• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سید‌عبدالله بهبهانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بهبهانی، سیدعبدالله، مجتهد و از رهبران برجسته نهضت مشروطیت ایران بوده است.

فهرست مندرجات

۱ - پدر و اجداد بهبهانی
۲ - سرگذشت پدر بهبهانی
۳ - تولد بهبهانی
۴ - اساتید بهبهانی
۵ - بهبهانی و ورود به دنیای سیاست
۶ - بهبهانی و واقعه تحریم تنباکو
۷ - انگیزه بهبهانی در عدم همراهی با فتوای تحریم تنباکو
۸ - بهبهانی و عین الدوله
۹ - بهبهانی و قضیه مسیو نوز بلژیکی
۱۰ - بهبهانی و زمینه سازی برای انقلاب مشروطه
۱۱ - بهبهانی و کارشکنیهای عین الدوله
۱۲ - بهبهانی و جواب به سلطان عثمانی
۱۳ - بهبهانی و هجرت کبرای علما به عتبات
۱۴ - بهبهانی وسفارت انگلیس
۱۵ - صدور فرمام مشروطیت و بازگشت علما
۱۶ - بهبهانی و نفوذ او در مجلس شورا
۱۷ - محمدعلی شاه و نامه به بهبهانی
۱۸ - بهبهانی و شیخ فضل الله نوری
۱۹ - بهبهانی و تلاش برای تصویب قوانین اسلامی
۲۰ - بهبهانی و قضیه باغ شاه
۲۱ - بازگشت بهبهانی از عتبات بعد از استبداد صغیر
۲۲ - بهبهانی و دو گروه اعتدالیون و دموکرات مجلس
۲۳ - قتل بهبهانی
۲۴ - تشییع و تدفین بهبهانی
۲۵ - نقش بهبهانی در انقلاب مشروطه
۲۶ - فهرست منابع
۲۷ - پانویس
۲۸ - منبع



او فرزند سیداسماعیل بن سید نصرالله بلادی بود.جد اعلای سید اسماعیل، سید عبدالله بلادی غُریفی، از مشاهیر علمای عصر خویش و از جمله مجتهدان امامیه، در روستای غُریفه بحرین زندگی می‌کرد و اعقابش به آل بلادی و آل غُریفی مشهورند.سیدعبدالله بعدها به نجف مهاجرت کرد و فرزندان و نواده‌هایش در عراق و ایران از جمله شهر بهبهان پراکنده شدند.
[۱] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، جزء ۱: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر،ج ۱، قسم ۳، ص ۱۱۹۳ ،مشهد ۱۴۰۴.
[۲] مرتضی بن محمدامین انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، ج۱، ص۲۲۷ـ۲۲۸، قم ۱۳۷۳ ش.




سیداسماعیل به قولی در ۱۲۲۹ در بهبهان به دنیا آمد و پس از طی دروس مقدماتی در زادگاهش به نجف رفت و نزد علمای نامدار آن‌جا مدارج عالی علمی را طی کرد و بعد از بازگشت از نجف، به تصدی مناصب دینی در بهبهان پرداخت، اما مدتی بعد در ۱۲۸۷ به عتبات مهاجرت کرد.
[۳] محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الا´ثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۳، ص۸۶۴، اصفهان، ج ۳، ۱۳۵۱ ش، ج ۵، ۱۳۵۵ ش.
[۴] مرتضی بن محمدامین انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، ج۱، ص۲۲۷ـ۲۲۸، قم ۱۳۷۳ ش.
انگیزه و سبب این مهاجرت دقیقاً دانسته نیست، اما برخی قرائن از موقعیت اجتماعی سید و وجود برخی مخالفان و مخالفتها نسبت به او حکایت دارد.
[۵] مرتضی بن محمدامین انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، ج۱، ص۱۹۳ـ۱۹۴، قم ۱۳۷۳ ش.
[۶] ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۱۰۶.

سید اسماعیل در نجف چندان درنگ نکرد و در همان سال به تهران آمد و تا آخر عمر در این شهر با عزت و شوکت کامل زیست.اعتمادالسلطنه
[۷] محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج۱، ص ۱۹۰، تهران ۱۳۶۳ ش.
او را از مجتهدان دارالخلافه خوانده که مقبولیت عامه داشت و رساله‌اش چاپ شده بوده است.
[۸] محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الا´ثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۳، ص۸۶۴، اصفهان، ج ۳، ۱۳۵۱ ش، ج ۵، ۱۳۵۵ ش.
وفات سیداسماعیل در ۱۲۹۵ روی داد ودر تشییع وی «از مسلم و معاهد و ذمّی ازدحام عظیمی روی داد».
[۹] محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار،ج۱، ص ۱۹۰، تهران ۱۳۶۳ ش.
سیداسماعیل با دربار ناصرالدین شاه قاجار مناسبات نزدیکی داشت و حتی برخی گفته‌اند که شاه در سفر خود به عتبات، او را به تهران دعوت کرد.
[۱۰] ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۱۰۶.




سیدعبدالله بهبهانی در نجف متولد شد، اما درباره تاریخ تولد او نظر واحدی وجود ندارد.برخی تاریخ تولد او را ۱۲۵۶ یا ۱۲۵۷،
[۱۱] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، جزء ۱: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر،ج ۱، قسم ۳، ص ۱۱۹۴، مشهد ۱۴۰۴.
[۱۲] محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الا´ثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۵، ص۱۶۸۴، اصفهان، ج ۳، ۱۳۵۱ ش، ج ۵، ۱۳۵۵ ش.
برخی ۱۲۶۲
[۱۳] مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۲، ص۲۸۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۴] علی واعظ خیابانی، کتاب علماء معاصرین، ج۱، ص۳۴۶، چاپ سنگی تهران ۱۳۶۶.
و بعضی حدود ۱۲۶۰ دانسته‌اند.
[۱۵] ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۱۷۳.




سیدعبدالله در نجف پس از گذراندن دوره مقدمات به حوزه درس استادان نامداری، چون سیدحسین کوه کمری و شیخ راضی نجفی و بویژه میرزامحمدحسن شیرازی، راه یافت.
[۱۶] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، جزء ۱: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر،ج ۱، قسم ۳، ص ۱۱۹۴، مشهد ۱۴۰۴.
[۱۷] علی واعظ خیابانی، کتاب علماء معاصرین، ج۱، ص۳۴۶، چاپ سنگی تهران ۱۳۶۶.
[۱۸] اقبال یغمائی، شهید راه آزادی: سیدجمال واعظ اصفهانی، ج۱، ص۸۶، تهران ۱۳۵۷ ش.
سیدعبدالله پس از تکمیل تحصیلات خود به ایران آمد و بعد از درگذشت پدرش جانشین و وارث مناصب دینی و نفوذ وی شد.
[۱۹] محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱،ص ۲۴۵ـ۲۴۶، تهران ۱۳۶۳ ش.




سیدعبدالله بهبهانی به نظر برخی، با این‌که همردیف علمای بزرگ تهران نبود، مناسبات نزدیک او با اولیای دولت سبب ورود وی به امور سیاسی شد و در ردیف علمای طراز اول تهران قرار گرفت.
[۲۰] حسن بن علی اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، یا، تاریخ وقایع تحریم تنباکو،ص ۱۳۴، چاپ رسول جعفریان، قم ۱۳۷۷ ش.
در مقابل، برخی نیز بر مراتب علمی او، از جمله تألیف ۲۵ رساله فقهی، تأکید ورزیده‌اند.
[۲۱] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، جزء ۱: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، ج ۱، قسم ۳، ص ۱۱۹۴،مشهد ۱۴۰۴.
[۲۲] علی واعظ خیابانی، کتاب علماء معاصرین، ج۱، ص۳۴۶، چاپ سنگی تهران ۱۳۶۶.
[۲۳] محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الا´ثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۵، ص۱۶۸۴، اصفهان، ج ۳، ۱۳۵۱ ش، ج ۵، ۱۳۵۵ ش.




بنابر گزارشهای تاریخی، که تقریباً نسبت به اصل آن‌ها اتفاق نظر وجود دارد، بهبهانی تنها روحانی نامدار تهران بود که در واقعه «تحریم تنباکو» با سایر علما همراهی کامل نداشت.به نوشته مورخان هم عصر بهبهانی، در نخستین مجلس مذاکره علمای تهران با نمایندگان دولت، بهبهانی نیز به نمایندگی از ملت حضور داشت.در این مجلس مقرر شد که امین السلطان به وکالت از علما برای فسخ قرارداد اقدام کند.
[۲۴] حسن بن علی اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، یا، تاریخ وقایع تحریم تنباکو،ص ۱۳۷ چاپ رسول جعفریان، قم ۱۳۷۷ ش.
در مجلس دوم که چند روز بعد در منزل نایب السلطنه کامران میرزا تشکیل شد، برخی از علما ـ به تعبیر اعتمادالسلطنه: علمای نمره دوم و سوم ـ از جمله بهبهانی حضور داشتند که چون اقدامات دولت از نظر آنان کافی نبود، در این مجلس توافقی حاصل نشد.مرحله جدی مبارزه علما و مردم با دولت، در پی حکم غیررسمی تبعید میرزای آشتیانی آغاز شد.
[۲۵] محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامة خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۷۸۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ ش.
[۲۶] محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامة خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۷۸۵ـ۷۸۶، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ ش.
اعتمادالسلطنه
[۲۷] محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامة خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۷۸۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ ش.
تصریح می‌کند که علما در مجلس دوم قلیان نکشیده بودند «بلکه اجازه هم ندادند که (قلیان را) وارد کنند».با اینهمه، به نوشته اصفهانی کربلایی،
[۲۸] محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامة خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۱۳۸ـ۱۳۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ ش.
بهبهانی در این مجلس در جلب موافقت علما و دفاع از مقامات دولت کوشید که با اعتراض یکی از علما روبرو شد.
[۲۹] عباس میرزا قاجار، شرح حال عباس میرزا ملک آراء برادر ناصرالدین شاه، چاپ عبدالحسین نوائی، ص۱۸۵، تهران ۱۳۶۱ ش.
برخی به او نسبت داده‌اند که حتی در هنگام تحریم تنباکو، قلیان نیز کشیده بود؛ از جمله اعتمادالسلطنه
[۳۰] محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامة خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۷۸۴، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ ش.
از وزیر مختار انگلیس نقل می‌کند که بهبهانی در حضور او قلیان می‌کشیده و حکم میرزای شیرازی را ساختگی می‌دانسته است.
[۳۱] حسن تقی زاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقی زاده، ج۱، ص۳۲۱ـ۳۲۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۳۲] علی بن محمد امین الدوله، خاطرات سیاسی میرزاعلی خان امین الدوله، ج۱، ص۱۵۵، چاپ حافظ فرمانفرمائیان، (تهران) ۱۳۴۱ ش.
[۳۳] مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۲، ص۲۸۵، تهران ۱۳۶۳ ش.
از تعبیر ناظم الاسلام کرمانی
[۳۴] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، مقدمه، ص ۱۴،تهران ۱۳۶۳ ش.
نیز برمی آید که گویا بهبهانی نسبت به اصل حکم شبهه داشته است.



انگیزه بهبهانی را در این امر غالباً وفاداری او به میرزاعلی اصغر امین السلطان، که امتیاز توتون و تنباکو زیر نظر او به انگلیسیها اعطا شده بود، دانسته‌اند.بویژه که پس از نافرجام ماندن تلاشهای دولت، زمانی که ارنستین مدیر کمپانی رژی، از امین السلطان خواست که یا علما را متقاعد سازد و یا زیانهای کمپانی را جبران کند، امین السلطان از بهبهانی خواست که با ارنستین ملاقات کند و به او وعده دهد که امین السلطان رضایت علما را جلب خواهد کرد.
[۳۵] ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو: اولین مقاومت منفی در ایران، ج۱، ص۱۴۹، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۳۶] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،مقدمه، ص ۴۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
برخی نیز ادعا کرده‌اند که بهبهانی از کمپانی یا انگلیسیها رشوه گرفته بوده است .
[۳۷] عباس میرزا قاجار، شرح حال عباس میرزا ملک آراء برادر ناصرالدین شاه، ص ۱۸۵ ، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۳۸] نیکی کدی، تحریم تنباکو در ایران، ج۱، ص۱۰۲ـ۱۰۳، ترجمة شاهرخ قائم مقامی، تهران ۱۳۵۸ ش.
در هر صورت، این رفتار بهبهانی با انتقاد بسیار مواجه شده است و حتی شیخ حسن اصفهانی کربلایی
[۳۹] حسن بن علی اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، یا، تاریخ وقایع تحریم تنباکو،ص۱۳۷، چاپ رسول جعفریان، قم ۱۳۷۷ ش.
به رغم بیطرفی در گزارش تحریم تنباکو، از موضع بهبهانی تلویحاً انتقاد کرده است.



در سال ۱۳۲۱، عین الدوله به جای امین السلطان به صدراعظمی منصوب شد.گرچه بهبهانی از صدارت او ناراضی بود، مخالفت علنی از خود نشان نمی‌داد.در مقابل، عین الدوله که بهبهانی را طرفدار امین السلطان می‌دانست، سعی کرد با ایجاد اختلاف میان بهبهانی و همتایان او، شیخ فضل الله نوری و سیدابوالقاسم امام جمعه، بهبهانی را منزوی کند.
[۴۰] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، مقدمه، ص ۱۳۲ـ۱۳۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۴۱] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۲۲۱، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۴۲] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۳۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۴۳] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۳۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
نخستین برخورد میان بهبهانی و عین الدوله متعاقب درگیریِ بین طلاب مدارس محمدیه و صدر تهران پیش آمد.در این واقعه، که بهبهانی محرک طلاب مدرسه محمدیه را در خانه خود پناه داده بود، مورد حمله برخی از طلاب مدرسه صدر قرار گرفت.با تقاضای طرفداران بهبهانی، چهارده نفر از افرادی که در این حمله شرکت داشتند به دستور عین الدوله دستگیر شدند، ولی کیفر و تنبیهی که نسبت به ایشان روا شد به حدی شدید بود که توهین به روحانیان تلقی شد.وساطت بهبهانی در حق ایشان نیز، به نحوی بی ادبانه، با مخالفت عین الدوله مواجه شد و رنجش بهبهانی از صدراعظم شدت یافت.
[۴۴] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،مقدمه، ص ۱۳۲ـ۱۳۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۴۵] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۱، ص۳۳۳ـ۳۳۴، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۴۶] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۲۲۰ـ۲۲۳، تهران ۱۳۷۱ ش.




در محرم ۱۳۲۳، به دنبال انتشار عکسی از مسیو نوز بلژیکی، وزیر کل گمرکات ایران، در یک مجلس بالماسکه با لباس روحانیون، بهبهانی واکنش شدید نشان داد و خواستار اخراج و تنبیه او شد.عدم رضایت تجار از عملکرد نوز که او را به تبعیض به نفع تجار غیر مسلمان متهم می‌کردند، در تشدید این مخالفت مؤثر بود و متعاقب سخنرانیهای تند بهبهانی، در مجالس و محافل دینی و اجتماعی، خطابه‌هایی در اعتراض به عمل توهین آمیز نوز نسبت به زمامداران ایراد شد؛ هرچند همراهی نکردن برخی از علما با بهبهانی در این ماجرا، موجب شد که عین الدوله، بویژه به انگیزه مخالفت با بهبهانی، به این حوادث توجهی نکند.
[۴۷] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۱، ص ۱۳۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۴۸] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۱، ص ۱۸۶ـ۱۸۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۴۹] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۳۷ـ۳۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۰] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۴، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۵۱] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰، تهران ۱۳۷۱ ش.
اما شاه، از ترس آشوب، شخصاً در شب عاشورا نامه‌ای محبت آمیز به بهبهانی نوشت و به او وعده داد که خواسته‌هایش را بر آورد؛ اما به وعده خود عمل نکرد و تجار در اعتراض به نوز در حرم حضرت عبدالعظیم تحصّن کردند.همزمان با این وقایع، مظفرالدین شاه سفر سوم خود را به اروپا آغاز کرد.محمدعلی میرزا، ولیعهد که برای تصدی امور به تهران آمده بود، به دلجویی از بهبهانی و مذاکره با تجار پرداخت و از آن‌ها درخواست کرد تا مراجعت شاه آرامش پایتخت را حفظ کنند و قول داد که پس از بازگشت شاه، خود، نوز را عزل کند.با این تدبیر، تحصّن تجار خاتمه یافت.
[۵۲] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۵، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۵۳] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۵۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۴] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۱، ص ۱۹۱ـ ۱۹۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۵] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۲۵۲، تهران ۱۳۷۱ ش.




از این پس بهبهانی، مبارزه‌ای تمام عیار با حکومت استبدادی تدارک دید و با ارسال پیامهایی برای چهار مجتهد تهران، از آنان یاری خواست که از ایشان، فقط سیدمحمد طباطبایی دعوت او را پذیرفت و مدتی بعد در ۲۵ رمضان ۱۳۲۳ در منزل طباطبایی پیمان همبستگی و همراهی این دو مجتهد با یکدیگر استوار شد.اهمیت این پیمان به حدی بود که کسروی آن را آغاز جنبش مشروطه خوانده است.
[۵۶] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۷] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۵۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۸] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، ج ۱، ص ۱۹۱ـ۱۹۲، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۵۹] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، ج ۱، ص۲۶۰،تهران ۱۳۶۳ ش.
[۶۰] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۲۵۲، تهران ۱۳۷۱ ش.
حوادثی که پس از بازگشت شاه از سفر اروپا رخ داد، زمینه‌های اعتراض مردم و روحانیت را نسبت به دولت گسترش داد که به انقلاب مشروطه انجامید.
[۶۱] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۵ـ۸، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۶۲] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۵۴ـ۵۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
از جمله این وقایع، گران شدن قند و تنبیه تجار بود که ابتدا باعث تجمع اعتراض آمیز مردم به رهبری بهبهانی و طباطبایی در مسجد شاه و سرانجام مهاجرت به حرم حضرت عبدالعظیم و تحصّن در آن‌جا شد (۱۶ شوال ۱۳۲۳).اقدامات عین الدوله در ممانعت از تحصّن بی نتیجه ماند و روز به روز تعداد مهاجران افزایش یافت.این مهاجرت، به رغم تلاشهای عین الدوله ادامه یافت و سرانجام با وساطت سفیر عثمانی، مهاجران تقاضاهای خود را که از جمله ایجاد عدالتخانه بود به مظفرالدین شاه رساندند.در پی اعلام موافقت شاه با درخواستهای ایشان در ۱۶ ذیقعده ۱۳۲۳، بهبهانی به همراه طباطبایی و دیگر علما در میان استقبال پرشور مردم، پیروزمند به تهران بازگشتند.
[۶۳] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، ج ۲، ص ۲۷۴ـ۳۰۸،تهران ۱۳۶۳ ش.
[۶۴] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۰ـ۳۳، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۶۵] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۶۶] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۵۸ـ۷۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۶۷] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۲۶۶ـ۳۰۹، تهران ۱۳۷۱ ش.
از این پس، بهبهانی و طباطبایی که منزلت اجتماعیشان بیش از پیش شده بود، همواره با هم و در کنار هم بودند، به طوری که به «سیدین سندین» شهرت یافتند.
[۶۸] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۳۵، تهران ۱۳۶۲ ش.




کارشکنیهای عین الدوله در برابر تأسیس عدالتخانه باعث فشار روزافزون مردم بر بهبهانی و طباطبایی شد.آنان نیز، همراه عده‌ای از روحانیون و آزادیخواهان، مجمعی به نام «حوزه اسلامی» تأسیس کردند.اما به دنبال ملاقات بهبهانی با عین الدوله، شایع شد که این دو با یکدیگر سازش کرده‌اند و همین شایعات بهبهانی را ناگزیر از سوگند خوردن کرد که برای منافع عمومی و تحصیل عدالتخانه جانبازی خواهد کرد.
[۶۹] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۳۵ـ۳۶، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۷۰] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۳۲۰، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۷۱] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۳۲۹، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۷۲] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۳۳۷، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۷۳] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، ج ۲، ص ۳۴۴ـ ۳۴۵،تهران ۱۳۶۳ ش.




مدتی بعد، در جریان سوء قصد به عبدالحمید، سلطان عثمانی، سفیر عثمانی از علمای تهران از جمله بهبهانی، درباره کیفر چنین اعمالی استفتا کرد و بهبهانی در پاسخ، سوءقصد به سلطان مسلمانان را در حکم فساد و مرد فاسد را مستحق مرگ دانست.از طرفی، طرفداران عین الدوله، برای تخریب شخصیت بهبهانی نزد شاه، اینگونه القا کردند که سؤال سفیر طوری تنظیم شده بوده است که عامل سوءقصد را مظفرالدین شاه معرفی کند.بهبهانی به محض اطلاع از نیت عین الدوله، به سفارت عثمانی رفت و ورقه پاسخ خود را گرفت و پاره کرد و عین الدوله را ناکام گذاشت.
[۷۴] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۵۸ـ۶۱، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۷۵] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۳۳۸ـ۳۳۹، تهران ۱۳۷۱ ش.




امتناع از تأسیس عدالتخانه، به درگیری بین حکومت و مردم و کشته شدن یکی از طلاب انجامید.در پی این رویداد، جمعیت زیادی در کنار بهبهانی، طباطبایی و شیخ فضل الله نوری در مسجد شاه تحصّن کردند و خواسته خود را برای تأسیس عدالتخانه با جدّیت بیشتر پیگیری کردند.در ۲۰ جمادی الاولی ۱۳۲۴ سربازان، به سوی مردم عزادار در بازار، آتش گشودند و تعداد زیادی را کشتند.گزارشهای تاریخی درباره این واقعه حاکی از آن است که بهبهانی در آن روز شهامت و شجاعت قابل تحسینی از خود نشان داده بود.
[۷۶] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۳، ص ۴۰۴ـ۴۱۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۷۷] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۹۵ـ۱۰۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۷۸] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۶۸ـ۷۱، تهران ۱۳۶۲ ش.
در پی فشار دربار، بهبهانی و طباطبایی تنها با خروج مردم از مسجد موافقت کردند و سپس خود نیز به علت عملی نشدن تقاضاهایشان خواستار سفر به عتبات شدند.با پذیرفته شدن این پیشنهاد، علما در ۲۳ جمادی الاولی ۱۳۲۴ به سمت عتبات هجرت کردند.در این هجرت، که به هجرت کبری مشهور است، حضور شیخ فضل الله در کنار سیدین سندین، ضربه بزرگی به عین الدوله وارد ساخت.
[۷۹] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۳، ص ۴۲۱ـ۴۲۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۸۰] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۸۱] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۷۰ـ۷۱، تهران ۱۳۶۲ ش.




از جمله اقدامات بهبهانی در این وقایع، نامه‌ای بود که در ۱۸ جمادی الاولی به کاردار سفارت انگلیس، گرانت داف، نوشت و تقاضا کرد سفارت با محصورین مساعدت کند.کاردار به این درخواست پاسخ منفی داد.بهبهانی در ۲۳ جمادی الاولی، زمانی که مهاجران قصد حرکت به طرف قم را داشتند، بار دیگر در نامه‌ای به کاردار نوشت که علما برای جلوگیری از خونریزی از تهران بیرون می‌روند و از او خواست که در دفع ظلم به ملت ایران کمک کند.به گزارش ناظم الاسلام کرمانی، بهبهانی با توجه به پاسخ مساعد کاردار، به بعضی از تجار اشاره کرد که در صورت تعرض دولت به ایشان، به سفارت انگلیس پناه ببرند.دولت آبادی نیز از توصیه او به بعضی از نزدیکانش در تحصن به سفارت خبر داده است، اما ملکزاده به نقل مضمون در نامه بهبهانی بسنده کرده و پناهنده شدن متحصّنان را به او نسبت نداده است.کسروی نیز با اشاره به نامه بهبهانی در کتاب آبی، انگیزه او را از این کار میانجی کردن سفیر انگلیس میان ایشان و شاه دانسته است تا سفیر پیامهای آنان را به خودِ شاه برساند.به اعتقاد او بهبهانی هرگز به پناهنده شدن مردم به سفارتخانه خرسند نبوده است.با اینهمه، در تلگراف او به برخی تجار، که درباره ادامه تحصن از او استفسار کرده بودند، تأکید شده بود که این حربه را از دست ندهند.
[۸۲] بریتانیا.وزارت خارجه، کتاب آبی: گزارشهای محرمانة وزارت امور خارجة انگلیس درباره انقلاب مشروطیت ایران، ج ۱، ص ۹.
[۸۳] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۳، ص ۴۲۴ـ۴۲۵، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۸۴] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۳، ص۴۳۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۸۵] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۷۱ـ۷۳، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۸۶] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۳۷۳ـ۳۷۴، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۸۷] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۱۰۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۸۸] هاشم محیط مافی، تاریخ انقلاب ایران، ج۱: مقدمات مشروطیت، ص۱۱۶، ج ۱: مقدمات مشروطیت، چاپ مجید تفرشی، و جواد جان فدا، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۸۹] اسماعیل رائین، انجمن های سری در انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۷۴، تهران ۱۳۴۵ ش.
[۹۰] جواد شیخ الاسلامی، قتل اتابک، ج۱، ص۲۵۲ـ ۲۵۳، تهران ۱۳۶۷ ش.




به هر حال، تلاش علما و مردم به بار نشست و علاوه بر کنار رفتن عین الدوله و انتخاب مشیرالدوله به صدراعظمی، شاه در ۱۴ جمادی الثانیه ۱۳۲۴، فرمان مشروطه را صادر کرد و در بیست و چهارم همان ماه نیز علما با دست یافتن به پیروزی در کمال احترام به تهران بازگشتند.
[۹۱] ۸۲، یحیی دولت آبادی، ج۲، ص۷۸، حیات یحیی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۹۲] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۱۲۰، تهران ۱۳۶۳ ش.
مدتی بعد در ۱۸ شعبان نیز نخستین مجلس شورا تأسیس شد و در انتخابات مجلس اول، بهبهانی از طرف اقلیت یهود و ارامنه وکیل شد.
[۹۳] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۱۶۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۹۴] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۸۸ـ۸۹، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۹۵] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۳۸۲، تهران ۱۳۷۱ ش.




منزلت و قدرت بهبهانی در این دوره با افتتاح مجلس و استقرار مشروطه افزایش یافت و او دورانی پرنفوذتر از پیش را در حیات سیاسی خود آغاز کرد و بسیاری از کارهای کشور در منزل او حل و فصل می‌شد.اغلب نمایندگان مجلس تحت نفوذ و تأثیر کلام او بودند و موافقت یا مخالفت او برای ثبات یا تزلزل دولتها تعیین کننده بود.
[۹۶] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۳۰ـ۱۳۱، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۹۷] مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۱۵۵، تهران ۱۳۴۴ ش.
[۹۸] ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۱۸۵.
به دنبال ملاقات خصوصی با شاه، بهبهانی بار دیگر مورد بدگمانی قرار گرفت و به ارتشا متهم شد.عده‌ای شکایت او را نزد طباطبایی بردند و حتی قصد داشتند بهبهانی را به جرم خیانت بکشند، اما طباطبایی از بهبهانی دفاع و آنان را به آرامش دعوت کرد.بهبهانی نیز دوباره سوگند یاد کرد که هیچگونه ارتباط مشکوکی با دربار ندارد.
[۹۹] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، ج ۳، ص ۵۰۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۰۰] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، ج ۳، ص۵۰۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۰۱] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، بخش ۱، ج ۳، ص۵۰۹ـ۵۱۰،تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۰۲] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۸۷، تهران ۱۳۶۲ ش.




در ۲۴ ذیقعده ۱۳۲۴، مظفرالدین شاه درگذشت و محمدعلی میرزا بر تخت نشست.پیش از آن، محمدعلی میرزا که می‌دانست شاه مدت زیادی زنده نخواهد ماند و از کینه مشروطه خواهان نسبت به خود و از منزلت بهبهانی در میان ایشان خبر داشت، برای در اختیار گرفتن سلطنت، نامه‌ای به بهبهانی نوشت تا خود را از اتهامات تبرئه کند و در آن نامه طرفداری خود را از مشروطیت اعلام کرد.اما از همان اولین روز تاجگذاری کینه خود را نسبت به مشروطه خواهان بروز داد و از نمایندگان مجلس برای این مراسم دعوت به عمل نیاورد.
[۱۰۳] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۴۰۹ـ۴۱۲، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۱۰۴] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۱۸۵، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۰۵] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۲۰۱ـ۲۰۳، تهران ۱۳۶۳ ش.




در سال ۱۳۲۵، امین السلطان اتابک، به رغم مخالفتهای شدید، به جای مشیرالدوله به صدراعظمی برگزیده شد.بهبهانی در این امر نقش جدّی داشت.در همین زمان، در مجلس دو گروه اقلیت افراطی دموکرات و اکثریت اعتدالی شکل گرفتند.اقلیت دموکرات به رهبری سیدحسن تقی زاده با صدارت امین السلطان مخالف بودند، ولی بهبهانی می‌کوشید از نفوذ آنان در مجلس بکاهد.در همین اوان، شیخ فضل الله نوری به مخالفت با مجلس برخاست و با شعار مشروطه و مشروعه، در مقام اعتراض به روش مجلس و برخی قوانین موضوعه همراه عده‌ای از روحانیون به حرم حضرت عبدالعظیم رفت.تلاش بهبهانی برای بازگرداندن شیخ و همراهانش بی اثر ماند و او ناگزیر از مخالفت آشکار با شیخ و ارسال نامه‌هایی در این خصوص برای مراجع بزرگ آن روزگار شد، اما در پی قتل اتابک، هنگام خروج از مجلس در معیّت بهبهانی و درهم شکستن تحصّن شیخ فضل الله، بار دیگر بهبهانی و طباطبایی به یاری شیخ شتافتند و او و همراهانش را با احترام به تهران بازگرداندند.
[۱۰۶] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۲۵۵، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۰۷] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۲۸۶ـ۲۸۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۰۸] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۳۵۸ـ۳۵۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۰۹] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۴۴۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۱۰] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۴۵۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۱۱] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۵۲۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۱۲] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۰۸ـ۱۰۹، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۱۳] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۳۱، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۱۴] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۳۳، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۱۵] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۴۰، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۱۶] مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۱۵۷، تهران ۱۳۴۴ ش.
[۱۱۷] مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۱۶۴، تهران ۱۳۴۴ ش.
[۱۱۸] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۵۰۲ـ۵۰۴، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۱۱۹] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۵۰۹ـ۵۱۰، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۱۲۰] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۵۸۹، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۱۲۱] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۵۹۰، تهران ۱۳۷۱ ش.




از فعالیتهای بهبهانی در این دوره مجلس، تلاش برای پیشگیری از تصویب قوانین مباین با شریعت اسلامی بود.وی همچنین سعی کرد تا محاکمات و امور قضایی که از نظر فقهی در اختیار مجتهدان است، از نظر اداری نیز، مانند گذشته در محضر علما صورت پذیرد.هرچند در تدوین متمم قانون اساسی به علت تهدید انجمنها از پافشاری خود دست برداشت، می کوشید تا تدوین قانون عدلیه را به علما بسپارد، و به همین دلیل چند بار با وزارت عدلیه درگیر شد.
[۱۲۲] مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۱۶۴ـ۱۶۷، تهران ۱۳۴۴ ش.
[۱۲۳] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۵۰، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۲۴] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۲۰۵، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۲۵] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۲۱۳ـ۲۱۵، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۲۶] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۲۴۸، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۲۷] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۲۸] فریدون آدمیت، ایدئولوژی نهضت مشروطیت، ج۱، ص۴۱۸ـ۴۲۳، ج ۱، تهران ۱۳۵۵ ش.




با شدت یافتن خصومت محمدعلی شاه با مجلس، به دستور شاه، مجلس به محاصره قزاقان روس در آمد.بهبهانی که متوجه قصد شاه برای حمله به مجلس شد، با شجاعت به همراه جمعی از بستگان و پیروان خود صفوف سربازها و قزاقها را شکافت و خود را به مجلس رساند.او و برخی از وکلا سعی کردند تا با متفرق کردن مجاهدان مسلح، مانع جنگ شوند.
[۱۲۹] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۵۸۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۳۰] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۶۳۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۳۱] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۳۲۰ـ۳۲۱، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۳۲] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۶۸۰، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۱۳۳] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۶۸۳، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۱۳۴] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۷۰۱، تهران ۱۳۷۱ ش.
لکن شاه تصمیم خود را گرفته بود و در ۲۳ جمادی الاولی ۱۳۲۶ قزاقان روس مجلس را به توپ بستند.بهبهانی و جمعی از مشروطه خواهان به پارک امین الدوله پناهنده شدند.قزاقان به آن‌جا ریختند و آنان را بشدت مورد ضرب و شتم قرار دادند، سپس همه را به باغشاه بردند.در آن‌جا شاه با بهبهانی که بشدت زخمی شده بود به خشونت و توهین سخن گفت اما او با شجاعت به شاه هشدار داد که مؤدبانه سخن بگوید.در نهایت، شاه بهبهانی را به عتبات تبعید کرد.
[۱۳۵] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۴، ص۷۵۰ـ۷۵۱، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۱۳۶] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۴، ص۷۶۲ـ۷۶۳، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۱۳۷] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۳۲۷، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۳۸] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۳۳۲ـ۳۳۴، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۳۹] احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۶۴۴ـ۶۴۶، تهران ۱۳۶۳ ش.




از آن‌جا که حاکم خانقین با ورود بهبهانی به خاک عثمانی مخالفت کرد، سید به کرمانشاه بازگشت و مدت هشت ماه در روستای بِزِهرود تحت نظر قرار گرفت، سپس با اجازه دولت به عتبات رفت و پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان و سقوط محمدعلی شاه، یک روز قبل از افتتاح مجلس دوم در ذیقعده ۱۳۲۷، در میان استقبال بی نظیر مردم و با کمال احترام وارد تهران شد.
[۱۴۰] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۳، ص۱۲۶، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۴۱] ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۱۹۸ـ۱۹۹.
با وجود اختلافات بهبهانی با شیخ فضل الله، خبر به دار آویخته شدن شیخ فضل الله به دست مشروطه خواهان سخت او را متأثر ساخت تا حدی که در بدو ورود، پسر خود سیدمحمد، را مورد عتاب قرار داد که چرا مانع از این اقدام نشده است.
[۱۴۲] محمدعلی شوشتری، «چرا مرحوم شیخ فضل الله نوری بدار آویخته شد؟»، در مجموعه ای از رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات، و روزنامة شیخ شهید فضل الله نوری، گردآوری محمد ترکمان، ج ۲،ص ۳۵۶ تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۴۳] اکبر ثبوت ،کیهان اندیشه، ش ۵۶، ص ۱۷۳، «در حاشیة نوشته‌ای از حکیم فقیه محمدتقی آملی»،(مهر و آبان ۱۳۷۳).




در این دوره، بهبهانی سمت رسمی در مجلس نداشت اما از فعالیتهای سیاسی کناره نگرفت.مردم نیز که او را بنیانگذار مشروطیت می‌دانستند، در خانه او تجمع می‌کردند و خانه او به شکل مکانی برای فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در آمده بود و نفوذ سیدعبدالله در مجلس و محافل سیاسی آشکار بود.در مجلس دوم که دوباره دو گروه اکثریت اعتدالی و اقلیت دموکرات شکل گرفته بود، اعتدالیها بیشتر از بهبهانی تبعیت می‌کردند و دموکراتها در مخالفت با او خواستار تدوین قوانین عرفی و کنار گذاشتن قوانین شرع بودند و انفکاک کامل قوه سیاسی از قوه روحانی را دنبال می‌کردند.
[۱۴۴] عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ج۱، ص۱۵۸، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۱۴۵] محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج۱، ص۱۰۹، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۶۳ ش.
دموکراتها معتقد بودند که بهبهانی نفوذ خود را برتر از مشروطه می‌داند و مجلس را تضعیف می‌کند.در مقابل، اعتدالیها نیز موفق شدند که فتوایی دالّ بر غیردینی بودن مواضع نظری تقی زاده، رهبر دموکراتها، از دو مجتهد ذی نفوذ نجف و مدافع مشروطه، آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی، بگیرند.این گونه تصور می‌شد که وسیله و واسطه این اقدام، بهبهانی بوده است.



در پی همین حوادث، بهبهانی در ۸ رجب ۱۳۲۸، در خانه خود به دست چهار نفر مسلح به قتل رسید.با انتشار این خبر، بازار تعطیل شد و مردم قصد انتقامجویی از قاتلان را داشتند که سیدمحمد، پسر سیدعبدالله، آنان را به آرامش دعوت کرد.هرچند هویت قاتلان مشخص نشد، مردم این قتل را به دموکراتها، بویژه تقی زاده و حیدرخان عمواغلی، نسبت می‌دادند؛ چرا که بیشتر ترورها در آن زمان «کمیته دهشت» به رهبری حیدرعمواغلی بود که خود از شعب «انجمن آذربایجان» به رهبری تقی زاده به حساب می‌آمد.تقی زاده که جان خود را در خطر می‌دید، تهران را به قصد تبریز و سپس استانبول ترک کرد، هر چند هیچ رابطه مستقیمی میان او و قاتلان اثبات نشد.
[۱۴۶] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۳، ص۱۲۶، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۴۷] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۳، ص۱۲۸ـ۱۲۹، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۴۸] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۳، ص۱۳۶ـ۱۳۷، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۴۹] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۶، ص۱۳۳۳ـ۱۳۳۸، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۱۵۰] مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۲۱۱، تهران ۱۳۴۴ ش.
[۱۵۱] اسماعیل رائین، انجمن های سری در انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۱، تهران ۱۳۴۵ ش.
[۱۵۲] جواد شیخ الاسلامی، قتل اتابک، ج۱، ص۲۶۴ـ۲۶۷، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۱۵۳] ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۱۹۹ـ۲۰۱.
[۱۵۴] احمد کسروی، تاریخ هجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۳۲، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۱۵۵] حسن تقی زاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقی زاده، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۲ ش.




جنازه بهبهانی پس از تشییع عظیمی که تا آن زمان در تهران کم سابقه بود، بعدها به نجف حمل شد و در مقبره خانوادگی دفن گردید.
[۱۵۶] ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۲۰۱.




درباره نقش و عملکرد بهبهانی در جنبش مشروطه گرچه برخی از مورخان همچون دولت آبادی و مهدی قلی خان هدایت انگیزه‌های شخصی سیدعبدالله را دخیل می‌دانند، نسبت به جایگاه برتر بهبهانی در پیروز گردانیدن مشروطه، تقریباً تمامی ایشان اتفاق نظر دارند.ملکزاده او را پایه گذار حکومت ملی دانسته و شجاعت وی را تحسین می‌کند و تقی زاده نیز که بیشترین تعریف و تمجید را از بهبهانی کرده است، معتقد است : «اگر آقا سیدعبدالله نبود، مشروطیت نبود»
[۱۵۷] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۶، ص۱۳۳۳ـ۱۳۳۵، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۱۵۸] حسن تقی زاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقی زاده، ج۱، ص۳۲۱ـ۳۲۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۱۵۹] ایرانیکا،ذیل «عبدالله بهبهانی».




(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، جزء ۱: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد ۱۴۰۴.
(۲) حسن بن علی اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، یا، تاریخ وقایع تحریم تنباکو، چاپ رسول جعفریان، قم ۱۳۷۷ ش.
(۳) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامة خاطرات اعتمادالسلطنه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۴) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۵) علی بن محمد امین الدوله، خاطرات سیاسی میرزاعلی خان امین الدوله، چاپ حافظ فرمانفرمائیان، (تهران) ۱۳۴۱ ش.
(۶) مرتضی بن محمدامین انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، قم ۱۳۷۳ ش.
(۷) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۸) حسن تقی زاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقی زاده، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۹) ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو: اولین مقاومت منفی در ایران، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۰) محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الا´ثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، اصفهان، ج ۳، ۱۳۵۱ ش، ج ۵، ۱۳۵۵ ش.
(۱۱) ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز.
(۱۲) ابراهیم صفائی، رهبران مشروطه، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۳) عباس میرزا قاجار (ملک آرا)، شرح حال عباس میرزا ملک آراء برادر ناصرالدین شاه، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۴) نیکی کدی، تحریم تنباکو در ایران، ترجمة شاهرخ قائم مقامی، تهران ۱۳۵۸ ش.
(۱۵) محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۶) علی واعظ خیابانی، کتاب علماء معاصرین، چاپ سنگی تهران ۱۳۶۶.
(۱۷) اقبال یغمائی، شهید راه آزادی: سیدجمال واعظ اصفهانی، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۱۸) فریدون آدمیت، ایدئولوژی نهضت مشروطیت، ج ۱، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۱۹) بریتانیا وزارت خارجه، کتاب آبی: گزارشهای محرمانة وزارت امور خارجة انگلیس درباره انقلاب مشروطیت ایران، چاپ احمد بشیری، تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۹ ش.
(۲۰) محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۶۳ ش.
(۲۱) حسن تقی زاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقی زاده، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۲۲) اکبر ثبوت، «در حاشیة نوشته‌ای از حکیم فقیه محمدتقی آملی»، کیهان اندیشه، ش ۵۶ (مهر و آبان ۱۳۷۳).
(۲۳) عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۲۴) یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲۵) اسماعیل رائین، انجمن های سری در انقلاب مشروطیت ایران، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۲۶) محمدعلی شوشتری، «چرا مرحوم شیخ فضل الله نوری بدار آویخته شد؟»، در مجموعه ای از رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات، و روزنامة شیخ شهید فضل الله نوری، گردآوری محمد ترکمان، ج ۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۷) جواد شیخ الاسلامی، قتل اتابک، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۲۸) ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز.
(۲۹) احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳۰) احمد کسروی، تاریخ هجده سالة آذربایجان، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۳۱) هاشم محیط مافی، تاریخ انقلاب ایران، ج ۱: مقدمات مشروطیت، چاپ مجید تفرشی، و جواد جان فدا، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳۲) مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۳۳) محمدبن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳۴) مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران ۱۳۴۴ ش.
(۳۵) Encyclopaedia Iranica , sv " ـ Abdalla ¦h Behbaha ¦n ¦â" (by H Algar) .


 
۱. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، جزء ۱: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر،ج ۱، قسم ۳، ص ۱۱۹۳ ،مشهد ۱۴۰۴.
۲. مرتضی بن محمدامین انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، ج۱، ص۲۲۷ـ۲۲۸، قم ۱۳۷۳ ش.
۳. محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الا´ثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۳، ص۸۶۴، اصفهان، ج ۳، ۱۳۵۱ ش، ج ۵، ۱۳۵۵ ش.
۴. مرتضی بن محمدامین انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، ج۱، ص۲۲۷ـ۲۲۸، قم ۱۳۷۳ ش.
۵. مرتضی بن محمدامین انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، ج۱، ص۱۹۳ـ۱۹۴، قم ۱۳۷۳ ش.
۶. ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۱۰۶.
۷. محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج۱، ص ۱۹۰، تهران ۱۳۶۳ ش.
۸. محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الا´ثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۳، ص۸۶۴، اصفهان، ج ۳، ۱۳۵۱ ش، ج ۵، ۱۳۵۵ ش.
۹. محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار،ج۱، ص ۱۹۰، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۰. ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۱۰۶.
۱۱. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، جزء ۱: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر،ج ۱، قسم ۳، ص ۱۱۹۴، مشهد ۱۴۰۴.
۱۲. محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الا´ثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۵، ص۱۶۸۴، اصفهان، ج ۳، ۱۳۵۱ ش، ج ۵، ۱۳۵۵ ش.
۱۳. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۲، ص۲۸۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۴. علی واعظ خیابانی، کتاب علماء معاصرین، ج۱، ص۳۴۶، چاپ سنگی تهران ۱۳۶۶.
۱۵. ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۱۷۳.
۱۶. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، جزء ۱: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر،ج ۱، قسم ۳، ص ۱۱۹۴، مشهد ۱۴۰۴.
۱۷. علی واعظ خیابانی، کتاب علماء معاصرین، ج۱، ص۳۴۶، چاپ سنگی تهران ۱۳۶۶.
۱۸. اقبال یغمائی، شهید راه آزادی: سیدجمال واعظ اصفهانی، ج۱، ص۸۶، تهران ۱۳۵۷ ش.
۱۹. محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱،ص ۲۴۵ـ۲۴۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
۲۰. حسن بن علی اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، یا، تاریخ وقایع تحریم تنباکو،ص ۱۳۴، چاپ رسول جعفریان، قم ۱۳۷۷ ش.
۲۱. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، جزء ۱: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، ج ۱، قسم ۳، ص ۱۱۹۴،مشهد ۱۴۰۴.
۲۲. علی واعظ خیابانی، کتاب علماء معاصرین، ج۱، ص۳۴۶، چاپ سنگی تهران ۱۳۶۶.
۲۳. محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الا´ثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۵، ص۱۶۸۴، اصفهان، ج ۳، ۱۳۵۱ ش، ج ۵، ۱۳۵۵ ش.
۲۴. حسن بن علی اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، یا، تاریخ وقایع تحریم تنباکو،ص ۱۳۷ چاپ رسول جعفریان، قم ۱۳۷۷ ش.
۲۵. محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامة خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۷۸۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ ش.
۲۶. محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامة خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۷۸۵ـ۷۸۶، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ ش.
۲۷. محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامة خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۷۸۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ ش.
۲۸. محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامة خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۱۳۸ـ۱۳۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ ش.
۲۹. عباس میرزا قاجار، شرح حال عباس میرزا ملک آراء برادر ناصرالدین شاه، چاپ عبدالحسین نوائی، ص۱۸۵، تهران ۱۳۶۱ ش.
۳۰. محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامة خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۷۸۴، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ ش.
۳۱. حسن تقی زاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقی زاده، ج۱، ص۳۲۱ـ۳۲۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۲ ش.
۳۲. علی بن محمد امین الدوله، خاطرات سیاسی میرزاعلی خان امین الدوله، ج۱، ص۱۵۵، چاپ حافظ فرمانفرمائیان، (تهران) ۱۳۴۱ ش.
۳۳. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۲، ص۲۸۵، تهران ۱۳۶۳ ش.
۳۴. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، مقدمه، ص ۱۴،تهران ۱۳۶۳ ش.
۳۵. ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو: اولین مقاومت منفی در ایران، ج۱، ص۱۴۹، تهران ۱۳۶۱ ش.
۳۶. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،مقدمه، ص ۴۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
۳۷. عباس میرزا قاجار، شرح حال عباس میرزا ملک آراء برادر ناصرالدین شاه، ص ۱۸۵ ، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۱ ش.
۳۸. نیکی کدی، تحریم تنباکو در ایران، ج۱، ص۱۰۲ـ۱۰۳، ترجمة شاهرخ قائم مقامی، تهران ۱۳۵۸ ش.
۳۹. حسن بن علی اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، یا، تاریخ وقایع تحریم تنباکو،ص۱۳۷، چاپ رسول جعفریان، قم ۱۳۷۷ ش.
۴۰. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، مقدمه، ص ۱۳۲ـ۱۳۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
۴۱. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۲۲۱، تهران ۱۳۷۱ ش.
۴۲. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۳۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
۴۳. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۳۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
۴۴. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،مقدمه، ص ۱۳۲ـ۱۳۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
۴۵. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۱، ص۳۳۳ـ۳۳۴، تهران ۱۳۶۲ ش.
۴۶. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۲۲۰ـ۲۲۳، تهران ۱۳۷۱ ش.
۴۷. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۱، ص ۱۳۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
۴۸. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۱، ص ۱۸۶ـ۱۸۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
۴۹. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۳۷ـ۳۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
۵۰. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۴، تهران ۱۳۶۲ ش.
۵۱. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰، تهران ۱۳۷۱ ش.
۵۲. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۵، تهران ۱۳۶۲ ش.
۵۳. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۵۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
۵۴. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۱، ص ۱۹۱ـ ۱۹۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
۵۵. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۲۵۲، تهران ۱۳۷۱ ش.
۵۶. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
۵۷. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۵۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
۵۸. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، ج ۱، ص ۱۹۱ـ۱۹۲، تهران ۱۳۷۱ ش.
۵۹. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، ج ۱، ص۲۶۰،تهران ۱۳۶۳ ش.
۶۰. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۲۵۲، تهران ۱۳۷۱ ش.
۶۱. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۵ـ۸، تهران ۱۳۶۲ ش.
۶۲. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۵۴ـ۵۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
۶۳. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، ج ۲، ص ۲۷۴ـ۳۰۸،تهران ۱۳۶۳ ش.
۶۴. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۰ـ۳۳، تهران ۱۳۶۲ ش.
۶۵. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
۶۶. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۵۸ـ۷۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
۶۷. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۲۶۶ـ۳۰۹، تهران ۱۳۷۱ ش.
۶۸. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۳۵، تهران ۱۳۶۲ ش.
۶۹. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۳۵ـ۳۶، تهران ۱۳۶۲ ش.
۷۰. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۳۲۰، تهران ۱۳۷۱ ش.
۷۱. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۳۲۹، تهران ۱۳۷۱ ش.
۷۲. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۳۳۷، تهران ۱۳۷۱ ش.
۷۳. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، ج ۲، ص ۳۴۴ـ ۳۴۵،تهران ۱۳۶۳ ش.
۷۴. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۵۸ـ۶۱، تهران ۱۳۶۲ ش.
۷۵. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۳۳۸ـ۳۳۹، تهران ۱۳۷۱ ش.
۷۶. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۳، ص ۴۰۴ـ۴۱۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
۷۷. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۹۵ـ۱۰۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
۷۸. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۶۸ـ۷۱، تهران ۱۳۶۲ ش.
۷۹. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۳، ص ۴۲۱ـ۴۲۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
۸۰. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
۸۱. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۷۰ـ۷۱، تهران ۱۳۶۲ ش.
۸۲. بریتانیا.وزارت خارجه، کتاب آبی: گزارشهای محرمانة وزارت امور خارجة انگلیس درباره انقلاب مشروطیت ایران، ج ۱، ص ۹.
۸۳. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۳، ص ۴۲۴ـ۴۲۵، تهران ۱۳۶۳ ش.
۸۴. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱،ج ۳، ص۴۳۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
۸۵. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۷۱ـ۷۳، تهران ۱۳۶۲ ش.
۸۶. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۳۷۳ـ۳۷۴، تهران ۱۳۷۱ ش.
۸۷. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۱۰۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
۸۸. هاشم محیط مافی، تاریخ انقلاب ایران، ج۱: مقدمات مشروطیت، ص۱۱۶، ج ۱: مقدمات مشروطیت، چاپ مجید تفرشی، و جواد جان فدا، تهران ۱۳۶۳ ش.
۸۹. اسماعیل رائین، انجمن های سری در انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۷۴، تهران ۱۳۴۵ ش.
۹۰. جواد شیخ الاسلامی، قتل اتابک، ج۱، ص۲۵۲ـ ۲۵۳، تهران ۱۳۶۷ ش.
۹۱. ۸۲، یحیی دولت آبادی، ج۲، ص۷۸، حیات یحیی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۹۲. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۱۲۰، تهران ۱۳۶۳ ش.
۹۳. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۱۶۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
۹۴. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۸۸ـ۸۹، تهران ۱۳۶۲ ش.
۹۵. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۳۸۲، تهران ۱۳۷۱ ش.
۹۶. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۳۰ـ۱۳۱، تهران ۱۳۶۲ ش.
۹۷. مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۱۵۵، تهران ۱۳۴۴ ش.
۹۸. ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۱۸۵.
۹۹. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، ج ۳، ص ۵۰۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۰۰. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، ج ۳، ص۵۰۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۰۱. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۱، بخش ۱، ج ۳، ص۵۰۹ـ۵۱۰،تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۰۲. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۸۷، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۰۳. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۴۰۹ـ۴۱۲، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۰۴. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۱۸۵، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۰۵. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۲۰۱ـ۲۰۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۰۶. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۲۵۵، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۰۷. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۲۸۶ـ۲۸۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۰۸. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۳۵۸ـ۳۵۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۰۹. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۴۴۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۱۰. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۴۵۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۱۱. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۵۲۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۱۲. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۰۸ـ۱۰۹، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۱۳. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۳۱، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۱۴. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۳۳، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۱۵. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۴۰، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۱۶. مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۱۵۷، تهران ۱۳۴۴ ش.
۱۱۷. مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۱۶۴، تهران ۱۳۴۴ ش.
۱۱۸. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۵۰۲ـ۵۰۴، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۱۹. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۵۰۹ـ۵۱۰، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۲۰. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۵۸۹، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۲۱. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۵۹۰، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۲۲. مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۱۶۴ـ۱۶۷، تهران ۱۳۴۴ ش.
۱۲۳. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۱۵۰، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۲۴. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۲۰۵، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۲۵. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۲۱۳ـ۲۱۵، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۲۶. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۲۴۸، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۲۷. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۲۸. فریدون آدمیت، ایدئولوژی نهضت مشروطیت، ج۱، ص۴۱۸ـ۴۲۳، ج ۱، تهران ۱۳۵۵ ش.
۱۲۹. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۵۸۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۳۰. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۶۳۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۳۱. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۳۲۰ـ۳۲۱، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۳۲. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۶۸۰، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۳۳. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۶۸۳، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۳۴. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۷۰۱، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۳۵. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۴، ص۷۵۰ـ۷۵۱، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۳۶. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۴، ص۷۶۲ـ۷۶۳، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۳۷. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۳۲۷، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۳۸. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۳۳۲ـ۳۳۴، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۳۹. احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران، ج۱، ص۶۴۴ـ۶۴۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۴۰. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۳، ص۱۲۶، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۴۱. ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۱۹۸ـ۱۹۹.
۱۴۲. محمدعلی شوشتری، «چرا مرحوم شیخ فضل الله نوری بدار آویخته شد؟»، در مجموعه ای از رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات، و روزنامة شیخ شهید فضل الله نوری، گردآوری محمد ترکمان، ج ۲،ص ۳۵۶ تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۴۳. اکبر ثبوت ،کیهان اندیشه، ش ۵۶، ص ۱۷۳، «در حاشیة نوشته‌ای از حکیم فقیه محمدتقی آملی»،(مهر و آبان ۱۳۷۳).
۱۴۴. عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ج۱، ص۱۵۸، تهران ۱۳۶۴ ش.
۱۴۵. محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج۱، ص۱۰۹، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۶۳ ش.
۱۴۶. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۳، ص۱۲۶، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۴۷. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۳، ص۱۲۸ـ۱۲۹، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۴۸. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۳، ص۱۳۶ـ۱۳۷، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۴۹. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۶، ص۱۳۳۳ـ۱۳۳۸، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۵۰. مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۲۱۱، تهران ۱۳۴۴ ش.
۱۵۱. اسماعیل رائین، انجمن های سری در انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۱، تهران ۱۳۴۵ ش.
۱۵۲. جواد شیخ الاسلامی، قتل اتابک، ج۱، ص۲۶۴ـ۲۶۷، تهران ۱۳۶۷ ش.
۱۵۳. ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۱۹۹ـ۲۰۱.
۱۵۴. احمد کسروی، تاریخ هجده سالة آذربایجان، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۳۲، تهران ۱۳۵۵ ش.
۱۵۵. حسن تقی زاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقی زاده، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۲ ش.
۱۵۶. ابراهیم صفائی، ده نفر پیشتاز، ج۱، ص۲۰۱.
۱۵۷. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۶، ص۱۳۳۳ـ۱۳۳۵، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۵۸. حسن تقی زاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقی زاده، ج۱، ص۳۲۱ـ۳۲۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۲ ش.
۱۵۹. ایرانیکا،ذیل «عبدالله بهبهانی».




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «سیدعبدالله بهبهانی»، شماره۲۲۱۵.    



جعبه ابزار