• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خلق (مفردات)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از مفردات قرآن،خلق است.



خلق: (مثل فلس) آفريدن و آفريده. ناگفته نماند اصل خلق بمعنى اندازه گيرى و تقدير است و چون آفريدن توأم با اندازه گيرى است لذا خلق را آفريده و آفريدن معنى ميكنند. راغب ميگويد: اصل خلق بمعنى اندازه گيرى درست ميباشد (التقدير المستقيم) و در ابداع شى‌ء ... و ايجاد آن بكار ميرود ...
در قاموس گفته خلق بمعنى تقدير است طبرسى ذيل آيه ۲۹ بقره ميگويد: «أَصْلُ‌ الْخَلْقِ‌ التَّقْدِيرُ» همچنين است قول ابن اثير در نهايه.
امّا خلق بمعنى آفريدن مثل‌أَلا لَهُ‌ الْخَلْقُ‌ وَ الْأَمْرُ بدان آفريدن و دستور مال خداست و آن بدين معنى بيشتر از چهل بار در قرآن آمده است. يَتَفَكَّرُونَ فِي‌ خَلْقِ‌ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌ ما خَلْقُكُمْ‌ وَ لا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ واحِدَةٍ
امّا خلق بمعنى آفريده (مخلوق) نحوأَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ‌ خَلْقاً جَدِيداً
إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ‌ بِخَلْقٍ‌ جَدِيدٍ و ساير آيات خلق در قرآن كريم اغلب نزديك بتمام در كار خدا استعمال شده ولى بعضا در كار آدمى نيز بكار رفته چنانكه در باره حضرت عيسى آمده‌ وَ إِذْ تَخْلُقُ‌ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي‌ و مثل‌ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ‌ الْخالِقِينَ‌
نا گفته نماند: اين خلقت تصرف در خلق اللّه است يعنى مثلا از خاك و چوب خانه درست كردن و گرنه خالق اصلى خداست لا غير چنانكه فرموده‌ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ ...


خلق (بر وزن قفل و عنق) بمعنى عادت و طبع و مروّت و دين است چنانكه در قاموس و اقرب گفته‌ وَ إِنَّكَ لَعَلى‌ خُلُقٍ‌ عَظِيمٍ‌ حقّا كه تو بر خلق عظيمى استوارى راغب ميگويد: خلق (بر وزن فلس و قفل) در اصل يكى‌اند اوّلى مخصوص هيئت و اشكال و صور ظاهرى است و دوّمى مخصوص به قوا و صفات است كه با بصيرت قابل درك ميباشد.


خلاق: بمعنى نصيب خوب است قاموس و اقرب قيد وافر را نيز دارند. راغب آنرا فضيلتى كه با اخلاق خوب بدست ميايد معنى ميكند أُولئِكَ لا خَلاقَ‌ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ آنان بهره‌اى در آخرت ندارند. اين كلمه شش بار در قرآن مجيد آمده است


خَلَّاق: صيغه مبالغه و از اسماء حسنى است و دو بار در قرآن آمده است.


اخْتِلَاق: بمعنى كذب و افتراء است طبرسى فرموده: خلق، اختلاق، فرى، افتراء در معنى قريب هم‌اند. راغب گفته: هر جا كه خلق در وصف كلام بكار رود معناى كذب ميدهد ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ‌ ما اين چنين سخنى در ملّت آخر نشنيده‌ايم اين جز دروغ نيست.


درباره آيه‌ إِنْ هذا إِلَّا خُلُقُ‌ الْأَوَّلِينَ‌ گفته‌اند: نيست اين مگر دروغ و افتراء پيشينيان.
طبرسى فرموده: عدّه‌اى آنرا بفتح خاء خوانده‌اند و ديگران بضمّ خاء و لام. ابو على گفته: خُلُقُ الْأَوَّلِينَ‌ يعنى عادت پيشينيان و دروغ آنها طبرسى خودش آنرا كذب معنى كرده يعنى قوم عاد به هود گفتند: سخنان تو همان دروغ گذشتگان است. بعضى گفته‌اند: مراد آنست كه: اين كار ما و اين بناء و مصانع، عادت پيشينيان ماست.


وَ خَلَقَ‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً آيه شريفه دليل آن آنست كه مخلوقات بطور كلّى آفريده خدااند و غير از او خالق بالاستقلال وجود ندارد بر خلاف قول ثنويّه كه مبدء عالم را دو تا دانسته و شرور و ظلمت را مخلوق اهريمن ميدانند. نظير اين آيه است آيات‌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ فَاعْبُدُوهُ‌ قُلِ اللَّهُ‌ خالِقُ‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ همچنين است آيه ۶۲ زمر و ۶۲ غافر . و اين مطلب در بحث لفظ جلاله «اللّه» گذشت.
الَّذِي‌ خَلَقَ‌ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا اين آيه روشن ميكند كه مرگ همچون زندگى مخلوق و آفريده است و عدم صرف نيست.
إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً وَ تَخْلُقُونَ‌ إِفْكاً گويا مراد از تَخْلُقُونَ إِفْكاً آن است كه: بدروغ اينها را معبود ميخوانيد اينها معبود نيستند و لا يضرّ و لا ينفع‌اند مثل‌ إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ‌ معنى آيه چنين ميشود: غير از خدا بتهائى را مى‌پرستيد و آنها را بدروغ معبود ميخوانيد و دروغ ميسازيد.
در اين آيه دروغ سازى خلق الافك خوانده شده است. چنانكه در آيه‌ لَمْ‌ يُخْلَقْ‌ مِثْلُها فِي الْبِلادِ از ساختن بناى ارم خلق تعبير شده است.
وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَ‌ خَلْقَ‌ اللَّهِ‌ مراد از خلق اللّه گفته‌اند:
دين خدا و امر خداست يعنى آنها را امر ميكنم دين خدا و دستور خدا را تغيير ميدهند اين سخن از امام صادق عليه السّلام نقل شده و قدماء مفسّرين مثل ابن عباس و غيره نيز چنين گفته‌اند. و مؤيّد آن قول خداوند است كه فرموده: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ‌ لِخَلْقِ‌ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ‌ كه بدين فطرة اللّه و خلق اللّه اطلاق شده و مراد از آيه سابق تحليل حرام و تحريم حلال است (مجمع) بعضى‌ها آنرا خصىّ و اخته كردن چهارپايان گفته‌اند.
در الميزان ميگويد: تغيير خلق اللّه منطبق ميشود بر اخته كردن و انواع مثله و لواط و سحق و بعيد نيست كه مراد از تغيير خلق اللّه خروج از حكم فطرت و ترك دين حقّ باشد خدا فرموده‌ فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً ... عياشى از امام باقر عليه‌السّلام نقل كرده كه مراد از آن امر اللّه است و در حديث ديگر از آنحضرت دين اللّه نقل كرده است.
نا گفته نماند: ما قبل جمله فوق در باره بريدن و شكافتن گوشهاى چهار پايان است اگر مراد از تغيير خلق اللّه تغيير دين باشد و صدر آيه در اضلال مطلق است بايد گفت:
ذكر خصوص گوش بريدن ميان دو عموم از بابت اهميت آن بدعت است كه در ميان اهل جاهليت متعارف بود.
هُوَ اللَّهُ‌ الْخالِقُ‌ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ بنا بر آنچه در «برء» گذشت معنى آيه چنين ميشود: اوست خداى اندازه گير، آفريننده، صورت ده، براى اوست نامهاى نيكوتر.
فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ‌ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ‌ مخلّقه و غير مخلّقه را تام الخلقة و غير تام الخلقة گفته‌اند و نيز صورت گرفته و غير صورت‌گرفته گفته‌اند. (مجمع) كشّاف بى‌عيب گفته در ج ۶ كافى ص ۱۲ از امام باقر عليهم السّلام نقل است:
مخلّقه آنهائى است كه خدا در صلب آدم عليهم السّلام خلق و اخذ ميثاق كرده ...
و آنها همان‌اند كه بدنيا ميايند ...
امّا غير مخلّقه هر انسان است كه در صلب آدم خلقش نكرده ... و آنها عبارتند از نطفه‌هاى عزل شده و بچه‌هاى سقط شده قبل از ولوج روح.


۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۵۷.    
۲. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۳، ص۲۲۸.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۲۹.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج، ص.    
۵. ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج۲، ص۷۰.    
۶. اعراف/سوره۷، آیه۵۴.    
۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۹۱.    
۸. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۸.    
۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۴۹.    
۱۰. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۹.    
۱۱. مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.    
۱۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۴.    
۱۳. فاطر/سوره۳۵، آیه۳.    
۱۴. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۳، ص۲۲۹.    
۱۵. قلم/سوره۶۸، آیه۴.    
۱۶. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۵۸.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۲۹.    
۱۸. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۳، ص۲۲۹.    
۱۹. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۵۸.    
۲۰. آل عمران/سوره۳، آیه۷۷.    
۲۱. حجر/سوره۱۵، آیه۸۶.    
۲۲. یس/سوره۳۶، آیه۸۱.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۷۲۷.    
۲۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۵۸.    
۲۵. ص/سوره۳۸، آیه۷.    
۲۶. آیه۱۳۷.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۰۹.    
۲۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۲.    
۲۹. انعام/سوره۶، آیه۱۰۲.    
۳۰. رعد/سوره۹، آیه۱۶.    
۳۱. زمر/سوره۳۹، آیه۶۲.    
۳۲. غافر/سوره۴۰، آیه۶۲.    
۳۳. ملک/سوره۶۷، آیه۲.    
۳۴. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۷.    
۳۵. نجم/سوره۵۳، آیه۲۳.    
۳۶. فجر/سوره۸۹، آیه۸.    
۳۷. نساء/سوره۴، آیه۱۱۹.    
۳۸. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۳۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۸۵.    
۴۰. حشر/سوره۵۹، آیه۲۴.    
۴۱. حجّ/سوره۲۲، آیه۵.    



قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۹۲.    



جعبه ابزار