ که‌ خدا بخواهد، داده‌ می‌شود.



اهل‌ جنت‌ در چهار مرتبه‌ قرار می‌گیرند: پیامبران‌، اولیاء که‌ بر پایه‌ بصیرت‌ از انبیا پیروی‌ کرده‌اند، عالمان‌ به‌ توحید به‌ استناد براهین‌ عقلی‌، مؤمنانی‌ که‌ توحید را به‌ تقلید پذیرفته‌اند.
[۲۴] ابن‌عربی‌، ج۱، ص‌ ۷۳، الفتوحات‌ المکیه‌، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۵] ابن‌عربی‌، ج۱، ص‌ ۷۵-۷۶، الفتوحات‌ المکیه‌، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
تجلی‌ خدا بر اهل‌ جنت‌، در یک‌ دیدار همگانی‌ (الزَّوْر العامّ) نیز، به‌ تَبَع‌ چندین‌ روایت‌ نبوی‌، مورد تأکید ابن‌عربی‌ قرار گرفته‌ است‌.
[۲۶] ابن‌عربی‌، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۷۶، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

سرانجام‌ باید جایگاه‌ وجودی دو جنّت‌ محسوس‌ و معقول‌ را در نظام‌ عرفانی‌ ابن‌عربی‌ بازشناخت‌. او به‌مناسبت‌ ذکر اسماء الهی‌ توضیح‌ داده‌ است‌ که‌ هر یک‌ از نام‌های‌ خدا در دو مقام‌ متجلّی‌ می‌شود: مقام‌ معرفت‌ که‌ منشأ علم‌ به‌عبودیت‌ است‌، و مقام‌علم‌. جنّت‌ معقول‌ حاصل‌ تحقق‌ علم‌ به‌عبودیت‌ و جنّت‌ محسوس‌ حاصل‌عمل‌ به‌اقتضائات‌ هر یک‌ از اسماء است‌. پس‌ هر کس‌ نام‌های‌ خدا را احصا کند به‌ جنّت‌ راه‌ خواهد یافت‌.
[۲۷] ابن‌عربی‌، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌۴۳۸، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
به‌ این‌ترتیب‌، هر دو جنتِ محسوس‌ و معقول‌ با آموزه‌ اسماء و صفات‌ پیوند می‌یابد و سپس‌ در بیان‌ شارحان‌ آثار ابن‌عربی‌ تفصیل‌ داده‌می‌شود.



قیصری‌ در مقدمه‌اش‌ بر فصوص‌ الحِکم‌، با استناد به‌این‌ اصل‌ مهم‌ در عرفان‌ ابن‌عربی‌ که‌ هر ممکنی‌ دارای‌ عین‌ ثابتی‌ در حضرت‌ علمیه‌ است‌، اظهار کرده‌ که‌ جنّت‌ ــ که‌ صورت‌ رحمت‌ حق‌ است‌ ــ عین‌ ثابتی‌ دارد و بنابراین‌ در همه‌ عوالم‌ وجود، یعنی‌ در هر دو قوس‌ نزول‌ و صعود، دارای‌ مظهری‌ است‌؛ جنّت‌ آدم‌ یکی‌ از مظاهر آن‌ در قوس‌ نزول‌ بوده‌ و آخرین‌ مظهر آن‌ در قوس‌ صعود، جنّت‌ آخرت‌ است‌.
[۲۸] جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌۵۱۶ـ۵۱۹، مشهد ۱۳۸۵.
آنگاه‌ گامی‌ پیشتر نهاده‌ و در عالم‌ انسانی‌ نیز مظهری‌ از جنت‌ را بازشناسانده‌ است‌: جنّت‌ صفات‌ و جنّت‌ ذات‌. او در شرح‌ فصوص‌الحکم‌
[۲۹] جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌ ۶۴۸، مشهد ۱۳۸۵.
درباره‌ این‌ دو جنت‌ توضیح‌ داده‌ است‌: جنّت‌ (جنّات‌) صفات‌ عبارت‌ است‌ از متصف‌ شدن‌ به‌ اوصاف‌ «ارباب‌» کمالات‌ و متخلق‌ شدن‌ به‌اخلاق‌ حضرت‌ ذوالجلال‌، و جنّت‌ ذات‌ عبارت‌ است‌ از ظهور ربِّ هر عارف‌ بر او.
[۳۰] حسین‌بن‌ حسن خوارزمی‌، شرح فصوص‌الحکم‌ محیالدین‌بن‌ عربی، ج‌۱، ص‌۲۹۶، چاپ‌ نجیب‌ مایل‌ هروی‌، تهران‌ ۱۳۶۴ ش‌.
[۳۱] عبدالرزاق‌ کاشی‌، ج۱، ص‌ ۴۱، اصطلاحات‌ الصوفیه‌، چاپ‌ محمدکمال‌ ابراهیم‌ جعفر،) قاهره‌) ۱۹۸۱.
پس‌ این‌دو جنّت‌، نه‌ در خارج‌ وجود انسان‌، بلکه‌ به‌ خودِ انسان‌ تحقق‌ می‌یابد و حقیقت‌ آن‌ «عین‌ ثابت‌» انسانی‌ است‌. نفْس‌، چون‌ از مقام‌ قلب‌ و روح‌ بالاتر رود و از حجاب‌های‌ ظلمانی‌ و نورانی‌ بگذرد، به‌ جنّت‌ ذات‌، که‌ تحقق‌ آن‌ در حضرت‌ احدیت‌ است‌، واصل‌ می‌شود.
[۳۲] جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌ ۵۱۸، مشهد ۱۳۸۵.
[۳۳] جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص۵۲۰، مشهد ۱۳۸۵.
[۳۴] چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش‌، محمد بن‌ ابراهیم‌ عطار، تذکره‌الاولیاء، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ش‌.




سید حیدر آملی‌ نیز از این‌ جنّت‌ ذات‌ با عنوان‌ «جنت‌ وحدت‌» یاد کرده‌ و آن‌ را وصول‌ به‌ حضرتِ اللّه‌
[۳۵] حیدر بن‌ علی‌ آملی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۲۷۵، چاپ‌ هانری‌ کور بن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی‌، تهران‌ ۱۳۶۸ ش‌.
و مشاهده‌ خدا در مظاهر آفاقی‌ و انفسی‌
[۳۶] حیدر بن‌ علی‌ آملی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۲۷۳، چاپ‌ هانری‌ کور بن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی‌، تهران‌ ۱۳۶۸ ش‌.
و ایمان‌ به‌ توحید وجودی‌ دانسته‌
[۳۷] حیدر بن‌ علی‌ آملی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۶۹، چاپ‌ هانری‌ کور بن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی‌، تهران‌ ۱۳۶۸ ش‌.
و در بیانی‌ یکسر تأویلی‌ گفته‌ است‌ مراد از «متقین‌» در آیه‌ ۱۳۳ سوره‌ آل‌عمران‌، که‌ به‌ جنّت‌ وعده‌ داده‌ شده‌اند، کسانی‌ هستند که‌ از مشاهده‌ غیرخدا کناره‌ گرفته‌ و در جنه‌المأوی‌ جای‌ گزیده‌اند
[۳۸] حیدر بن‌ علی‌ آملی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۲۹۵ـ۲۹۶، چاپ‌ هانری‌ کور بن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی‌، تهران‌ ۱۳۶۸ ش‌.
بنابراین‌، جنّت‌، دست‌کم‌ با این‌ تأویل‌، ارتقای‌ نفس‌ در توحید وجودی‌ است‌.



آخرین‌ نکته‌ در این‌ باب‌، برداشت‌ تأویلی‌ ابن‌عربی‌ از آیه‌ آخر سوره‌ فجر (وَادْخُلی‌ جنّتی‌) است‌. در این‌ آیه‌، جنت‌ به‌ خدا (ضمیر یاء متکلم‌) اضافه‌ شده‌ و به‌ باور او، این‌ حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ خدا جنّت‌ دارد و این‌ جنّتْ حجاب‌ خداست‌. قیصری‌ در شرحِ این‌ تعبیر توضیح‌ داده‌ است‌ که‌ اولاً جنّت‌ به‌ یک‌ امر پوشیده‌ می‌گویند و ثانیاً حق‌ هم‌، مانند عبد، سه‌ جنّت‌ (یعنی‌ سه‌ حجاب‌ یا سه‌ استتار) دارد: استتار در اعیان‌ ثابت‌ که‌ فقط‌ خدا خودش‌ را مشاهده‌ می‌کند؛ استتار در ارواح‌ که‌ حتی‌ فرشتگانِ مقرّب‌ نیز از آن‌ بی‌خبرند، استتار در عالم‌ شهادت‌. به‌ همین‌ قیاس‌، خدا جنّت‌ صفات‌ نیز دارد، یعنی‌ در صفات‌ و افعالِ خلق‌ پوشیده‌ می‌ماند. پس‌ مراد از «اُدْخلی‌ جنّتی‌» چیزی‌ جز توجه‌ دادن‌ به‌ خود نیست‌، تا معرفت‌ خدا و لوازم‌ آن‌ حاصل‌ شود.
[۳۹] حسین‌ بن‌ حسن خوارزمی‌، شرح فصوص‌الحکم‌ محیالدین‌ بن‌ عربی، ج۱، ص‌ ۶۴۸ـ ۶۴۹، چاپ‌ نجیب‌ مایل‌ هروی‌، تهران‌ ۱۳۶۴ ش‌.
پس‌ از ابن‌عربی‌، اصطلاح‌ جنت‌ صفات‌ و جنت‌ ذات‌ در آثار عرفانی‌ بسامد فراوان‌ یافت‌ و عملاً در کانون‌ توجه‌ قرار گرفت‌.



(۱) قرآن‌.
(۲) جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، مشهد ۱۳۸۵.
(۳) حیدر بن‌ علی‌ آملی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، چاپ‌ هانری‌ کور بن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی‌، تهران‌ ۱۳۶۸ ش‌.
(۴) ابن‌عربی‌، الفتوحات‌ المکیه‌، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۵) حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴ (.
(۶) شمس‌الدین‌ محمدحافظ‌، دیوان، چاپ‌ محمد قزوینی‌ و قاسم‌ غنی‌، تهران) ۱۳۲۰ش (.
(۷) حسین‌ بن‌ حسن خوارزمی‌، شرح فصوص‌الحکم‌ محیالدین‌ بن‌ عربی، چاپ‌ نجیب‌ مایل‌ هروی‌، تهران‌ ۱۳۶۴ ش‌.
(۸) مصلح‌ بن‌ عبدالله‌ سعدی‌، کلیات‌ سعدی، چاپ‌ محمدعلی‌ فروغی‌، تهران‌ ۱۳۶۳ش‌.
(۹) عبدالرزاق‌ کاشی‌، اصطلاحات‌ الصوفیه‌، چاپ‌ محمدکمال‌ ابراهیم‌ جعفر،) قاهره‌) ۱۹۸۱.
(۱۰) محمد بن‌ ابراهیم‌ عطار، تذکره‌الاولیاء، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ش‌.
(۱۱) عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌ قشیری‌، الرساله‌ القشیریه‌، چاپ‌ معروف‌ زریق‌ و علی‌ عبدالحمید بلطه‌جی‌، بیروت‌ ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۱۲) عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌ قشیری‌، لطائف‌الاشارات‌، چاپ‌ ابراهیم‌ بسیونی‌، قاهره‌ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۳.
(۱۳) داوود بن‌ محمود قیصری‌، شرح‌ فصوص‌الحکم‌، چاپ‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ ۱۳۷۵ ش‌.
(۱۴) جلال‌الدین‌ محمد بن‌ مولوی‌، مثنوی‌ معنوی‌، تصحیح‌ رینولد آلن‌ نیکلسون‌، چاپ‌ نصرالله‌ پورجوادی‌، تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌.


 
۱. حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص‌ ۵۸، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴).
۲. حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص۶۲، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴).
۳. حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص۶، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴).
۴. حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص۸۶، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴).
۵. حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص‌ ۶۴ـ۶۶، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴).
۶. حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص‌ ۶۴ـ۹۱، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴).
۷. عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌ قشیری‌، لطائف‌الاشارات‌ ،ج۲،ص۶۳۰، چاپ‌ ابراهیم‌ بسیونی‌، قاهره‌ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۳
۸. عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌ قشیری‌، لطائف‌الاشارات‌ ،ج۳،ص۴۷۵-۴۷۶، چاپ‌ ابراهیم‌ بسیونی‌، قاهره‌ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۳
۹. عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌ قشیری‌، لطائف‌الاشارات‌ ،ج۱،ص۵۱۲-۵۲۰، چاپ‌ ابراهیم‌ بسیونی‌، قاهره‌ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۳
۱۰. عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌ قشیری‌، الرساله‌ القشیریه‌، ج۱، ص‌۳۰۹، چاپ‌ معروف‌ زریق‌ و علی‌ عبدالحمید بلطه‌جی‌، بیروت‌ ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۱۱. محمد بن‌ ابراهیم‌ عطار، تذکره‌الاولیاء، ج۱، ص‌۱۴۰ـ ۱۴۱، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ش‌.
۱۲. تذکره‌الاولیاء، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ش‌.
۱۳. محمد بن‌ ابراهیم‌ عطار، تذکره‌الاولیاء، ج۱، ص۱۹۱، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ش‌.
۱۴. محمد بن‌ ابراهیم‌ عطار، تذکره‌الاولیاء، ج۱، ص۴۲۲، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ش‌.
۱۵. جلال‌الدین‌ محمد بن‌ مولوی‌، مثنوی‌ معنوی‌، ج‌ ۳، دفتر ۵، ص‌۱۷۳ـ۱۷۴، تصحیح‌ رینولد آلن‌ نیکلسون‌، چاپ‌ نصرالله‌ پورجوادی‌، تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌.
۱۶. مصلح‌ بن‌ عبدالله‌ سعدی‌، ج۱، ص‌ ۴۳۷، کلیات‌ سعدی، چاپ‌ محمدعلی‌ فروغی‌، تهران‌ ۱۳۶۳ش‌.
۱۷. مصلح‌ بن‌ عبدالله‌ سعدی‌، ج۱، ص‌ ۵۶۰، کلیات‌ سعدی، چاپ‌ محمدعلی‌ فروغی‌، تهران‌ ۱۳۶۳ش‌.
۱۸. شمس‌الدین‌ محمدحافظ‌، ج۱، ص‌ ۱۸۲، دیوان، چاپ‌ محمد قزوینی‌ و قاسم‌ غنی‌، تهران) ۱۳۲۰ش .
۱۹. شمس‌الدین‌ محمدحافظ‌، ج۱، ص‌ ۲۵۷، دیوان، چاپ‌ محمد قزوینی‌ و قاسم‌ غنی‌، تهران ۱۳۲۰ش .
۲۰. ابن‌عربی‌، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۵۹ـ۸۹، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۱. ابن‌عربی‌، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۳۹۸ـ۳۹۹، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۲. ابن‌عربی‌، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۳۳۷ـ۳۳۹، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۳. مریم‌/سوره۱۹، آیه۶۳.    
۲۴. ابن‌عربی‌، ج۱، ص‌ ۷۳، الفتوحات‌ المکیه‌، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۵. ابن‌عربی‌، ج۱، ص‌ ۷۵-۷۶، الفتوحات‌ المکیه‌، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۶. ابن‌عربی‌، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۷۶، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۷. ابن‌عربی‌، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌۴۳۸، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۸. جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌۵۱۶ـ۵۱۹، مشهد ۱۳۸۵.
۲۹. جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌ ۶۴۸، مشهد ۱۳۸۵.
۳۰. حسین‌بن‌ حسن خوارزمی‌، شرح فصوص‌الحکم‌ محیالدین‌بن‌ عربی، ج‌۱، ص‌۲۹۶، چاپ‌ نجیب‌ مایل‌ هروی‌، تهران‌ ۱۳۶۴ ش‌.
۳۱. عبدالرزاق‌ کاشی‌، ج۱، ص‌ ۴۱، اصطلاحات‌ الصوفیه‌، چاپ‌ محمدکمال‌ ابراهیم‌ جعفر،) قاهره‌) ۱۹۸۱.
۳۲. جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌ ۵۱۸، مشهد ۱۳۸۵.
۳۳. جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص۵۲۰، مشهد ۱۳۸۵.
۳۴. چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ ش‌، محمد بن‌ ابراهیم‌ عطار، تذکره‌الاولیاء، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ش‌.
۳۵. حیدر بن‌ علی‌ آملی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۲۷۵، چاپ‌ هانری‌ کور بن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی‌، تهران‌ ۱۳۶۸ ش‌.
۳۶. حیدر بن‌ علی‌ آملی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۲۷۳، چاپ‌ هانری‌ کور بن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی‌، تهران‌ ۱۳۶۸ ش‌.
۳۷. حیدر بن‌ علی‌ آملی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۶۹، چاپ‌ هانری‌ کور بن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی‌، تهران‌ ۱۳۶۸ ش‌.
۳۸. حیدر بن‌ علی‌ آملی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۲۹۵ـ۲۹۶، چاپ‌ هانری‌ کور بن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی‌، تهران‌ ۱۳۶۸ ش‌.
۳۹. حسین‌ بن‌ حسن خوارزمی‌، شرح فصوص‌الحکم‌ محیالدین‌ بن‌ عربی، ج۱، ص‌ ۶۴۸ـ ۶۴۹، چاپ‌ نجیب‌ مایل‌ هروی‌، تهران‌ ۱۳۶۴ ش‌.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جنت عرفانی»، شماره۵۰۷۵.    



جعبه ابزار