روید (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رُوَیْد (به ضم راء و فتح واو و سکون یاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای قليل و كم است.
رائد (به فتح راء) یعنی كسی كه او را از پيش مىفرستند تا مكانى براى نزول قافله معين كند، گویى او آن مكان را طلب مىكند.
مَرْود (به فتح میم و سکون راء) مصدر ميمى و به معنى مهلت است.
مُرْود (به ضم میم و سکون راء) هم به آن معنا است.
مُرْتاد (به ضم میم و سکون راء) به معنی طلب كننده از ارتياد است.
سه مورد از اين ماده در
نهج البلاغه آمده است.
رُوَیْد تصغير «رود» میباشد و به معنای قليل و كم است.
رائد یعنی كسی كه او را از پيش مىفرستند تا مكانى براى نزول قافله معين كند، گویى او آن مكان را طلب مىكند.
مَرْود مصدر ميمى و به معنى مهلت است.
مُرْود هم به آن معنا است.
مُرْتاد به معنی طلب كننده از ارتياد است.
به برخی از مواردی که در نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
امام علی (علیهالسلام) در يک جريانى كه در
خواهد آمد يک نفر از
خوارج به امام گفت:
خدا او را بكشد چقدر دانا است. اصحاب خواستند او را بكشند، فرمود:
«رُوَيْداً، إِنَّما هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ، أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْب!» يعنى: «كمى مهلت دهيد، انتقام او فحشى است در مقابل فحشى يا
عفو از گناه او است نه گشتن او.»
(شرحهای حکمت:
)
همچنین میفرماید:
«فاسْتَمِعوا مِنْ رَبّانِيّكُمْ، وَ أَحْضِروهُ قُلوبَكُمْ... وَ لْيَصْدُقْ رائِدٌ أَهْلَهُ، وَ لْيَجْمَعْ شَمْلَهُ» یعنی: «از مربّى خويش بشنويد، حرف او را در قلب گيريد،
پیشقراول به اهل خود راست گويد.»
(شرحهای خطبه:
)
«إِنَّ لِبَني أُمَيَّةَ مِرْوَداً يَجْرونَ فيهِ، وَ لَوْ قَدِ اخْتَلَفوا فيَما بَيْنَهُمْ ثُمَّ كادَتْهُمُ الضِّباعُ لَغَلَبَتْهُمْ» يعنى: «براى
بنی امیّه مهلتى هست كه در آن حركت (و حكومت) مىكنند و چون در ميان خود اختلاف كردند و بعد كفتارها با آنها جنگيدند بر آنها غلبه خواهند كرد (يعنى نه شيرها بلكه حتى كفتارها)»
(شرحهای حکمت:
)
سید رضی فرموده: اين سخن فصيحترين و عجيبترين سخن است امام علی (صلواتاللهعليه) مهلت را به ميدانى تشبيه كرده كه بنى اميه در آن اسب دوانى مىكنند و چون به آخر رسيدند نظامشان شكست مىخورد.
ابن ابی الحدید گويد: اين سخن از اخبار صريح غيب است، چون بنى اميّه تااختلاف در بين آنها نبود حكومتشان منظم بود و چون
ولید بن یزید به حكومت رسيد، عموزادهاش
یزید بن ولید بر او شوريد و او را كشت، بنى اميه اختلاف كردند وعده صدق امام رسيد،
بنی عباس خروج كردند تا ملک بنى اميه در دست
ابو مسلم خراسانی ساقط شد و او در اول كارش از اضعف خلق الله و فقيرترين آنها بود و اين تصديق سخن آن حضرت است كه فرمود: «ثمّ كادتم الضباع لغلبتهم»
درباره آميخته شدن حق و باطل فرموده:
«فَلَوْ أَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلى الْمُرْتادينَ» یعنی: «اگر باطل از اختلاط حق خالص بود حق بر طالبان آن مخفى نمىماند.»
(شرحهای خطبه:
)
سه مورد از اين ماده در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «روید»، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۰.