صدر (مفردات)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از مفردات قرآن، صدر است.
صدر: سينه. مثل
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ جمع آن صدور است نحو
إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ خدا بآنچه در سينههاست دانا است.
فعل صدر چون با «عن» متعدى شود معناى رجوع ميدهد «صَدَرَ عن المكان» يعنى از مكان بر گشت. و چون با «من» متعدى شود بمعنى بروز و ظهور باشد. «صَدَرَ منه الامر» يعنى اين كار از او بروز كرد. ايضا بمعنى حدوث و حصول آيد «صَدَرَ الْأَمرُ صدورا» يعنى كار حادث شد. و نيز صدر بمعنى رجوع و ارجاع (لازم- متعدى) آمده است (اقرب).
قالَتا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ «يصدر» در قرآنها بضم (ى) و كسر (د) نوشته شده ولى بفتح (ى) و ضمّ (د) از باب نصر ينصر نيز خواندهاند.
بنا بر اول معناى آن چنين است: گفتند ما گوسفندان خود را آب نميدهيم تا چوپانها مواشى خود را از آب بر گردانند. پدر ما پيرى بزرگ است. و بنا بر دوم اين است ... تا چوپانها از آب بر گردند.
يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ ممكن است «يصدر» بمعنى حدوث باشد يعنى آنروز مردم بطور پراكنده و متفرق حادث و ظاهر ميشوند. و شايد بمعنى بروز باشد يعنى «يصدر الناس من الارض اشتاتا» چنانكه در آيه ديگر آمده
وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعاً ... • .... وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ و نيز آمده
يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً در «شتت» گفتيم
: ظاهرا مراد از اشتات متفرق و بى نظم بودن است چنانكه فرموده
يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ حدوث و بروز نزديك بهماند.
آياتى هست درباره سعه صدر و تنگى آن و اينكه خدا شرح صدر عطا ميكند و سينه را تنگ ميگرداند. نظير
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَقالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ايضا
فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً ... و مثل
وَ يَضِيقُ صَدْرِي وَ لا يَنْطَلِقُ لِسانِي مراد از صدر در اين آيات چيست؟
آيا سينه است يا قلب و باعتبار حال و محل قلب را صدر خوانده است؟
بنظر ميايد: منظور سعه و ضيق قلب است و باعتبار آنكه قلب در سينه است صدر گفته شده و اينكه بعضىها قلب را بمعنى نفس گرفتهاند بدليل اينكه درك و فهم و غيره مال نفس است نه قلب در «قلب» شرح داده خواهد شد.
در بعضى از آيات افعالى بصدر نسبت داده شده نظير
يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ وَ لا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا از اين قبيل است آياتيكه درباره شفاى صدور، كينه صدور، محتويات صدور، وسوسه صدوراند مثل
وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِبنظر من مراد از همه آنها قلوب است و باعتبار حال و محل صدور بكار رفته است و اللّه اعلم.
قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۱۱۳.