• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حبس برای فاصله انداختن میان دو حد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حبس برای فاصله انداختن میان دو حد، از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به حقوق زندانی و درباره حکم زندانی‌کردن شخص برای فاصله انداختن میان دو حد، بحث می‌کند.
در این باره به حدیث مرفوع ابومریم درباره حد زدن نجاشی توسط امیرالمومنین (علیهالسلام) به خاطر شرب خمر در ماه رمضان استناد شده است. از فقیهان اهل سنت، شافعی در هر مورد که فاصله میان دو حد می‌افتد، ابویوسف و سرخسی در مورد قذف و کاشانی در موارد زنا و دزدی و …، به حبس فتوا داده اند؛ اما از فقیهان شیعه کسی چنین فتوایی نداده، مگر آنچه در المبسوط از شیخ طوسی استظهار می‌شود.



۱. ابو علی الاشعری، عن محمد بن سالم، عن احمد بن النضر، عن عمرو بن شمر، عن جابر رفعه، عن ابی مریم، قال: اتی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بالنجاشی الشاعر، قد شرب الخمر فی شهر رمضان، فضربه ثمانین ثم حبسه لیلة، ثم دعی به من الغد فضربه عشرین سوطا. فقال له: یا امیر المؤمنین! فقد ضربتنی ثمانین فی شرب الخمر، و هذه العشرین ما هی؟ فقال: هذا لتجرّیک علی شرب الخمر فی شهر رمضان؛
ابومریم می‌گوید: نجاشی شاعر را که در ماه رمضان شراب نوشیده بود نزد امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) آوردند. حضرت هشتاد تازیانه به او زد و یک شب او را حبس کرد سپس فردا او را فراخواند و بیست تازیانه بر او نواخت. نجاشی گفت: ‌ای امیر مؤمنان! هشتاد تازیانه جهت شرب خمر به من زدی، این بیست تازیانه برای چیست؟ فرمود: برای گستاخی تو بر شرب خمر در ماه رمضان.
این روایت را صدوق در من لا یحضره الفقیه از عمرو بن شمر از جابر نقل کرده و طریق او چنین است: محمد بن موسی بن متوکل (رضی‌اللّه‌عنه) از علی بن حسین سعدآبادی از احمد بن ابی‌عبداللّه برقی از پدرش از احمد بن نصر خزاز، که طریق، صحیح است. (در سندش «محمد بن سالم» نیست و به جای «عشرین»، «هذه العشرون» دارد.)
[۵] صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه «مشیخه»، ج۴، ص۸۷.

و شیخ در تهذیب الاحکام نقل کرده از ابو علی اشعری، که همان احمد بن ادریس اشعری است و طریق او به اشعری در مشیخه، صحیح است گرچه در فهرست ضعیف است. امّا عمرو بن شمر وثاقتش ثابت نشده ولی محدّث نوری او را توثیق کرده و این توثیق از آن روست که پنج تن از اصحاب اجماع از او روایت کرده‌اند و شیخ مفید به وی اعتماد کرده است.
همچنین این روایت را دعائم الاسلام به صورت مرسل نقل کرده و در آن دارد: «پس به او سی و نه تازیانه زد».


۱. شیخ طوسی (در صورتی که مردی زنش را قذف کند به این صورت که بگوید: ‌ای زنا دهنده دختر زناکار!): اگر این مطلب ثابت شد، دو حد با هم بر او واجب می‌شود و اگر حدّ مادر بر او جاری شد، آن حدّ دیگر بلافاصله بر او جاری نمی‌شود، بلکه صبر می‌کنند تا از اثر حدّ اوّل بهبود پیدا کند بعد حدّ دیگر را بر او جاری می‌کنند؛ چون ممکن است[اگر دو حدّ بلافاصله اجرا شود] بمیرد.


۲. شافعی: کسی که دو حد بر او واجب شده یک جا هر دو حد بر او جاری نمی‌شود، بلکه یک حد جاری می‌شود تا خوب شود سپس دیگر حد بر او جاری می‌شود.
[۲۲] شافعی، محمد بن ادریس، الامّ، ج۸، ص۱۵۴.

۳. ابو یوسف: … کسی که پیش حاکم برده شده در حالی که مرد آزاد مسلمانی را قذف کرده است … اگر هشتاد تازیانه خورد و بلافاصله دیگری را قذف کرد، [این بار] پس از حبس، هشتاد تازیانۀ دیگر می‌خورد تا برای او قابل تحمّل باشد.
نظر نگارنده: مشکل است در غیر از مورد نص، حکم به حبس شود چون حبس کیفر است و موجب آن اثبات نشده است. از این رو، ندیده‌ام هیچ‌یک از فقیهان ما به آن فتوا داده باشند، البته مگر اینکه ترس فرار او باشد.
۴. سرخسی: اگر مست، مردی را قذف کند، حبس می‌شود تا هوشیار شود سپس برای قذف، حد می‌خورد آن‌گاه زندانی می‌شود تا تحمّل پیدا کند و سپس برای مستی‌اش حد می‌خورد؛ چون حد قذف در واقع حقّ الناس است و مستی او مانع وجوب حد به جهت قذف نمی‌شود و آدم مست هم مورد خطاب است.
۵. همو: اگر در روز ماه رمضان خمر نوشید حدّ خمر می‌خورد بعد حبس می‌شود تا برایش قابل تحمّل باشد و آن‌گاه به جهت افطار در ماه رمضان تعزیر می‌شود؛ زیرا شرب خمر باعث حد می‌شود و کسی که حرمت ماه رمضان و روزه را نگه ندارد سزاوار تعزیر می‌شود. ولی چون حد، از تعزیر اقواست ابتدا حد می‌خورد و سپس تعزیر می‌شود و میان آن دو فاصله می‌افتد تا به مرگ او نینجامد. اصل در این حکم حدیث علی (علیهالسلام) است که نجاشی حارثی را، که شراب نوشیده بود، نزدش آوردند او را حد زد سپس زندانی‌اش کرد و چون فردا شد از زندان بیرون آورد و بیست تازیانه به او زد و فرمود: این[بیست تا] برای گستاخی تو در برابر خداوند و افطار در ماه رمضان بود.
۶. علاءالدین کاشانی: هرگاه جمع شود قذف، شرب خمر، مستی، زنای غیر احصان و دزدی به این صورت که به شخصی نسبت زنا دهد … سپس او را نزد امام آورند، امام ابتدا حدّ قذف را جاری می‌کند؛ چون قذف از جهتی حقّ اللّه است و از جهتی حقّ الناس، ولی بقیه تنها حقّ الناس هستند پس اوّل حدّ قذف اجرا می‌شود و سپس هرچه حقّ الناس خالص است و در آخر، حق اللّه استیفا می‌شود چون امکان استیفا هست و اجرای هر یک از این حدود، باعث اسقاط دیگر حدود نمی‌شود. امّا وقتی حدّ قذف خورد، زندانی می‌شود تا خوب شود …


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۷، ص۲۱۶، ح۱۵.    
۲. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة (به نقل از:کافی)، ج۱۸، ص۴۷۴، ح۱.    
۳. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۵۵.    
۴. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین (به نقل از:من لا یحضره الفقیه)، ج۱۰، ص۱۳۵.    
۵. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه «مشیخه»، ج۴، ص۸۷.
۶. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۹۴، ح۱۹.    
۷. مجلسی، محمدباقر، ملاذ الاخیار (به نقل از:تهذیب الاحکام) ج۱۶، ص۱۸۴.    
۸. نک:خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۴۲.    
۹. مغربی، نعمان، دعائم الاسلام، ج۲، ص۴۶۴، ح۱۶۴۴.    
۱۰. نک:مغربی، نعمان، دعائم الاسلام، ج۲، ص۴۶۷، ح۱۶۶۴.    
۱۱. ثقفی کوفی، ابراهیم، الغارات، ج۲، ص۵۳۵.    
۱۲. نوری، حسین، مستدرک الوسائل (به نقل از:دعائم الاسلام و غارات) ج۱۸، ص۱۱۳، ح۱.    
۱۳. فیض کاشانی، ملا محسن، الوافی (به نقل از:کافی و تهذیب الاحکام) ج۱۵، ص۳۹۴.    
۱۴. ابن ابی‌شیبه، ابوبکر، مصنّف ابن ابی‌شیبه (به نقل از:عطاء بن ابی مروان از پدرش) ج۵، ص۵۲۴.    
۱۵. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری (به نقل از:مصنّف ابن ابی شیبه) ج۱۲، ص۷۰.    
۱۶. صنعانی، عبدالرزاق، مصنّف عبدالرزاق، ج۷، ص۳۸۲، ح۱۳۵۵۶.    
۱۷. صنعانی، عبدالرزاق، مصنّف عبدالرزاق، ج۹، ص۲۳۱، ح۱۷۰۴۲.    
۱۸. بیهقی، ابوبکر، سنن الکبری، ج۸، ص۵۵۷.    
۱۹. متقی هندی، علاءالدین، کنز العمّال، ج۵، ص۴۸۴، ح۱۳۶۸۸.    
۲۰. دارقطنی، علی بن عمر، المؤتلف و المختلف، ج۳، ص۱۲۴۱.    
۲۱. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۵، ص۱۹۶.    
۲۲. شافعی، محمد بن ادریس، الامّ، ج۸، ص۱۵۴.
۲۳. قاضی، ابویوسف، الخراج، ص۱۸۱.    
۲۴. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۲۴، ص۳۲.    
۲۵. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۲۴، ص۳۲.    
۲۶. کاشانی، علاءالدین، بدائع الصنائع، ج۷، ص۶۳.    



• طبسی، نجم‌الدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص۲۵۲-۲۵۵.






جعبه ابزار