روز کتاب و کتابخوانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
کشور ایران روز بیست و چهارم آبان ماه،
روز کتاب و کتابخوانی و آغاز هفته کتاب و کتابخوانی نامگذاری شده است.
در ایران به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی، در مدرسهها، مساجد، دانشگاهها، و استانهای کشور نمایشگاهها و جشنهای کتاب و سخنرانی در موضوع چاپ و نشرِ کتاب برگزار میشود.
علم و دانش و نوشتن در فرهنگ اسلامی جایگاه ویژهای دارد و همیشه مورد تاکید رهبران دینی بوده است؛ به مناسبت روز و هفته کتاب و کتابخوانی به اهمیت و نقش کتاب و کتابخوانی در فرهنگ و پیشرفت و تحول
جامعه میپردازیم.
روز بیست و چهارم آبان ماه، آغاز هفته کتاب و کتابخوانی است.
کتاب، دروازهای به سوی
جهان گسترده دانش و
معرفت است و ارائه کتابهای خوب، یکی از بهترین ابزارها برای به کمال رساندن انسانهاست و کسی که در این دنیای زیبا به زندگانی میپردازد، نمیتواند با دنیای کتاب بیارتباط باشد.
کتاب، محصول تجربههای بشری و خلاقیتهای ذهنی و آموختههای دراز مدت
انسان است. سهم کتاب در انتقال دانشها گاهی به مراتب بیشتر و فراتر از دیگر ابزار آموزشی است. پدید آوردن آثار علمی و فرهنگ مکتوب از توصیههای مهم اولیای دین است و به گسترش دانش کمک میکند و به عنوان یک میراث فرهنگی برای نسلهای آینده ماندگار میشود.
امام صادق (علیهالسّلام) به
مفضّل بن عمر فرمودند: «دانش خود را بنویس و آنرا در میان برادرانت منتشر ساز».
کتاب وسیلهای است که دانش بشری به مدد آن از تباه شدن مصون میماند و به آیندگان منتقل میشود. از اینرو پیشوایان معصوم (علیهالسّلام) توجه ویژهای به فرهنگ مکتوب داشتند و همواره پیروان خویش را به حفظ دانش و نوشتن آن سفارش میفرمودند. در حدیث میخوانیم که
امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) فرزندان و برادرزادگان خویش را جمع کردند و در زمینه دانشاندوزی و نگارش آثار علمی چنین توصیه فرمودند: «شما کوچک ترهای قوم هستید و به زودی بزرگانِ قوم خواهید شد. پس دانش بیاموزید. هر کس از شما نتواند علم را حفظ کند و به خاطر بسپارد، آنرا بنویسد و در خانهاش قرار دهد».
توجّه
اسلام به حفظ و گسترش میراث علمی، جایگاه والای دانش و کتاب را از دیدگاه این دین مبین نشان میدهد. از
رسول اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده است که فرمود: «هرگاه که مؤمنی از دنیا برود و یک ورق از خود
بر جای گذارد که در آن دانشی مکتوب است، همان برگه در
روز قیامت، میان او و آتش، پوشش و مانعی خواهد بود».
در روزگار پیشرفتهای چشمگیر بشر در عرصههای دانش و نوآوری و فرهنگ، کتاب نه تنها اهمیت خود را از دست نداده، که گستردهتر و تازهتر شده و جلوههایی پایدارتر یافته است. بیگمان آنان که گامهای بلندی در پیشرفتهای گوناگون برداشتهاند، هرگز با کتاب و کتابخوانی بیگانه نبودهاند. آنها مطالعه را به عنوان عنصری اصلی و ضروری در زندگی خود دانسته و آنرا برای بازتاب نور، جلوه و جمال فرهنگ
بر دلهای همه جهانیان برای تحولی اساسی مناسب دانستهاند.
صعود به قلّههای کمال و ارزشهای انسانی، تنها در صورتی ممکن است که علم و دانش، جایگاه واقعی خود را در میان ما بیابد و تاثیرگذاری عظیم آن در رسیدن به این اهداف برایمان روشن شود. در این صورت، کتاب و مطالعه نیز به عنوان ابزار انتقال علم، جایگاه خویش را به دست خواهد آورد و گرایش جامعه به آن رشد مینماید. در نتیجه، نویسندگان و ناشران کتاب نیز برای برطرف ساختن نیازهای جامعه، ناچار از تولید و توزیع گستردهتر کتاب خواهند شد و تحوّل عظیمی در فرهنگ و فکر جامعه پدید میآید. در این صورت، حرکت به سوی تمدّن و پیشرفت، امری اجتنابناپذیر خواهد بود.
اسلام، دین اندیشه و معرفت، و دین دانش، کتاب و معنویت است و میتوان گفت آیین آسمانی ما، پرچمدار کتاب و کتابخوانی در زمین است و این حقیقت، با اندک کاوشی در لابهلای ورق زرین تاریخ اسلام به خوبی نمایان خواهد شد. تاثیر کتاب در صدور اندیشه و فکر، انکارناپذیر است. در واقع، تنها راه انتقال علوم گذشتگان به این عصر، کتاب بوده که در روایات نیز
بر آن تاکید شده است. با این توصیف، ما وارثان فرهنگ پویا و تمدن والای اسلامی، برای تحقّق آن فرهنگ، باید به کتاب و کتابخوانی اهمیت داده و کتاب را به عنوان یک کالای تاثیرگذارِ فرهنگی و معنوی، ارج نهیم.
قرآن کریم این کلام آسمانیِ آخرین فرستاده خدا، با دارابودن پاسخ تمام مسایل و نیازهای مادی و معنوی تمامی انسانها در طول تاریخ، بهترین کتاب برای عامه مردم، به ویژه محقّقان میباشد و میتوان با گسترش فرهنگ قرآنی در جامعه، بهرههای معنوی فراوانی از این کتاب عزیز و سترگ گرفت و آنرا به کار بست.
نهج البلاغه، سرشار از شکوه، زیبایی و معنویت است. نهج البلاغه، پرتوی از اندیشههای تابناک امام حق و عدالت،
حضرت علی ابن ابیطالب (علیهالسّلام) میباشد که تا به حال، ترجمهها و شرحهای ارزندهای
بر آن نوشتهاند. چه خوب است وقتی سخن از کتاب و کتابخوانی است، کلام را به نام این کتاب والا و ارزشمند و پدیدآورنده آن زینت بخشیم و همگان را به مطالعه این دریای عمیقِ دانش و معرفت و هنر فراخوانیم.
بی
تردید، به همان اندازه که میتوانیم از کتاب بهره بگیریم، ممکن است در معرض آفتها و خطرهای نوشتههای سست و بیمار و مسموم و انحرافی هم قرار گیریم. راه دادن کتابهای ناسالم به مدرسهها و خانهها، در واقع مسمومیت فکری و اخلاقی نسل ما را به دست خودمان فراهم میآورد. بنابراین، نظارت
بر چاپ کتاب و بررسی محتوای آن، در جامعه سلامت خواه و دوراندیش ضروری است. آنان که به سلامت اندیشه و باورها و گرایشهای افراد جامعه دل بستگی دارند، نمیپذیرند که در عرضه آثار منتشر شده، حدّ و مرز و نظارت و محدودیتی نباشد.
تاثیر عمیق کتاب در گسترش فرهنگ جامعه و سرعت بخشیدن به پیشرفت روزافزون آن، انکارناپذیر است و نمیتوان توسعه و رشد همه جانبه جامعه را، بدون در نظر گرفتن مطالعه و کتاب مورد بحث و نظر قرار داد. از این جهت، کتاب و کتابخوانی، از مقولههای قابل توجه فرهنگی است که ترویج آن در جامعه ضروری به نظر میرسد. پیرایش فرهنگ از زاویههای زیانآور و آرایش آن با پاکی و خلوص و گسترش آن در همه سطوح و برای تمام قشرهای جامعه، به تلاش و همبستگی همگانی نیازمند است که کتاب میتواند در این عرصه و میدان، به خوبی به کار گرفته شود و کارایی خود را به نیکی ظاهر سازد.
برای پیشگیری از مفسدههای اخلاقی، رهایی از پوچگرایی، بالابردن سطح تحصیلی نوجوانان و جوانان، و نیز پیشرفت وضعیت فرهنگی خانوادهها، باید آنان را به مطالعه هرچه بیشتر تشویق کنیم، چرا که پرورش ذهن خلاق و مبتکر دانشپژوهان و تقویت روحیه علمی و دینی نسل سوم این مرز و بوم و باز شدن افق دید آیندهسازان برای مشاهده شگفتیهای جهان، همه در گرو مطالعه است.
بر این اساس، با توجه به اهمیتی که
دین اسلام و بزرگان دینی به مطالعه دادهاند، برای دفاع از آرمانهای دینی و فرهنگ اسلامی و جبران عقبماندگیها و رسیدن به خود باوری، باید فرهنگ مطالعه همگانی شود.
وقتی کتاب، حاصل اندیشهها و تجربههای اهل اندیشه و معرفت باشد، کتابخانه نیز کانون همایش صاحبنظران و موزه دانشمندان و صاحبان معارف خواهد بود. بیمناسبت نیست که در روایات ما، از کتاب به عنوان بوستان دانشمندان یاد شده و همدم و سخنگویی شایسته به شمار آمده است. کسی که قدم در کتابخانه میگذارد، به مجمع دانشمندان و دانایان قدم نهاده است. طبیعی است که در چنین محیطی، انسان احساس نشاط میکند و روحش بالنده میشود.
کتابخانههای عمومی، در گسترش دانش و ارتقای میزان آگاهیهای عمومی جامعه نقش بهسزایی دارند. به تعبیری، عزم این نهاد، کمک به بالندگی و شکوفایی استعدادهای فردی، در راستای تولید اندیشه، علم و غنای فرهنگ جامعه میباشد. کتابخانه، نهادی است که با در اختیار داشتن بخش قابل توجهی از دانش، زمینه بهرهگیری مناسب از اندوختههای بشری را فراهم میآورد و با تامین فرصتهای لازم، امکان آموختن همیشگی را برای اعضای جامعه مهیّا ساخته و
بر پیشرفت حیات اجتماعی میافزاید. با این توصیف، وظیفه همگان است که با استقبال از این مکان ارزشمند،
بر شکوفایی استعدادهای نهفته میهن اسلامیمان بیفزایند.
کتابخانهها، حافظان میراثهای فرهنگی و مالکیتهای فکری، مکانهایی امن برای غنیسازی اوقات فراغت و ابزاری برای ایجاد تعادل و گسترش
عدالت به شمار میروند.
بر همین اساس است که «کارلایل» کتابخانه را «دانشگاهی برای همه» مینامد. برخی نیز کتابخانه عمومی را به «قلب جامعه» تشبیه کرده و زندگی افراد را بدان وابسته دانستهاند.
در هر حال کتابخانهها نمادهایی از ارزشهای معنوی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه تلقی میشوند. از اینرو کتابخانهها باید دارای کتابها و منابع و مواد دیداری و شنیداری مناسب، متنوع و مفید باشند، چرا که پربار بودن مجموعه کتابخانه، سبب اقبال هرچه بیشتر مردم به آن مراکز و رویکرد فعال آنان به امر مطالعه و گسترش فرهنگ کتاب میشود.
وقتی
جهل و بیخبری، جامعهای را از پای درآورد، یا شبههها ذهن جوانان را فلج کند، بدون شک یکی از مهمترین
کارهایی که میتواند آفت جهل را بزداید، مطالعه است و آنچه میتواند شبهههای ذهنی را دفع کند و ایمان و اطمینان را به قلبها باز آورد، کتابخوانی است. گرفتاران در چنبره پرسشها و محاصره شدگان در میان انبوه شبههها، میتوانند برای استمداد فکری به کتابخانه مراجعه کنند و از آنجا نیرو گیرند و به جنگ شبههها بروند و پاسخی در برابر القائات و شبههافکنیهای دیگران بیابند.
بیگمان، هیچ ذخیره و میراثی سودمندتر و با ارزشتر از کتاب نیست، چرا که کتاب، مایه آرامش روحی انسان است. حضرت علی (علیهالسّلام) فرمودند: «کسی که به کتابها تسلّی و آرامش بیابد، هرگز آرامش را از دست نخواهد داد.» کتاب همدمی است که اندوه را میزداید و مطالعهکننده را از تنهایی در میآورد و به او حکمتهای جانپرور میآموزد.
در کتابخانههایی که در مدرسهها، مسجدها و روستاها تاسیس میشود، نحوه برخورد متولیان کتابخانه با مراجعهکنندگان بسیار مهم است. مراجعهکنندگان به کتابخانهها، گاهی کودکان و نوجوانانند و گاهی بزرگترها و حتی دانشآموختگان و اهل معرفت. نحوه برخورد با هر یک از این گروهها متفاوت است و آیین مناسب خود را میطلبد. اگر سر و کار کتابدار با کودکان است، حوصله و
بردباری بیشتری لازم است تا هم بازیگوشی کودکان، زیانهایی به بار نیاورد و هم آنان به کتابخانه و مطالعه رغبت کنند.
یکی از وظایف اخلاقی کتابدار، امین بودن و متعهد بودن است. کتابدار، نسبت به کتابها باید امین باشد و از ضایع شدن و مفقود شدن آنها ناراحت شود و خراب شدن کتابها او را رنج دهد و کتابها را مثل فرزندان خود بداند. او باید در امانت دادن کتاب دقت و تعهد لازم را نشان دهد، تا با گم شدن و کم شدن کتابها مواجه نشود.
در میان کتابهای فراوانی که وارد بازار کتاب میشود، هر نوع کتابی میتواند خودنمایی کند. در واقع هم آثار مفید و خوب به میدان میآید و هم کتابهای بیفایده و گاه با ضرر و زیان.
بر این اساس، در مسئله انتخاب کتاب برای مطالعه، باید دقّت فراوانی صورت گیرد و کتابهای سودمند انتخاب شود، تا هم خوب کتاب بخوانیم، و هم کتابِ خوب مطالعه کنیم.
یکی از مفیدترین اطلاعات برای کتابخوان، شناختن آثار خوب و جدید، شناخت نویسندگان متعهد و سالم و آگاهی از مؤسسات انتشاراتی متعهد است. نشان «استاندارد» به عنوان نشانه مرغوبیت کالا، نباید تنها در فرآوردههای خوراکی و مصرفی و کالاهای خانگی و صنعتی مورد نظر باشد، بلکه آثار فرهنگی و فرآوردههای علمی و فکری هم باید مطابق استانداردهای عقلانی و دینی و ارزشی تهیه شود تا جامعه را به فساد و تباهی و بیماری نکشد. روشن است که خوانندگان آثار و خریداران کتاب و مشتریان مطبوعات و جراید نیز باید به این علایم استاندارد توجه کنند و هر کتاب را نخرند و نخوانند و به هر نویسنده و ناشر، اطمینان صد در صد نکنند و تا شناخت کافی از سلامت و صحت کتاب خاصی پیدا نکردهاند، در
روح و اندیشه خود و فرزندانشان را به روی کالاهای ناسالم و زیانبار فکری نگشایند.
یکی از مشکلات و کاستیهای جامعه ما گریز از کتاب و پایین بودن سطح فرهنگ مطالعه است. این نقیصه، ریشهها و علتهای مختلفی میتواند داشته باشد که شاید در راس آنها «عدم احساس ضرورت» است. تا وقتی انسان در وضعیت «نیاز» قرار نگیرد، در پی رفع آن نخواهد افتاد. اگر در پاسخ شبهههای اعتقادی و پرسشهای سیاسی در بمانیم، یا در مجلس و محفلی که از موضوع خاصی صحبت به میان میآید، احساس کنیم در آن زمینه بیاطلاعیم و شرمسار شویم و احساس کنیم از چرخه زمان و گردونه پرشتاب مسایل علمی و فکری جامعه عقب ماندهایم، نسبت به خلا و نیاز آگاه میشویم و این میتواند شوق به مطالعه و کتابخوانی را در ما تقویت کند.
بیشک گسترش کتابخوانی به عنوان ضرورتی اجتنابناپذیر، تنها زمانی به فرهنگی عمومی تبدیل میشود که جامعه آنرا نیازی پایانناپذیر و وسیلهای برای رشد و پویایی شخصیت خود بداند و مطالعه، در کنار سایر
کارهای روزانه، در زندگی مردم وارد شود و اینگونه نباشد که کتاب، به افراد خاصی از جامعه اختصاص داشته باشد، بلکه همگان تکامل و پیشرفت را در انس با کتاب بدانند. البته گسترش کتابخانه و چاپ فراوان کتاب و
کارهایی مثل این نیز بیتاثیر نیست، ولی نکته مهم، همان ایجاد میل و انگیزه در افکار جامعه است، یعنی برنامهریزیها به گونهای باشد که احساس نیاز به کتاب در جامعه زنده شود.
بدون شک تناسب محتوا و سبک کتاب، با مخاطبی که آنرا به دست میگیرد و میخواند، عامل مهمی برای برقراری رابطه و لذت بردن از خواندن است. کتاب دشوار، گاهی به جای جاذبه، دافعه دارد و به جای شوق آفرینی، بیزار کننده میشود. در اینجا هوشیاری و دقت کسی که کتاب را برای مخاطب، انتخاب میکند، نقش عمده دارد. برای کودک و نوجوان مطالعهکننده، مراعات سلسله مراتب و سیر تدریجی مطالعه نیز مؤثر است. نوجوانان به مطالعه داستان علاقهمندند. بهرهگیری از این علاقه و عرضه کتابهای قصه در مرحله نخست، عامل ایجاد علاقه به مطالعه است. وقتی نوجوان داستانهای جذّاب خواند، با کتاب مانوس میشود و انس با کتاب و مطالعه، او را در مراحل بعدی به خواندن کتابهای متنوع علمی، تاریخی و اخلاقی میکشاند. مربّی موفق و کتابدار پخته و هنرمند کسی است که این سیر مطالعاتی را بشناسد و به کار گیرد.
بی
تردید، از مهمترین عوامل مفید ساختن کتابخوانی، برخورداری از
نظم و برنامه است. تخصیص وقت مناسب و منظم برای مطالعه، بسیار کارساز است. مطالعه نامنظم، ملالآور و ناپایدار است. در هر کاری از جمله مطالعه، کار اندک ولی پیوسته و منظم، بسیار ثمربخشتر از کار پرحجم، ولی مقطعی و گذراست. با برنامهریزی منظم برای مطالعه، مشکل کمبود وقت که خیلیها آنرا وسیله و بهانه فرار از مطالعه قرار میدهند، حل میشود. بسیاری از بزرگان از همین رهگذر، در حرکتی آرام امّا مستمر، توانستهاند
کارهای عظیم صورت دهند. بسیاری از اثرهای ماندگار و جاویدان، محصول همینگونه کار دراز مدت و با
صبر و حوصله و خسته نشدن و شتاب نداشتن است.
از آنجا که امروزه دامنه علوم و موضوعات و کتابها گسترش یافته است، بنابراین
بر کتابخوانان عزیز است که فرصت و نیرو و مجال را به خواندن بهترینها و لازمترینها اختصاص دهند. سخن نغز امیر بیان حضرت علی (علیهالسّلام) را هماره به یاد داشته باشند که فرمود: «دانش، بیش از آن است که بتوان
بر آن احاطه یافت، پس از هر دانشی بهترین آنرا برگیرید». عمل به این سخن زیبای حضرت علی (علیهالسلام)، سبب میشود تا مطالعهکنندگان و کتابخوانان با مشکل کمبود وقت، کمتر مواجه شوند، به اهداف مطالعاتی بهتر دست یابند، و از هرز رفتن فرصتها و صرف شدن سرمایه در پای
کارهای بیهوده و مطالعات کم ارزش و بیثمر، جلوگیری نمایند.
یکی از آفتهای هر کار برنامهدار، برخورد با حوادث و پیشامدها و
کارهای پیشبینی نشده است. به تعبیر دیگر، با وجود برنامه مطالعاتی یا درسی، ممکن است
کارهایی برای انسان پیش آید که، در آن برنامه وقفه یا اختلال پدید آورد و فرد را از رسیدن به هدف باز دارد.
اراده و تصمیم جدی، میتواند انسان را
بر این موانع غلبه دهد. خود فرد است که اگر بخواهد، میتواند از برهم خوردن نظم مطالعاتی جلوگیری کند و مصمم و استوار،
بر ادامه و استمرار کار، پافشاری کند. اگر بنا باشد مسایلی همچون بیحالی، آمدن مهمان، بیماری یکی از بستگان، برخورد با یک دوست صمیمی، و خستگی از کار روزانه، و... روند مطالعه را مختل سازد، هرگز انسان به هدفهای متعالی دست نخواهد یافت.
رهبر معظم انقلاب
آیت اللّه خامنهای درباره وضعیت کتاب و کتابخوانی در کشور، دردِ دلها و رهنمودهایی دارد که راه گشا و شنیدنی است.
ایشان در این زمینه میفرمایند: «من هر زمانی که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمان میافتم، قلبا غمگین و متاسف میشوم. این به خاطر آن است که در کشور ما به هر دلیلی که شما نگاه کنید، باید کتاب اقلاً ده برابر این میزان، رواج و توسعه و حضور داشته باشد. اگر به دلیل پرچمداری تفکر اسلامی و حاکمیت اسلام به حساب بیاورید، این معنا صدق میکند، چون اسلام به کتاب خواندن و نوشتن، خیلی اهمیت میدهد. اگر هر منصفی به بیانات نبیّ مکرم اسلام و
ائمه (علیهمالسّلام) و پیشوایان اسلام نگاه کند و ببیند که اینها در چه زمانی به کتاب و کتابخوانی دعوت میکردند و فرا میخواندند، همه افسانهها از ذهنش شسته خواهد شد».
مطالعه، غذای روح و درمان بیماریهای فکری است. کتاب، معلمی ساده و صمیمی و همیشه در دسترس است که بیادعا و بدون تکلف و منّت، آنچه دارد در اختیار ما میگذارد. مطالعه، با نیّت خالص، عبادتی بزرگ است. لحظهای نشستن در کتابخانه، حضور در محضر اندیشمندان قرون و فرزانگان زمان است. کتابخانه، معبد اهل علم و محراب پاکِ دانشجویی و علمآموزی است. هر که از کتاب و مطالعه بیگانه است، غریب و بیمونس است.
کتاب و کتابخانه، مجموعه ارزشمندی را شکل میدهد که میتواند در راه شکوفایی و بالندگی افراد و جوامع نقش سازندهای ایفا نماید. کتاب، یکی از راههای کسب دانایی و توانایی است که آدمی را در فهم و درک راست از ناراست، مدد میرساند. کلید گذر از زندان و محدودیت و ورود به دنیایی گسترده و ژرف، بهرهوری از کتاب است. کتابخانهها را میتوان نهادهایی دیرینه و تاثیرگذار دانست که در فرآیندهای آموزشی و پژوهشی، ایجاد و توسعه عادت به مطالعه، پایدارسازی همبستگیهای اجتماعی، حفظ ارزشها، احیای تفکر دینی، ایجاد
اعتماد به نفس و استقلال فردی و اجتماعی، و حتی در فرآیندهای اقتصادی نقش مهم و مؤثری دارند.
برای ایجاد علاقه به کتاب و کتابخوانی، عوامل متعددی نقش دارند که نخستین آنها «خانواده» است. در واقع نقطه آغازین ایجاد عشق و علاقه به کتاب و کتابخوانی از خانواده آغاز میگردد؛ زیرا طبق دیدگاه روانشناسان، شخصیت و هویت کودک در قدم اول در
خانواده شکل میگیرد.
به طور طبیعی
والدین علاقهمند به کتاب فرزندانی دوستدار مطالعه خواهند داشت و عکس آن نیز صادق است. تجربه نشان داده است که فرزندانی که در خانوادههای اهل دانش بزرگ میشوند، میزان مطالعه و گرایش به کتابخوانی در آنان نسبت به خانوادههایی که تمایلی به کتاب و مطالعه ندارند بسیار بیشتر است. اکثر علما و دانشمندان در خانوادههایی رشد نمودهاند که والدین آنان اهل مطالعه و پژوهش بودهاند. زمانی که فرزندی میبیند که کتابخانهای در خانه هست و پدر و مادر و همگی اعضای خانواده، ساعاتی را به مطالعه اختصاص میدهند، دیگر، حتی نیاز به گفتن اینکه «باید مطالعه کنی» وجود ندارد.
کمک به فراهم کردن امکانات و فرصتهای مطالعاتی برای کودکان و نوجوانان، افزون
بر همت و تلاش خود آنان، تلاشها، برنامهریزیها و مشارکتهای سنجیده و معقول اولیا و مربیان را میطلبد. تهیه و خرید کتاب، تشویق و ترغیب نوجوانان به مطالعه، همراهی آنان در بازدید از نمایشگاهها و فروشگاههای کتاب، هدیه دادن کتاب، کتابخوانی برای فرزندان و...، از شمار فعالیتهای سازنده و برجسته پدران و مادران در تثبیت و تعمیق علاقه کودکان به کتاب و کتابخوانی است.
علاقه به کتاب و کتابخوانی، باید از کودکی به وجود آید. از راههای علاقهمند کردن کودکان به کتاب و کتابخوانی، این است که بزرگترها همچنان که خود مطالعه میکنند، آثار کودکانه مناسبی را انتخاب و در فرصتهای مطلوب، برای کودکانشان بخوانند. این کار باعث میشود کودک، دوستدار کتاب و علاقهمند به کتابخوانی پرورش یابد و این عشق و علاقه، به تدریج در وجودش نهادینه شود. بنابراین، برای رسیدن به شرایط مطلوب، چارهای جز به وجود آوردن عادت کتابخوانی از دوران کودکی در انسانها نداریم. پس باید مطالعه را به کودکان و نوجوانان آموخت و آنها را به این مسئله عادت داد.
آموزش و پرورش به عنوان بزرگترین مجموعه آموزشی کشور، میتواند با بسترسازی بنیادین و برنامهریزی دقیق و بلند مدت، علاقه به کتاب و کتابخوانی را در بین نسل جوان و نوجوان تقویت نماید. اگر در برنامه آموزشی کشورهای پیش رفته تامل کنیم متوجه میشویم که فرهنگسازی برای مطالعه را از آموزش و پرورش آغاز مینمایند. بنابراین ضروری به نظر میرسد که با بهرهگیری از مشاوران و روانشناسان برجسته، فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در شخصیت کودکان مستحکم و بنیادین گردد. مطمئن باشیم که اگر زمینه ترویج فرهنگ کتابخوانی را در آموزش و پرورش ایجاد کنیم، دیری نمیپاید که جامعهای کتابخوان و توسعه یافته خواهیم داشت و ثمره آن پیشرفت همه جانبه کشور خواهد بود.
بدون شک
پدر و
مادر نقش مهمی در ترویج فرهنگ کتابخوانی در خانواده دارند. آنان برای اینکه حس کتابخوانی را در فرزندانشان تقویت نمایند، میتوانند از کتاب به عنوان اهرمی برای تشویق استفاده نمایند.
بسیار مناسب خواهد بود که کتاب را به عنوان هدیهای معنوی در لابهلای دیگر هدایا فراموش ننماییم و با این عمل قدمی بسیار مهم در اعتلای فرهنگ کتاب خوانیِ فرزندانمان برداریم.
•
عیسی سلیمانی کیاسری، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از «هفته کتاب و کتابخوانی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۴/۱۴. •
عبداللطیف نظری، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از «روز کتاب و کتابخوانی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۴/۱۴.