فرض (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فَرْض (به فتح فاء و سکون راء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای بريدن و تعيين است. موارد زيادى از آن در «
نهج البلاغه» آمده است.
فَرْض بریدن و تعيين است.
ابن اثیر در
نهایه گويد: اصل
فَرْض به معنى بریدن است.
فیومی در
مصباح تقدير و اندازهگيرى معنى میكند.
واجب يك نوع بريدن و تعيين و اندازهگيرى است.
حضرت امیرالمومنبن (علیهالسلام) در حكمتی چنین میفرمایند:
«فَإِنَّ اللهَ سبحانه قد فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» «
خداوند بر اعضاء تو فريضههائى را معين و واجب كرده كه با آن جوارح يا فريضهها بر تو
حجت خواهد آورد.»
(شرحهای خطبه:
)
همچنین فرموده اند:
«إِنَّ اللهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ» «خداوند بر
امامان عادل واجب كرده كه خود را با اشخاص ضعيف همطراز گيرند»
(شرحهای خطبه:
)
در خطبه ای در مورد
احکام شرعی میفرمایند:
«الاَْيَّامِ الْمَفْرُوضَاتِ» «روزهاى معيّن شده»
(شرحهای خطبه:
)
از این ماده چندین مورد در «نهج» آمده است.
•
بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله « فرض »، ج۲، ص۸۱۱.