ستاره جدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جُدَی، نورانی ترین ستارة
صورت فلکی دب اصغر (خرس کوچک)، نزدیک ترین ستارة درخشان به
قطب شمال سماوی و پر کاربرد در امر
جهت یابی است.
جُدَی به معنای بُزَک،
مصغّر جَدْی است و این تصغیر به آن سبب بوده است که با صورت فلکی یا
برج جَدی اشتباه نشود.
یونانیها این ستاره را فینیس (احتمالاً برگرفته از Phoenicia فنیقیه) می نامیدند که گفته میشود ریشة این نام افسانه ای است که بر اساس آن، طالس کاربرد این
ستاره را در دریانوردی از فنیقیها آموخته بود
نامهای دیگر آن در نجوم دورة اسلامی، قطب الشمالیة، کوکب الشمالیة و جاه است
بعدها نام Alrucaba، برگرفته از واژة عربی الرُّکبه (زانوی «دب اکبر»)، که برای نامیدن ستارة q - دب اکبر به کار میرفت، به نادرست به عنوان نام دیگر جُدی به زبانهای اروپایی راه یافت
؛ البته امروزه آن را
ستارة قطبی یا a ـ دب اصغر مینامند (کونیچ و اسمارت، کونیچ).
از روزگاران کهن تا به امروز، جُدَی ستاره ای راهنما، برای یافتن جهت شمال جغرافیایی بوده است، زیرا تقریباً در راستای شمالی محور گردش زمین (قطب شمال سماوی) قرار دارد؛ ولی چون به دلیل حرکت تقدیمی زمین (
تقدیم اعتدالین)، راستای فضایی محور زمین به آرامی تغییر میکند، جدی همواره در نزدیکی قطب شمال سماوی نبوده و نخواهد بود. مثلاً، در ۲۸۰۰ ق م، ستارة a ـ تِنّین (ثعبان) نزدیک ترین ستاره به قطب شمال سماوی بوده است
.
در بندهش
از چهار ستاره به عنوان سپاهبدان آسمان و از ستاره ای به نام میخگاه سخن به میان آمده است که آن را میخ میان آسمان و سپاهبد سپاهبدان میدانستند. بهار
ستارة اخیر را جُدَی دانسته که ظاهراً همة ستارگان به گرد آن میگردند و از این رو، سپاهبد سپاهبدان است؛ اما هنینگ
میخگاه را نقطة سمت الرأس ناظر دانسته است. با توجه به گردش محسوس جُدی برگرد مکان قطب شمال سماوی در آن دوره، فرض هنینگ محتمل تر به نظر میرسد.
اقلیدس در کتاب فاینومنا از ستاره ای در میان خرسان (خرس بزرگ و کوچک) یاد میکند که مکانش (به طور محسوس) تغییر نمیکند و به دور خودش میگردد. اِبَرْخُس، منجم یونان باستان (قرن دوم ق م، بعد از ۱۲۷ ق م)، مکان قطب (شمال سماوی) را در نقطه ای خالی از ستاره میداند که آن نقطه با سه ستارة دیگر یک چهار ضلعی میسازد. در زمان ابرخس، جُدی از مکان قطب شمال سماوی َ۲۴ ْ۱۲ فاصله داشته است
. در آن دوره در زمانهای متفاوت، احتمالاً ستاره های کوکب (b ـ دب اصغر) و k ـ تنّین نیز به عنوان ستارة قطبی (ستاره ای که مکان قطب شمال سماوی را نشان میدهد) مطرح بوده اند
منجمان مسلمان نام کوکب الشمالیة را برای جُدی، احتمالاً از نام ستارة کوکب گرفتهاند که در گذشته ای دورتر از جدی به مکان قطب شمال سماوی نزدیک تر بوده است
اخترشناسان باستان و دورة اسلامی از علت واقعی جابه جایی تدریجی ظاهری جدی نسبت به قطب شمال سماوی آگاه نبودند، چنانکه شرف الدین مسعودی مروزی، ستاره شناس قرن ششم، با رسم تصویری، این جابه جایی را به سبب حرکت خود جدی در مداری بر گرد قطب
دایرة البروج دانسته است.
به عقیدة وی،
جدی در این مسیر، زمانی از نقطة قطب شمال سماوی میگذرد.
اَعراب صورت فلکی دب اصغر را، به سبب طرح ظاهری اش، فَأْسُالقُطب (تبرقطب) و فَأْسُالرَّحا/ الراحی (تبرآسیا/ آسیابان) نیز نامیده اند، که ستارة جُدی در سرِ دستة تبر و قطب شمال سماوی داخل تبر قرار میگرفتند.
هندیان این صورت فلکی را به شکل ماهی نیز تصور کردهاند و آن را «ماهی قطب» نامیده اند.
مکان قطب شمال سماوی، میان ماهی یاد شده (وسط دب اصغر)، جُدی در یک سوی ماهی یا تبر فرضی و سوی دیگر آن ستارة جنوبی (پایینی) فَرْقَدان (b ـ دب اصغر) قرار میگرفت.
امروزه حرکت ظاهری جُدی به دور قطب شمال سماوی با چشم غیرمسلح چندان محسوس نیست، زیرا به موقعیت قطب شمال سماوی نزدیک است و چون در آسمان ثابت به نظر میرسد، در دمشق آن را «مسمار» (میخ) می نامند
اما، در متون نجومی دورة اسلامی از حرکت آن به دور قطب شمال سماوی سخن به میان آمده است. البته در آن دوره چون فاصلة جُدی از قطب شمال سماوی نسبت به امروز بیشتر بوده، طبعاً حرکت آن محسوس تر بوده است. ابونصر قمی در کتاب المدخل الی علم احکام النجوم (تألیف ۳۶۵)
می نویسد: «... یکی قطب به ناحیت شمال و آن قطب است کِی گِرد وی، همی گردد جُدی و فرقدان و بنات النعش و قطب دوم اندر ناحیت جنوب و گرد وی همی (گردد) سهیل».
اما نزدیکیِ جُدی به قطب شمال سماوی موردتوجه منجمان مسلمان بوده است.
ابوریحان بیرونی نوشته است که آن را به جای قطب شمال سماوی در نظر میگیرند، زیرا در زمان او هیچ ستاره ای نورانی تر از آن نزدیک به قطب نبوده، و حرکت آن برگرد قطب نامحسوس است. به هر حال، دقیقاً مشخص نیست که از چه زمان جُدی به عنوان ستارة راهنمای شمال به کار رفته است
صوفی
موقعیت قطب شمال سماوی را بین نخستین ستاره از سطر ستارگان خارج از
دب اصغر ، که بطلمیوس آنها را ذکر نکرده است، و جُدی میداند. ابن ماجد در قرن نهم و دهم و سلیمان بن احمد مهری در قرن دهم، هر دو از دریانوردان مشهور مسلمان، فاصلة جُدی را از قطب شمال سماوی دو اِصبع (انگشت؛ حدود ْ۲) دانسته اند.
بطلمیوس ، منجم یونان باستان، جُدی را ستاره ای از قدر سوم دانسته و مختصات آن را در مَجِسطی ذکر کرده است (ص ۳۴۱). صوفی
نیز قدر جُدی را مانندِ بطلمیوس آورده و به این نکته اشاره کرده است که مسلمانان با استفاده از آن
قبله را مییابند.
ابن ماجد در کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد
در بارة کاربردهای ستاره های جُدی و فرقدان (دو ستارة سر ملاقة دب اصغر) در دریانوردی بحث کرده است. چون جُدَی از قطب شمال سماوی فاصله داشته است، در رصدهای دقیقِ نجوم دورة اسلامی، ستاره ای شاخص برای تعیین عرض جغرافیایی شهرها نبوده است؛ ولی ابوریحان بیرونی
در بیانی کلی، یکی از روشهای اندازه گیری عرض جغرافیایی شهرها را، رصد دو گذر متوالی ستاره ای اَبَدیة الظهور (پیرا قطبی) دانسته که طبعاً جُدی نیز در زمرة این ستارهها قرار میگرفته است. در سده های بعد، با نزدیک تر شدن مکان ظاهری قطب شمال سماوی به جُدی (به سبب حرکت تقدیمی)، استفاده از جُدی در تعیین عرض جغرافیایی (در رصدهای تقریبی) موردتوجه قرار گرفت،
زیرا این کار تنها با یک رصد میسر میشد.
در قرون وسطا دریانوردان اروپایی برای زمان سنجی در هنگام شب، از ابزاری به نام ناکترنال استفاده میکردند. این ابزار از دو صفحة دایره ای و یک دسته تشکیل میشود. ناظر دستة ابزار را بر اساس وضع قرارگرفتن دو ستارة سر ملاقة دب اکبر (دُبه و مِراق) نسبت به جُدی، تنظیم میکند، سپس با دانستن تاریخ روز، ساعت مشخص میشود
.
در دورة اسلامی جُدی به لحاظ احکام نجومی نیز اهمیت داشته است، چنانکه گفتهاند نگاه کردن به قطب شمال سماوی و ستارگان دب اصغر (از جمله جُدی) بیماریهای رَمَد و جَرَب چشم را درمان میکند.
در ادبیات فارسی نیز اشارههایی به این ستاره شده است؛ منوچهری دامغانی
، حرکت جُدی به گرد قطب را به چرخیدن مرغ بربابْزن (سیخ کباب) تشبیه کرده است.
در پایان قرن بیستم میلادی، جُدی حدود ْ۷۷ر۰ از قطب شمال سماوی فاصله داشت و در ۲۱۰۲ میلادی به نزدیک ترین فاصله از قطب شمال سماوی یعنی ْ۴۶ر۰ خواهد رسید
. امروزه جُدی دقیق تر از قطب نما جهت شمال را نشان میدهد و ساده ترین راه یافتن آن در آسمان، امتداد دادن خط واصل دو ستارة سر ملاقة دب اکبر (مِراق به دُبّه) به اندازة تقریبی پنج برابر جدایی ظاهری میان آنهاست. مکان قطب شمال سماوی حدود ْ۸ ر۰ دورتر از جُدی روی خط واصل آن به h ـ دب اکبر (عِناق) قرار دارد
.در نجوم جدید، جُدی ستاره ای متغیر است که قدر ظاهری آن در دوره ای چهار روزه از ۹۵ر۱ تا ۰۵ر۲ تغییر میکند؛ اما، در قرن بیستم میلادی به تدریج دامنة تغییرات درخشندگی آن کاهش یافت
. جُدی ۱۶۰۰ برابر خورشید درخشندگی و ۸۲۰ سال نوری از ما فاصله دارد. همچنین ستارة همدمی از قدر ۵ر۹ در فاصلة ً۶ر۱۸ از آن قرار دارد
(۱) ابن قتیبه ، کتاب الانواء ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۵/۱؛
(۲) ابن ماجد، کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد: آئین های دریانوردی کهن در اقیانوس هند و خلیج فارس ، ترجمه از عربی و تحشیه : احمد اقتداری ، ترجمه از انگلیسی : امید اقتداری ، تهران ۱۳۷۲ ش ؛
(۳) ابوریحان بیرونی ، کتاب تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن ، ترجمة احمد آرام ، تهران ۱۳۵۲ ش ؛
(۴) ابوریحان بیرونی ، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم ، چاپ جلال الدین همائی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۵) ابوریحان بیرونی ، کتاب القانون المسعودی ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳ـ ۱۳۷۵/ ۱۹۵۴ـ۱۹۵۶؛
(۶) بندهش ، ( گردآوری ) فرنبغ دادگی ، ترجمة مهرداد بهار، تهران : توس ، ۱۳۶۹ ش ؛
(۷) عبدالرحمان بن عمر صوفی ، کتاب صورالکواکب ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة بودلیان ، ش ۱۴۴. Marsh ، فرانکفورت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۸) زکریابن محمد قزوینی ، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات ، بیروت : دارالشرق العربی ، ( بی تا. ) ؛
(۹) حسن بن علی قمی ، ترجمة المدخل الی علم احکام النجوم : تألیف به سال ۳۶۵ ه ق ، از مترجمی ناشناخته ، چاپ جلیل اخوان زنجانی ، تهران ۱۳۷۵ ش ؛
(۱۰) مظفربن محمدقاسم گنابادی ، شرح بیست باب ملامظفر (دربارة رسالة بیست باب در معرفت تقویم اثر عبدالعلی بن محمد بیرجندی )، چاپ سنگی ( بی جا ) ۱۲۷۶؛
(۱۱) محمدبن مسعود مسعودی مروزی ، جهان دانش ، چاپ جلیل اخوان زنجانی ، تهران ۱۳۸۲ ش ؛
(۱۲) احمدبن قوص منوچهری ، دیوان ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران ۱۳۴۷ ش ؛
(۱۳) سلیمان بن احمد مهری ، العمدة المهریة فی ضبط العلوم البحریة ، چاپ ابراهیم خوری ، دمشق ۱۳۹۰/۱۹۷۰؛
(۱۴) والتر برونو هرمان هنینگ ، «فصل نجومی بندهش »، ترجمة همایون صنعتی زاده ، وقف : میراث جاویدان ، سال ۴، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۵)؛
(۱۵) Richard Hinckley Allen, Star names: their lore and meaning , New York ۱۹۶۳؛
(۱۶) Michael E. Backich, The Cambridge guide to the constellations , Cambridge ۱۹۹۵؛
(۱۷) Robert Burnham Jr., Burnham , s celestial handbook: an observer , s guide to the universe beyond the Solar System , New York ۱۹۷۸؛
(۱۸) A Dictionary of astronomy , ed. Ian Ridpath, Oxford: Oxford University Press, ۱۹۹۷؛
(۱۹) Michael Hoskin, The Cambridge illustrated history of astronomy , Cambridge ۱۹۹۷؛
(۲۰) Paul Kunitzsch and Tim Smart, Short guide to modern star names and their derivations , Wiesbaden ۱۹۸۶؛
(۲۱) Jacqueline Mitton, A concise dictionary of astronomy , Oxford ۱۹۹۱؛
(۲۲) Patrick Moore, Philip , s guide to stars and planets , London ۱۹۹۳؛
(۲۳) Claudius Ptolemy, Ptolemy , s Almagest , translated and annotated by G. J. Toomer, London ۱۹۸۴؛
.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۴۵۲۷.