صورت فلکی جدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَدْی، از صورتهای فلکی منطقه البروج است، که در لغت به معنای بزغاله است، و صورت فلکی با سر و پیکره بز و دم
ماهی تصویر شده است.
جدی در لغت به معنای
بزغاله است.
ریشه این واژه به زبانهای کهن تر از
عربی باز میگردد، چنانکه در آرامی و سریانی ªgadya، در آشوری ªgadiia /gadu و در عبری gedi به کار رفته است.
در پهلوی این صورت با نام وَهیگ آمده است.
در نقشهای اسطوره ای، این صورت فلکی با سر و پیکره بز و دم
ماهی تصویر شده است. طرح بز ـ ماهی احتمالاً از دوره سومریان به تمدن یونانیان و رومیها راه یافته است
اما احتمالاً نخستین بار بابلیها در حدود ۱۲۰۰ ق م این نقش را به عنوان نماد صورت فلکی جَدْی به کار برده اند، چرا که در سنگ نوشته ای از صورتهای فلکی به جا مانده از آن دوران، چند ستاره در کنار شاخ بز ـ ماهی ترسیم شده است.
در اسطوره های
یونان، جدی از وحشت هیولایی به نام تیفون به درون
رود نیل پرید
و به این صورت در آمد. منجمان دوره اسلامی به طرح اسطوره ای صورت فلکی جدی، مرکّب از بز و ماهی، اشاره کرده
و آن را به همین صورت ترسیم کرده اند
(نیز رجوع کنید به شکل ۱).
به نوشته
ابوریحان بیرونی منشأ طرح بز ـ ماهی به یونانیان باز میگردد.
پیروان
افلاطون عقیده داشتند که روح مردان پس از
مرگ، از طریق ستارگان جدی به
آسمان صعود میکند، از این رو ستارگان جدی را «دروازه خدایان» می نامیدند. آراتوس و پس از او بطلمیوس، این صورت را ¨ r w s ¨ e k i g o A ف، به معنای بز شاخدار، نامیدند.
بعدها در لاتینی نام کاپریکورنوس به همین معنی، برای جدی به کار رفت و امروزه نیز در
اروپا به همین نام شناخته میشود.
بطلمیوس
و به پیروی از وی صوفی
، ۲۸ستاره برای جدی بر شمرده اند. به نوشته صوفی
هیچ ستاره ای خارج از (محدوده) صورت، قابل مشاهده نیست. بطلمیوس
قدر ستارگان جَدْی را چنین نوشته است: چهار تا از قدر سوم، نه تا از قدر چهارم، نه تا از قدر پنجم و شش تا از قدر ششم. صوفی بر اساس رصدهایش، چهار تا از قدر سوم، هشت تا از قدر چهارم، هفت تا از قدر پنجم و نه تا از قدر ششم ذکر کرده است.
ابوریحان بیرونی
در جدولی قدر ستارگان جدی را، بر اساس نظر بطلمیوس و صوفی، کنار هم آورده است.
نصیرالدین طوسی در ترجمه صور الکواکب
در ستونی که خود افزوده، مزاج نظیر هر ستاره جدی را از سیارات آورده است. به نوشته صوفی، اعراب قدیم شش ستاره را که به صورت کمانی در پی ستاره اول جدی قرار دارند، «قلاّ ده»
و دو ستاره اول و سوم جدی (در
نجوم جدید ستاره اول شامل «۱ a و ۲ a» و b) را که یکی از شاخهای بزغاله را تشکیل میدهند، «سعد ذابح»
می نامیدند. این دو ستاره منزل بیست و دوم از منازل بیست وهشت گانه ماه نزد اعراب قدیم بوده اند.
صوفی درباره منشأ نام سعد ذابح مینویسد ستاره کم نوری (منظور ۲ a) نزدیک به ستاره اول جدی قرار دارد که آن را به گوسفندی تشبیه میکردند که در مذبح (قربانگاه) ستاره روشن تر است.
اما به نوشته آلن
منشأ این نام به جشن قربانی اعراب قدیم هنگام طلوع صبحگاهی جدی، پیش از
طلوع خورشید، باز میگردد. طلوع صبحگاهی سعد ذابح نیز موردتوجه بوده است، چنانکه
ابن قتیبه اشاره میکند که در این ایام، سرما شدت میگیرد و در هنگام
غروب خورشید،
ستاره سهیل طلوع میکند. در ادبیات فارسی سعد ذابح عمدتاً در اشعار خاقانی شروانی در توصیف
ذبح و
شکار به کار رفته است
دو ستاره روشن در پشت جدی (d و g) موردتوجه بودندکه آنها را سعد ناشِره یا مُحِبَّین میخواندند. همچنین ستاره قدر سوم ذَنَبُالجدی (d) را بر اسطرلاب ترسیم میکردند.
بعدها این نامها به لاتینی ترجمه شدند و متفاوت با نامگذاری اصلی به کار رفتند، چنانکه در لاتینی نامهای Dabih فقط به ستاره b ـ جدی و Nashira فقط به ستاره g ـ جدی اطلاق می شدند. همچنین نام Deneb Algedi برای هر دو ستاره g و d ـ جدی، جداگانه به کار میرفت.
سنکا
از کتابهای ساراگون (بنیانگذار افسانه ای امپراتور سامیها) آموخته بود که اگر سیارات در جدی اجتماع کنند، عالم میسوزد و ویران میشود.
نزد احکامیان دوره اسلامی صورت فلکی جدی موردتوجه و خوش یمن بوده، چنانکه در نام برخی از ستارگان آن واژه سعد به کار رفته است.
البته ابوریحان بیرونی،
«خارِ جدی» (احتمالاً e ـ جدی) را جزو ستارگانی میداند که به
چشم گزند میرساند. در
اروپا حضور
خورشید در این صورت فلکی را نشانه طوفان و جدی را فرمانروای آبها میدانستند.
در
احکام نجوم دوره اسلامی، طبع جدْی ارضی (خاکی)، ماده، لیلی (شبی)، جنوبی، سرد و خشک بود و آن را خانه زحل در نظر میگرفتند.
به نوشته ابوریحان بیرونی
نزد هندوان، در ادبیات فارسی نیز اغلب جدی و کیوان با هم وصف شده اند.
نیمه پسین جدی، که چون
ماهی است، در زمره برجهای آبی به شمار میآمد. پومپیلیوس، دومین پادشاه اسطوره ای رومیان باستان (۷۱۵ـ۶۷۳ ق م)، مبدأ سال را رسیدن خورشید به وسط صورت فلکی جدی قرار داد؛ یعنی، هنگامی که طول
روز به اندازه نیم ساعت نسبت به زمان انقلاب زمستانی بلندتر میشد.
بر سفالینه های به دست آمده از تپه حصار دامغان، بزی شاخدار به همراه ستاره ای ترسیم شده، که احتمالاً نماد گذر خورشید از نقطه انقلاب زمستانی و طلوع صبحگاهی (تشریق) صورت فلکی جدی بوده است.
در بندهش،
بز (جدی) در زمره برجهای دوازده گانه آمده و به این موضوع اشاره شده که هنگام رسیدن خورشید به آغاز بز، بلندترین
شب سال و آغاز زمستان است. به سبب حرکت تقدیمی
زمین (رجوع کنید به تقدیم اعتدالین)، امروزه انقلاب زمستانی تقریباً در صورت فلکی قوس قرار دارد، اما همچنان مدار عرض جغرافیایی ْ۵ر۲۳- (عرض جغرافیایی مکانهایی که در انقلاب زمستانی در هنگام ظهر، خورشید بر آنها عمودمی تابد) را به نام رأس الجَدْی میشناسند.
در رده بندی نجوم جدید، جدی با صورتهای فلکی قوس، عقاب، دلو، میکروسکوپ و
حوت جنوبی هم مرز است و در محدوده بعد ۲۰ ساعت و ۴ دقیقه تا ۲۱ ساعت و ۵۷ دقیقه و میل ْ۸ - تا ْ۲۸- قرار دارد (رجوع کنید به شکل ۲). این صورت یک درصد از سطح آسمان را میپوشاند و ۳۱ ستاره درخشان تر از قدر ۵ر۵ را شامل میشود.
ستاره های ۱ a و ۲ a جدی (ستاره اول در فهرست صوفی، و ستاره کم نوری در نزدیکی آن)
یک دوتایی بصری است؛ یعنی، واقعاً در آسمان نزدیک هم قرار ندارند. در زمان اِبَرْخُس فاصله زاویه ای این دو ستاره ۴ دقیقه کمانی بود؛ اما امروزه این فاصله بیشتر شده و به اندکی بیش از ۲۵ر۶ دقیقه کمانی رسیده است و این فاصله در هر قرن، هفت ثانیه افزایش مییابد.
صوفی
نیز ستاره کم نورتر، یعنی ۲ a، را «المُلاصِق لِلْاوّل» (چسبیده به اولی) وصف کرده است.
(۱) ابن قتیبه، کتاب الانواء، حیدرآباد دکن ۱۳۷۵/۱۹۵۶؛
(۲) ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸، چاپ افست ۱۹۷۸؛
(۳) ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم ، چاپ جلال الدین همائی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۴) ابوریحان بیرونی، کتاب القانون المسعودی، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳ـ ۱۳۷۵/ ۱۹۵۴ـ۱۹۵۶؛
(۵) محمدبن محمد (علی ) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ ش؛
(۶) بندهش، ( گردآوری ) فرنبغ دادگی ، ترجمه مهرداد بهار، تهران: توس ، ۱۳۶۹ ش؛
(۷) بدیل بن علی خاقانی ، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ?( ۱۳۳۸ ش )؛
(۸) بدیل بن علی خاقانی، مثنوی تحفه العراقین، چاپ یحیی قریب، تهران ۱۳۵۷ ش؛
(۹) شهمردان بن ابی الخیر، روضه المنجمین، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه ملک، با مقدمه و فهرستها و اصطلاحات نجومی از جلیل اخوان زنجانی، تهران ۱۳۶۸ ش؛
(۱۰) عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب ، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه بودلیان، ش ۱۴۴. Marsh ، فرانکفورت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۱۱) عبدالرحمان بن عمر صوفی: ترجمه صور الکواکب عبدالرحمان صوفی ، به قلم نصیرالدین طوسی، چاپ معزالدین مهدوی، تهران ۱۳۵۱ ش؛
(۱۲) حسن بن علی قطان مروزی، گیهان شناخت، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی، چاپ محمود مرعشی ، قم ۱۳۷۹ ش؛
(۱۳) حسن بن علی قمی، ترجمه المدخل الی علم احکام النجوم : تألیف به سال ۳۶۵ ه ق، از مترجمی ناشناخته، چاپ جلیل اخوان زنجانی ، تهران ۱۳۷۵ ش؛
(۱۴) محمدبن مسعود مسعودی مروزی، مجمع الاحکام ، چاپ علی حصوری، تهران ۱۳۷۹ ش؛
(۱۵) محمدجواد مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی، تهران ۱۳۵۷ ش؛
(۱۶) Richard Hinckley Allen, Star names: their lore and meaning , New York ۱۹۶۳;
(۱۷) Michael E. Backich, The Cambridge guide to the constellations , Cambridge ۱۹۹۵;
(۱۸) J. Black and A. Green, Gods, demons and symbols of ancient Mesopotamia , London ۱۹۹۲;
(۱۹) Willy Hartner, "Old Iranian calendars", in The Cambridge history of Iran , vol.۲, ed. Ilya Gershevitch, Cambridge ۱۹۸۵;
(۲۰) Paul K ¤unitzsch and Tim Smart, Short guide to modern star names and their derivations , Wiesbaden ۱۹۸۶;
(۲۱) David N. Mackenzie, A concise Pahlavi dictionary , Oxford ۱۹۹۰;
(۲۲) Claudius Ptolemy, Ptolemy , s Almagest , translated and annotated G. J. Toomer, London ۱۹۸۴;
(۲۳) Adrian Room, Dictionary of astronomical names , London ۱۹۸۸.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «صورت فلکی جدی»، شماره۴۵۲۶.