ساختن زندان در اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ساختن زندان در اسلام از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به حقوق زندانی و درباره تاریخ ساخت زندان در اسلام بحث میکند. در کتب
اهل سنت روایاتی نقل شده که
امام علی (علیهالسّلام) اولین کسی بود که در
اسلام زندان ساخت. ایشان اول زندانی از نی ساختند و نام آن را نافع گذارد و بعد زندانی از گل ساختند و اسم آن را مخیس گذاشتند.
۱. عن ابیه، عن جدّه، عن
علی (علیهالسّلام): انّه بنی سجنا و سمّاه نافعا، ثم بدا له فنقضه (و بنی آخر- ظ) و سمّاه مخیّسا و جعل یرتجز و یقول: ا لم ترانی کیّسا مکیّسا بنیت بعد نافع مخیّسا؛
از
علی (علیهالسلام) روایت شده: آن حضرت زندانی ساخت و آن را «نافع» نامید. سپس تصمیم گرفت آن را خراب کند (و زندان دیگری بسازد- ظ) و آن را مخیّس نامید. آن حضرت رجز میخواند و میگفت: آیا مرا زیرک و هوشیار نمیدانی- که پس از نافع، مخیّس را ساختم.
۲. حدّثنا محمد، قال: حدّثنا الحسن، قال: حدّثنا ابراهیم، قال: و اخبرنی ابراهیم
بن یحیی النوری، قال: حدّثنا ابو اسحاق
بن مهران، عن سابق البربری، قال: … رایت المحبس و هو خص و کان الناس یفرجونه و یخرجون منه فبناه
علی (علیهالسّلام) بالجص و الآجر. قال: فسمعته و هو یقول: ا لا ترانی کیّسا مکیّسا بنیت بعد نافع مخیّسا؛
سابق بربری گفت: … زندان را من دیدم. آن زندان از نی بود، مردم آن را سوراخ میکردند و بیرون میآمدند. از این رو،
علی (علیهالسلام) آن را از گچ و آجر ساخت. سابق گوید: شنیدم که آن حضرت میگفت: آیا مرا زیرک و هوشیار نمیدانی که به جای نافع، مخیّس را ساختم.
ابن اثیر گوید: در حدیث
علی آمده است: آن حضرت زندانی ساخت و نام آن را «مخیّس» گذاشت و گفت: پس از «نافع»، «مخیّس» را ساختم، خانهای محکم و امینی زیرک. نافع، اسم زندانی بوده که حضرت آن را از نی ساخته بوده است. بعضی از زندانیان از آن فرار میکردند پس حضرت این زندان را از گلولای میسازد و «مخیّس» نام میگذارد و میشود آن را مفتوح و یا مکسور خواند. گفته میشود: «خاس الشیء» یعنی فاسد شد و تغییر کرد و «تخییس» یعنی به خواری افکندن و انسان در زندان به خواری میافتد؛ یعنی ذلیل و پست میشود. اگر مخیّس به فتح «یا» خوانده شود، (مخوس: دژ، از فعل خاس خوسا. و خوس، یعنی خیانت. خاس بعهده، یخیس و یخوس: به عهد خویش خیانت کرد.)
اسم مکان است؛ یعنی جای خوار کردن و اگر به کسر یا خوانده شود اسم فاعل باب تفعیل است و راجع به
معاویه است که به
حسین بن علی نوشت: «انّی لم اکسک و لم اخسک؛ من تو را ذلیل نکردم یا با تو خلف وعده نکردم».
۴.
ابن منظور گوید: … از این مادّه است «مخیّس» که نام زندانی است که در
عراق بوده است؛ ابن سیده گوید: مخیّس، زندان است؛ زیرا زندانیان را خوار میسازد و زندان جای خوار کردن است و زندان
حجاج هم «مخیّس» نامیده شد و گفته شده: مخیّس زندانی است در
کوفه که آن را امیرالمؤمنین
علی بن ابی طالب (علیهالسلام) ساخته است. در حدیثی راجع به
علی است: زندانی ساخت و نام آن را «مخیّس» گذاشت و گفت: آیا مرا زیرک و هوشیار نمیدانی که پس از نافع، مخیّس را ساختم خانهای بزرگ و امانتداری زیرک! نافع زندانی بوده است در کوفه از نی و زندانیان از آن فرار میکردهاند. پس
علی (علیهالسّلام) آن را خراب میکند و برای آنان «مخیّس» را از گل میسازد. هر زندانی هم مخیّس است و هم مخیّس.
۵.
فیروزآبادی گوید: «مخیّس» مانند معظّم و محدّث به معنای زندان است و نام زندانی است که
علی (رضیاللّهعنه) آن را ساخت. در مرتبۀ اوّل از نی بنا کرد و نام آن را «نافع» گذاشت که دزدان آن را سوراخ کردند …!
۶.
زمخشری:
علی (علیهالسلام) زندانی از نی ساخت و نام آن را «مانع» گذاشت و دزدان آن را سوراخ کردند. پس از آن زندانی از گل ساخت و آن را «مخیّس» نامید.
۱.
سیوطی: اوّلین کسی که اسیر کرد و زندان را ساخت،
نمرود بود. اوّلین کسی که در اسلام زندان ساخت
علی بن ابی طالب بود و خلفای پیش از او در چاه زندانی میکردند.
۲.
کتانی: در کتاب اتحاف الرواة بمسلسل القضاة از
احمد بن شبلی حنفی آنجا که از ابتکارات
علی (علیهالسلام) سخن میگوید نوشته است: اوّلین کسی بود که در اسلام زندان ساخت. خلفای پیشین، در چاه زندانی میکردند.
خفاجی در
شفاء الغلیل گوید: در زمان
رسول خدا و
ابوبکر و
عمر و
عثمان زندانی وجود نداشت و در مسجد و دهلیزها هرجا امکان داشت زندانی میکردند.
علی (علیهالسلام) در زمان خویش برای اوّلین بار در اسلام زندان را ایجاد کرد و نام آن را «نافع» گذاشت، ولی خیلی محکم نبود و مردم از آن فرار میکردند از این رو زندان دیگری ساخت به نام «مخیّس» با یاء مشدّد مفتوح یا مکسور و احتمالا عمر قبل از اینکه خانهای بخرد و آن را زندان قرار دهد در چاهها زندانی میکرده است؛ زیرا
بیهقی روایت کرده دربارۀ
نافع بن عبد الحارث که وی خانهای از
صفوان بن امیه به مبلغ چهار هزار درهم برای زندان عمر
بن خطاب خرید.
سپس میگوید: سلطان ابو الاملاک، مولا اسماعیل
بن شریف
علوی از علمای فاس؛ از قاضی بردله، مناوی، ابن رحال و دیگران پرسید: اوّلین کسی که زندان ایجاد کرد چه کسی بود؟ و چگونه مردم در چاه زندانی میشدند؟ و جمع میان گفتۀ سیوطی که میگوید: اوّلین کس
علی (علیهالسلام) بود و آن چه ابن فرحون گفته که اوّلین کس عمر بود، پس از اینکه مملکتش گسترش پیدا کرد، چگونه است؟
شیخ مناوی جواب داد: تعارض میان گفتۀ ابن فرحون و سیوطی بدین صورت حلّ میشود: اینکه سیوطی میگوید:
علی اوّلین کسی بود؛ یعنی اوّلین کسی بود که بنای خاصّی از اوّل به عنوان زندان ایجاد کرد ولی آن چه عمر کرد این بود که خانهای را که محل سکونت یا برای کار دیگری بود خرید و از آن به عنوان زندان استفاده کرد. امّا منظور از زندانی کردن در چاه: مقصود از چاه، سردابها و زندانهای زیرزمینی است که گاهی آن قدر بزرگ بود که صدها نفر در آنجا میگرفتند به ویژه ساختههای پادشاهان قدیم که از نظر استحکام برای کسانی ساخته شده بود که بسیار قوی بودند و با زمانهای بعد قابل قیاس نبودند و نامگذاری به چاه برای این بوده است که این زیرزمینها به چاه شباهت داشته در زمین حفر شده بودند و درهای ورود و خروجشان بسیار تنگ بوده است.
۳. ابن همام گوید: در زمان پیامبر و ابو بکر، زندان وجود نداشت در مسجد یا دهلیز زندانی میکردند تا اینکه عمر خانهای در مکه به چهار هزار درهم خرید و آن را زندان قرار داد. گفته شده: در زمان عمر و در زمان عثمان نیز زندان نبود تا زمان
علی (علیهالسلام) که وی زندان ساخت و آن اوّلین زندانی بود که در اسلام بنا شد.
۴.
ابو اسحاق شیرازی: مستحب است قاضی زندانی داشته باشد؛ زیرا عمر خانهای در مکه خریداری کرد به چهار هزار درهم و آن را زندان قرار داد و
علی (علیهالسلام) زندان داشت و عمر، حطیئه شاعر را زندانی کرد … و فرد دیگری را زندانی کرد … به زندان برای تادیب و برای گرفتن حق از کسی که بدهی خود را نمیپردازد، نیاز است.
۵. عطیه مصطفی: زندان به گونهای که اکنون میبینی، یعنی متهم در جای تنگی نگهداری شود، نبوده است. در زمان پیامبر و ابو بکر چنین چیزی نبوده، بلکه بدین صورت بوده که جلوی شخص را میگرفتند که نتواند کاری انجام دهد و یا با دیگران اختلاط داشته باشد. شاکی یا وکیل او، متهم را در خانه یا مسجدی نگه میداشتند و او را رها نمیکردند که اسم این کار «ترسیم» است و پیامبر دستور داد که طلبکار ملازم بدهکار باشد و او را رها نکند … امّا اسیران در حظیرۀ مسجد جامع زندانی میشدند. وقتی در زمان عمر، رعیت فزونی یافت زندان به وجود آمد که مجرم در آن زندانی شود و عمر خانهای در
مکه از صفوان به مبلغ چهار هزار درهم خرید و آن را زندان (زندان سختی) قرار داد و مجرمان را در آن زندانی کرد …
۶. رضوان شافعی: در زمان پیامبر و نیز ابو بکر مکانی مخصوص برای زندان نبود؛ امّا وقتی در زمان عمر
بن خطاب، پیروان زیاد شدند خانهای در مکه خرید و آن را زندان قرار داد. خانه را از صفوان
بن امیه به چهار هزار درهم خریداری کرد و پیش از آن در مسجد یا دهلیز زندانی میکردند و گفته شده: مکان خاص برای زندان نه در زمان عمر بوده و نه در زمان عثمان، تا اینکه حضرت
علی (علیهالسلام) زندانی از نی فارسی ساخت و آن را «نافع» نامید و آن اوّلین زندانی بود که در اسلام ساخته شد که آن را سوراخ میکردند و از آن میگریختند. سپس زندانی از گل ساخت و نام آن را «مخیّس» گذاشت.
۷. شوکانی: در بحر گوید: مستحب است برای تادیب و استیفای حقوق، زندان داشته باشد؛ چون امیرالمؤمنین
علی (علیهالسّلام) و عمر و عثمان چنین کردند و کسی مخالفتی نکرد و همچنین تازیانه داشته باشند، چون عمر و عثمان داشتند.
۸.
ابن حزم: امّا زندان، همه قبول دارند که رسول خدا هرگز زندان نداشت …
۹.
سیّد سابق: ابن قیّم میگوید: حبس شرعی این نیست که در جای تنگی زندانی کنند، حبس شرعی این است که مانع شخص شوند از اینکه کاری انجام دهد، در خانه باشد یا در مسجد یا با گماردن شاکی یا وکیل شاکی و ملازمتش با او. از این رو، پیامبر زندانی را اسیر نامید چنان که
ابو داوود و
ابن ماجه از هرماس
بن حبیب از پدرش روایت کردهاند که گفت: بدهکاری را نزد پیامبر آوردم، به من فرمود: ملازم او باش. سپس فرمود: ای تمیمی! با اسیرت میخواهی چه کنی؟ در روایت ابن ماجه چنین دارد: آخر روز از کنار من گذشت و فرمود: ای برادر تمیمی! اسیرت چه شد؟ ابن قیّم گوید: در زمان رسول خدا و ابو بکر، حبس همین بوده است و جایی مخصوص برای زندانیان وجود نداشته است، ولی به هنگام کثرت مسلمانان در زمان عمر
بن خطاب، وی در مکه خانهای خرید و زندان قرار داد. از این رو، میان عالمان و اصحاب
احمد و دیگران در اینکه آیا لازم است امام زندان داشته باشد، دو نظر پیدا شده است: دستهای گفتهاند: زندان لازم نیست و استدلال کردهاند به اینکه پیامبر و خلیفۀ پس از او زندان نداشتند؛ ولی خصم را در مکانی نگاه میدارد یا نگهبانی برای او میگذارد که نام این کار «ترسیم» است یا به خصم دستور میدهد از شاکی جدا نشود، چنان که پیامبر انجام داد.
دستۀ دیگر که گفتهاند: لازم است امام زندان داشته باشد، استدلال کردهاند به اینکه عمر
بن خطاب خانهای به مبلغ چهار هزار درهم از صفوان خرید و آن را زندان قرار داد.
۱۰. شوکانی گوید: زندان در زمان پیامبر و
اصحاب و
تابعین و تا به حال در همۀ عصرها و در همۀ شهرها بدون هیچ بحثی بوده است. در آن مصلحتهای زیادی است که مخفی نیست. اگر همین مصلحت را داشته باشد که مجرمان را در خود نگاه میدارد کافی است؛ مجرمانی که حرمتها را میشکنند و همواره میکوشند به مسلمانان زیان برسانند و به این کار معروف شدهاند و از طرفی مرتکب گناهی نشدهاند که موجب
حد و
قصاص شود تا با اجرای حد بر آنها مردم از دست آنان راحت شوند. از طرفی اگر آزاد باشند و به مسلمانان دسترسی داشته باشند زیان بسیاری به آنان میرسانند و اگر کشته شوند، قتل بدون حق انجام گرفته است و مجوّزی ندارد پس ناچار باید آنان را در زندان نگه داشت و از مردم جدا کرد تا اینکه یا توبه واقعی کنند یا هرچه خدا بخواهد دربارۀ آنان انجام دهد و خداوند به ما دستور داده است که
امر به معروف و نهی از منکر کنیم. اگر بخواهیم دربارۀ چنین افرادی این دستور را پیاده کنیم چارهای جز حبس و جدا کردن آنها از مردم نداریم؛ اگر کسی این گونه افراد را بشناسد میتواند این مطلب را درک کند.
• طبسی، نجمالدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص۶۱۳-۶۱۹.