حکم عجب (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عجب آن است که
انسان بر خود ببالد و از عمل خود یا از
عبادت،
ثروت و
زهد و... خویش خشنود شود.
عجب و خودپسندی حرام است.
«قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمـلا• الذین ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا وهم یحسبون انهم یحسنون صنعـا• ذلک جزاؤهم جهنم بما کفروا واتخذوا ءایـتی ورسلی هزوا؛
بگو: آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانی هستند؟ • آنها که تلاشهایشان در زندگی
دنیا گم (و نابود) شده؛ با این حال، میپندارند کار نیک انجام میدهند• (آری،) این گونه است! کیفرشان
دوزخ است، بخاطر آنکه
کافر شدند، و
آیات من و پیامبرانم را به
سخریه گرفتند».
قرآن کریم در آیات مختلفی که
سخن از این آفت به میان آورده، راههای درمان و پیشگیری از این صفت قبیح را اشاره نموده است که به نمونههایی از آن اشاره میگردد:
تفکر در سرنوشت مردمان دورانهای گذشته که دچار این بلای اخلاقی شده و آثار آن را لمس نموده و عواقب سوء آن، دامنگیر اجتماعشان شده است، عبرتگیری از سرنوشت آنان یکی از بهترین روشهای پیشگیری و درمان عجب و
غرور است که قرآن به آن سفارش نموده است.
«او لم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین کانوا من قبلهم کانوا هم اشد منهم قوة و آثارا فی الارض فاخذهم الله بذنوبهم و ما کان لهم من الله من واق؛
آیا آنها روی
زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در
قدرت و ایجاد آثار مهم در زمین از اینها برتر بودند ولی خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت و در برابر
عذاب او مدافعی نداشتند! »
قرآن کریم عاقبت کسانی را که راه عجب و غرور را طی نمودهاند و از نظر امکانات و قدرت در سطح بالاتری قرار داشتند، به انسانها یادآوری نموده تا با
تفکر و عبرتآموزی از سرنوشت آنان درسی بگیرند. همچنین قرآن، انسانها را به این نکته رهنمون ساخته که آنچه موجب عجب و
تکبر برخی افراد بود، نتوانست آنها را از عذاب خدا جلوگیری کند.
چنان که در احتجاج با
قارون نیز که دچار غرور علمی و به دنبال آن عجب در
ثروت و نفرات شده بود، این گونه
استدلال میکند:
«…او لم یعلم ان الله قد اهلک من قبله من القرون من هو اشد منه قوة و اکثر جمعا و لایسئل عن ذنوبهما المجرمون؛
…آیا او نمیدانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمیشوند.»
بدون شک اگر انسان نیم نگاهی به خود بیاندازد و به چگونگی
آفرینش و مراحل رشد خود توجه داشته باشد، هیچ گونه توجیهی برای تکبر ورزیدن به
مال، اولاد، قدرت و
علم ندارد؛ چراکه خود را موجودی حقیر و ضعیف خواهد یافت:
«قال له صاحبه و هو یحاوره ا کفرت بالذی خلقک من تراب ثم من نطفة ثم سوئک رجلا؛
دوست (با
ایمان) وی- در حالی که با او گفتگو میکرد- گفت: آیا به خدایی که تو را از
خاک و سپس از
نطفه آفرید و پس از آن تو را مرد کاملی قرار داد،
کافر شدی؟! »
این آیه ادامه صحبتهای آن فرد
مؤمن با کافری است که گرفتار عجب شده بود. در اینجا شخص مؤمن برای اصلاح عجب آن فرد کافر، به او یادآوری میکند که خداوند او را از خاکی بی ارزش و نطفهای ناچیز
خلق کرده است؛ لذا دلیلی برای غرور و
خودخواهی و
کفر وجود ندارد.
توجه به ماهیت و هدف آفرینش و تفکر در آن، به انسان کمک میکند تا نعمتهای الهی را در مسیر صحیح دنیوی و اخروی استفاده نماید و آنها را در جهت عجب ورزیدن و برتری جویی به کار نگیرد.
«المال و البنون زینة الحیوة الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا؛
مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست و باقیات صالحات (ارزشهای پایدار و شایسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخش تر است! ».
در مقابل به کفار هشدار میدهد که آنچه را بدان غرور دارند و مایه ی افتخار و برتری خود میدانند، در برابر قدرت مطلق الهی هیچ گونه کارایی برای آنها نخواهد داشت؛ بلکه موجب عذاب مضاعف در
آخرت برای آنها خواهد بود.
«ان الذین کفروا لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم من الله شیئا و اولئک هم وقود النار؛
ثروتها و فرزندان کسانی که کافر شدند، نمیتواند آنان را از (عذاب) خداوند باز دارد (و از
کیفر، رهایی بخشد.) و آنان خود، آتشگیره دوزخند.»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم عجب»