حرث (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَرْث (به فتح حاء) یکی از مفردات
نهج البلاغه به معنای کاشتن و کشت که
حضرت علی (علیهالسلام) دربارهی کوشش برای
دنیا و غفلت از
آخرت، آفرینش
ملخ،
نکوهش یاری نکردن حق و ... از این واژه استفاده نموده است.
حَرْث (به فتح حاء) به معنای کاشتن و کشت، آمده است. چنانکه گفته میشود: «الحرث: مصدر و ما یستنبت بالبذر و النّوی و الغرس.»
امام (صلواتاللهعلیه) در خصوص کوشش برای دنیا و غفلت از آخرت فرموده است: «
«اِنَّ مِنْ اَبْغَضِ الرِّجَالِ اِلَی اللَّهِ تَعَالَی لَعَبْداً وَکَلَهُ اللَّهُ اِلَی نَفْسِهِ، جَائِراً عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ، سَائِراً بِغَیْرِ دَلِیلٍ؛ اِنْ دُعِیَ اِلَی حَرْثِ الدُّنْیَا عَمِلَ وَ اِنْ دُعِیَ اِلَی حَرْثِ الْآخِرَةِ کَسِلَ»؛
از مبغوضترین افراد نزد
خدا، بندهای است که خداوند او را به خودش واگذاشته، از راه راست منحرف گشته و بدون راهنما گام برمیدارد. او (چنان فریفته دنیاست که) اگر به تحصیل دنیا خوانده شود، اجابت میکند و برای آن میکوشد و اگر به تحصیل آخرت دعوت شود، سستی میورزد.
»
منظور از واژه «حرث» در بیان اول، هر کاری است که فایده دنیوی دارد؛ امّا مراد از «حرث» در بیان دوم، به معنای
اعمال صالح بوده که یکبار در کشت متعارف و در نهج البلاغه آمده است.
امام (علیهالسلام) در رابطه با آفرینش ملخ میفرماید: «
«وَ لَا یَسْتَطِیعُونَ ذَبَّهَا وَ لَوْ اَجْلَبُوا بِجَمْعِهِمْ، حَتَّی تَرِدَ الْحَرْثَ فِی نَزَوَاتِهَا»؛
کشاورزان برای زراعت خود از آنها میترسند ولی هرگز قادر بر دفع آنها نیستند حتی اگر همه دست به دست هم دهند. ملخ آنچنان نیرومندانه پیش میآید تا با جست و خیز خود به کشتزارها وارد شود.
»
آن حضرت (علیهالسلام)، در پاسخ مردی به نام «
حارث بن حوط» که پس از
جنگ جمل خدمت وی رسید و گفت: گمان میکنی که من اصحاب جمل را در ضلالت میدانم! (یعنی: خیر! آنها را حق میدانم) فرموده است: «
«یَا حَارِثُ اِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ، فَحِرْتَ؛ اِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ، فَتَعْرِفَ مَنْ اَتَاهُ، فَقَالَ الْحَارِثُ فَاِنِّی اَعْتَزِلُ مَعَ سَعِیدِ بْنِ مَالِکٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ. فَقَالَ (علیهالسلام) اِنَّ سَعِیداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ یَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ یَخْذُلَا الْبَاطِلَ»؛
ای حارث! تو به پایین نگاه کردی نه به بالای سرت به همین دلیل حیران وسرگردان شدی (اگر به من و جمعیت
مهاجران و
انصار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نگاه میکردی در شناخت حق گرفتارِ سرگردانی نمیشدی) تو حق را نشناختی تا کسانی را که به سراغ حق آمدهاند بشناسی. باطل را نیز نشناختهای تا کسانی را که به سراغ باطل رفتهاند شناسایی کنی. حارث (برای تبرئه خود) گفت: «من همراه
سعید بن مالک (سعد بن مالک، مشهور به سعد ابی وقاص) و
عبدالله بن عمر کنارهگیری میکنم (و بی طرف میمانم)». امام (علیهالسلام) فرمودند: «سعید (سعد) و عبدالله بن عمر حق را یاری نکردند و باطل را نیز خوار نساختند (آنها راه خطا پیمودند، چگونه به آنها اقتدا میکنی؟)
»
یعنی راه آنها راه ناحقّ است، بعد از بیعت امام (علیهالسلام) سعد وقاص از آن حضرت کنار کشید و با گوسفندان خود بیابانگردی پیشه گرفت، عبدالله بن عمر نیز بهخواهرش
حفصه توسّل نمود و از آن حضرت کنار کشید.
«
مالک بن حارث اشتر»، که از خواص امام (علیهالسلام) است که پدرش حارث بود، نام او در
نامه ۱۳،
نامه ۳۸،
و
نامه ۳۵ آمده است.
همچنین «حارث» نام یکی از پسران
عبدالمطلب و عموی آن حضرت بود، پسر او
عبیدة بن حارث اولین شهید اسلام در
جنگ بدر است که در بدر ضربت خورد و به وقت برگشتن به
مدینه از دنیا رفت و در وادی «صفراء» مدفن
ابوذر غفاری دفن گردید نامش در
نامه ۹، آمده که آن حضرت به
معاویه مینویسد: «
«فَقُتِلَ عُبَیْدَةُ بْنُ الْحَارِثِ یَوْمَ بَدْرٍ»؛
عبیدة بن حارث روز بدر شهید شد.
»
این واژه سیزده بار در «نهج البلاغه» آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «حرث»، ص۲۶۱-۲۶۲.