سرگرمی (اخلاق)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سرگرمی بخش مهمی از
سبک زندگی است و برای داشتن
سبک زندگی اسلامی باید شاخصههای سرگرمی اخلاقی را از دیدگاه اسلامی بررسی کرد. این تحقیق با روشی
توصیفی- تحلیلی و نیز روشی تجویزی در پی یافتن برخی از این شاخصهها است تا خلا دانشی و نظری در این زمینه برطرف گردد.
در این تحقیق به این نتیجه رسیدیم که در سبک زندگی اسلامی برای سرگرمی اصولی کلی مطرح است. این اصول با عناصر زمینهای و دیگر مؤلفههای سبک زندگی ارتباط دوسویه دارد. برخی از شاخصههای سرگرمی اخلاقی عبارتاند از: توحیدگرایی، توجه به
قرب الهی، توجه به
عالم غیب، واقعگرایی، عقلائی بودن، بیهوده و
عبث نبودن، حفظ کرامت انسانی در سرگرمی، سرگرم نشدن به گناهان و اعتدال در پرداختن به سرگرمی.
مکاتب گوناگون بر طبق
جهانبینی، ایدئولوژی خود برای رفتار انسان قیودی را ذکر میکنند تا آنها را خوب یا بد معرفی کنند؛ به عنوان مثال برخی مکاتب اعمال آزادیخواهانه و برخی اعمال سودآور، برخی اعمال عدالتخواهانه را رفتارهای پسندیده میدانند. از آنجا که
دین اسلام روش زندگی کردن در همه سطوح زندگی اعم فردی و اجتماعی، مادی و معنوی است، در خصوص رفتارهای انسانی از جمله سرگرمیها بایدها و نبایدهایی دارد.
پژوهشهای گذشته در این خصوص با چالشهای متعددی روبرو بوده است مانند ابهام در شناخت سرگرمیهای جدید و نیز ابهام در مفاهیم شرعی چون
لعب و
لهو، ندانستن حکم اخلاقی اسلامی در عرصه سرگرمی، مشکل تطبیق معیارهای کلی اخلاقی در عرصه سرگرمی و امثال آن؛ بر این اساس به اعتقاد برخی صاحبنظران در سبک زندگی مسلمانان به تعالیم اسلامی چندان توجهی نشده است که نمونه آن عدم توجه به
اعیاد شرعی در کنار توجه به
مراسم عزاداری است.
این مقاله به برخی از پرسشهایی که در این زمینه وجود دارد پاسخ میدهد؛ مانند اینکه در سبک زندگی اسلامی اصول کلی اخلاقی که میتوانند در مورد سرگرمی به کار بسته شوند چیستند؟ تطبیق این اصول کلی در عرصه سرگرمی چگونه است؟ چالشهای دیگر مطرح در عرصه سرگرمی احتیاج به بررسیهای بیشتری دارد که مجال آن در این مقاله نیست.
منظور از سرگرمی حالتی نفسانی و نوعی گذران
اوقات فراغت است که گاه به خودی خود و فارغ از دیگر امور زندگی ارزش دارد و به صورت اختیاری و به قصد اموری چون ایجاد
تفریح، تنوع، استراحت و شکوفایی فردی و اجتماعی صورت میپذیرد.
؟؟همچنین مقصود ما از سبک زندگی نیز الگوی همگرا (کلیت تامی) یا مجموعه منظمی از رفتارهای درونی و بیرونی، وضعهای اجتماعی و داراییهاست که فرد یا گروه بر مبنای پارهای از تمایلات و ترجیحها (سلیقهاش) و در تعامل با شرایط محیطی خود ابداع یا انتخاب میکند.
شاخصههای اخلاقی یا همان اصول و گزارههای اخلاقی معمولاً از ترکیب مفاهیم ارزشی با موضوعات چون افعال و صفات انسان به وجود میآیند
و سرگرمیها نیز به عنوان یک فعل اختیاری موضوع این مفاهیم ارزشی هستند.مفاهیم ارزشی خوب و بد مهمترین مفاهیم ارزشی هستند که عموم مردم نیز با آنها سر و کار دارند. یکی از نکات مهم که در خصوص مفاهیم خوب و بد مطرح میشوند این است که این مفاهیم دارای مراتب هستند و همانطور که در عرف مردم نیز مفاهیم بد و بدتر و یا خوب و خوبتر وجود دارد، در اخلاق نیز اعمال دارای ارزشهای متفاوت و با درجات مختلفی از خوبی و بدی هستند.
بنابراین ممکن است یک شاخصه الزامی باشد و یک شاخصه رجحان داشته باشد. استفاده از مفاهیم الزام و رجحان برای تعیین اهمیت شاخصههای اخلاقی در ترسیم نظام ترجیحات رفتاری اسلامی یا همان سبک زندگی مؤمنانه، امری ضروری به نظر میرسد؛ چراکه لازم است مشخص شود یک فرد مؤمن باید تا چهاندازه به این شاخصهها پایبند باشد؟ آیا لازم است یا بهتر است به آنها پایبند باشد؟ مثلاً وقتی مشخص شد یک شاخصه اخلاقی در عرصه سرگرمی توحیدگرایی و یگانهپرستی است. باید مشخص شود که لازم است یا اینکه بهتر است این شاخصه رعایت شود.
مراد ما از شاخصههای اخلاقی، شاخصههایی است که دارای بعد ایجابی (مثبت) و سلبی (منفی) است. این ابعاد هم در رجحانها و هم در الزامهای اخلاقی مطرح هستند؛ مثلاً بعد ایجابی در الزامات اخلاقی سرگرمی، اموری است که یک سرگرمی باید آنها را داشته باشد. در این صورت گزاره اخلاقی مورد نظر با مفهوم باید و به صورت مثبت بیان میشود؛ اما بعد سلبی الزامات اخلاقی سرگرمی، اموری است که نباید سرگرمی آن را در برگیرد و گزاره اخلاقی با کلمه منفی نباید (مثلاً نباید... در برگیرد) و یا با فعل نفی (مثلاً باید... در برنگیرد) بیان میشود.
برای روشن شدن فایده این تقسیمبندی یک مثال ذکر میشود؛ مثلاً سرگرمیها نباید مخالفت با توحیدگرایی داشته باشند. این شاخصه الزامی است اما بعد سلبی دارد و در جنبه ایجابی الزامی را مطرح نمیکند و نمیگوید باید سرگرمیها مروج توحیدگرایی باشند و بین این دو تفاوت است. برخی از سرگرمیها ممکن است مروج عقاید توحیدی نباشند اما مخالفتی هم با این عقاید نداشته باشند.
بر این اساس اگر بگوییم رعایت توحیدگرایی در سرگرمیها لازم است، اینگونه سرگرمیها از منظر اخلاقی ناپسند خواهند شد و اگر بگوییم سرگرمیها نباید مخالفت با توحیدگرایی داشته باشد، اینگونه سرگرمیها امری پسندیده محسوب میشوند. با تفصیل بین بعد ایجابی و سلبی احکام اخلاقی، تفاوت مدلول این دو بیان بیشتر روشن میشود.
با استفاده از نکات بالا میتوان چهار مفهوم کلیدی اخلاقی را در خصوص شاخصههای اخلاقی استخراج کرد:
• الزام ایجابی: باید
• الزام سلبی: نباید
• رجحان ایجابی: شایسته است
• رجحان سلبی: شایسته نیست
آنچه در اصول و شاخصههای اخلاقی، مطرح میشود از عناصر پیچیده محیطی چون اقتضائات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی نیز تاثیر میپذیرد. برای همین عبارت ملاحظه اخلاقی برای استنباط شاخصه اخلاقی مناسبتر است. منظور از این عبارت ملاحظه توامان اصول کلی و عناصر زمینهای که بستر وقوع یک موضوع اخلاقی هستند است؛ این مبنایی است که از روش «موازنه متفکرانه» (reflective Equilibrium) اخذ شده است.
بر طبق این روش، در استنباط شاخصه اخلاقی در مورد سرگرمی باید هم شاخصههای کلی اخلاقی بر سرگرمیها تطبیق داده میشوند و هم عناصر محیطی سرگرمیها در عصر حاضر؛ مانند ابزار و ماشینآلات به کار گرفته در این سرگرمیها، محیط مجازی برخی از سرگرمیها و امثال آن ملاحظه میشود تا اگر خطایی در برداشتهای عقلی و شرعی در تعیین اصول اخلاقی بود، تصحیح شود. همچنین باید توجه داشت که این معیارها با یکدیگر اشتراکات و تفاوتهایی دارند مثلاً آنچه قرب الهی را موجب میشود بیهوده نیست اما هرچه بیهوده نیست موجب قرب الهی نمیشود به دلیل اهمیت شاخصه مقرب بودن و نظایر آن، این شاخصهها به صورت جداگانه ذکر میشود.
در خصوص ارتباط عناصر زمینهای با حکم و تکلیف اخلاقی گاه چنان این ارتباط شدید و قوی به نظر میآید که ممکن است برخی ارائه شاخصههای کلی اخلاقی در مورد سرگرمی را امری دشوار و ناممکن به شمار آورند؛ بنابراین سؤالی مبنایی در این خصوص، این است که آیا اخلاق اسلامی میتواند و باید در این زمینه شاخصههای کلی اخلاقی ارائه کند یا اینکه تنها در امور جزئی که طبعاً معدود و محدود به زمان صدر اسلام خواهد بود، میتوان دیدگاههای اسلامی را جستجو کرد؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت:
این فکر که ملاحظات اخلاقی اسلامی در مورد سرگرمیها جزئی و ناچیز است، از نشناختن مبانی اخلاق اسلامی ناشی میشود؛ چراکه جهانبینی و مبدا و معادشناسی و برنامه تکامل انسان و انسانسازی اخلاق اسلامی همگی حاکی از آن است که اسلام برای تمام عرصههای زندگی انسان برنامه دارد و سرگرمیها نیز در همین برنامه در نظر گرفته شدهاند. به گفته محققین نخستین انتظار از دین خاتم آن است که بهجای ارائه برنامههای موقتی، حسب وضع و حال یک جامعه و یک دوره تاریخی خاص که توسط آیینهای پیشین آورده میشد، آورنده یک قانون اساسی جامع و فرازمان و فرامکان باشد.
همانطور که گفته شد دین خود نوعی برنامه زندگی کردن است و سرگرمیها نیز به عنوان عرصه مهمی از زندگی انسان تحت پوشش تعالیم دینی قرار دارند و در این راستا موارد جزئی و خاص به منزله ارشاد و راهنمایی به اصول کلی و راهی برای کشف حکم اخلاقی دیگر موارد جزئی خواهند بود.
گذشته از این مباحث وجود تعالیم کلی و ارشاد به مسائل جزئی و راهنماییهایی برای رفع تعارضات اخلاقی و امثال آن در مسائل مختلف از جمله سرگرمی، خود بهترین دلیل برای این مدعاست.
پس از ذکر این نکات به بررسی برخی از مهمترین شاخصههای کلی اخلاقی در زمینه سرگرمیها میپردازیم:
مقصود ما از توحیدگرایی در بحث سرگرمی این است که امیال و حرکات انسان از جمله میل به سرگرمی باید همگی در راستای پرستش خدا و حرکت انسان به سوی کمال حقیقی خودش باشد و یا لااقل مخالفتی با آن نداشته باشد. در آیات متعددی، توجه به یگانهپرستی در گذران اوقات فراغت گوشزد شده است؛ به عنوان نمونه خداوند در آیه ۱۱ سوره جمعه میفرماید:
«وَاِذَا رَاَوْا تِجَارَةً اَوْ لَهْوًا انفَضُّوا اِلَیهَا وَتَرَکوک قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَیرُ الرَّازِقِینَ؛
و چون داد و ستد یا سرگرمی ببینند به سوی آن رویآور میشوند و تو را درحالیکه ایستادهای ترک میکنند بگو آنچه نزد خداست از سرگرمی و از داد و ستد بهتر است و خدا بهترین روزی دهندگان است.»
در این آیه دلیل بیتوجهی به نماز که مظهر واقعی توحیدگرایی است سرگرم شدن به امور دنیایی است که همین مسئله موجب نکوهش اینگونه سرگرمیها شده است؛ بنابراین فعالیت فراغتی نباید باعث شود تا هدف یگانه و ایدهآل واقعی رها شود؛ به عبارت دیگر در سبک زندگی مؤمنانه، ایدهآل و هدف یکی است و تمامی اعمال انسان از جمله سرگرمیها در راستای همان قرار میگیرد.
البته منظور ما از توحیدگرایی عدم مخالف سرگرمی با این اصل اخلاقی است و همانطور که قبلا نیز گفته شد این عدم مخالفت خود الزام اخلاقی محسوب میشود و لازم نیست تمام سرگرمیهای انسان مروج عقاید توحیدی باشند، بلکه همینقدر که در عمل مخالف با این اصل اعتقادی اخلاقی نباشند در راستای آن محسوب میشوند؛ از منظر دینی نیز مؤیداتی در این زمینه وجود دارد؛ مثلاً در روایتی امام باقر میفرماید: «لَهْوُ الْمُؤْمِنِ فِی ثَلَاثَةِ اَشْیاءَ التَّمَتُّعِ بِالنِّسَاءِ وَ مُفَاکهَةِ الْاِخْوَانِ وَ الصَّلَاةِ بِاللَّیل؛
سرگرمی مؤمن در سه چیز است: لذت بردن از همسر، شوخی با دوستان و نماز شب.»
در این روایت عمل عبادی چون نماز شب که مروج عقاید توحیدی نیز هست سرگرمی خوانده شده است؛ اما در کنار آن اموری چون بهرهوری از همسر، شوخی با دوستان نیز سرگرمی خوانده شده است با وجود اینکه این امور فینفسه، مروج اعتقاد به توحید نیستند چون به صورت طبیعی مخالف با یگانهپرستی محسوب نمیشوند در راستای آن قلمداد میشوند؛ بنابراین اگر کسی سمت و سوی اعمالش به سمت یگانهپرستی باشد سرگرمیهای او نیز به سمت همین هدف سوق مییابد و این سرگرمیها آرمانی و مطلوب محسوب میشوند.
تا به اینجا مشخص شد عدم مخالفت سرگرمی با توحیدگرایی لازم است حال میگوییم یکی مظاهر از توحیدگرایی نفی سلطه سلطهگران و طاغوتیان است. این امری است که از اعتقاد به توحید سرچشمه میگیرد. مقام معظم رهبری در مورد ارتباط توحیدگرایی و نفی سلطه طاغوتیان میفرماید:
توحید صرفاً یک نظریه فلسفی و فکری نیست؛ بلکه یک روش زندگی برای انسانهاست. خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست قدرتهای گوناگون را کوتاه کردن. لا اله الا الله که پیام اصلی پیغمبر ما و همه پیغمبران است، به معنای این است که در زندگی و در مسیر انسان و در انتخاب روشهای زندگی، قدرتهای طاغوتی و شیطانها نباید دخالت کنند. اگر توحید در زندگی جامعه بشری تحقق پیدا کند، دنیای بشر هم آباد خواهد شد؛ دنیایی در خدمت تکامل و تعالی حقیقی انسان.
تطبیق این مسئله در پرداختن به سرگرمی ما را به این نتیجه میرساند که هر سرگرمی که به نوعی سلطهپذیری و انظلام از نظامهای سیاسی فرهنگی اقتصادی و امثال آن را ترویج میکند امری مذموم و ناپسند است و با توحیدگرایی منافات دارد. این شاخصه در بخش حفظ کرامت انسانی بیشتر توضیح داده میشود.
قرب الهی هدف خاص و اصلی در سبک زندگی اسلامی محسوب میشود. این واژه میتواند در الگودهی و ارائه معیار ارزشگذاری افعال مختلف انسان از جمله سرگرمیها تاثیرگذار و تعیین کننده باشد؛ چراکه برخی از متفکرین اسلامی عمل خوب را به عملی که موجب قرب الهی میشود و عمل بد را به عملی که مانع از قرب الهی میشود تعریف کردهاند.
برای مشخص شدن این معیار باید ابتدا مفهوم قرب الهی مشخص شود.
در معنای قرب الهی نظریهپردازیهای گوناگونی شده است. در مورد مفهوم قرب گفته شده که قرب یعنی نزدیکی و در اصطلاح «عبارت از اطاعت است که طاعت موجب تقرب مطیع به مطاع
[
اطاعتکننده به سوی اطاعت شده
]
میشود و قرب را اطاعت دانند که مسبب طاعت است»؛ همچنین گفته شده «قرب آن است که هر چه پیش آید از میان برداری و آنچه حائل میان محب و محبوب است برطرف کنی».
برخی نیز معتقدند که معنای قرب در عبارت نمیگنجد و آن را در عبارت اینگونه توصیف کردهاند: «قرب آن است که تو در وی گم شوی، خود را و غیر خود را گم کنی و هیچ ندانی که کجا بودی و از کجا آمدی و مطلقاً از او عبارت نتوانی کرد».
برخی نیز قرب الهی را حاصل رسیدن به کمالاتی میدانند که پویندگان راه عبودیت و بندگی به آن دست مییابند.
در قرآن نیز در مورد قرب الهی آمده است:
«وَلَقَد خَلَقْنَا الْاِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید؛
و ما انسان را آفریدهایم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند و ما از شاهرگ
[
او
]
به او نزدیکتریم.»
به قرینه ابتدای آیه مراد از قرب در این آیه، قرب خداوند به مطلق انسانها است چه از اولیای الهی باشند و چه نباشند. آنچه مد نظر ماست اصطلاح خاصی است که از اطاعت الهی سرچشمه میگیرد و شامل همه انسانها نمیشود؛ بنابراین مدلول آیه از این جهت با بحث ما متفاوت است؛ اما از این جهت که معنای قرب در این آیه متضمن یک نوع قرب روحانی است با بحث این مقاله مرتبط است.
در تعاریف گذشته نیز نمایان بود که مراد از اصطلاح قرب، قرب مکانی نیست یعنی خداوند زمان و مکان ندارد تا در یک مکان نزدیک مثلاً در قسمتی از بدن انسان تعبیه شده باشد؛ بنابراین از آیه استفاده میشود که قرب تنها به معنای قرب مکانی نیست. در تفسیر «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَینِ اَوْ اَدْنی»
گفته شده قرب گاهی مکانی است و گاهی روحانی و مراد از قرب الهی نیز نوعی قرب روحانی است.
به نظر میرسد قرب الهی به نوعی قرب روحانی و مرتبهای از کمال تعریف میشود که از اطاعت آنچه مد نظر شارع است حاصل میشود. در این تعریف به نکات زیر توجه شده است:
• قرب الهی نوعی قرب روحانی، در مقابل قرب مکانی است.
• قرب الهی نوعی کمال اکتسابی است.
• قرب الهی از اطاعت آنچه مد نظر شارع حاصل میشود.
• منظور از آنچه مد نظر شارع است آن چیزهایی است که خداوند به وسیله پیامبرانش تشریع کرده و آنچه بشر با عقل و فطرت خود درمییابد.
پس از روشن شدن نسبی مفهوم قرب الهی، باید مشخص شود که این مفهوم چه معیارهایی را در عرصه سرگرمیها مشخص میکند. در این خصوص اعمال انسان را به سه قسم میتوان تقسیم کرد:
•آنچه موجب دوری از خداوند است.
• آنچه موجب نزدیک شدن به خداوند و قرب الهی شود.
• آنچه نه موجب قرب و نه و موجب دوری از خداوند میشود.
مسلماً آنچه موجب دوری از خداوند است به هراندازه که چنین تاثیری داشته باشد ناپسند است؛ همچنین آنچه موجب نزدیک شدن به خداوند و قرب الهی شود به هراندازه که چنین تاثیری داشته باشد پسندیده است. عبارت «به هراندازه که چنین تاثیری داشته باشد» اشاره به مراتب و درجات مفاهیم ارزشی خوب و بد دارد؛ مثلاً اگر دو عمل مقرِّب با هم تزاحم کنند باید عملی که باعث قرب بیشتری میشود برگزیده شود. این مسئله نشان میدهد که قرب الهی خود معیاری اخلاقی محسوب میشود.
اما تکلیف اخلاقی در اعمالی که نه موجب قرب و نه و موجب دوری از خداوند میشود چیست؟ در جواب این سؤال به نظر میرسد در کنار قرب الهی در سرگرمیها مقاصد دیگری نیز میتوانند ظهور و بروز داشته باشند؛ مقاصدی همچون احساس نشاط، آرامش، شوک حسی، تهییج، وجد، شعف، شادی، خوشحالی، شادمانی، خرسندی، زندگی عاطفی غنیتر و مثبتتر، تمدد اعصاب، تنش کمتر، رفع رخوت، استراحت؛ انجام سرگرمی به قصد چنین مقاصدی گاه نه موجب نزدیک شدن به خدا و نه موجب دوری از خدا است. باید در نظر داشت که اصل بر جواز اخلاقی سرگرمیها است و چیزی که دلیلی برای بد بودن آن وجود ندارد طبیعتاً باید جایز باشد.
بنابراین به نظر میرسد در این شاخصه اخلاقی باید بر بعد سلبی تاکید شود و به عبارت دیگر عدم مخالفت با قرب الهی الزامی اخلاقی محسوب میشود و لازم نیست سرگرمی موجب قرب الهی شود تا مشروع و جایز باشد و همینقدر که مانع قرب الهی نباشد کافی است؛ توضیح اینکه سرگرمیهایی چون دیدن فوتبال، ورزش به قصد صرفاً تفریح و امثال آن از مواردی هستند که هر فرد میتواند به آنها بپردازد و این نوع سرگرمیها فینفسه و به خودی خود موجب قرب الهی نمیشوند؛ اما اگر کسی سمت و سوی حرکت و رفتار او در جهت فرمانهای الهی و رسیدن به قرب باشد لاجرم سرگرمیهایی را برمیگزیند که در این راستا باشند و به هدف او کمک کند؛ مثلاً ورزش میکند تا برای اعمال عبادی و یا کار و کسب حلال نشاط داشته باشد یا اینکه تفریح خویش را خود عبادت قرار میدهد که در این صورت میتوان گفت این سرگرمیها موجب قرب الهی میشوند.
با توجه به مطالب فوق در تبیین یکی از شاخصههای سرگرمی اخلاقی در سبک زندگی مؤمنانه میتوان گفت که:
«بهترین سرگرمی آن است که یا خود موجب قرب الهی باشد و یا اینکه در مسیر آن واقع شود.»
اینکه سرگرمی خود موجب قرب الهی باشد در مواردی چون کمک به دیگران و انجام امور خیر به عنوان تفریح و سرگرمی به چشم میخورد؛ اما اینکه سرگرمی در مسیر قرب الهی قرار گیرد به این معناست که سرگرمی زمینه اعمال عبادی و سایر امور که به قرب الهی منتهی میشوند را مهیا کند؛ مثلاً مؤمن برای رفع خستگی مقداری به سرگرمی میپردازد تا پس از احیای قوا به امور عبادی خود برسد. در این صورت امور عبادی، مستقیماً موجب قرب الهی میشوند و سرگرمی نیز به صورت غیرمستقیم در قرب او به خداوند، مؤثر است.
یکی از مبانی و مفاهیمی که در اخلاق اسلامی وجود دارد اعتقاد به عالم غیب است. غیب به آنچه خارج از ادراک حواس پنجگانه است، تعریف شده است.
شناخت این امور از طریق عقل و وحی حاصل میشود. برخی از امور غیبی که در دین مطرح هستند، عبارتاند از: خداوند، قیامت، بهشت، جهنم، عقاب و ثواب، رجعت و احوالات انبیاء گذشته یا حوادث آینده، امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف).
اعتقاد به غیب یک مبنای هستیشناختی است و مدعای آن وجود غیب در بسیاری از حقایق دینی و غیردینی است که تفصیل آن در کتب اخلاقی و اسلامی موجود است.
در خصوص سرگرمیها نیز نمیتوان این مبنای اعتقادی را نادیده گرفت؛ بنابراین باید گفت: سرگرمی در نوع آرمانی خود، تقویتکننده اعتقاد به عالم غیب است و انسان مؤمن در سبک زندگی خویش سرگرمیهایی را ترجیح میدهد که فیالمثل در تعالیم دینی، وعده بهشت را (که از امور غیبی است) در قبال انجام آن، وعده دادهاند.
در این اصل اخلاقی منظور از قید آرمانی آن است که الزام اخلاقی ما در جنبه سلبی قضیه و گزاره اخلاقی است یعنی لازم نیست سرگرمی حتماً موجب تقویت اعتقاد به عالم غیب شود بلکه همینقدر که باعث از بین رفتن اعتقاد به عالم غیب نباشد از نظر اخلاقی صحیح است.
به عنوان نمونه سرگرم شدن به آنچه در دین اسلام به آن وعده عذاب داده شده است مانند قمار و استعمال مستکنندهها و امثال آن در تضاد با اعتقاد به عالم غیب محسوب میشود. در مقابل آن، سرگرمیهایی که موجب توجه انسان سرگرمشده به عالم غیب میشود مانند سرگرم شدن به نماز سرگرمی مطلوب دانسته میشود. با توجه به نقش فراغت و سرگرمی در تربیت انسان کامل، استفاده از سرگرمیها برای رسیدن به قرب الهی امری دور از ذهن نیست، هرچند در دنیای امروز مغفول مانده است.
منظور ما از واقعگرایی توجه به عالم واقعی و دوری از پرداختن به امور وهمی و غیرواقعی است. میدانیم که یکی از پیامدهای سرگرمی دور شدن از واقعیات و پرداختن به امور وهمی است و سرگرمیهای مخرب از این جهت که فرد را به اموری غیرواقعی سوق میدهند دارای جذبه و کششی کاذب هستند. به گفته محققان افراد غالباً با هدف خلسهزایی، فرار از واقعیات، تسکین آلام روحی، فرو خواباندن آشوبهای ذهنی، رهایی از وظیفه و مسئولیت، جبران توهمی شکستهای زندگی، دهنکجی به قاعدهمندیهای محیطی و... به سرگرمیهای مذموم توسل میجویند.
بنابراین افراط در پرداختن به امور وهمی و غیرواقعی امری مذموم و غیراخلاقی است؛ چراکه انسان را از واقعیت و روند زندگی خود دور میسازد و او را به بیمسئولیتی و بطالت سوق میدهد؛ اما همانطور که افراط در پرداختن به امور وهمی و غیرواقعی قبیح و ناپسند است تفریط در این زمینه نیز مذموم است. شاید به نظر آید که توهم امری است که ذاتاً مذموم است، درحالیکه اینگونه نیست.
آنچه میتوان برای استفاده از سرگرمیها تجویز نمود دوری از برخی از واقعیاتی بیهوده است که به نحوی موجب ضرر میشوند و غفلت از این امور موجب نفعی مشروع برای سرگرم شونده میشود. مثلاً کسی که درد دندان دارد با واقعیتی تلخ به نام درد دندان دست به گریبان است و برای درمان باید از داروی بیحسی استفاده کند. در مورد چنین شخصی نمیتوان گفت که درد دندان یک واقعیت است و نباید از آن فرار کرد.
در مورد سرگرمیها نیز وضع به همین منوال است و سرگرمی راهی برای خلاصی از غمها و مشکلات زندگی و ضرورتی انکار نشدنی در همین راستا محسوب میشود. گرفتاریهای مادی و مشغلههای زندگی گاهی بهاندازهای زیاد هستند که به شخص آسیب روحی و جسمی وارد میکنند؛ در این موارد خوب است فرد خود را از این واقعیات دور کند تا بتواند بهتر بیندیشد و با آنها مقابله کند.
سخنان معصومین در خصوص تقسیم خردمندانه اوقات روزانه که بخشی از آن برای بهرهجویی از حلال قرار میداده میشود، (عَلَی الْعَاقِلِ مَا لَمْ یکنْ مَغْلُوباً عَلَی عَقْلِهِ اَنْ یکونَ لَهُ سَاعَاتٌ... سَاعَةٌ یخْلُو فیها بِحَظِّ نَفْسِهِ مِنَ الْحَلَالِ فَاِنَّ هَذِهِ السَّاعَةَ عَوْنٌ لِتِلْک السَّاعَاتِ وَ اسْتِجْمَامٌ لِلْقُلُوبِ وَ تَوْزِیعٌ (تفریغ) لَهَا)
بر همین مبناست. در این روایات تاکید شده است که استراحت و تفریح سالم زمینهساز انجام بهتر سایر امور زندگی است. طبیعی است که وقتی فرد با تفریح و سرگرمی قوای خود را تجدید نموده و بهتر میتواند عبادت کند و یا به دیگر امور زندگی بپردازد. بنابراین اصل اخلاقی در زمینه واقعگرایی به این صورت تبیین میشود که:
«باید در پرداختن به سرگرمیهای وهمانگیز اعتدال و میانهروی را رعایت کرد.»
یکی از آسیبهای سرگرمی، بیهودهکاری و صرفاً اتلاف وقت است. به نظر برخی کارشناسان تعلیم و تربیت، در دنیای امروز، کمتر افرادی پیدا میشوند که تمام ساعتهای بیداری و روزانه خود را به کارهای جدی بگذرانند و هر فرد معمولاً بخشی از فعالیتهای خویش را امور سرگرمکننده، غیرجدی، خندهآور، مهمل و بیهوده، قرار میدهد. گویی در انسان حالتی و یا نیازی هست که او را به انجام دادن کارهای بیهوده، ترغیب میکند و فرد حتی در ساعتهایی که مشغول کارهای جدی و تولیدی خویش است، لحظههایی را به بازی و شوخی میگذراند.
اینگونه فعالیتها که هدف معلومی ندارند و منفعتی را به دنبال نمیآورند، مانع جدی برای فعالیت تولیدی و اقتصادی و نیز عبادی هستند. تمایل به فراغت و فعالیتهای فراغتی، تقریباً در همه مردم و در طول تمام عمر هر فرد از کودکی تا کهنسالی وجود دارد. پس این یک مسئله تعلیم و تربیتی است و برای حل آن بایداندیشید.
با توجه به اهمیت این مسئله، اسلام نیز در این خصوص احکام کلی در مورد فعل عبث و نیز احکام جزئی در خصوص سرگرمی دارد. در این خصوص، حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «اهجر اللّهو فانّک لم تخلق عبثا فتلهو و لم تترک سدی فتّلغو؛
از سرگرمی (نامشروع) دوری کن پس بهدرستی که تو بیهوده آفریده نشدهای تا به سرگرمی بیهوده مشغول شوی و واگذاشته نخواهی شد تا به بیهودگی بپردازی.» همچنین در آیات مختلف در سورههایی چون سوره مؤمنون
و شعرا
فعل عبث و بیهوده مذمت شده است.
نمونه دیگر مخالفت دین اسلام با سرگرمیهای بیهوده، مخالفت با سرگرمیهایی است که موجباندوه میشوند. حال ایناندوه ممکن است در سرای آخرت و یا حتی در همین دنیا باشد. در همین زمینه در روایت از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) وارد شده است که «ربّ لهو یوحش حرّا؛
چه بسا لهو و سرگرمیای که موجب کدورت انسان آزادهای میشود.» یکی از اهداف مورد انتظار و شاید مهمترین هدف سرگرمی، تفریح و شادی است؛ روشن است که سرگرمی غمافزا امری نامعقول و نقض غرض از انجام سرگرمی و امری بیهوده محسوب میشود؛ بنابراین در تبیین این شاخصه باید گفت:
«مؤمن نباید در سبک زندگی خود، امور بیهوده از جمله سرگرمیهای بیهوده را بر امور بافایده ترجیح دهد.»
حال معیار بیهودگی چیست؟ برای روشن شدن این مطلب بهتر است ابتدا معنی عبث مشخص شود. معنای عبث در لغت عبارت است از عملی که غرض عقلائی و فایده قصد شده ندارد.
بنابراین این تعریف معیار بیهودگی نبودن غرض عقلائی است؛ یعنی نوع عقلا و اکثر آنها چنین عملی را بیهوده و بیفایده و بدون نفع بدانند؛ البته ممکن است عقلا و نوع مردم نفع و ضرر واقعی برخی از اعمال را نفهمند. در این صورت وقتی نفع و ضرر هر فعل مشخص نباشد چگونه میتوان گفت آن فعل بیهوده است یا نه؟
برخی برای حل این مسئله تنها نفع مادی را معیار ارزشمند بودن و فایده داشتن دانستهاند؛ در تعالیم اسلامی برای حل این مشکل یک سری سود و زیانهایی مطرح میشود که در دنیای امروز ناشناخته است. مثلاً اعتقاد به وجود سرای آخرت، سودهای اخروی را برای انسان مؤمن مطرح میکند. انسان مؤمن بهقصد رسیدن به این سودها از سودهای زودگذر دنیایی چشم میپوشد؛ انفاق و بخشیدن اموال که تعارض آشکار با منافع ظاهری انسان دارد، در پرتوی همین باورها امری عقلایی محسوب میشود. در عرصه سرگرمیها نیز در کنار برداشت نوع عقلا باید سود و زیانهایی که شرع آنها را مشخص کرده نیز مد نظر قرار گیرد.
حفظ کرامت انسانی از اهداف متعالی دینی است؛ در همین زمینه در قرآن آمده است:
«وَلَقَدْ کرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا؛
و بهراستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا
[
بر مرکبها
]
برنشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریدههای خود برتری آشکار دادیم.»
کرامت انسان بهگونهای است که حتی خود انسانها نیز حق ظلم به خودشان را ندارند. البته این نکته لازم به ذکر است که اسلام، انسانگرایی یا نوعگرایی یا انسانخدایی و مفاهیمی از این دست را قبول ندارد و از منظر اسلام خداگرایی دارای ارزش ذاتی و حقیقی است و آنچه به عنوان کرامت ذاتی انسان گفته میشود به معنی تفوق و برتری نوع انسان بر دیگر مخلوقات و اینکه انسان شریفترین وجود تمام کائنات باشد نیست چه بسا انسانهایی که شأنشان از حیوانات نیز کمتر است؛ بنابراین موجود برتر خدا است و بقیه موجودات کرامت خود را از خداوند میگیرند و تکریم انسان نیز به اراده اوست و انسان حق ندارد حقوق و موازین اخلاقی دیگر موجودات را زیر پا بگذارد.
در خصوص سرگرمی نیز انسان باید از سلطه فکری و سیاسی به وسیله سرگرمی بپرهیزد؛ که به این مطلب، در قسمت توحیدگرایی، اشارهای مختصر شد. گفتیم که در معرفت توحیدی نفی سلطه غیر خداوند نیز وجود دارد. در این زمینه متفکران غیرمسلمان هم انتقاداتی را به سلطه فرهنگی سیاسی سرگرمیها مطرح کردهاند که نمونه آن نظریات رایزمن (Riesman) است.
وی در ابتدا همنوا با «شلسکی» و «دومازیه» تصور میکرد که در تمدن نوظهور فراغت، نظام طبقاتی از بین خواهد رفت؛ با وجود این خود «رایزمن» چند سال بعد در این مورد تجدید نظر کرد. به نظر او فراغت در جامعه معاصر در ایجاد سلطه جامعه بر فرد، نقش تعیین کننده دارد.
با توجه به مفهوم سرگرمی که اصل و اساس آن بر اساس انتخاب آزادانه و اختیار انسان است؛ به نظر میرسد سلطه فکری به نحوی که فرد را گمراه کند، در سرگرمی نقض غرض محسوب میشود.
البته باید توجه داشت که بسیاری از سرگرمیهای امروزی بر پایه علایق و سلایق مخاطبان خود شکل میگیرند؛ از این جهت مسئولیت اخلاقی حفظ کرامت انسانی علاوه بر سیاستمداران و سرمایهداران و متولیان صنعت سرگرمی تا حدودی متوجه خود مخاطب این سرگرمیها نیز هست.
از گناه در قرآن با واژههای گوناگونی از قبیل ذنب، اثم، سیئه، معصیت، خطیئه، جرم، منکر، فاحشه، شر و... یاد شده است. در مورد اقسام گناه نیز برخی آن را به گناهان کبیره و صغیره و برخی به گناهان بدنی و غیر بدنی نیز تقسیم کردهاند.
در تعریف گناه گفته شده: «گناه به معنای سرپیچی و خطا و لغزش و مخالفت با امر و نهی مولاست؛ یعنی انجام کاری که در نظر مولا و خالق، ناپسند و نکوهیده است. چون دارای مفسده است، مورد نهی قرار گرفته و یا انجام ندادن و ترک کاری که به جهت مصلحت واجب شده است؛ بنابراین، گناه مخالفت با عبودیت و بندگی است.»
با توجه به معنی گناه و با تامل در نکوهشها و مذمتها در خصوص سرگرمی مشخص میشود که برخی از این سرگرمیها به خودی خود مذموم و مصداق گناه هستند و برخی دیگر به این جهت که مقرون به گناهی هستند مذمت و نکوهش شدهاند. به عنوان نمونه برخی معتقدند که رقص به عنوان یک سرگرمی امری است که به خودی خود حرام و گناه است؛
درحالیکه عدهای دیگر رقص را به جهت اینکه موجب یا مقرون به حرام است جایز ندانستهاند.
چنانچه ملاحظه میشود همراهی با گناه خود عاملی مجزا و تعیینکننده در نامطلوب بودن سرگرمیهاست و چه بسا که خود سرگرمی امری جایز باشد اما چون مقرون به حرام و گناهان دیگری است ناپسند گردد؛ توجه به این مسئله وقتی اهمیت بیشتری پیدا میکند که مشاهده میشود در بسیاری از گناهان، قصد فرد گناهکار تفریح و سرگرمی است. شاید از عمده دلایل نهی از سرگرمی در شرع همین قصد تفریح و سرگرمی در گناهان باشد؛ در این خصوص انواع و اقسام گناهان مانند دروغ، غیبت، چشمچرانی، دزدی، مصرف مستکنندهها و حتی قتل نفس میتوانند به قصد سرگرمی انجام شود؛ بنابراین باید در سبک زندگی اسلامی سرگرمیهایی انتخاب شوند که خود آن یا منشا آن یا نتیجه آن و یا امر مقارن با آن، گناه نباشد.؟؟
اعتدال در انجام فعالیت فراغتی یکی دیگر از الزامات اخلاقی است که در سرگرمیهای مجاز و معمول مطرح است. مجاز بودن یک سرگرمی تا جایی است که افراط یا تفریط در آن موجب بروز مشکل در زندگی انسان نشود؛ بنابراین جلوگیری از افراط و تفریط در سبک زندگی مؤمنانه در عرصه سرگرمی امری لازم است. در همین راستا اهمیت به فرهنگ کار و تولید در کنار فرهنگ فراغت و مصرف امری ضروری است. امروزه در سبک زندگی مادی و غیر اسلامی، مصرف و فراغت ارزش به مراتب بالاتر از تولید و کار پیدا کرده است.
در دین اسلام پرداختن به امور دنیوی و مشغولیت روزمره به آنچه انسان را از اهداف بلند مدت و اصلی خود باز میدارد امری مذموم تلقی شده و از آن به شدت نهی شده است؛ مانند آنچه در آیات ابتدای سوره تکاثر آمده است. خداوند در این آیات میفرماید:
«اَلْهَاکمُ التَّکاثُرُ• حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ• کلّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ؛
تفاخر به بیشتر داشتن شما را غافل داشت• تا کارتان
[
و پایتان
]
به گورستان رسید• چنین نیست که شما خیال میکنید به زودی خواهید دانست.»
در این آیات کسانی که به مالاندوزی و تفاخر به آن، سرگرم شدهاند به شدت تهدید به عذاب الهی شدهاند که این مسئله نشاندهنده شدت زشتی عمل نزد شارع است.
ذکر این نکته نیز لازم است که ارزشگذاری افعال امری است که از شرایط محیطی آن فعل نیز تاثیر میپذیرد. مثلاً بازی کردن برای کودکان امری لازم است و موجب رشد اخلاقی و عاطفی و جسمی آنان میشود؛ درحالیکه بازیهای کودکانه برای بزرگسالان چنین فوایدی را به دنبال نمیآورد و امری خارج از حد اعتدال و غیراخلاقی محسوب میشود؛ بنابراین با در نظر گرفتن شرایط فرد و محیط اجتماعی و اقتضائات سنی و شرایط گوناگون دیگر معنای اعتدال در سرگرمیها مشخص میشود.
همچنین چنانچه پرداختن زیاد به یک سرگرمی ارزش داشته باشد، این مشغولیت افراطی نخواهد بود و مراد ما از افراط و تفریط پرداختن به مشغولیتی بدون رعایت اهمیت آن است. مثلاً سرگرم شدن به ورزش تا هنگامی که فایده شرعی و عقلی داشته باشد افراطی محسوب نمیشود، هرچند تعداد دفعات ورزش کردن زیاد باشد؛ اما اگر این سرگرمی خود باعث آسیب جسمی یا باز ماندن انسان از دیگر اهداف خود شود امری مذموم و افراطی محسوب میشود؛ بنابراین در معیار افراط و تفریط تنها به تعداد دفعات انجام سرگرمی توجه نمیشود. در تبیین این شاخصه باید گفت:
«در پرداختن به سرگرمی باید اعتدال رعایت شود.»
در دین اسلام به رویههای عقلایی موجود در طول اعصار اهمیت داده شده است. در بین بسیاری از متفکرین اسلامی آنچه عقلا درک یا عمل میکنند با برخی از شرایط دلیل شرعی محسوب میشود. سرگرمی که یکی از فعالیتهای انسان در زندگی است نیز با این معیار اخلاقی سنجیده میشود.
در این زمینه دو شرط برای عمل به سیره عقلا به نظر میرسد:
شرط اول اینکه این فهم و رویه عقلائی از سوی شارع منع نشده باشد. مثلاً عقلا ایجاد شادی و دفع غم را امری بایسته و لازم میدانند. این سیره عقلایی در زمان صدر اسلام هم وجود داشته و معصومین (علیهالسّلام) هم نه تنها آن را رد نکردهاند بلکه به آن سفارش نیز کردهاند. از این سیره عقلائی میتوان نتیجه گرفت که ایجاد سرور و خرسندی از منظر اسلام امری مطلوب و اخلاقی است و سرگرمی نیز از این حیث که ایجاد شادی و تفریح میکند امری مطلوب است.
شرط دوم که خود از شرط اول ناشی میشود اینکه چنین فهم عقلائی در زمان معصومین باید وجود داشته باشد؛ چراکه اگر این سیره و فهم عقلائی در زمان معصومین وجود نداشته باشد تایید یا رد آن نیز منتفی خواهد بود؛ بنابراین اگر در زمان صدر اسلام سیرهای که در حال حاضر در سرگرمیها وجود دارد موجود بوده و معصومین (علیهالسّلام) هم به آن اعتراضی نکردهاند این سیره برای ما دلیل اخلاقی محسوب میشود؛ اما اگر این سیره وجود نداشته باشد نمیتوان به آن برای قضاوت اخلاقی تمسک جست. مثلاً رعایت قانون کپیرایت یک سیره عقلائی است.
این سیره به دلیل اینکه با پیشرفت فناوری به وجود آمده در زمان معصومین وجود نداشته است. در چنین مواردی نمیتوان به سیره عقلائی رعایت قانون کپیرایت تمسک کرد و اخلاقاً ملتزم به رعایت آن شد، بلکه باید راههای دیگری را انتخاب کرد؛ مانند سیره عقلائی در زمینه دفع ضرر و جلب منفعت که در زمان معصومین نیز وجود داشته است.
نکته دیگری که در خصوص سیره عقلا وجود دارد اینکه چرا باید رویه عقلا به تایید شرع نیز برسند؟ به نظر میرسد این مطلب به علت آن است که چه بسا عقول مردم به صورت جمعی نیز دچار اشتباه میشوند. این اشتباه به علت درهمآمیختگی عقل و شهوت و امیال نفسانی انسانها و عدم آگاهی بشر به جوانب و احتمالات مختلف در یک مسئله اخلاقی است.
بنابراین ممکن است که آنچه امیال نفسانی انسانها، وجود سنتها و عادات اجتماعی عقلا را به اشتباه بیندازد و رویه آنان را تحت تاثیر قرار دهد؛ مثلاً ممکن است عدهای بپندارند که قمار یک ضرورت انکار نشدنی در سرگرمیها است و این میل نفسانی را به اشتباه به سیره عقلا استناد بدهند. در این زمینه منع شارع از قمار، برای ما مشخص میکند که حکم واقعی و عاقلانه دوری از ضرر رساندن به خود و دیگران است. از منظر نوع عقلا منافع بلندمدت اخروی در تضاد با چنین درآمدهایی است که موجب ضررهای متعددی چون دشمنی و کینه فرد بازنده، عیاشی و هرزگی قمارباز، دوری از یاد خدا میشود.
همانطور که ملاحظه میشود میتوان با جدل و مغالطه در عقلائی بودن یک مسئله، باطلی را حق و حقی را باطل جلوه داد؛ بنابراین در این معیار باید منابع دینی نیز ملاحظه شود تا افراد سودجو افکار غلط خود را به اسم پیروی از رویه عقلایی توجیه نکنند.
در تعریف شاخصههای اخلاقی میتوان گفت:
• شاخصههای اخلاقی یا همان اصول و گزارههای اخلاقی معمولاً از ترکیب مفاهیم ارزشی با موضوعات چون افعال و صفات انسان به وجود میآیند و سرگرمیها نیز به عنوان یک فعل اختیاری موضوع این مفاهیم ارزشی هستند.
• چهار مفهوم کلیدی در خصوص شاخصههای اخلاقی عبارتاند از: الزام ایجابی (باید)، الزام سلبی (نباید)، رجحان ایجابی (شایسته است) و رجحان سلبی (شایسته نیست).
• در تبیین اصول و شاخصههای سرگرمی اخلاقی باید توجه داشت که آنچه در اصول و شاخصههای اخلاقی، مطرح میشود از عناصر پیچیده محیطی چون اقتضائات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی نیز تاثیر میپذیرد و باید گاهی اصول کلی را بر مصادیق تطبیق داد و گاهی مصادیق خارجی را منشا تغییر و تصحیح اصول کلی قرار داد.
• با توجه به مطالب فوق، سرگرمی مطلوب داری این شاخصهها است: در راستای یگانهپرستی است، موجب قرب الهی میشود، با توجه عالم غیب صورت میپذیرد، واقعگراست، بیهوده و عبث نیست، کرامت انسانی در آن حفظ میشود، مقرون یا مستلزم گناهی نیست، در پرداختن به آن اعتدال رعایت میشود و همچنین مطابق با رویه عقلائی است.
(۱) قرآن کریم
(۲) ابنبابویه، محمد بن علی، الخصال، قم: جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
(۳) المصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: مرکز نشر آثار العلّامة المصطفوی، ۱۴۰۲.
(۴) آموزگار، محمدحسن، تربیت از دیدگاه اسلام، تهران: بنیاد انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی، ۱۳۶۱.
(۵) بهجت، محمدتقی، استفتائات، قم: دفتر آيتالله بهجت، ۱۴۲۸.
(۶) باهنر، ناصر؛ شرفالدین، حسین، تابستان ۱۳۹۱، «تکاپوی نظری برای کشف مواضع هنجاری اسلام درباره سرگرمی»، مجله معرفت فلسفی.
(۷) ترابی سفیدآبی، لیلا، خرداد و تیر ۱۳۸۴، «گناه چیست و آثار آن کدام است؟»، بشارت.
(۸) تمیمیآمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، قم: دارالکتب اسلامی، ۱۴۱۰.
(۹) حسینی تهرانی، محمدحسین، معادشناسی، مشهد: نور ملکوت قرآن، ۱۴۲۳.
(۱۰) حسینی خامنهای، سیدعلی بن جواد، اجوبة الاستفتائات، بیروت: الدار الاسلامیة، ۱۴۲۰.
(۱۱) خویی، سیدابوالقاسم، صراط النجاة (المحشّی)، قم: مکتب نشر المنتخب، ۱۴۱۶.
(۱۲) راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، دفتر نشر الكتاب، ۱۴۰۴.
(۱۳) رضوانی، علیاصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، تهران: نشر مشعر، ۱۳۸۴.
(۱۴) سجادی، سیدجعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳.
(۱۵) سایت اجتهاد، باقری شاهرودی، محمد، ویژهنامه فقه و مسئله تفریح و شادی، (تاریخ مشاهده: ۹۸/۱۰/۱۱)
(۱۶) سایت اسلام کوئست، (تاریخ مشاهده: ۹۸/۱۰/۱۱)
(۱۷) شریفی، احمدحسین، اخلاق و سبک زندگی، قم: نشر معارف، ۱۳۹۱.
(۱۸) شهیدی، هاشم، تابستان ۱۳۸۷، «بررسی تاثیر ویژگیهای خانوادگی بر چگونگی گذران اوقات فراغت فرزندان در کویهای سازمانی»، مدیریت نظامی، ص۳۵-۱۰۲.
(۱۹) صدر، سیدموسی، بهار و تابستان ۱۳۷۷، «معیار تمایز مفاهیم اخلاقی از غیراخلاقی»، پژوهشهای قرآنی، شماره۱۴-۱۵.
(۲۰) طباطبائی، سيدمحمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوی تهرانی، قم: جامعه مدرسين، ۱۳۷۴.
(۲۱) علیزاده، مهدی، بهار ۱۳۹۰، «اخلاق چیست؟ تحلیلی فرااخلاقی از مفهوم حیث اخلاقی»، پژوهشهای اخلاقی، شماره۳.
(۲۲) کاشفی، حسین بن علی؛ معینیان، علی اصغر، رشحات عین الحیات فی مناقب مشایخ الطریقة النقشبندیة، تهران: بنیاد نیکوکاری نوریانی، ۱۳۵۶.
(۲۳) مطهری، مرتضی، ختم نبوت، تهران: صدرا، ۱۳۶۹.
(۲۴) مهدوی کنی، محمدسعید، دین و سبک زندگی، تهران: دانشگاه امام صادق، ۱۳۸۷.