• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ضمایر استفهام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ضمایر استفهام‌، ضمایری هستند که هویت اشخاص و اشیاء را به طریق پرسش تعیین می آنند.



ما =چه‌؟:
این‌ کلمه‌ در زبان‌ کهن‌ هم‌ برای‌ اشخاص‌ و هم‌ برای‌ اشیاء به‌کار می‌رفته‌ است‌، اما رفته‌ رفته‌ به‌ اشیاء اختصاص‌ پیدا کرده‌ است‌
[۱] مبرد، محمد، المتقضب‌، ج۱، ص۹۶، به‌کوشش‌ محمد عبدالخالق‌ عضیمه‌، بیروت‌، ۳۸۲ق‌/۹۶۳م‌.
مصوت‌ بلندِ «آ» در این‌ ضمیر پس‌ از حروف‌ جر به‌ صورت‌ کوتاه‌ «َ» تبدیل‌ می‌شود: بِم‌َ، لِم‌َ، فیم‌َ،...، و در هنگام‌ وقف‌ به‌ شکل‌ بِمَه‌ْ، عَمَّه‌ْ،... درمی‌آید. گروهی‌ نیز شکل‌های‌ بِم‌ْ، لِم‌ْ، علام‌ْ و فیم‌ْ را به‌ کار می‌برده‌اند.
[۲] سیبویه‌، عمرو، الکتاب‌، ج۱، ص۶۴، به‌کوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌، بیروت‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
[۳] زمخشری‌، محمود، المفصل‌ فی‌ النحو، ج۱، ص۹، به‌کوشش‌ پروشه‌، لایپزیگ‌/لندن‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
[۴] ابن‌ یعیش‌، یعیش‌، شرح‌ المفصل‌، ج۱، ص۴۴، بیروت‌، عالم‌ الکتب‌.
[۵] ابن‌ انباری‌، عبدالرحمان‌، الانصاف‌ فی‌ مسائل‌ الخلاف‌، ج۱، ص۹۹، به‌کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۹۶۴م‌.
شکل‌ کوتاه‌ شده ما م‌َ به‌ تنهایی‌ نیز در جمله‌ به‌ کار می‌رفته‌ است‌.
[۶] سیبویه‌، عمرو، الکتاب‌، ج۱، ص۶۴، به‌کوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌، بیروت‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
[۷] ابن‌ انباری‌، عبدالرحمان‌، الانصاف‌ فی‌ مسائل‌ الخلاف‌، ج۱، ص۶۴- ۶۵، به‌کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۹۶۴م‌.



ماذا:
گاه‌ کلمه «ذا» پس‌ از «ما» قرار می‌گیرد ماذا که‌ در این‌ حالت‌ برخی‌ آنها را یک‌ کلمه‌ و برخی‌ دو کلمه‌ دانسته‌اند و بر همین‌ اساس‌، دستورنویسان‌ برای‌ ماذا دو معنی‌ تشخیص‌ داده‌، و برای‌ پاسخ‌ آن‌ دو اعراب‌ قائل‌ شده‌اند، مثلاً در جمله «ما ذا صنعت‌َ؟» = آنچه‌ ساختی‌، چیست‌؟ «ذا» به‌ معنای‌ الذی‌ است‌؛ بنابراین‌، پاسخ‌ چنین‌ است‌: «متاع‌ٌ حسن‌ٌ»؛ اما در جمله «ماذا صنعت‌َ؟» = چه‌ ساختی‌؟ «ذا» با «ما» تشکیل‌ یک‌ کلمه‌ داده‌ است‌؛ بنابراین‌، پاسخ‌ چنین‌ خواهد بود: «متاعاً حسناً»
[۸] سیبویه‌، عمرو، الکتاب‌، ج۱، ص۱۶-۱۷، به‌کوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌، بیروت‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
[۹] زمخشری‌، محمود، المفصل‌ فی‌ النحو، ج۱، ص۱۰، به‌کوشش‌ پروشه‌، لایپزیگ‌/لندن‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
اما معمولاً ماذا یک‌ کلمه‌ محسوب‌ می‌گردد و افزوده‌ شدن‌ «ذا» تنها پرسش‌ را فعال‌تر می‌کند در موارد مقتضی‌ ممکن‌ است‌ معنای‌ «ما» با یک‌ حرف‌ جر تعیین‌ شود: مانند: ممّا، عمّا،.... مَن‌ که‌؟: این‌ کلمه‌ برای‌ پرسش‌ درباره شخص‌ مرد یا زن‌ به‌کار می‌رود .
[۱۰] مبرد، محمد، المتقضب‌، ج۱، ص۹۶، به‌کوشش‌ محمد عبدالخالق‌ عضیمه‌، بیروت‌، ۳۸۲ق‌/۹۶۳م‌.
و مبنی‌ است‌، اما عرب‌های‌ بدوی‌ هرگاه‌ مسؤول‌ٌ عنه‌ نکره‌ می‌بود، «مَن‌» را به‌ صورت‌ مذکر و مؤنث‌ در مفرد و مثنی‌ و جمع‌ صرف‌ می‌کردند.
[۱۱] سیبویه‌، عمرو، الکتاب‌، ج۱، ص۰۸-۰۹، به‌کوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌، بیروت‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
[۱۲] مبرد، محمد، المتقضب‌، ج۱، ص۰۶- ۰۸، به‌کوشش‌ محمد عبدالخالق‌ عضیمه‌، بیروت‌، ۳۸۲ق‌/۹۶۳م‌.
[۱۳] زمخشری‌، محمود، المفصل‌ فی‌ النحو، ج۱، ص۹، به‌کوشش‌ پروشه‌، لایپزیگ‌/لندن‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.



من ذا:
«ذا» ممکن‌ است‌ پسوند «مَن‌» قرار گیرد که‌ در این‌ حالت‌ ترکیب‌ آن‌ دو من‌ ذا پیش‌ از یک‌ موصول واقع‌ می‌شود و پرسشی‌ شدیدتر را به‌ وجود می‌آورد، مثل‌ «من‌ ذا الذی‌ أمر».
[۱۴] سیبویه‌، عمرو، الکتاب‌، ج۱، ص۱، به‌کوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌، بیروت‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.




أی‌ّ:
أی‌ّ: «أی‌ّ» و مؤنث آن‌ «أیة» همواره‌ به‌ صورت‌ مفرد، گاه‌ با یک‌ مضاف‌الیه‌ و گاه‌ به‌ تنهایی‌ به‌کار می‌روند ،درصورتی‌ که‌ «أی‌ّ» مضاف‌ نباشد، می‌توان‌ آن‌ را صرف‌ کرد
[۱۵] سیبویه‌، عمرو، الکتاب‌، ج۱، ص۷۰، به‌کوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌، بیروت‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
[۱۶] مبرد، محمد، المتقضب‌، ج۱، ص۰۲-۰۳، به‌کوشش‌ محمد عبدالخالق‌ عضیمه‌، بیروت‌، ۳۸۲ق‌/۹۶۳م‌.
[۱۷] ابن‌ یعیش‌، یعیش‌، شرح‌ المفصل‌، ج۱، ص۲، بیروت‌، عالم‌ الکتب‌.
«ای‌ّ» گاه‌ مخفف‌ شده‌، به‌ شکل‌ «أی‌ْ» همراه‌ با یک‌ پسوند می‌آید: أیهما به‌ جای‌ أیهما، أیم‌َ به‌ جای‌ أی‌ّما و أیش‌ به‌ جای‌ اَی‌ّ شی‌ء.
[۱۸] ابن‌ هشام‌، عبدالله‌، مغنی‌ اللبیب‌، ج۱، ص۷، به‌کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی‌.
«ای‌ّ» همچنین‌ با «ما» یا «مَن‌» ترکیب‌ شده‌، ادات‌ پرسشی‌ جدیدی‌ به‌وجود می‌آورد: أیما، أیمَن‌
[۱۹] ابن‌ هشام‌، عبدالله‌، مغنی‌ اللبیب‌، ج۱، ص۲۷۰، به‌کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی‌.
شایان‌ ذکر است‌ که‌ به‌ جای‌ «أی‌ّ» با اسمی‌ که‌ در حالت‌ اضافه‌ به‌ دنبال‌ آن‌ می‌آید، می‌توان‌ أیما را نیز به‌کار برد: «أیما یا أینا احب‌ُّ الیک‌؛ هو أم‌ انا؟»
[۲۰] ابن‌ هشام‌، عبدالله‌، مغنی‌ اللبیب‌، ج۱، ص۲۷۶، به‌کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی‌.
هنگام‌ پرسش‌ از یک‌ اسم‌ نامعین‌، «أی‌ّ» همان‌ اعرابی‌ را می‌گیرد که‌ آن‌ اسم‌ نامعین‌ در جمله‌ دارد؛ مثلاً « رأیت‌ُ رجلاً - أیاً؟»، « جاء رجل‌ٌ - أی‌ٌّ؟»، «مررت‌ برجل‌ - أی‌ًّ».
[۲۱] زمخشری‌، محمود، المفصل‌ فی‌ النحو، ج۱، ص۹، به‌کوشش‌ پروشه‌، لایپزیگ‌/لندن‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.



کَم‌:
این‌ کلمه‌ برای‌ پرسش‌ از مقدار به‌ کار می‌رود و معمولاً پس‌ از آن‌ برای‌ رفع‌ ابهام‌، قیدی‌ منصوب‌ قرار می‌گیرد. نحویان‌ کوفه برآنند که‌ «کَم‌» در اصل‌ «کَم‌َ» یا «کما» بوده‌ که‌ مصوت‌ کوتاه‌ِ «َ» یا مصوت‌ بلند «آ» در اثر کثرت‌ استعمال‌ حذف‌ شده‌ است‌ .
[۲۲] ابن‌ انباری‌، عبدالرحمان‌، الانصاف‌ فی‌ مسائل‌ الخلاف‌، ج۱، ص۹۸-۹۳، به‌کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۹۶۴م‌.



۱. مبرد، محمد، المتقضب‌، ج۱، ص۹۶، به‌کوشش‌ محمد عبدالخالق‌ عضیمه‌، بیروت‌، ۳۸۲ق‌/۹۶۳م‌.
۲. سیبویه‌، عمرو، الکتاب‌، ج۱، ص۶۴، به‌کوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌، بیروت‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
۳. زمخشری‌، محمود، المفصل‌ فی‌ النحو، ج۱، ص۹، به‌کوشش‌ پروشه‌، لایپزیگ‌/لندن‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
۴. ابن‌ یعیش‌، یعیش‌، شرح‌ المفصل‌، ج۱، ص۴۴، بیروت‌، عالم‌ الکتب‌.
۵. ابن‌ انباری‌، عبدالرحمان‌، الانصاف‌ فی‌ مسائل‌ الخلاف‌، ج۱، ص۹۹، به‌کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۹۶۴م‌.
۶. سیبویه‌، عمرو، الکتاب‌، ج۱، ص۶۴، به‌کوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌، بیروت‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
۷. ابن‌ انباری‌، عبدالرحمان‌، الانصاف‌ فی‌ مسائل‌ الخلاف‌، ج۱، ص۶۴- ۶۵، به‌کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۹۶۴م‌.
۸. سیبویه‌، عمرو، الکتاب‌، ج۱، ص۱۶-۱۷، به‌کوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌، بیروت‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
۹. زمخشری‌، محمود، المفصل‌ فی‌ النحو، ج۱، ص۱۰، به‌کوشش‌ پروشه‌، لایپزیگ‌/لندن‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
۱۰. مبرد، محمد، المتقضب‌، ج۱، ص۹۶، به‌کوشش‌ محمد عبدالخالق‌ عضیمه‌، بیروت‌، ۳۸۲ق‌/۹۶۳م‌.
۱۱. سیبویه‌، عمرو، الکتاب‌، ج۱، ص۰۸-۰۹، به‌کوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌، بیروت‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
۱۲. مبرد، محمد، المتقضب‌، ج۱، ص۰۶- ۰۸، به‌کوشش‌ محمد عبدالخالق‌ عضیمه‌، بیروت‌، ۳۸۲ق‌/۹۶۳م‌.
۱۳. زمخشری‌، محمود، المفصل‌ فی‌ النحو، ج۱، ص۹، به‌کوشش‌ پروشه‌، لایپزیگ‌/لندن‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
۱۴. سیبویه‌، عمرو، الکتاب‌، ج۱، ص۱، به‌کوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌، بیروت‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
۱۵. سیبویه‌، عمرو، الکتاب‌، ج۱، ص۷۰، به‌کوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌، بیروت‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
۱۶. مبرد، محمد، المتقضب‌، ج۱، ص۰۲-۰۳، به‌کوشش‌ محمد عبدالخالق‌ عضیمه‌، بیروت‌، ۳۸۲ق‌/۹۶۳م‌.
۱۷. ابن‌ یعیش‌، یعیش‌، شرح‌ المفصل‌، ج۱، ص۲، بیروت‌، عالم‌ الکتب‌.
۱۸. ابن‌ هشام‌، عبدالله‌، مغنی‌ اللبیب‌، ج۱، ص۷، به‌کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی‌.
۱۹. ابن‌ هشام‌، عبدالله‌، مغنی‌ اللبیب‌، ج۱، ص۲۷۰، به‌کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی‌.
۲۰. ابن‌ هشام‌، عبدالله‌، مغنی‌ اللبیب‌، ج۱، ص۲۷۶، به‌کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی‌.
۲۱. زمخشری‌، محمود، المفصل‌ فی‌ النحو، ج۱، ص۹، به‌کوشش‌ پروشه‌، لایپزیگ‌/لندن‌، ۴۰۳ق‌/۹۸۳م‌.
۲۲. ابن‌ انباری‌، عبدالرحمان‌، الانصاف‌ فی‌ مسائل‌ الخلاف‌، ج۱، ص۹۸-۹۳، به‌کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۹۶۴م‌.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «استفهام»، ج۸،ص۳۳۲۸.    



جعبه ابزار