درمان خشم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پس از انکه انسان
قوه خشم را شناخت و ریشههای آن را پیدا کرد باید به دنبال درمان آن باشد که درمان آن راههایی دارد.
۱. برای از بین بردن اسبابی که باعث
خشم میشود تلاش کند؛ مانند
فخر ،
کبر ،
عجب ،
غرور ،
لجاجت ،
استهزاء ،
حرص ،
دشمنی ، دوستی
مال و مقام و آنچه قبلا در بحث ریشههای خشم گذشت.
۲. اخبار و آثار و روایاتی را که در مذمت خشم و غضب از امامان معصوم(علیهم السلام) رسیده مطالعه کند.
۳. اخبار و آثاری که در مدح و ثواب نگاه داشتن خود از خشم وارد شده تامل نماید؛ مانند این روایت که میفرماید: «هرکه غضب خود را نگه دارد،
خداوند عیوب او را میپوشاند».
۴. هر کاری که میخواهد انجام دهد، نخست فکر کند و خود را از صدور آثار غضب محافظت نماید.
۵. از هم نشینی با دوستانی که همیشه عصبانی و غضبناکند دوری کند.
۶. تامل کند که آنچه در
عالم واقع میشود همه به
قضا و قدر الهی است، پس چه بسا مصلحت او در فقر و بیماری و گرفتاری باشد. خشم او کاری را درست نمیکند و مشکلی را حل نمینماید.
۷. به یاد آورد که غضب نیست مگر از
بیماری دل و نقصان
عقل ، که باعث آن، ضعف
نفس است نه شجاعت و قوت نفس. برای همین است که دیوانه زودتر از عاقل خشمگین میشود و مریض زودتر از تندرست به غضب میآید.
۸. به یاد آورد شاید روزگار برگشت روزی آن ضعیفی را که تو بر او خشم میکنی، قوت گیرد و تو زیردست او شوی و او درصدد انتقام برآید، آن وقت در برابر او چه خواهی کرد؟
۹. بداند که هر
حلیم و بردباری پیروز میشود و هر غضبناکی مغلوب.
۱۰. به خدا پناه برد
و
وضو بگیرد و جلسه را ترک کند یا جایش را عوض کند.
مرحوم
شیخ محمد بافقی ، که او را
سلمان زمان میگفتند و به دلیل مبارزه با
بدحجابی همسر رضاخان و برخوردی که با او در حرم حضرت
فاطمه معصومه سلاماللهعلیهم کرد، او را کتک زدند و به شهر
ری تبعید کردند. روزی وارد حمام شد، دید شخصی ریش و موی صورتش را میتراشد، جلو آمد و گفت: چرا ریشت را میتراشی؟. این کار، حرام است، آن شخص که سرهنگ ارتش بود، متغیر شد و سیلی به صورت این عالم بزرگ زد، مرحوم بافقی با آرامش گفت: یکی هم این طرف بزن، اما ریش نتراش، سرهنگ از اخلاق و
کظم غیظ او تعجب کرد، از دلاک پرسید: این شخص کیست؟، دلاک معرفی کرد، سرهنگ سراسیمه از ایشان عذرخواهی کرد و تا پایان عمر ریش نتراشید و مرید مرحوم بافقی شد.
شخصی خدمت
امام صادق علیهالسّلام رسید، عرض کرد: «میان من و یک خانوادهای نزاع و درگیری رخ داده است، من میخواهم نزاع را ترک گویم، اما به من گفته میشود که ترک نزاع برای تو ذلت است، امام فرمود: «انما الذلیل الظالم»؛
یعنی به وسوسهها اعتنا نکن آن که ستم میکند ذلیل و پست است.
در دوران زعامت و مرجعیت مرحوم آیة الله العظمی
سید ابوالحسن اصفهانی رحمةاللهعلیه ، در یکی از شبها که ایشان در نجف نماز مغرب و عشا را به جماعت میخواندند بین دو نماز شخصی فرزند ایشان را
شهید کرد، این پیرمرد هفتاد ساله وقتی از شهادت فرزند باخبر شد بسیار بردباری و
صبوری از خود نشان داد. مرتب میگفت: «لا حول ولا قوة الا بالله». نماز عشاء را خواند و
قاتل را هم عفو کرد.
ولید بن عتبه، زمینی را از
امام حسین علیهالسّلام
غصب کرده بود. امام برای گرفتن حق خود نزد او آمد. مروان گوید: امام حسین علیهالسّلام عمامة او را از سرش برداشت و بر گردنش پیچید و فشار داد، ولید که این شجاعت امام را در ایفای حقش ملاحظه کرد کوتاه آمد. مروان گوید: من تا آن روز این چنین جرئت و جسارت کسی را بر امیر ندیده بودم.
امیرمؤمنان علی علیهالسّلام شنید شخصی به
قنبر دشنام میدهد و گویا قنبر میخواست پاسخ دهد، امام فرمود: «قنبر! او را رها کن تا خدا را از خودت راضی کرده باشی و دشمنت را کیفر داده باشی».
فو الذی خلق الحبة وبرء النسمة ما ارضی المؤمن ربه لمثل الحلم ولا اسخط الشیطان بمثل المقت ولا عوقب الاحمق بمثل السکوت عنه؛
قسم به خدایی که دانه را در زیر خاک شکافته و انسان را آفریده، هیچ شخص مؤمنی پروردگارش را به چیزی مانند
حلم ، خشنود نساخته و شیطان را به چیزی مانند خاموشی به هنگام غضب، خشمگین نکرده و احمق را به چیزی مانند سکوت مجازات ننموده است.
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،سایت بلاغ،برگرفته از مقاله«درمان خشم»