سیدمحمدباقر شفتی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شَفتی، سیدمحمدباقر
معروف به «حجه الاسلام» از بزرگترین و منتفذترین علمای ایران در قرن دوازدهم و سیزدهم هجری، وی در ۱۱۷۵ ق در قریه شفت از روستاهای رشت به دنیا آمد. مقدمات علوم دینی را در زادگاه خود نزد پدرش و دیگر استادان آنجا گذراند. سپس برای ادامه تحصیل به عراق مهاجرت کرد و در کربلا ساکن شد تا از محضر درس وحید بهبهانی استفاده کند. سپس در درس آقا سید علی طباطبایی (صاحب ریاض) شرکت کرد و پس از آن به نجف اشرف رفت و از محضر استادانی چون سیدمهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر نجفی (کاشف الغطاء) استفاده نمود. در کاظمین نیز از درس سید، محسن اعرجی بهره مند شد و در ۱۲۰۰ ق پس از اخذ درجه اجتهاد به قم آمد و به محضر درس میرزای قمی پیوست و سپس از درس حاج ملا مهدی نراقی در کاشان استفاده کرد و در ۱۲۰۶ به اصفهان عزیمت نمود.
حجه الاسلام شفتی در اصفهان به سبب شهامت، درستکاری و بی پروایی در اجرای احکام شرع با اقبال مردم روبرو شد و نفوذ و محبوبیت فراوانی کسب کرد. علاوه بر آن یکی از تجار مال فراوانی به او بخشید تا از عواید آن به نیازمندان کمک کند. او نیز چنین کرد و املاک بسیار خرید و ثروت فراوانی به دست آورد و از آن طریق به فقرا کمک می نمود.
وی احکام حدود را جاری و در برخی موارد خود اجرا می کرد که شمار آنها را از هفتاد تا صد و بیست مورد نوشته اند. او در اصفهان مسجد بزرگی بنا کرد که هرچند تأمین هزینه آن بر او سنگینی می کرد، اما حاضر نشد کمک مالی فتحعلی شاه را در اتمام مسجد بپذیرد. این مسجد پس از تأسیس به نام خودش به «مسجد سید» معروف شد.
وی نماز جماعت برپا می کرد و هزاران نفر در نماز او شرکت می کردند. در مجلس درس وی نیز طلاب زیادی حضور می یافتند که در میان مشهورترین آنان می توان از این کسان نام برد: حاج محمد مهدی کلباسی، حاج ملا محمدرفیع گیلانی، ملامحمدکاظم هزار جریبی، سیدمحمد شفیع جاپلقی، میرزا محمدباقر خوانساری (مؤلف روضات الجنات) و ملامحمد جعفر فشارکی اصفهانی.
حجه الاسلام شفتی در برابر زورگویی های حاکم اصفهان مقاومت می کرد و با وجود مخالفت های دولت، همچنان بر اجرای حدود شرعی تأکید می ورزید. فتحعلی شاه قاجار تا زنده بود احترام او را پاس می داشت اما محمدشاه با قدرت کوشید تا ا زنفوذ او بکاهد و از اینرو هواداران وی را در اصفهان سرکوب کرد.
در ۱۲۵۳ ق دولت ایران برای الحاق هرات به ایران، بدانجا لشکر کشید، اما با مخالفت انگلستان رو به رو شد. سرجان ماکنیل، وزیر مختار انگلستان در ایران، ضمن اتمام حجت شدید به دولت ایران، از کشور خارج شد و برای بدبین کردن علما و مردم نسبت به مقاصد شاه ایران، نامه ای به حجه الاسلام ـ که می پنداشت به علت اختلاف و کدورتی که با شاه و صدر اعظم، میرزا آقاسی، دارد با او همکاری خواهد کرد ـ نوشت،اما شفتی در پاسخ نامه وی، ضمن تأیید اقدامات دولت ایران، به وی تذکر داد که بهتر است در این قبیل موارد با اُمنای دولت ایران مذاکره کند.
در ۱۲۹۵ که سپاه عثمانی به فرماندهی نجیب پاشا،به بهانه سرکوب لوطیان کربلا، هزاران تن از مردم آن شهر را ـ حتی آنان که به مرقد مطهر پناه برده بودند قتل عام کرد، حاج سید محمدباقر، جداً از محمدشاه خواست تا به عثمانی اعلام جنگ دهد که او را پذیرفت.
حاج سید محمدقار شفتی در ربیع الاول ۱۲۶۰ ق در اصفهان درگذشت و در مسجد سید دفن شد. وی کتاب ها و رساله های متعدد تألیف کرده، از جمله: تحفه الابرار (فارسی)، الزهره البارقه، القضاء و الشهادات،جوابات المسائل، مناسک حج (فارسی)، رساله فی اقامه الحدود فی عصر الغیبه، رساله فی مشترکات الرجال.
منابع: تاریخ علما و شعرای گیلان، ۳۰، ۳۱، دین و دولت در ایران، ۱۸۹-۱۹۴، روضات الجنات فی احوال العلما و السادات، ۲: ۹۹-۱۰۵؛ شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲، ۱۳، ۱۴ هجری ، ۲۵۹:۳، ۳۰۴-۳۰۷؛ طبقات اعلام الشیعه الکرام البرره فی القرن الثالث بعد العشره، ۱۹۲:۲، قصص العلماء ۱۳۵-۱۶۸، کتاب گیلان، ۲: ۶۵۲-۶۵۳، مشاهیر گیلان، ۶۲-۷۹؛ معارف الرجال فی تراجم العلما و الادباء، ۲: ۱۹۵-۱۹۷، مکارم الآثار، ۵: ۱۶۱۴-۱۶۲۰، «حجه الاسلام حاج سیدمحمدباقر شفتی»، یادگار، س ۵، ش ۱۰ (خرداد ۱۳۲۸)، ۲۸-۴۳٫