عظم(به کسرعین و فتح ظا)(مفردات قران)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عِظَم: (بر وزن عنب) بزرگى. خلاف
صغر. جمع آن
عظام است.راغب گويد: اصل آن از «كَبِرَ عَظْمُهُ» (استخوانش بزرگ شد) است سپس بطور استعاره بهر بزرگ گفته شد
محسوس باشد يا
معقول، عين باشد يا معنى.
۱-وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ
هر كه محترمات خدا را تعظيم كند و بزرگ و محترم بدارد آن براى او پيش خدايش بهتر است.
۲-وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً
يُعْظِمْ از باب افعال است يعنى مزد او را بزرگ ميگرداند.
عظيم: بزرگ. خواه محسوس باشد مثل فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ
. وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ
و خواه معقول و معنوى نحو وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ
عظيم: از اسماء حسنى است وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُ الْعَظِيمُ
مراد از آن قهرا عظمت واقعى و معنوى است نه مثل عظمت جسم. عظيم را عظيم الشأن و پادشاه معنى كردهاند ولى ظهور كلمه در عظمت معنوى است. مثل محيط و قادر بودن.
اين كلمه در قرآن مجيد شش بار وصف ذات بارى تعالى آمده است يكى آيه فوق ايضا وَ هُوَ الْعَلِيُ الْعَظِيمُ
و آیه إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ
و آیه فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
.
ايضا در وصف افعال خدا آمده است مثل ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ.
همچنين در وصف: عذاب، اجر فوز، عرش، كرب، كيد زنان و غيره بكار رفته است.
قاموس قران ،سیدعلی اکبر،قرشی،جلد۵،صفحه۱۷و۱۸.