• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زبونی طمع

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تمایل شدید نفس از روی آزمندی را طمع گویند.حضرت علی (علیه السلام ) در خطبه‌ها و نامه ها به مضرات طمع اشاره فرموده‌اند.



"طمع" در لغت تمایل نفس به چیزی از روی آرزوی شدید و آزمندی است.


فی وصف عیسی (علیه‌السّلام): و لم تکن له زوجة تفتنه، و لا ولد یحزنه، و لا مال یلفته و لا طمع یذله؛ در توصیف عیسی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: برای او همسری نبود که وسیله تشویش خاطر او شود و فرزندی نبود که اندوهگینش سازد و مالی نبود که او را به خود مشغول بدارد، طمعی در چیزی نداشت که او را پست و خوار گرداند.»

۲.۱ - مطیعان فرمان الهی

مطیعان فرمان الهی: «لا یقیم امر الله سبحانه الا من یصانع و لا یضارع، و لا یتبع المطامع؛ فرمان خدا را برپا ندارد مگر کسی که سازشکار (در دین خدا) نباشد و به تقلید عمل نکند و به دنبال طمع‌ها نرود.»

۲.۲ - نکوهش طمع

نکوهش طمع: «فی صفة المنافقین: یتوصلون الی الطمع بالیاس لیقیموا اسواقهم، و ینفقوا به اعلاقهم؛ منافقین برای وصول به آن چه که طمع در آن دارند اظهار نومیدی و استغنا از آن نمایند تا بازارهای خود را برپای دارند و کالاهای خود را به فروش برسانند.»

۲.۳ - بنده ذلت

بنده ذلت: «الطامع فی وثاق الذل؛ طمع کار، در بند ذلت و خواری گرفتار است.»

۲.۴ - طمع بی بازگشت

طمع بی بازگشت :«ان الطمع مورد غیر مصدر، و ضامن غیر وفی، و ربما شرق شارب الما قبل ریه؛ و کلما عظم قدر الشیء المتناقس فیه، عظمت الرزیة لفقده، و الامانی تعمی اعین البصائر، و الحظ یاتی من لا یاتیه؛ همانا طمع واردکننده‌ای است که بازگشت ندارد و ضامنی است که (به پیمانش) وفا ندارد.چه بسا نوشنده آبی که پیش از سیراب شدن، گلوگیر و خفه شده و هر اندازه که برای به دست آوردن چیزی بیشتر مبارزه و رقابت شود، به همان اندازه مصیبت از دست دادنش زیادتر باشد (آرزوها چشم دل را کور می‌کند و نصیب و بهره پیش کسی آید که به دنبالش نرود).»

۲.۵ - مقصد مرکب طمع

مقصد مرکب طمع:«ایاک ان توجف بک مطایا الطمع، فتوردک مناهل الهلکة؛ مبادا که مرکب‌های طمع تو را به شتاب برانند و در آبشخورهای هلاکت فرود آورند.»

۲.۶ - پرتگاه خرد

پرتگاه خرد: «اکثر مصارع العقول، تحت بروق المطامع؛ بیشترین پرتگاه خردها، در پرتو زرق و برق طمع‌ها است.»

۲.۷ - باخت ابدی

باخت ابدی: «الطمع رق موبد؛ طمع ورزیدن، خودباختن ابدی است.»

۲.۸ - حقارت طمعکار

حقارت طمعکار: «ازری بنفسه من استشعر الطمع، و رضی بالذل من کشف عن ضره؛ کسی که در دل طمع آرد، نفس خود را به حقارت و پستی وادارد و هرکه پرده از سختی خویش بردارد به ذلت خویشتن تن سپارد.»

۲.۹ - طمع و هلاکت

طمع و هلاکت: «قد یکون الیاس ادراکا، اذ کان الطمع هلاکا؛ گاهی ناامیدی از چیزی، دریافت آن است، هنگامی که طمع مایه هلاکت است»


۱. المفردات فی غریب القرآن، ماده طمع، ص۳۰۷.    
۲. الدشتی، محمد، نهج البلاغة، ص۱۵۱، خطبه ۱۶۰.    
۳. الدشتی، محمد، نهج البلاغة، ص۳۳۳، حکمت ۱۱۰.    
۴. الدشتی، محمد، نهج البلاغة، ص۲۰۷، خطبه ۱۹۴.    
۵. الدشتی، محمد، نهج البلاغة، ص۲۲۶، حکمت ۲۲۶.    
۶. الدشتی، محمد، نهج البلاغة، ص۳۶۰، حکمت ۲۷۵.    
۷. الدشتی، محمد، نهج البلاغة، ص۲۷۲، نامه ۳۱.    
۸. الدشتی، محمد، نهج البلاغة، ص۳۴۸، حکمت ۲۱۹.    
۹. الدشتی، محمد، نهج البلاغة، ص۳۴۳، حکمت ۱۸۰.    
۱۰. الدشتی، محمد، نهج البلاغة، ص۳۱۹، حکمت ۲.    
۱۱. الدشتی، محمد، نهج البلاغة، ص۲۷۴، نامه ۳۱.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «طمع».    



جعبه ابزار