عاقله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عاقله، مونّث عاقل از مادّۀ عقل است كه در زبان عربي به معناي منع، حفظ و بستن ميباشد.عاقله در لغت به معني نگهدارنده و مواظبت كننده است.
در اصطلاح فقهي، نزديكان و خويشاوندان شخصي هستند كه مرتكب
قتل غیر عمد و
جرح مخصوص ميشود که بايستي
دیه آن
قتل و
جرح را بپردازند. در رابطه با مفهوم عاقله كه چرا خويشاوندان نزديك شخص جاني يا قاتل را عاقله نامگذاري كردهاند چند احتمال وجود دارد:
۱- عقل به معناي «منع» است و خويشاوندان نزديك قاتل با پرداخت
دیه حائل و مانع بين جاني و
اولیای دم مقتول يا
مجروح ميشوند.
۲- عقل به معناي «حفظ كردن» آمده است و عاقله به كساني گفته ميشود كه با پرداخت
دیه، خاطي را از قصاص يا تعزير حفظ ميكنند.
۳- عقل به معناي «بستن» آمده و خويشان جاني، شترها را به عنوان
دیه نزد
اولیای دم برده و عقال ميكنند يعني زانوان آنها را ميبندند و يا اين كه با پرداخت
دیه، زبان
اولیای دم را از تقاضاي
قصاص و غيره مي بندند.
خويشاني كه شرعاً عاقله نامیده میشوند؛ به ترتیب تقدم عبارتند از:
۱- خويشان پدر و مادري.
۲- خويشان پدري.
و در اصطلاح طبق مادۀ ۳۰۷
قانون مجازات اسلامی عبارت است از «بستگان ذكور نسبي پدر و مادري يا پدري به ترتيب
طبقات ارث به طوري كه همه كساني كه حين الفوت ميتوانند
ارث ببرند به صورت مساوي عهدهدار پرداخت
دیه خواهند بود»
.
۱- عاقله بايد بستگان پدر و مادري باشد پس بستگان مادري از دايرۀ عاقله خارجند.
۲- عاقله بايد مرد باشد.
۳- عاقله بايد
بالغ باشد پس صغير جزء عاقله نيست.
۴- عاقله بايد
عاقل باشد پس مجنون جزء عاقله نيست.
۵- عاقله بايد هنگام سر رسيد اقساط
دی ه، دارا باشد پس معسر عاقله محسوب نميشود.
۶-
قتل خطاء محض با
بینه،
قسامه و علم قاضي ثابت گردد، اگر با اقرار جاني يا
نکول او از
قسم يا
نکول او از
قسامه ثابت شود، عاقله
ضامن نيست.
۷- در
دیه جراحت،
دیه بالاتر از
موضحه باشد پس ديه جنايت پائين تر از
موضحه بر عهدۀ جاني است.
۸- در مورد جنايتهاي خطائي كه شخص بر خودش وارد آورد و اتلاف مالي كه به طور خطاء محض حاصل ميشود عاقله ضامن نميباشد.
مواد ۳۰۵، ۳۰۶ و ۳۱۱
قانون مجازات اسلامی حدود مسؤوليت عاقله را بيان مينمايد كه عبارتند از:
۱-
دیه قتل خطاء محض
۲-
دیه جراحت (
موضحه) و
دیه جنايتهاي زيادتر از آن به عهدۀ عاقله ميباشد و ديه جراحتهاي كمتر از آن به عهدۀ خود جاني است.
۳- خسارتهاي حاصل از جنايتهاي خطائي محض از
قتل تا
موضحه (مادۀ ۳۱۱
قانون مجازات اسلامی) استثناء
حکم مادۀ ۳۱۱
قانون مجازات اسلامی: در يك صورت ممكن است عاقله، عهدهدار
دیه جنايات خطائي كمتر از
موضحه نيز باشد و آن در مورد سقط جنيني است كه هنوز روح در آن دميده نشده و با توجه به مراحل تكون جنيني،
دیه آن كمتر از
موضحه باشد.
۴- تبصرۀ ماده ۳۰۶
قانون مجازات اسلامی: جنايت عمد و شبه عمد نا
بالغ و ديوانه به منزلۀ خطاء محض بوده و بر عهدۀ عاقله ميباشد. با توجه به
حکم كلي تبصره مادۀ ۳۰۶
قانون مجازات اسلامی جنايت اطفال كمتر از
موضحه نيز بر عهدۀ عاقله خواهد بود. (نظريۀ ۲۶۹/۷- ۱۸/۱/۱۳۷۵ ادارۀ حقوقي قوۀ قضائيه)
۵-
دیه به ترتيب
طبقات ارث بر عاقله توزيع ميشود. مسؤوليت عاقله فقط در مورد
دیه بايد اعمال شود و نسبت به
ارش موردي ندارد. (نظريۀ ۱۱۳۵/۷-۱۲/۵/۱۳۷۰ ادارۀ حقوقي قوۀ قضائيه.)
اكثريت
فقهای شیعه بر اين عقيدهاند كه عاقله ابتدائاً
ضامن پرداخت
دیه است و بنابراين هم
حکم وضعی و هم
حکم تکلیفی شامل وي ميشود، يعني اگر عاقله
دیه را نپردازد، نه تنها شرعاً حقي را ادا نكرده و فعل حرامي را مرتكب شده، بلكه بر ذمه اوست كه
دیه بپردازد.
و جاني در اين موارد هيچ گونه مسؤوليتي ندارد و رجوع عاقله به جاني جايز نيست.
حکم مسؤوليت عاقله از احكام اجتماعي و امضائي است نه تأسيسي بدين
توضيح كه زندگي اعراب جزيره العرب در زمان قبل از
اسلام بر نظام قبيلهاي استوار بوده، و مسؤوليت شخصي در آن وجود نداشت؛ بلكه قبيله خود را مسؤول ميدانست و پرداخت
دیه يكي از آن مسؤوليتها بود كه بر حسب درجه نزديكي و بستگي با مقتول، بين جميع افراد قبيله توزيع ميگرديد، تا همه نفوس قبيله آرامش يابند و به كسي ستم نرود.
پس از ظهور
اسلام مسؤوليت عاقله مورد تأييد و امضاء قرار گرفت و پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) با تصرفاتي آن را اخلاقيتر و انسانيتر نمودند، امور جامعه نيز با آنها ميگذشت.
مادۀ ۳۱۲
قانون مجازات اسلامی: «هرگاه جاني داراي عاقله نباشد يا عاقله او نتواند
دیه را در مدت سه سال بپردازد،
دیه از
بیت المال پرداخت ميشود.»
توضيح هرگاه عاقله محكوم به پرداخت
دیه شود و آن را پرداخت ننمايد اگر متمكن باشد بايد از اموال او اخذ شود و اگر تمكن مالي نداشته باشد و مُعسِر باشد
دیه از
بیت المال پرداخت شده و نيازي به تقديم دادخواست اعسار توسط عاقله نيست. (نظريههاي ۴۶۶۷/۷-۲۵/۷/۸۱ و ۷۸۴۲/۷-۱/۱۰/۱۳۸۲ ادارۀ حقوقي قوۀ قضائيه)
اين در صورتي است كه دادگاه عدم توانائي عاقله را نسبت به پرداخت
دیه احراز كند.
۱- حجتي، سيد مهدي؛ قانون مجازات اسلامي در نظم حقوق كنوني، تهران، ميثاق عدالت، ۱۳۸۴.
۲- جعفري لنگرودي، محمدجعفر؛ ترمينولوژي حقوق، تهران، گنج دانش، ۱۳۸۴.
۳- ادارۀ كل تدوين و تنقيح قوانين و مقررات، مجموعۀ قانون مجازات اسلامي، تهران، رياست جمهوري، معاونت پژوهش، ادارۀ چاپ و انتشار، ۱۳۸۴.
۴- حيدري، عباسعلي؛ نگاهي به مسؤوليت عاقله در پرداخت ديه، فصلنامۀ فقه، سال دوزادهم، شمارۀ ۴۵
۵- ادريس احمد، عوض؛ ديه، ترجمۀ عليرضا فيض، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ۱۳۷۷.
۶- مجتهد شبستري، محمد، تأملاتي در قرائت انسان از دين، تهران، طرح نو، ۱۳۸۳، ج اول.
۷-
سایت پژوهه
۸-
سایت پژوهه