سعید بن عبدالله حنفی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سعید بن عبدالله حنفی از
شهدای کربلا است.
برخى نام وى را سعد گفته اند.
تاریخ، نخستین موضع گیری سیاسی او را در ماجرای
صلح امام حسن علیه السلام و
معاویه به ثبت رسانده است. با این که نظر شخصی وی مخالفت با
صلح بود، امّا پس از گفتوگو و
مشورت با
امام حسین علیه السلام، قرار
صلح را پذیرفت.
با شروع نهضت مبارک و انسان ساز حسینی، سعید فعّالانه در آن شرکت جُست. او از آخرین فرستادگان مردم
کوفه برای دعوت از
امام حسین علیه السلام بود.
به نقل برخی از
مورخان،
امام علیه السلام پاسخ نامه کوفیان را به وسیله سعید ارسال داشت.
با ورود
مسلم بن عقیل علیه السلام- سفیر و نماینده
امام حسین علیه السلام- به
کوفه، شاهد حضور صادقانه او در کنار
مسلم هستیم. در جلسه ای از اهالی
کوفه، که «عابس» و «
حبیب» به حمایت از «
مسلم» سخن گفتند، سعید نیز حمایت کامل و بی دریغ خود را از «
مسلم» ابراز داشت.
به نوشته «سماوی»، سعید در مأموریتی از سوی «
مسلم»، نامه ای را به محضر
امام حسین علیه السلام آورد و از آن پس، پیوسته در خدمت
امام علیه السلام بود.
شب
عاشورا، هنگامی که
امام حسین علیه السلام به همراهانش اجازه بازگشت داد، سعید با گفتاری حماسی و شورانگیز وفاداری خود را این گونه ابراز داشت: «به خدا سوگند تو را وانگذاریم، تا خدا بداند که ما در غیاب پیامبرش، حق و حرمت او را درباره تو پاس داشته ایم.
سوگند به خدا، اگر بدانم که کشته می شوم، سپس زنده می شوم و آن گاه سوزانده شده خاکسترم بر باد می رود؛ و هفتاد بار با من چنین می شود، از تو جدا نگردم تا پیش روی تو مرگ را دیدار کنم؛ و چگونه چنین نکنم؟ با این که این یک کشته شدن است و در پی آن کرامتی که هرگز پایان نپذیرد. .
ظهر عاشورا سعید به اتفاق
زُهیر بن قَین، در برابر
امام علیه السلام جان خویش را سپر کردند، تا آن حضرت و جمعی از اصحاب
نماز خوف را به جماعت خواندند. بعد از اقامه
نماز، که جنگ شدت یافته بود، سعید همچنان برای پاسداری از وجود شریف
امام حسین علیه السلام خود را در معرض تیرهای دشمن قرار می داد تا آن که از فراوانی جراحات بر زمین افتاد؛ در حالی که با خود این گونه زمزمه می کرد:
«پرودگارا بر آنان -سپاه دشمن-
لعنت فرست، همانند
لعنت بر
عاد و
ثمود. پروردگارا سلام مرا به پیامبرت برسان، و آنچه که من از درد و سوزش زخمها کشیدم، به او ابلاغ فرما، که همانا من در پی پاداش تو، در راه یاری فرزندان پیامبرت، بودم». آنگاه روح بلندش به
ملکوت اعلی پیوست. در پیکر شریفش به جز زخم های شمشیر و نیزه، سیزده زخم تیر یافتند.
به گفته برخی منابع، سعید پیش از
شهادت رو به
امام حسین علیه السلام کرد و پرسید: ای فرزند
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آیا -به پیمانم- وفا کردم؟
امام فرمود: آری، تو پیشاپیش من در
بهشت هستی.
اما بنابر آنچه که در پاره ای مآخذ آمده است،
شهادت سعید، در پی حمله وی به سپاه دشمن و پیکار در میدان نبرد اتفاق افتاده است.
همین مآخذ گفته اند که او هنگام کارزار این گونه
رجز می خواند:
اقْدِمْ حُسَیْنُ الیَوْمَ تَلْقَ أحْمَدا • وَشَیْخَکَ الْخَیْر عَلِیّاً ذَا النَّدی
وَحَسَناً کَالْبَدْرِ وَافَی الأسْعُدا
در
الفتوح و همچنین منابع دیگر، چند مصرع دیگر در ادامه
رجز مذكور افزوده گردیده است.
در
مقتل الحسین خوارزمی آمده است كه این
رجز به«
سوید بن عمرو بن ابی المطاع» نیز نسبت داده شده است.
ای
حسین -علیه السلام-، پیش آی که امروز -جدّت- احمد صلی الله علیه و آله و سلم را دیدار می کنی، و
علی -علیه السلام- آن پدر و راهبر بزرگوار و بخشنده ات را، و نیز
حسن -علیه السلام- را که مانند بدرِ رخشان و از ستارگان برتر بود.
در فرازی از زیارت منسوب به
ناحیه مقدسه، شرح حماسه، ایثار و اخلاص سعید، ستوده شده و مورد تحسین و تقدیر قرار گرفته است.
در
زیارت ناحیه، نام سعید، سعد نوشته شده است.
جمعی از نویسندگان ، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا،ص۱۸۳-۱۸۵.