ابن مسکویه (دیدگاههای اقتصادی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احمدبن محمدبن یعقوب ابنمسکویه یکی از متفکران
مسلمان و
شیعی مذهب است که در قرن چهارم هجری میزیسته است. وی دارای دیدگاههای اقتصادی بود. که عبارتند از فضیلت
علم اقتصاد، وظایف
دولت در امور اقتصادی،
توزیع امکانات و تقسیم
کار،
تعاون و اندیشه تعاونی و غیره هست.
نظرات اقتصادی ابنمسکویه بدین شرح هست:
ابنمسکویه یادگیری دانش
اقتصاد را فضیلت مطلق میداند و معتقد است که از طریق دانش اقتصاد میتوان به معیار تشخیص وجود
استثمار یا عدم وجود استثمار در اقتصاد دست یافت. بهنظر وی، چون بشر مدنیالطبع است و تقسیم اجتماعی کار سبب میشود که هرکس در
تولید یک
کالا و یک خدمت معیّن تخصص پیدا کند و سپس کالاها و خدمات خود را با یکدیگر مبادله کند، باید به معیاری دست یافت که بهکمک آن، هیچیک از افراد جامعه نتوانند دیگری را استثمار نمایند و این معیار، فقط از طریق دانش اقتصاد بهدست میآید.
ابنمسکویه فعالیتهایی مثل: ایجاد
امنیت اجتماعی، گسترش
عدالت، توسعه عمران و آبادی کشور، حمایت از حقوق فردی و اجتماعی، دفاع از قلمرو مدینه در مقابل هجوم دشمن، جلوگیری از ظلم و ستم بیدادگران، حفظ مصالح عمومی
جامعه و تأمین اسباب معیشت افراد جامعه را از وظایف
دولت شمرده است.
او همچنین در کتاب «الهوامل و الشوامل» یکی از وظایف اقتصادی دولت را از میان برداشتن
بیکاری و فراهم کردن موجبات اشتغال مردم میداند. وی میگوید: مردم و سیاستمداران (دولت) موظفند بیکاری را از میان بردارند و مردمان را به انواع مشاغل وادار کنند.
ابنمسکویه به اصل تقسیم کار در جامعه توجه دارد و معتقد است که در هر جامعه، هرکس باید یک کار مشخص انجام دهد. بهعقیده وی، یکی از مسائلی که انسانها را به زندگی اجتماعی وادار میکند، این است که انسان بهتنهایی نمیتواند امکانات زندگی خود را تأمین کند و لذا باید بهسمت متمدن شدن گام بردارد. او در تعریف تمدن چنین میگوید: تمدن عبارت از اجتماع انسانها و تقسیم همه امور و مشاغل بین آنهاست؛ تا بهواسطه آن، مطلوبیت نهایی که بقا و
زندگی برتر است تأمین شود.
بهعقیده ابنمسکویه اصل اجتماع بر شالوده تعاون ایجاد شده و تمدنها برهمین اساس سامان یافتهاند. وی میگوید: بسیاری از امور انسانی، جز با معاونت و همکاری جمعی به سامان نمیرسد؛ زیرا فرد بهتنهایی از انجام دادن آن ناتوان است و در وجودش نقصانات زیادی است؛ از طرفی آثار خلاقیت و ابداع در صورت همکاری جمعی بهظهور میرسد.
ابنمسکویه
مصرف را به سه دسته زیر تقسیم میکند:
انجام عملی که سبب افزایش تخصص و آگاهی انسان میشود، تولید ارزش مصرف شریف مینماید. مانند کار یک جرّاح که نتیجتا، هم خدمت به دیگران است و هم کسب دانش برای خود.
کلیه کارهای ضروری که نتیجه کار با هدف و کار مفید و کار ماهر انسان است، دارای ارزش مصرفی ممدوح است؛ مانند لباس.
بسیاری از کالاهای نیمهساخته اگر چه تبلور کار انسان و کار الله است؛ ولی چون مستقیما به مصرف انسان در نمیآید و انسان آنها را از آن جهت میخواهد که بهوسیله آنها میتواند به کالای مورد مصرف خود دست یابد، دارای ارزش مصرفی نافع است. این قبیل کالاهای نیمه ساخته از آن جهت در علم اقتصاد امروزی مطلوب است که مقدمه و وسیلهای برای دستیابی به کالای نهایی بهحساب میآیند.
ابنمسکویه مصرف را به دو بخش تقسیم میکند: مصرف جسمانی و مصرف روحانی. وی معتقد است که مصرف جسمانی باید در حد کفاف و ضرورت از کالاها و خدمات ضروری انجام گیرد. تأکید بیشتر ابنمسکویه بر مصرف کالاها و خدمات معنوی است؛ که باعث تعالی و تکامل روح میشود. او درباره ارزش مصرفی و ارزش مبادلهای کالاها معتقد است که انسان بهمنظور ارضای نیازهای ضروری خود کار میکند و این کار چیزی جز صرف انرژی با مواد طبیعی نیست. نتیجه این تلفیق کار با طبیعت یا بهبیان دیگر، تلفیق کار انسان با کار الله، چیزی جز تولید کالا و خدمت نیست. برای مثال یکی از این کالاها پیراهن است. این پیراهن برای انسان دو نوع ارزش دارد: ارزش مصرفی و ارزش مبادلهای. مقصود از ارزش مصرفی آن است که انسان میتواند پیراهن را بر تن کند و خود را از سرما حفظ کند. حفظ کردن بدن از سرما یک نوع ارضای نیاز بشر به گرمکن یا تنپوش است. وی این ارضا را ارزش مصرفی میداند. بنابراین ارزش مصرفی به جنس و خاصیت فیزیکی و شیمیایی کالا در رابطه با نیاز انسان است. از طرف دیگر، برای تولیدکننده پیراهن ارزش مبادلهای وجود دارد و آن مقدار کاری است که برای تولید پیراهن انجام میدهد و در هنگام مبادله پیراهن فرضا با کفشی مبادله میشود که برای تولید آن کفش همان مقدار کار برابر با کار انجام شده برای تولید پیراهن صورت پذیرفته باشد.
به عقیده ابنمسکویه کسی که به قدر کفایت داشته باشد و بتواند مقتصدانه و میانهرو زندگانی کند، نباید دنبال زیادی برود؛ زیرا که زیادی مال اندازه معینی ندارد و انسان با طلب مال در زحمت و سختی میافتد. بهنظر وی غرض عقلانی از کسب مال بهقدری است که رفع آلام و امراض مثل گرسنگی و برهنگی کند؛ نه لذایذی که در واقع خودش الم و درد است. کسی که از زیادی مال اعراض کند، هم لذت و هم صحت مییابد؛ اما حریصی که در طلب آن میکوشد، نه از حیات خود لذت میبرد و نه صحت نصیب وی میشود.
در تفکر ابنمسکویه، ایجاد زمینه
رشد و تحول و سازندگی در جامعه، از حفظ وضع موجود بهمراتب اهمیت بیشتری دارد. وی معتقد است که حکومتها در کنار حفظ نظام و ارزشها و مراتب اجتماعی، توزیع عادلانه امکانات و جلوگیری از تجاوز دشمنان، موظفاند بر مبنای تعامل همگانی و مشارکت تعاونی جامعه را بهسوی سعادت مادی و معنوی بهپیش ببرند. هرچند وی معتقد است که انسانها باید به ضروریات اولیه زندگی بسنده کنند و بهدنبال توسعه نباشند؛ اما در مقابل، اندیشه نوسازی و
توسعه همهجانبه در همه ابعاد انسانی را میستاید و کسانی را که بر مبنای تفکر عقلانی از راه صناعات مختلف، زمینه توسعه جامعه را فراهم میآورند، مورد تکریم قرار میدهد.
ابنمسکویه معتقد است که
پول، ابزار
سیاست و تدبیر استقرار
عدل است. به این بیان که در مبادلات کالا و خدمت، پول وسیله اندازهگیری ارزش و شمارش است؛ چراکه بهوسیله پول است که اندازه ارزش یک صندلی یا پیراهن تعیین میشود و اگر دو ارزش صندلی و پیراهن برابر یک مقدار معین از پول باشد،
داد و ستد عاری ار استثمار خواهد بود.
بنابراین از دیدگاه ابنمسکویه، پول دارای سه وظیفه بیان ارزش و سنجش ارزش و همچنین حفظ ارزش کالا و خدمت است. او همچنین تأکید میکند که هدف از فعالیت اقتصادی، نباید صرفا در تولید ثروت خلاصه شود؛ بلکه آنچه هدف قرار میگیرد، باید استقرار قسط باشد. بنابراین این اقتصاددان مسلمان، ارضای نیازهای ضروری انسان را در چارچوب قسط الهی قابل تأمین میداند. وی دراینباره مینویسد: «... و نیز صفات ممتاز عادل این است که راجع به اموری که خارج از اوست، مثل معاملات و معاشرات به عدالت عمل کند و قصد و غرض وی از تمام اینها، صفت حمیده عدالت باشد؛ نه غرض دیگر مثل جاه،
مال و غیره.»
ابنمسکویه به تفاوت بین کار ماهر و کار ساده توجه داشته است. او معتقد است که ارزش تولیدشده توسط کار ماهر بیشتر از ارزش تولیدشده توسط کار ناماهر در یک زمان معین است. او مینویسد: «و بسا میشود که عمل اندک از حیث قدر و رتبه مساوی میشود با عمل بسیار؛ مثل اینکه عمل مهندسی که به مختصر صورت میگیرد، در قدر و رتبه مطابق عمل جماعت بسیاری است که به مشقت و زحمت کاری را انجام میدهند.»
بهنظر ابنمسکویه انسان ایدهآل، انسانی است که در کلیه شئون حیاتی خویش خداگونه باشد. از جمله این نگرش در حیات اقتصادی این است که انسان کار مفید را نه بهخاطر دستمزدش بلکه بهخاطر خود کار انجام دهد و به سودی که عایدش میشود، نیندیشد.
سایت پژوهه.