• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عطاءالدین بن فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جمال‌الدین‌حسینی‌ ، عطاءالله بن‌ فضل‌الله، محدّث ‌و خطیب ‌سده ‌نهم ‌و دهم‌ هجری می‌باشد.



وی از سادات دشتكی‌ شیراز است‌ كه نسبشان به ‌زید بن‌علی ‌بن ‌حسین‌ علیه ‌السلام‌ می‌رسد (علی‌خان‌بن‌احمد مدنی‌، رحلة‌ابن‌معصوم‌المدنی‌، او، سلوة‌الغریب‌و اسوة‌الاریب‌، ص‌۸۴ - ۸۵، چاپ ‌شاكر هادی ‌شكر، بیروت‌۱۴۰۸/۱۹۸۸؛ خوانساری‌، ج‌۷، ص‌۱۸۱ـ۱۸۳). اولین‌ كسی ‌كه ‌از این ‌خاندان ‌به ‌شیراز رفت‌، ابوسعید علی ‌بن ‌زید نصیبینی ‌بود (علی‌خان‌بن‌احمد مدنی‌، رحلة‌ابن‌معصوم‌المدنی‌، او، سلوة‌الغریب‌و اسوة‌الاریب‌، ص‌۸۵، چاپ ‌شاكر هادی ‌شكر، بیروت‌۱۴۰۸/۱۹۸۸ ) كه ‌در اوایل ‌قرن ‌پنجم‌ در محله ‌دشتك ‌شیراز سكنا گزید و ازاین ‌رو به ‌دشتكی‌ شیرازی ‌معروف ‌شد (حسن‌بن‌ حسن‌فسائی‌، فارسنامه‌ناصری‌، ج‌۲، ص‌۱۰۳۸، چاپ‌منصور رستگار فسائی‌، تهران ۱۳۶۷ ش‌ ).


عموی‌ جمال‌الدین‌ حسینی‌، اصیل ‌الدین‌ عبدالله دشتكی‌ (متوفی‌۸۸۳)، كه‌استاد او نیز بود (عطاءالدین‌بن‌فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی‌، روضة ‌الاحباب‌ فی ‌سیر النبی ‌و الا´ل ‌و الاصحاب‌،ج‌۱، ص‌۳ـ۴، چاپ‌سنگی‌لاهور ۱۳۱۰، چاپ‌افست‌مهاباد )، در زمان ‌سلطان ‌ابوسعید گوركان‌ تیموری‌(حك : ۸۵۵- ۸۷۳) از شیراز به‌ هرات‌ مهاجرت ‌كرد (خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۴؛ نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌، ج‌۱، ص‌۵۲۶؛ تهران ۱۳۵۴ ش‌). ظاهراً جمال الدین‌ نیز در این ‌سفر همراه‌ وی ‌بوده‌ و چون‌ در هرات ‌سكنا گزیده‌، هروی ‌نیز خوانده ‌شده ‌است‌. خواندمیر (خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۵۸ـ۳۵۹) او را در شمار بزرگان‌علما و فضلای ‌روزگار سلطان ‌حسین ‌بایقرا (حك : ۸۷۳ -۹۱۱) در هرات‌ ذكر كرده ‌و گفته ‌است كه‌ چندی ‌در مدرسه‌ سلطانیه ‌و خانقاه ‌اخلاصیه ‌آن‌ شهر تدریس‌ می‌كرد و هفته‌ای ‌یك ‌بار در مسجد جامع ‌هرات‌ به‌ موعظه‌ می‌ پرداخت‌. همچنین ‌در آن ‌ایام ‌منصب ‌حكومتی ‌داشت‌و از این‌رو خواجه‌ لقب ‌گرفت‌(خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲) ولی ‌پس ‌از فوت‌ سلطان ‌حسین ‌بایقرا در ۹۱۱، از فرزندان‌سلطان‌و محمدخان ‌شیبانی‌ معروف ‌به‌ شیبك‌ خان‌، فاتح‌ و حاكم‌ هرات‌، منصبی‌ نپذیرفت‌، هر چند با او مشورت‌می‌كردند (خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲).


درباره ‌مذهب‌ جمال‌الدین‌ اختلاف ‌نظر هست‌ ( د. ایرانیكا ، ذیل‌«دشتكی‌»). به ‌گفته ‌نورالله شوشتری‌(نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌، ج‌۱، ص‌۵۲۷، ۵۳۲؛ تهران ۱۳۵۴ ش‌)، خاندان‌ دشتكی ‌شیعه ‌بودند و تظاهرشان‌ به‌ مذهب ‌اهل‌ سنّت ‌صرفاً از باب‌ تقیه‌ بود؛ اما، خوانساری‌(خوانساری‌، ج‌۵، ص‌۱۹۲؛ خوانساری‌، ج‌۷، ص‌۱۷۷ـ ۱۷۸) بر آن‌است ‌كه ‌ایشان‌ در ابتدا گرایشهای ‌سنّی‌ داشتند، ولی‌ به‌ مرور تغییر مذهب ‌دادند تا جایی ‌كه ‌سیدعلی‌ خان‌ مدنی ‌شیرازی‌ (متوفی‌ ۱۱۲۰) از این ‌سلسله ‌به‌ مرتبه‌ ریاست‌ شیعه ‌امامیه ‌رسید. شواهد حاكی ‌از آن‌ است‌ كه‌ جمال ‌الدین ‌حسینی نیز، تا پیش ‌از فتح ‌هرات ‌به‌ دست ‌شاه‌ اسماعیل ‌اول ‌در ۹۱۶، به ‌مذهب ‌اهل ‌سنّت ‌گرایش‌ داشته‌ است‌، چنانكه ‌به ‌گفته‌ خواند میر، در زمان‌ حمله‌ محمدخان‌ شیبانی‌(كه‌از اهل‌ سنّت‌بود) به‌ هرات ‌در ۹۱۳ و تسلط‌ بر آن‌، جمال‌الدین‌ از جمله‌ بزرگان‌ شهر بود كه ‌به‌ استقبال ‌او رفت‌(خواند میر، ج‌۴، ص‌۳۷۴؛خواند میر، ج‌۴، ص۳۷۷)؛ اما، در ۹۱۶ كه‌ شاه ‌اسماعیل‌ سربازان ‌ازبك ‌راازهرات ‌بیرون‌ راند(میرزا بیگ‌بن ‌حسن ‌جنابدی‌، روضة‌الصفویه‌، ص‌۲۳۷ چاپ‌غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران‌۱۳۷۸ ش‌)، جمال‌الدین ‌به‌ اشاره ‌خواجه‌ مظفرالدین ‌بتكچی‌ استرآبادی‌، نماینده ‌شاه‌ اسماعیل ‌صفوی‌، به‌ قصد تحریض‌ مردم‌ به‌ پذیرش‌ مذهب‌ شیعه‌، خطبه‌ای ‌غرا در مناقب ‌و مفاخر امامان‌ شیعه‌ علیهم‌ السلام‌ ایراد كرد (خواندمیر، ج‌۴، ص‌۵۱۵؛ میرزا بیگ‌بن ‌حسن ‌جنابدی‌، روضة‌الصفویه‌، ص‌۲۴۵ ، چاپ‌غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران‌۱۳۷۸ ش‌ ). به ‌علاوه‌، بررسی ‌محتوای‌ كتابهای‌ جمال ‌الدین ‌حسینی‌ مؤید این ‌تغییر مذهب‌است‌. میرحامد حسین‌ هندی‌(میرحامد حسین‌، عبقات‌الانوار فی اثبات ‌امامة‌الائمة‌الاطهار ، ج‌۱، ص ۲۲۹ـ۲۳۲ ، چاپ‌غلام‌رضابن‌علی‌اكبر مولانا بروجردی‌، تعریب ‌هاشم ‌بن ‌محسن ‌امین‌عاملی‌، قم‌۱۴۱۶؛ علی ‌حسینی ‌میلانی‌، نفحات‌الازهار فی‌خلاصة ‌عبقات ‌الانوار،ج‌۸، ص‌ ۳۴۶، قم‌۱۳۸۴ ش‌ ) نیز جمال ‌الدین ‌را در زمره‌علمای ‌اهل ‌سنّت ‌و معتمد ایشان ‌شمرده ‌است‌؛ اما اینكه‌هم موافقان ‌و هم ‌مخالفان ‌درباره‌ شیعه ‌بودن ‌او به ‌گفته‌ها و نوشته‌هایش ‌استناد كرده‌اند (نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌، ج‌۱، ص‌۵۲۷ـ۵۲۸ت، هران ۱۳۵۴ ش‌ ؛ عبدالله بن‌عیسی‌افندی‌اصفهانی‌، ریاض ‌العلماء و حیاض‌ الفضلاء،ج‌۳، ص‌۳۱۵ـ ۳۱۶ ،چاپ ‌احمد حسینی‌، قم‌ ۱۴۰۱ ؛ خوانساری‌، ج‌۵، ص‌ـ۱۹۳)، ناشی‌از آن‌ است ‌كه ‌اهل‌ سنّت ‌در خراسانِ اواخر دوره‌ تیموری ‌و آغاز روزگار صفوی‌، به ‌تشیع ‌و به ‌ویژه‌ اظهار ارادت‌ به ‌امامان‌ شیعه ‌گرایش ‌یافته‌ بود، هر چند با همه‌ آموزه‌های ‌آن‌ موافقت ‌نداشت‌(رسول‌جعفریان‌، تاریخ‌تشیع‌در ایران‌از آغاز تا قرن ‌دهم ‌هجری‌، ج‌۲، ص‌۷۷۵، قم‌۱۳۷۵ ش‌). جمال‌الدین‌حسینی‌زاهد و پرهیزگار بود و از اوان‌ جوانی‌ وظایف ‌دینی ‌خود را به‌جای ‌می‌آورد (خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲). وی‌در اواخر عمر عزلت ‌گزید و یكسره‌ به عبادت‌ روی ‌آورد. (خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۵۹).


او در دوم ‌ربیع ‌الاول‌۹۲۷، در دوره‌ حكومت ‌امیرخان ‌موصلو در خراسان‌، وفات‌ یافت ‌و در مزار شیخ ‌صوفی ‌علی‌، در محلی‌ كه ‌خود تعیین‌ كرده‌ بود، به‌خاك ‌سپرده شد. (خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲ـ۳۳۳) با وجود تصریح ‌خواند میر (خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۳۲ـ۳۳۳) بر تاریخ‌ وفات ‌جمال‌الدین‌، دیگران ‌پس‌از وی‌(حاجی‌خلیفه‌، ج‌۱، ستون‌۹۲۲ـ۹۲۳؛ شمس ‌الدین ‌بن ‌خالد سامی‌، قاموس‌ الاعلام‌،ص‌۱۸۳۳ ، چاپ‌ مهران‌، استانبول‌ ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸ ) تاریخهای‌ گوناگونی ‌ذكر كرده‌اند كه‌ نادرست ‌به‌ نظر می‌رسد.


پسر جمال‌الدین‌، نسیم‌الدین‌محمد مشهور به‌ میرك‌ شاه‌، نیز عالم‌ به ‌علوم ‌دینی‌، از جمله‌ علم‌ حدیث‌، بود و پس ‌از مرگ‌ پدر برجای‌او نشست‌(خواندمیر، ج‌۴، ص‌۳۵۹). وی‌در حواشی ‌خود بر میزان‌الاعتدال‌ ذهبی‌(متوفی‌ ۷۴۸) اعتراضاتی ‌بر ذهبی‌ كرده‌، كه ‌نورالله شوشتری ( نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌،ج‌۱، ص‌۵۲۸ -۵۳۲ ، تهران ۱۳۵۴ ش‌) برخی ‌از آنها را گزارش‌ نموده‌ است‌.


جمال‌الدین ‌حسینی ‌آثاری ‌در تاریخ‌، حدیث ‌و تفسیر دارد. مهم ‌ترین ‌كتاب ‌او، روضة‌ الاحباب‌ فی‌سِیرالنبی‌ و الآل ‌و الاصحاب‌است‌(جمال‌الدین‌حسینی‌، ج‌۱، ص‌۴؛ خواندمیر، ج‌۴، ص ۳۵۹؛ برای‌ اطلاع‌ از نسخه‌های‌ خطی ‌این‌ كتاب‌ رجوع کنید به استوری‌ ، ج‌۱، بخش‌۱، ص‌ ۱۸۹ـ۱۹۱، بخش‌۲، ص‌۱۲۵۴ـ ۱۲۵۵) كه ‌آن‌ را به ‌خواهش ‌امیر علیشیر نوائی (متوفی‌۹۰۶)، وزیر سلطان‌ حسین ‌بایقرا، در سه ‌جلد به‌ فارسی‌ نگاشته‌(جمال ‌الدین‌ حسینی‌، ج‌۱، ص‌۳) و در سال‌۹۰۰ تألیف ‌آن ‌را به‌ پایان ‌رسانده‌ است‌(اته‌ ، ج‌۱، ستون‌۶۴). جلد اول ‌این ‌كتاب‌، حاوی ‌سیره ‌پیامبر اكرم‌، در سال‌۸۸۸ به پایان‌ رسیده ‌است‌(جمال‌الدین‌حسینی‌، ج‌۱، ص‌۵۰۸؛ اته‌، ج‌۱، ستون‌۶۴ـ۶۵). جلد دوم‌ و سوم‌ نیز مشتمل‌است‌ بر تاریخ‌ سه ‌خلیفه ‌نخستین‌، دوران‌خلافت ‌امام ‌علی‌ علیه‌ السلام‌، زندگانی ‌دیگر امامان‌ شیعه ‌و اصحاب ‌مشهور پیامبر (اته‌، ج‌۱، ستون‌۶۴ـ ۶۵، ۶۸). گویا مؤلف ‌ابتدا قصد داشته‌ جلد دوم ‌را به ‌اصحاب ‌پیامبر (مردان‌و زنان‌) و جلد سوم‌ را به تابعین‌ و اتباعِ تابعین ‌و مشاهیر ائمه‌ حدیث‌ اختصاص ‌دهد ( رجوع کنید به جمال‌الدین‌حسینی‌، ج‌۱، ص‌۴)، اما بعد منصرف ‌شده ‌است‌. دیگر آثار جمال‌الدین‌عبارت‌اند از: تحفة‌الاحبّاء فی‌ مناقب‌آل‌العبا ، كه‌آن‌را به‌ نام‌ خواجه ‌مظفرالدین‌ بتكچی ‌استرآبادی‌، در فضائل‌ پیامبر و علی ‌و فاطمه‌ علیهم‌ السلام‌ و دیگران ‌نگاشته‌(اته‌، ج‌۱، ستون‌۶۵) و چون ‌تشیع ‌در آن‌آشكار بوده‌، نسخه‌هایی ‌از آن‌ را نابود كرده‌اند (شوشتری‌، ج‌۱، ص‌۵۲۸)؛ اربعون‌ حدیثاً من‌ احادیث‌ سید المرسلین‌ فی‌مناقب‌امیرالمؤمنین‌ (حرّعاملی‌، قسم‌۲، ص‌۱۷۰؛ آقابزرگ‌ طهرانی‌، ج‌۱، ص‌۴۲۱؛ بروكلمان‌، > ذیل <، ج‌2، ص‌262)، كه‌ آن ‌را به‌ نام ‌شاه‌عبدالباقی‌، از شاهزادگان ‌تیموری ‌و وزیر امیر نجم ‌ثانی (متوفی‌918) و فرمانده ‌نیروهای ‌قزلباش‌ صفوی در هرات‌، نوشته‌است‌(افندی‌اصفهانی‌، ج‌3، ص‌318). آقابزرگ ‌طهرانی‌(ج‌2، ص‌480)، از ضمیمه‌ این ‌كتاب‌، رساله‌ اولاد امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام‌ و انسابهم‌ و احوالهم‌، در شرح ‌زندگانی ‌فرزندان ‌امام‌علی‌علیه‌السلام‌، نیز یاد كرده ‌است‌. اسماعیل‌ پاشا بغدادی‌(ج‌1، ستون‌664؛ نیزرجوع کنید به د. اسلام‌، چاپ‌اول‌، ذیل «جمال ‌الحسینی‌») كتابی ‌را در عروض‌ به ‌نام‌ تكمیل ‌الصناعة‌فی‌القوافی‌، اثر عطاءاللّه ‌بن ‌محمود بن‌ فضل‌اللّه‌حسینی‌ نیشابوری‌(متوفی‌919 در طوس‌)، به‌ جمال‌الدین ‌حسینی ‌نسبت ‌داده ‌كه ‌نادرست ‌است‌( رجوع کنید به آقابزرگ‌ طهرانی‌، ج‌4، ص‌419؛ احمد منزوی‌، ج‌3، ص‌2128).


خوانساری‌(ج‌۵، ص‌۱۹۳) شیوه ‌نگارش ‌این ‌كتاب ‌را بر گرفته‌ از معارج ‌النبوة‌ معین‌الدینِ جوینی‌ دانسته‌، جز اینكه‌ اندكی ‌رنگ ‌و بوی‌ صوفیانه ‌دارد. احمد بن‌ تاج‌ الدین ‌استرآبادی ‌در آثار احمدی‌ (ص‌۲۹، ۳۴۶) و حسین‌بن‌محمد دیار بكری‌(متوفی‌۹۶۶) در تاریخ ‌الخمیس ‌فی ‌احوال‌انفس‌نفیس‌ (ج‌۱، ص‌۳)، از این‌ كتاب ‌استفاده‌ كرده‌اند.



(۱) آقابزرگ‌طهرانی‌؛
(۲) احمدبن‌حسن‌استرآبادی‌، آثار احمدی‌: تاریخ‌زندگانی‌پیامبر اسلام‌و ائمّه‌اطهار علیهم‌السلام‌، چاپ‌میرهاشم‌محدث‌، تهران‌۱۳۷۴ ش‌؛
(۳) عبدالله بن‌عیسی‌افندی‌اصفهانی‌، ریاض ‌العلماء و حیاض‌ الفضلاء، چاپ ‌احمد حسینی‌، قم‌ ۱۴۰۱ـ؛
(۴) اسماعیل ‌بغدادی‌، هدیة ‌العارفین‌، ج‌۱، در حاجی‌خلیفه‌، ج‌۵؛
(۵) رسول‌جعفریان‌، تاریخ‌تشیع‌در ایران‌از آغاز تا قرن ‌دهم ‌هجری‌، ج‌۲، قم‌۱۳۷۵ ش‌؛
(۶) عطاءالدین‌بن‌فضل‌الله جمال‌الدین‌حسینی‌، روضة ‌الاحباب‌ فی ‌سیر النبی ‌و الا´ل ‌و الاصحاب‌، چاپ‌سنگی‌لاهور ۱۳۱۰، چاپ‌افست‌مهاباد ؛
(۷) میرزا بیگ‌بن ‌حسن ‌جنابدی‌، روضة‌الصفویه‌، چاپ‌غلامرضا طباطبایی‌مجد، تهران‌۱۳۷۸ ش‌؛
(۸) حاجی‌خلیفه‌؛
(۹) محمدبن‌حسن‌حرّعاملی‌، امل‌الآمل‌، چاپ‌احمد حسینی‌، بغداد )۱۹۶۵(، چاپ‌افست‌قم‌۱۳۶۲ ش‌؛
(۱۰) علی ‌حسینی ‌میلانی‌، نفحات‌الازهار فی‌خلاصة ‌عبقات ‌الانوار، قم‌۱۳۸۴ ش‌؛
(۱۱) خواندمیر؛
(۱۲) خوانساری‌؛
(۱۳) حسین‌بن‌محمد دیاربكری‌، تاریخ ‌الخمیس‌ فی‌احوال ‌انفس‌ نفیس‌، ) قاهره ( ۱۲۸۳/ ۱۸۶۶، چاپ‌افست‌بیروت‌ ) بی‌تا.]؛
(۱۴) احمد رفعت‌، لغات ‌تاریخیه ‌و جغرافیه‌، استانبول ۱۲۹۹ـ۱۳۰۰؛
(۱۵) شمس ‌الدین ‌بن ‌خالد سامی‌، قاموس‌ الاعلام‌، چاپ‌ مهران‌، استانبول‌ ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸؛
(۱۶) نورالله بن‌شریف‌الدین‌شوشتری‌، مجالس‌ المؤمنین‌، تهران ۱۳۵۴ ش‌؛
(۱۷) حسن‌بن‌ حسن‌فسائی‌، فارسنامه‌ناصری‌، چاپ‌منصور رستگار فسائی‌، تهران ۱۳۶۷ ش‌؛
(۱۸) علی‌خان‌بن‌احمد مدنی‌، رحلة‌ابن‌معصوم‌المدنی‌، او، سلوة‌الغریب‌و اسوة‌الاریب‌، چاپ ‌شاكر هادی ‌شكر، بیروت‌۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۱۹) احمد منزوی‌؛
(۲۰) میرحامد حسین‌، عبقات‌الانوار فی اثبات ‌امامة‌الائمة‌الاطهار ، ج‌۱، چاپ‌غلام‌رضابن‌علی‌اكبر مولانا بروجردی‌، تعریب ‌هاشم ‌بن ‌محسن ‌امین‌عاملی‌، قم‌۱۴۱۶



جعبه ابزار