• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فقه1

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
[۱] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۳۵.

۱. سید محمد مهدی طباطبایی (متوفای ۱۲۱۲ هـ) معروف به بحر العلوم؛
۲. شیخ جعفر کاشف الغطاء (متوفای ۱۲۲۷ هـ)؛
۳. سید علی طباطبایی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) معروف به صاحب ریاض؛
۴. میرزا ابوالقاسم قمی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) مشهور به میرزای قمی؛
۵. احمد بن محمد مهدی نراقی (متوفای ۱۲۴۵ هـ)؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی، (متوفای ۱۲۵۴ یا ۱۲۶۰ هـ) مشهور به صاحب فصول؛
۷. شیخ محمدحسن اصفهانی (متوفای ۱۲۶۶ هـ) مشهور به صاحب جواهر.
اوج شکوفایی مکتب اجتهادی را پس از آن، در فعالیت‌های نابغه یگانه، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (متوفای ۱۲۸۱ هـ) می‌یابیم.
[۲] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۶۹.
[۳] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۹.
[۴] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۲۴۶.
ایشان با تاییدات الهی و عنایات ائمه اطهار ـ (علیهم‌السّلام) ـ، تحول عظیمی را در تفکر فقهی و مبانی اصولی آن پایه‌گذاری کرد که از آن زمان تاکنون بی‌نظیر بوده است.
شیخ انصاری با استدلال‌های عمیق و‌اندیشه والای خود به سرعت به جذب و پرورش انسانهای مستعدی پرداخت که پس از او پرچم فقاهت اجتهادی را در دست گرفتند و فقه شیعی بر دوش آنان به بالیدن خود ادامه داد.
[۵] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۵۸ به بعد.
مرحوم شیخ آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت. از مشهورترین آنها که هم اکنون نیز از کتب اصلی حوزه‌های علمیه است، فرائد‌الاصول مشهور به رسائل، در اصول فقه و مکاسب در فقه است. این دو کتاب، معرّف دقت نظر و جَوَلان عظیم فکری مرحوم شیخ است. عظمت علمی این دو اثر، دانشمندان و فقهاء و عالمان پس از او را بر آن داشت که بر شرح و توضیح این دوائر جاویدان بپردازند. این دو کتاب بزرگ در حقیقت موتور محرکة حرکت پرخروش علمی پس از اوست. این نابغة فقه، با نظرات و آراء و دقت‌های بی‌بدیل و ابتکاری خود، تحولی شگرف را در فقه و اصول فقه شیعه پدید آورد که امواج آن هنوز هم کرانه‌های این علوم را در می‌نوردد.
" name="
بزرگترین فقیهان این نهضت علمی عبارتند از:
[۶] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۳۵.

۱. سید محمد مهدی طباطبایی (متوفای ۱۲۱۲ هـ) معروف به بحر العلوم؛
۲. شیخ جعفر کاشف الغطاء (متوفای ۱۲۲۷ هـ)؛
۳. سید علی طباطبایی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) معروف به صاحب ریاض؛
۴. میرزا ابوالقاسم قمی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) مشهور به میرزای قمی؛
۵. احمد بن محمد مهدی نراقی (متوفای ۱۲۴۵ هـ)؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی، (متوفای ۱۲۵۴ یا ۱۲۶۰ هـ) مشهور به صاحب فصول؛
۷. شیخ محمدحسن اصفهانی (متوفای ۱۲۶۶ هـ) مشهور به صاحب جواهر.
اوج شکوفایی مکتب اجتهادی را پس از آن، در فعالیت‌های نابغه یگانه، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (متوفای ۱۲۸۱ هـ) می‌یابیم.
[۷] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۶۹.
[۸] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۹.
[۹] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۲۴۶.
ایشان با تاییدات الهی و عنایات ائمه اطهار ـ (علیهم‌السّلام) ـ، تحول عظیمی را در تفکر فقهی و مبانی اصولی آن پایه‌گذاری کرد که از آن زمان تاکنون بی‌نظیر بوده است.
شیخ انصاری با استدلال‌های عمیق و‌اندیشه والای خود به سرعت به جذب و پرورش انسانهای مستعدی پرداخت که پس از او پرچم فقاهت اجتهادی را در دست گرفتند و فقه شیعی بر دوش آنان به بالیدن خود ادامه داد.
[۱۰] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۵۸ به بعد.
مرحوم شیخ آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت. از مشهورترین آنها که هم اکنون نیز از کتب اصلی حوزه‌های علمیه است، فرائد‌الاصول مشهور به رسائل، در اصول فقه و مکاسب در فقه است. این دو کتاب، معرّف دقت نظر و جَوَلان عظیم فکری مرحوم شیخ است. عظمت علمی این دو اثر، دانشمندان و فقهاء و عالمان پس از او را بر آن داشت که بر شرح و توضیح این دوائر جاویدان بپردازند. این دو کتاب بزرگ در حقیقت موتور محرکة حرکت پرخروش علمی پس از اوست. این نابغة فقه، با نظرات و آراء و دقت‌های بی‌بدیل و ابتکاری خود، تحولی شگرف را در فقه و اصول فقه شیعه پدید آورد که امواج آن هنوز هم کرانه‌های این علوم را در می‌نوردد.
" title="
بزرگترین فقیهان این نهضت علمی عبارتند از:
[۱۱] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۳۵.

۱. سید محمد مهدی طباطبایی (متوفای ۱۲۱۲ هـ) معروف به بحر العلوم؛
۲. شیخ جعفر کاشف الغطاء (متوفای ۱۲۲۷ هـ)؛
۳. سید علی طباطبایی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) معروف به صاحب ریاض؛
۴. میرزا ابوالقاسم قمی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) مشهور به میرزای قمی؛
۵. احمد بن محمد مهدی نراقی (متوفای ۱۲۴۵ هـ)؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی، (متوفای ۱۲۵۴ یا ۱۲۶۰ هـ) مشهور به صاحب فصول؛
۷. شیخ محمدحسن اصفهانی (متوفای ۱۲۶۶ هـ) مشهور به صاحب جواهر.
اوج شکوفایی مکتب اجتهادی را پس از آن، در فعالیت‌های نابغه یگانه، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (متوفای ۱۲۸۱ هـ) می‌یابیم.
[۱۲] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۶۹.
[۱۳] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۹.
[۱۴] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۲۴۶.
ایشان با تاییدات الهی و عنایات ائمه اطهار ـ (علیهم‌السّلام) ـ، تحول عظیمی را در تفکر فقهی و مبانی اصولی آن پایه‌گذاری کرد که از آن زمان تاکنون بی‌نظیر بوده است.
شیخ انصاری با استدلال‌های عمیق و‌اندیشه والای خود به سرعت به جذب و پرورش انسانهای مستعدی پرداخت که پس از او پرچم فقاهت اجتهادی را در دست گرفتند و فقه شیعی بر دوش آنان به بالیدن خود ادامه داد.
[۱۵] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۵۸ به بعد.
مرحوم شیخ آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت. از مشهورترین آنها که هم اکنون نیز از کتب اصلی حوزه‌های علمیه است، فرائد‌الاصول مشهور به رسائل، در اصول فقه و مکاسب در فقه است. این دو کتاب، معرّف دقت نظر و جَوَلان عظیم فکری مرحوم شیخ است. عظمت علمی این دو اثر، دانشمندان و فقهاء و عالمان پس از او را بر آن داشت که بر شرح و توضیح این دوائر جاویدان بپردازند. این دو کتاب بزرگ در حقیقت موتور محرکة حرکت پرخروش علمی پس از اوست. این نابغة فقه، با نظرات و آراء و دقت‌های بی‌بدیل و ابتکاری خود، تحولی شگرف را در فقه و اصول فقه شیعه پدید آورد که امواج آن هنوز هم کرانه‌های این علوم را در می‌نوردد.
" >۲ -
بزرگترین فقیهان این نهضت علمی عبارتند از:
[۱۶] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۳۵.

۱. سید محمد مهدی طباطبایی (متوفای ۱۲۱۲ هـ) معروف به بحر العلوم؛
۲. شیخ جعفر کاشف الغطاء (متوفای ۱۲۲۷ هـ)؛
۳. سید علی طباطبایی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) معروف به صاحب ریاض؛
۴. میرزا ابوالقاسم قمی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) مشهور به میرزای قمی؛
۵. احمد بن محمد مهدی نراقی (متوفای ۱۲۴۵ هـ)؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی، (متوفای ۱۲۵۴ یا ۱۲۶۰ هـ) مشهور به صاحب فصول؛
۷. شیخ محمدحسن اصفهانی (متوفای ۱۲۶۶ هـ) مشهور به صاحب جواهر.
اوج شکوفایی مکتب اجتهادی را پس از آن، در فعالیت‌های نابغه یگانه، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (متوفای ۱۲۸۱ هـ) می‌یابیم.
[۱۷] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۶۹.
[۱۸] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۹.
[۱۹] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۲۴۶.
ایشان با تاییدات الهی و عنایات ائمه اطهار ـ (علیهم‌السّلام) ـ، تحول عظیمی را در تفکر فقهی و مبانی اصولی آن پایه‌گذاری کرد که از آن زمان تاکنون بی‌نظیر بوده است.
شیخ انصاری با استدلال‌های عمیق و‌اندیشه والای خود به سرعت به جذب و پرورش انسانهای مستعدی پرداخت که پس از او پرچم فقاهت اجتهادی را در دست گرفتند و فقه شیعی بر دوش آنان به بالیدن خود ادامه داد.
[۲۰] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۵۸ به بعد.
مرحوم شیخ آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت. از مشهورترین آنها که هم اکنون نیز از کتب اصلی حوزه‌های علمیه است، فرائد‌الاصول مشهور به رسائل، در اصول فقه و مکاسب در فقه است. این دو کتاب، معرّف دقت نظر و جَوَلان عظیم فکری مرحوم شیخ است. عظمت علمی این دو اثر، دانشمندان و فقهاء و عالمان پس از او را بر آن داشت که بر شرح و توضیح این دوائر جاویدان بپردازند. این دو کتاب بزرگ در حقیقت موتور محرکة حرکت پرخروش علمی پس از اوست. این نابغة فقه، با نظرات و آراء و دقت‌های بی‌بدیل و ابتکاری خود، تحولی شگرف را در فقه و اصول فقه شیعه پدید آورد که امواج آن هنوز هم کرانه‌های این علوم را در می‌نوردد.

[۲۱] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۷۸ به بعد.

۱. محمد حسن شیرازی (متوفای ۱۳۱۲ هـ) معروف به میرزای شیرازی بزرگ؛
۲. محمد کاظم خراسانی (متوفای ۱۳۲۹ هـ) معروف به آخوند؛
۳. سید محمدکاظم یزدی (متوفای ۱۳۳۷ هـ)؛
۴. میرزا محمد حسین نائینی (متوفای ۱۳۵۵ هـ)؛
۵. شیخ عبدالکریم حائری (متوفای ۱۳۵۵ ش)، از فقهای برجسته شیعه است، و به عنوان مؤسسه حوزه علمیه قم شناخته می‌شود؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۷. آقا ضیاء الدین عراقی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۸. سید ابوالحسن اصفهانی (متوفای ۱۳۶۵ هـ)؛
۹. حاج آقا حسین بروجردی (متوفای ۱۳۸۰ هـ)؛
۱۰. سید محسن حکیم (متوفای ۱۳۹۰ هـ)؛
۱۱. سید ابوالقاسم خویی (متوفای ۱۴۱۳ هـ)، آثار علمی او هم اینک در حوزه‌های معتبر علمی شیعه مورد مدّاقه و بحث و نقد قرار می‌گیرد. او از یگانه مجتهدانی است که با آراء متقن خود، نوعی مبناسازی علمی را در فقه و اصول و رجال پایه‌گذاری کرد.
۱۲. روح الله خمینی (متوفای ۱۴۰۹ هـ، ۱۳۶۸ ش)، شخصیت عظیمی که احیاءگر اسلام در قرن ۱۴ هجری است. مجاهدات دامنه‌دار، طولانی و خالصانه، او را به رهبر بلامنازع مسلمین جهان مبدل ساخت. تالیفات ایشان هم اکنون مورد مراجعه‌اندیشمندان در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها است.
" name="
چند تن از بزرگترین فقیهان پس از او عبارتند از:
[۲۲] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۷۸ به بعد.

۱. محمد حسن شیرازی (متوفای ۱۳۱۲ هـ) معروف به میرزای شیرازی بزرگ؛
۲. محمد کاظم خراسانی (متوفای ۱۳۲۹ هـ) معروف به آخوند؛
۳. سید محمدکاظم یزدی (متوفای ۱۳۳۷ هـ)؛
۴. میرزا محمد حسین نائینی (متوفای ۱۳۵۵ هـ)؛
۵. شیخ عبدالکریم حائری (متوفای ۱۳۵۵ ش)، از فقهای برجسته شیعه است، و به عنوان مؤسسه حوزه علمیه قم شناخته می‌شود؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۷. آقا ضیاء الدین عراقی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۸. سید ابوالحسن اصفهانی (متوفای ۱۳۶۵ هـ)؛
۹. حاج آقا حسین بروجردی (متوفای ۱۳۸۰ هـ)؛
۱۰. سید محسن حکیم (متوفای ۱۳۹۰ هـ)؛
۱۱. سید ابوالقاسم خویی (متوفای ۱۴۱۳ هـ)، آثار علمی او هم اینک در حوزه‌های معتبر علمی شیعه مورد مدّاقه و بحث و نقد قرار می‌گیرد. او از یگانه مجتهدانی است که با آراء متقن خود، نوعی مبناسازی علمی را در فقه و اصول و رجال پایه‌گذاری کرد.
۱۲. روح الله خمینی (متوفای ۱۴۰۹ هـ، ۱۳۶۸ ش)، شخصیت عظیمی که احیاءگر اسلام در قرن ۱۴ هجری است. مجاهدات دامنه‌دار، طولانی و خالصانه، او را به رهبر بلامنازع مسلمین جهان مبدل ساخت. تالیفات ایشان هم اکنون مورد مراجعه‌اندیشمندان در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها است.
" title="
چند تن از بزرگترین فقیهان پس از او عبارتند از:
[۲۳] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۷۸ به بعد.

۱. محمد حسن شیرازی (متوفای ۱۳۱۲ هـ) معروف به میرزای شیرازی بزرگ؛
۲. محمد کاظم خراسانی (متوفای ۱۳۲۹ هـ) معروف به آخوند؛
۳. سید محمدکاظم یزدی (متوفای ۱۳۳۷ هـ)؛
۴. میرزا محمد حسین نائینی (متوفای ۱۳۵۵ هـ)؛
۵. شیخ عبدالکریم حائری (متوفای ۱۳۵۵ ش)، از فقهای برجسته شیعه است، و به عنوان مؤسسه حوزه علمیه قم شناخته می‌شود؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۷. آقا ضیاء الدین عراقی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۸. سید ابوالحسن اصفهانی (متوفای ۱۳۶۵ هـ)؛
۹. حاج آقا حسین بروجردی (متوفای ۱۳۸۰ هـ)؛
۱۰. سید محسن حکیم (متوفای ۱۳۹۰ هـ)؛
۱۱. سید ابوالقاسم خویی (متوفای ۱۴۱۳ هـ)، آثار علمی او هم اینک در حوزه‌های معتبر علمی شیعه مورد مدّاقه و بحث و نقد قرار می‌گیرد. او از یگانه مجتهدانی است که با آراء متقن خود، نوعی مبناسازی علمی را در فقه و اصول و رجال پایه‌گذاری کرد.
۱۲. روح الله خمینی (متوفای ۱۴۰۹ هـ، ۱۳۶۸ ش)، شخصیت عظیمی که احیاءگر اسلام در قرن ۱۴ هجری است. مجاهدات دامنه‌دار، طولانی و خالصانه، او را به رهبر بلامنازع مسلمین جهان مبدل ساخت. تالیفات ایشان هم اکنون مورد مراجعه‌اندیشمندان در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها است.
" >۳ -
چند تن از بزرگترین فقیهان پس از او عبارتند از:
[۲۴] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۷۸ به بعد.

۱. محمد حسن شیرازی (متوفای ۱۳۱۲ هـ) معروف به میرزای شیرازی بزرگ؛
۲. محمد کاظم خراسانی (متوفای ۱۳۲۹ هـ) معروف به آخوند؛
۳. سید محمدکاظم یزدی (متوفای ۱۳۳۷ هـ)؛
۴. میرزا محمد حسین نائینی (متوفای ۱۳۵۵ هـ)؛
۵. شیخ عبدالکریم حائری (متوفای ۱۳۵۵ ش)، از فقهای برجسته شیعه است، و به عنوان مؤسسه حوزه علمیه قم شناخته می‌شود؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۷. آقا ضیاء الدین عراقی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۸. سید ابوالحسن اصفهانی (متوفای ۱۳۶۵ هـ)؛
۹. حاج آقا حسین بروجردی (متوفای ۱۳۸۰ هـ)؛
۱۰. سید محسن حکیم (متوفای ۱۳۹۰ هـ)؛
۱۱. سید ابوالقاسم خویی (متوفای ۱۴۱۳ هـ)، آثار علمی او هم اینک در حوزه‌های معتبر علمی شیعه مورد مدّاقه و بحث و نقد قرار می‌گیرد. او از یگانه مجتهدانی است که با آراء متقن خود، نوعی مبناسازی علمی را در فقه و اصول و رجال پایه‌گذاری کرد.
۱۲. روح الله خمینی (متوفای ۱۴۰۹ هـ، ۱۳۶۸ ش)، شخصیت عظیمی که احیاءگر اسلام در قرن ۱۴ هجری است. مجاهدات دامنه‌دار، طولانی و خالصانه، او را به رهبر بلامنازع مسلمین جهان مبدل ساخت. تالیفات ایشان هم اکنون مورد مراجعه‌اندیشمندان در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها است.

[۲۵] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۲.
[۲۶] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۸.
[۲۷] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۱۹۷-۱۹۸.
[۲۸] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۲۱۱.
[۲۹] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۱۰.

منشا این گستردگی را در این می‌توان یافت که قوانین اسلامی به نژاد یا قبیله خاص و به زمان یا مکان محدودی اختصاص ندارد، بلکه با توجه به نیازهای بشر و برای همه زمانها و مکانها و با توجه به مصلحت‌هایی که برای سعادت هر دو جهان وجود دارد، وضع گشته است.
[۳۰] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۹.

" name="
علم فقه از آغاز ظهور و گسترش اسلام و تعالیم آن، از نخستین علومی بوده که مورد توجه‌اندیشمندان قرار گرفته است. فقه اسلامی به مرور زمان دامن خود را گسترده‌تر کرد و موضوعات مختلفی را در حیطة مباحث علمی خود گرفت و به تدریج از وسیعترین علوم اسلامی گردید که همواره مورد تحصیل و تدریس بوده است. با تلاش و نبوغ فقیهانی یگانه، تالیفات فوق العاده زیاد و ارزنده‌ای نگاشته شده این آثار زمینه‌های گوناگون حقوق اساسی، حقوق مدنی، حقوق خانواده، حقوق جزایی، اداری، سیاسی و... مسائل شخصی مثل عبادات را شامل می‌شود.
[۳۱] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۲.
[۳۲] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۸.
[۳۳] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۱۹۷-۱۹۸.
[۳۴] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۲۱۱.
[۳۵] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۱۰.

منشا این گستردگی را در این می‌توان یافت که قوانین اسلامی به نژاد یا قبیله خاص و به زمان یا مکان محدودی اختصاص ندارد، بلکه با توجه به نیازهای بشر و برای همه زمانها و مکانها و با توجه به مصلحت‌هایی که برای سعادت هر دو جهان وجود دارد، وضع گشته است.
[۳۶] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۹.

" title="
علم فقه از آغاز ظهور و گسترش اسلام و تعالیم آن، از نخستین علومی بوده که مورد توجه‌اندیشمندان قرار گرفته است. فقه اسلامی به مرور زمان دامن خود را گسترده‌تر کرد و موضوعات مختلفی را در حیطة مباحث علمی خود گرفت و به تدریج از وسیعترین علوم اسلامی گردید که همواره مورد تحصیل و تدریس بوده است. با تلاش و نبوغ فقیهانی یگانه، تالیفات فوق العاده زیاد و ارزنده‌ای نگاشته شده این آثار زمینه‌های گوناگون حقوق اساسی، حقوق مدنی، حقوق خانواده، حقوق جزایی، اداری، سیاسی و... مسائل شخصی مثل عبادات را شامل می‌شود.
[۳۷] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۲.
[۳۸] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۸.
[۳۹] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۱۹۷-۱۹۸.
[۴۰] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۲۱۱.
[۴۱] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۱۰.

منشا این گستردگی را در این می‌توان یافت که قوانین اسلامی به نژاد یا قبیله خاص و به زمان یا مکان محدودی اختصاص ندارد، بلکه با توجه به نیازهای بشر و برای همه زمانها و مکانها و با توجه به مصلحت‌هایی که برای سعادت هر دو جهان وجود دارد، وضع گشته است.
[۴۲] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۹.

" >۴ -
علم فقه از آغاز ظهور و گسترش اسلام و تعالیم آن، از نخستین علومی بوده که مورد توجه‌اندیشمندان قرار گرفته است. فقه اسلامی به مرور زمان دامن خود را گسترده‌تر کرد و موضوعات مختلفی را در حیطة مباحث علمی خود گرفت و به تدریج از وسیعترین علوم اسلامی گردید که همواره مورد تحصیل و تدریس بوده است. با تلاش و نبوغ فقیهانی یگانه، تالیفات فوق العاده زیاد و ارزنده‌ای نگاشته شده این آثار زمینه‌های گوناگون حقوق اساسی، حقوق مدنی، حقوق خانواده، حقوق جزایی، اداری، سیاسی و... مسائل شخصی مثل عبادات را شامل می‌شود.
[۴۳] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۲.
[۴۴] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۸.
[۴۵] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۱۹۷-۱۹۸.
[۴۶] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۲۱۱.
[۴۷] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۱۰.

منشا این گستردگی را در این می‌توان یافت که قوانین اسلامی به نژاد یا قبیله خاص و به زمان یا مکان محدودی اختصاص ندارد، بلکه با توجه به نیازهای بشر و برای همه زمانها و مکانها و با توجه به مصلحت‌هایی که برای سعادت هر دو جهان وجود دارد، وضع گشته است.
[۴۸] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۹.


[۴۹]موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۱۷.
[۵۰] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش ص۷.
[۵۱] شهابی، ‌محمود، ادوار فقه، چ پنجم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۰.
[۵۲] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۷.
[۵۳] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۳.

" name="
فقه به معنای مطلق فهم و ادراک و دانش، علم به چیزی، درک و فهم آن چیز، دانستن، فهمیدن؛ فهم دقیق چیزی؛ درک اشیاء مخفی، فهم اشیاء دقیق؛ درک منظور و هدف گوینده؛ فهم دقیق مسائل نظری؛ جودت ذهن و سرعت انتقال؛ پی بردن از معلومات حاضر به معلومات غایب به کار رفته است.
[۵۴] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۱۷.
[۵۵] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش ص۷.
[۵۶] شهابی، ‌محمود، ادوار فقه، چ پنجم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۰.
[۵۷] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۷.
[۵۸] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۳.

" title="
فقه به معنای مطلق فهم و ادراک و دانش، علم به چیزی، درک و فهم آن چیز، دانستن، فهمیدن؛ فهم دقیق چیزی؛ درک اشیاء مخفی، فهم اشیاء دقیق؛ درک منظور و هدف گوینده؛ فهم دقیق مسائل نظری؛ جودت ذهن و سرعت انتقال؛ پی بردن از معلومات حاضر به معلومات غایب به کار رفته است.
[۵۹] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۱۷.
[۶۰] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش ص۷.
[۶۱] شهابی، ‌محمود، ادوار فقه، چ پنجم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۰.
[۶۲] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۷.
[۶۳] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۳.

" >۵ -
فقه به معنای مطلق فهم و ادراک و دانش، علم به چیزی، درک و فهم آن چیز، دانستن، فهمیدن؛ فهم دقیق چیزی؛ درک اشیاء مخفی، فهم اشیاء دقیق؛ درک منظور و هدف گوینده؛ فهم دقیق مسائل نظری؛ جودت ذهن و سرعت انتقال؛ پی بردن از معلومات حاضر به معلومات غایب به کار رفته است.
[۶۴] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۱۷.
[۶۵] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش ص۷.
[۶۶] شهابی، ‌محمود، ادوار فقه، چ پنجم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۰.
[۶۷] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۷.
[۶۸] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۳.


[۶۹]اسراء/سوره۱۷، آیه۴۴.    
۲. مطلق فهم و درک: «قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ»؛ گفتند‌ای شعیب بسیاری از آنچه می‌گویی در نمی‌یابیم.
«فقه» در روایات و در بعضی آیات قرآنی، به معنای «بصیرت در دین» به کار رفته است. به عنوان مثال:
۱. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ»؛ چرا از هر فرقه‌ای از آنان گروهی رهسپار نشوند که دین پژوهی کنند.
۲. پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: «ما عُبِداللهُ بِشَیءٍ اَفضَلَ من فقهٍ فی دینه؛ خداوند به چیزی برتر از بصیرت یافتن در دین او عبادت و پرستش نشده است.»
[۷۲] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار ائمة الاطهار، چ چهارم، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲ ش، ج۱، ص۲۱۳، ح ۸.

" name="
در قرآن کریم نیز از کلمه فقه و مشتقات آن، کم و بیش همین معانی لغوی اراده شده است. برای مثال به ذکر دو مورد اکتفا می‌کنیم:
۱. فهم چیزهای دقیق یا مخفی: «وَ اِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ اِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»؛ و هیچ چیز نیست مگر آنکه شاکرانه او را تسبیح می‌گوید ولی شما تسبیح آنان را در نمی‌یابید.
۲. مطلق فهم و درک: «قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ»؛ گفتند‌ای شعیب بسیاری از آنچه می‌گویی در نمی‌یابیم.
«فقه» در روایات و در بعضی آیات قرآنی، به معنای «بصیرت در دین» به کار رفته است. به عنوان مثال:
۱. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ»؛ چرا از هر فرقه‌ای از آنان گروهی رهسپار نشوند که دین پژوهی کنند.
۲. پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: «ما عُبِداللهُ بِشَیءٍ اَفضَلَ من فقهٍ فی دینه؛ خداوند به چیزی برتر از بصیرت یافتن در دین او عبادت و پرستش نشده است.»
[۷۶] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار ائمة الاطهار، چ چهارم، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲ ش، ج۱، ص۲۱۳، ح ۸.

" title="
در قرآن کریم نیز از کلمه فقه و مشتقات آن، کم و بیش همین معانی لغوی اراده شده است. برای مثال به ذکر دو مورد اکتفا می‌کنیم:
۱. فهم چیزهای دقیق یا مخفی: «وَ اِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ اِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»؛ و هیچ چیز نیست مگر آنکه شاکرانه او را تسبیح می‌گوید ولی شما تسبیح آنان را در نمی‌یابید.
۲. مطلق فهم و درک: «قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ»؛ گفتند‌ای شعیب بسیاری از آنچه می‌گویی در نمی‌یابیم.
«فقه» در روایات و در بعضی آیات قرآنی، به معنای «بصیرت در دین» به کار رفته است. به عنوان مثال:
۱. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ»؛ چرا از هر فرقه‌ای از آنان گروهی رهسپار نشوند که دین پژوهی کنند.
۲. پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: «ما عُبِداللهُ بِشَیءٍ اَفضَلَ من فقهٍ فی دینه؛ خداوند به چیزی برتر از بصیرت یافتن در دین او عبادت و پرستش نشده است.»
[۸۰] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار ائمة الاطهار، چ چهارم، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲ ش، ج۱، ص۲۱۳، ح ۸.

" >۶ -
در قرآن کریم نیز از کلمه فقه و مشتقات آن، کم و بیش همین معانی لغوی اراده شده است. برای مثال به ذکر دو مورد اکتفا می‌کنیم:
۱. فهم چیزهای دقیق یا مخفی: «وَ اِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ اِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»؛ و هیچ چیز نیست مگر آنکه شاکرانه او را تسبیح می‌گوید ولی شما تسبیح آنان را در نمی‌یابید.
۲. مطلق فهم و درک: «قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ»؛ گفتند‌ای شعیب بسیاری از آنچه می‌گویی در نمی‌یابیم.
«فقه» در روایات و در بعضی آیات قرآنی، به معنای «بصیرت در دین» به کار رفته است. به عنوان مثال:
۱. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ»؛ چرا از هر فرقه‌ای از آنان گروهی رهسپار نشوند که دین پژوهی کنند.
۲. پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: «ما عُبِداللهُ بِشَیءٍ اَفضَلَ من فقهٍ فی دینه؛ خداوند به چیزی برتر از بصیرت یافتن در دین او عبادت و پرستش نشده است.»
[۸۴] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار ائمة الاطهار، چ چهارم، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲ ش، ج۱، ص۲۱۳، ح ۸.


[۸۵]مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۴. هر حکم، مشخص کننده وظیفه‌ای است که خداوند متعال در مورد هر یک از کارهای بندگانش، از آنها انتظار دارد. هدف این احکام، این است که انسان عمل خاصی را در خارج انجام دهد یا ترک کند یا اینکه نسبت به ترک یا انجام آن مخیّر باشد. و منظور از «علم فقه» علم یافتن به احکام شرعی است از راه‌های اثبات کنندة آن.
[۸۶] جمال الدین حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، قم: موسسه النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ ش، ص۲۶.
به عبارت دیگر، فقه، دانستن احکام شریعت است از راه استدلال و برهان.
[۸۷] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۷.

" name="
فقه در اصطلاح فقیهان و‌اندیشمندان دین: در شریعت اسلام، هر قانون الهی، «حکم» نامیده می‌شود.
[۸۸] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۴.
هر حکم، مشخص کننده وظیفه‌ای است که خداوند متعال در مورد هر یک از کارهای بندگانش، از آنها انتظار دارد. هدف این احکام، این است که انسان عمل خاصی را در خارج انجام دهد یا ترک کند یا اینکه نسبت به ترک یا انجام آن مخیّر باشد. و منظور از «علم فقه» علم یافتن به احکام شرعی است از راه‌های اثبات کنندة آن.
[۸۹] جمال الدین حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، قم: موسسه النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ ش، ص۲۶.
به عبارت دیگر، فقه، دانستن احکام شریعت است از راه استدلال و برهان.
[۹۰] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۷.

" title="
فقه در اصطلاح فقیهان و‌اندیشمندان دین: در شریعت اسلام، هر قانون الهی، «حکم» نامیده می‌شود.
[۹۱] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۴.
هر حکم، مشخص کننده وظیفه‌ای است که خداوند متعال در مورد هر یک از کارهای بندگانش، از آنها انتظار دارد. هدف این احکام، این است که انسان عمل خاصی را در خارج انجام دهد یا ترک کند یا اینکه نسبت به ترک یا انجام آن مخیّر باشد. و منظور از «علم فقه» علم یافتن به احکام شرعی است از راه‌های اثبات کنندة آن.
[۹۲] جمال الدین حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، قم: موسسه النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ ش، ص۲۶.
به عبارت دیگر، فقه، دانستن احکام شریعت است از راه استدلال و برهان.
[۹۳] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۷.

" >۷ -
فقه در اصطلاح فقیهان و‌اندیشمندان دین: در شریعت اسلام، هر قانون الهی، «حکم» نامیده می‌شود.
[۹۴] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۴.
هر حکم، مشخص کننده وظیفه‌ای است که خداوند متعال در مورد هر یک از کارهای بندگانش، از آنها انتظار دارد. هدف این احکام، این است که انسان عمل خاصی را در خارج انجام دهد یا ترک کند یا اینکه نسبت به ترک یا انجام آن مخیّر باشد. و منظور از «علم فقه» علم یافتن به احکام شرعی است از راه‌های اثبات کنندة آن.
[۹۵] جمال الدین حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، قم: موسسه النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ ش، ص۲۶.
به عبارت دیگر، فقه، دانستن احکام شریعت است از راه استدلال و برهان.
[۹۶] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۷.


[۹۷]نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۹.
[۹۸] موسوی، رضا، آشنایی با مبادی فقه یا حقوق اسلامی، مشهد: دانش شرقی، ۱۳۷۹ ش، ص۴۹.

" name="
همانگونه که از تعریف اصطلاحی فقه بر می‌آید، موضوع فقه را تمامی قوانین و مقررات عملی فردی و اجتماعی اسلام تشکیل می‌دهد.
[۹۹] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۹.
[۱۰۰] موسوی، رضا، آشنایی با مبادی فقه یا حقوق اسلامی، مشهد: دانش شرقی، ۱۳۷۹ ش، ص۴۹.

" title="
همانگونه که از تعریف اصطلاحی فقه بر می‌آید، موضوع فقه را تمامی قوانین و مقررات عملی فردی و اجتماعی اسلام تشکیل می‌دهد.
[۱۰۱] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۹.
[۱۰۲] موسوی، رضا، آشنایی با مبادی فقه یا حقوق اسلامی، مشهد: دانش شرقی، ۱۳۷۹ ش، ص۴۹.

" >۸ -
همانگونه که از تعریف اصطلاحی فقه بر می‌آید، موضوع فقه را تمامی قوانین و مقررات عملی فردی و اجتماعی اسلام تشکیل می‌دهد.
[۱۰۳] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۹.
[۱۰۴] موسوی، رضا، آشنایی با مبادی فقه یا حقوق اسلامی، مشهد: دانش شرقی، ۱۳۷۹ ش، ص۴۹.


[۱۰۵]جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۸. فعالیتی را که فقیه برای کشف حکم الهی انجام می‌دهد، استنباط و یا اجتهاد می‌نامند.
" name="
هدف فقه کشف احکام الهی است. قوانین الهی، ‌در مورد تمامی وقایع و موضوعات به صورت مشخص و دقیق بیان نشده است. هدف فقه این است که از طریق منابع و براهین فقهی، ‌در تمامی مواردی که بشر نیازمند دانستن حکم الهی آن است به کنکاش پرداخته، قوانین مربوط به هر مورد خاص را کشف کند.
[۱۰۶] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۸.
فعالیتی را که فقیه برای کشف حکم الهی انجام می‌دهد، استنباط و یا اجتهاد می‌نامند.
" title="
هدف فقه کشف احکام الهی است. قوانین الهی، ‌در مورد تمامی وقایع و موضوعات به صورت مشخص و دقیق بیان نشده است. هدف فقه این است که از طریق منابع و براهین فقهی، ‌در تمامی مواردی که بشر نیازمند دانستن حکم الهی آن است به کنکاش پرداخته، قوانین مربوط به هر مورد خاص را کشف کند.
[۱۰۷] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۸.
فعالیتی را که فقیه برای کشف حکم الهی انجام می‌دهد، استنباط و یا اجتهاد می‌نامند.
" >۹ -
هدف فقه کشف احکام الهی است. قوانین الهی، ‌در مورد تمامی وقایع و موضوعات به صورت مشخص و دقیق بیان نشده است. هدف فقه این است که از طریق منابع و براهین فقهی، ‌در تمامی مواردی که بشر نیازمند دانستن حکم الهی آن است به کنکاش پرداخته، قوانین مربوط به هر مورد خاص را کشف کند.
[۱۰۸] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۸.
فعالیتی را که فقیه برای کشف حکم الهی انجام می‌دهد، استنباط و یا اجتهاد می‌نامند.

[۱۰۹]موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۹. از این جهت است که بصیرت یافتن در دین همواره مورد تاکید خاص معصومین ـ ‌ (علیهم‌السّلام) ـ بوده است:
پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: انَّ لِکُلِّ شَیءٍ دِعامة و دعامة هذا الدین، الفقه؛ هر چیزی پایه و اساسی دارد، پایه و اساس این دین، فقه است.
[۱۱۰] پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، نهج الفصاحة، شماره ۴۶۳۱ (۸۹۰.

امیرالمؤمنین علی ـ (علیه‌السّلام) ـ می‌فرماید: یا بُنیّ... تَفقَّه‌ْ فی الدین فاِنَّ الفقهاءَ، وَرَثَةُ الانبیاء؛ ‌ای فرزندم، به دنبال بصیرت یافتن در دین باش، همانا فقها وارثان پیامبرانند.
[۱۱۱] المعزی الملایری، اسماعیل، جامع احادیث الشیعه، قم: مؤلف، ۱۳۷۱ ش، ج۱، ص۱۴۲، ح ۲۶.

شاید اغراق نباشد اگر ادعا کنیم که با توجه به اهداف و اهمیتی که فقه دارد، از جهت ارزشمندی، در جایگاه مقدم بر تمام علوم بشری است. سایر علوم بشری، اولاً مصلحت‌ها و منافع محدودی را تامین می‌کنند و ثانیاً، حداکثر نیمی از سعادت بشر یعنی رفاه و آسودگی دنیوی را فراهم می‌آورند و تامین سعادت اخروی بشر از ید کفایت و تشخیص و تقنین آنها خارج است.
قلمرو علم فقه: پیشروی فقه در موضوعات حیات بشری تا آن جا است که اصل شریعت به پیش می‌تازد. تا هر کجا که دین به دخالت در پهنه‌های مختلف زندگی بشر پرداخته است، فقه نیز به آنها دست می‌یازد و به اظهار نظر و امر و نهی می‌نشیند. زندگی بشر و نیازهای او را می‌توان در سه حوزة تن و جسم، روح و روان، و ارتباط با خدا، با خود، و با سایر موجودات خلاصه کرد. فقه به تناسب هر کدام از این سه حوزه به راهنمایی می‌پردازد و فرامین الزامی یا غیرالزامی صادر می‌کند.
[۱۱۲] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴ ش ۲، ص۲۱۱.

علوم مربوط به علم فقه: از یک نظر، همگی علوم از جهت تبیین موضوعات فقهی به علم فقه مرتبطند. مثلاً بیمه یک موضوع اقتصادی است. علم اقتصاد، تبیین کنندة این است که بیمه چیست؟ تعریف آن کدام است؟ خصوصیات ویژة آن چیست؟ بعد از تبیین این حد و حدود و واضح ساختن حقیقت و ماهیت این موضوع، علم فقه به بیان حکم آن می‌پردازد. پس، اصل موضوع را علم فقه از خارج از خود ـ مثلاً از علم اقتصاد ـ گرفته است ولی اینکه حکم فقهی آن چیست، در علم فقه به آن پرداخته می‌شود.
البته خود علم فقه نیز موضوعات مشخصی را در درون خود دارد که می‌توان آنها را موضوعات اصیل فقهی یا موضوعات بلاواسطه فقهی نامید؛ مثل عبادات.
" name="
اهمیت علم فقه و نقش و کارکرد آن: هر قانونی چه بشری و چه الهی بر اساس مصحلت و فایده وضع می‌گردد. تبعیت از هر قانون و گردن نهادن به آن، آن مصلحت و فایده را در پی خواهد داشت. قوانین الهی نیز چنین است، مصالح و فواید قوانین الهی، تماماً متوجه بندگان می‌شود. این مصلحت‌ها برخی جنبه دنیوی و برخی جنبه اخروی دارد. نقش و اهمیت علم فقه این است که با مشخص ساختن قوانین الهی و کشف و تبیین آنها و تنظیم اعمال فردی و جمعی مسلمانان، راه رسیدن به این مصالح و بهره‌مندی از سعادت دنیوی و اخروی را فراهم می‌سازد.
[۱۱۳] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۹.
از این جهت است که بصیرت یافتن در دین همواره مورد تاکید خاص معصومین ـ ‌ (علیهم‌السّلام) ـ بوده است:
پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: انَّ لِکُلِّ شَیءٍ دِعامة و دعامة هذا الدین، الفقه؛ هر چیزی پایه و اساسی دارد، پایه و اساس این دین، فقه است.
[۱۱۴] پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، نهج الفصاحة، شماره ۴۶۳۱ (۸۹۰.

امیرالمؤمنین علی ـ (علیه‌السّلام) ـ می‌فرماید: یا بُنیّ... تَفقَّه‌ْ فی الدین فاِنَّ الفقهاءَ، وَرَثَةُ الانبیاء؛ ‌ای فرزندم، به دنبال بصیرت یافتن در دین باش، همانا فقها وارثان پیامبرانند.
[۱۱۵] المعزی الملایری، اسماعیل، جامع احادیث الشیعه، قم: مؤلف، ۱۳۷۱ ش، ج۱، ص۱۴۲، ح ۲۶.

شاید اغراق نباشد اگر ادعا کنیم که با توجه به اهداف و اهمیتی که فقه دارد، از جهت ارزشمندی، در جایگاه مقدم بر تمام علوم بشری است. سایر علوم بشری، اولاً مصلحت‌ها و منافع محدودی را تامین می‌کنند و ثانیاً، حداکثر نیمی از سعادت بشر یعنی رفاه و آسودگی دنیوی را فراهم می‌آورند و تامین سعادت اخروی بشر از ید کفایت و تشخیص و تقنین آنها خارج است.
قلمرو علم فقه: پیشروی فقه در موضوعات حیات بشری تا آن جا است که اصل شریعت به پیش می‌تازد. تا هر کجا که دین به دخالت در پهنه‌های مختلف زندگی بشر پرداخته است، فقه نیز به آنها دست می‌یازد و به اظهار نظر و امر و نهی می‌نشیند. زندگی بشر و نیازهای او را می‌توان در سه حوزة تن و جسم، روح و روان، و ارتباط با خدا، با خود، و با سایر موجودات خلاصه کرد. فقه به تناسب هر کدام از این سه حوزه به راهنمایی می‌پردازد و فرامین الزامی یا غیرالزامی صادر می‌کند.
[۱۱۶] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴ ش ۲، ص۲۱۱.

علوم مربوط به علم فقه: از یک نظر، همگی علوم از جهت تبیین موضوعات فقهی به علم فقه مرتبطند. مثلاً بیمه یک موضوع اقتصادی است. علم اقتصاد، تبیین کنندة این است که بیمه چیست؟ تعریف آن کدام است؟ خصوصیات ویژة آن چیست؟ بعد از تبیین این حد و حدود و واضح ساختن حقیقت و ماهیت این موضوع، علم فقه به بیان حکم آن می‌پردازد. پس، اصل موضوع را علم فقه از خارج از خود ـ مثلاً از علم اقتصاد ـ گرفته است ولی اینکه حکم فقهی آن چیست، در علم فقه به آن پرداخته می‌شود.
البته خود علم فقه نیز موضوعات مشخصی را در درون خود دارد که می‌توان آنها را موضوعات اصیل فقهی یا موضوعات بلاواسطه فقهی نامید؛ مثل عبادات.
" title="
اهمیت علم فقه و نقش و کارکرد آن: هر قانونی چه بشری و چه الهی بر اساس مصحلت و فایده وضع می‌گردد. تبعیت از هر قانون و گردن نهادن به آن، آن مصلحت و فایده را در پی خواهد داشت. قوانین الهی نیز چنین است، مصالح و فواید قوانین الهی، تماماً متوجه بندگان می‌شود. این مصلحت‌ها برخی جنبه دنیوی و برخی جنبه اخروی دارد. نقش و اهمیت علم فقه این است که با مشخص ساختن قوانین الهی و کشف و تبیین آنها و تنظیم اعمال فردی و جمعی مسلمانان، راه رسیدن به این مصالح و بهره‌مندی از سعادت دنیوی و اخروی را فراهم می‌سازد.
[۱۱۷] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۹.
از این جهت است که بصیرت یافتن در دین همواره مورد تاکید خاص معصومین ـ ‌ (علیهم‌السّلام) ـ بوده است:
پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: انَّ لِکُلِّ شَیءٍ دِعامة و دعامة هذا الدین، الفقه؛ هر چیزی پایه و اساسی دارد، پایه و اساس این دین، فقه است.
[۱۱۸] پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، نهج الفصاحة، شماره ۴۶۳۱ (۸۹۰.

امیرالمؤمنین علی ـ (علیه‌السّلام) ـ می‌فرماید: یا بُنیّ... تَفقَّه‌ْ فی الدین فاِنَّ الفقهاءَ، وَرَثَةُ الانبیاء؛ ‌ای فرزندم، به دنبال بصیرت یافتن در دین باش، همانا فقها وارثان پیامبرانند.
[۱۱۹] المعزی الملایری، اسماعیل، جامع احادیث الشیعه، قم: مؤلف، ۱۳۷۱ ش، ج۱، ص۱۴۲، ح ۲۶.

شاید اغراق نباشد اگر ادعا کنیم که با توجه به اهداف و اهمیتی که فقه دارد، از جهت ارزشمندی، در جایگاه مقدم بر تمام علوم بشری است. سایر علوم بشری، اولاً مصلحت‌ها و منافع محدودی را تامین می‌کنند و ثانیاً، حداکثر نیمی از سعادت بشر یعنی رفاه و آسودگی دنیوی را فراهم می‌آورند و تامین سعادت اخروی بشر از ید کفایت و تشخیص و تقنین آنها خارج است.
قلمرو علم فقه: پیشروی فقه در موضوعات حیات بشری تا آن جا است که اصل شریعت به پیش می‌تازد. تا هر کجا که دین به دخالت در پهنه‌های مختلف زندگی بشر پرداخته است، فقه نیز به آنها دست می‌یازد و به اظهار نظر و امر و نهی می‌نشیند. زندگی بشر و نیازهای او را می‌توان در سه حوزة تن و جسم، روح و روان، و ارتباط با خدا، با خود، و با سایر موجودات خلاصه کرد. فقه به تناسب هر کدام از این سه حوزه به راهنمایی می‌پردازد و فرامین الزامی یا غیرالزامی صادر می‌کند.
[۱۲۰] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴ ش ۲، ص۲۱۱.

علوم مربوط به علم فقه: از یک نظر، همگی علوم از جهت تبیین موضوعات فقهی به علم فقه مرتبطند. مثلاً بیمه یک موضوع اقتصادی است. علم اقتصاد، تبیین کنندة این است که بیمه چیست؟ تعریف آن کدام است؟ خصوصیات ویژة آن چیست؟ بعد از تبیین این حد و حدود و واضح ساختن حقیقت و ماهیت این موضوع، علم فقه به بیان حکم آن می‌پردازد. پس، اصل موضوع را علم فقه از خارج از خود ـ مثلاً از علم اقتصاد ـ گرفته است ولی اینکه حکم فقهی آن چیست، در علم فقه به آن پرداخته می‌شود.
البته خود علم فقه نیز موضوعات مشخصی را در درون خود دارد که می‌توان آنها را موضوعات اصیل فقهی یا موضوعات بلاواسطه فقهی نامید؛ مثل عبادات.
" >۱۰ -
اهمیت علم فقه و نقش و کارکرد آن: هر قانونی چه بشری و چه الهی بر اساس مصحلت و فایده وضع می‌گردد. تبعیت از هر قانون و گردن نهادن به آن، آن مصلحت و فایده را در پی خواهد داشت. قوانین الهی نیز چنین است، مصالح و فواید قوانین الهی، تماماً متوجه بندگان می‌شود. این مصلحت‌ها برخی جنبه دنیوی و برخی جنبه اخروی دارد. نقش و اهمیت علم فقه این است که با مشخص ساختن قوانین الهی و کشف و تبیین آنها و تنظیم اعمال فردی و جمعی مسلمانان، راه رسیدن به این مصالح و بهره‌مندی از سعادت دنیوی و اخروی را فراهم می‌سازد.
[۱۲۱] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۹.
از این جهت است که بصیرت یافتن در دین همواره مورد تاکید خاص معصومین ـ ‌ (علیهم‌السّلام) ـ بوده است:
پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: انَّ لِکُلِّ شَیءٍ دِعامة و دعامة هذا الدین، الفقه؛ هر چیزی پایه و اساسی دارد، پایه و اساس این دین، فقه است.
[۱۲۲] پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، نهج الفصاحة، شماره ۴۶۳۱ (۸۹۰.

امیرالمؤمنین علی ـ (علیه‌السّلام) ـ می‌فرماید: یا بُنیّ... تَفقَّه‌ْ فی الدین فاِنَّ الفقهاءَ، وَرَثَةُ الانبیاء؛ ‌ای فرزندم، به دنبال بصیرت یافتن در دین باش، همانا فقها وارثان پیامبرانند.
[۱۲۳] المعزی الملایری، اسماعیل، جامع احادیث الشیعه، قم: مؤلف، ۱۳۷۱ ش، ج۱، ص۱۴۲، ح ۲۶.

شاید اغراق نباشد اگر ادعا کنیم که با توجه به اهداف و اهمیتی که فقه دارد، از جهت ارزشمندی، در جایگاه مقدم بر تمام علوم بشری است. سایر علوم بشری، اولاً مصلحت‌ها و منافع محدودی را تامین می‌کنند و ثانیاً، حداکثر نیمی از سعادت بشر یعنی رفاه و آسودگی دنیوی را فراهم می‌آورند و تامین سعادت اخروی بشر از ید کفایت و تشخیص و تقنین آنها خارج است.
قلمرو علم فقه: پیشروی فقه در موضوعات حیات بشری تا آن جا است که اصل شریعت به پیش می‌تازد. تا هر کجا که دین به دخالت در پهنه‌های مختلف زندگی بشر پرداخته است، فقه نیز به آنها دست می‌یازد و به اظهار نظر و امر و نهی می‌نشیند. زندگی بشر و نیازهای او را می‌توان در سه حوزة تن و جسم، روح و روان، و ارتباط با خدا، با خود، و با سایر موجودات خلاصه کرد. فقه به تناسب هر کدام از این سه حوزه به راهنمایی می‌پردازد و فرامین الزامی یا غیرالزامی صادر می‌کند.
[۱۲۴] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴ ش ۲، ص۲۱۱.

علوم مربوط به علم فقه: از یک نظر، همگی علوم از جهت تبیین موضوعات فقهی به علم فقه مرتبطند. مثلاً بیمه یک موضوع اقتصادی است. علم اقتصاد، تبیین کنندة این است که بیمه چیست؟ تعریف آن کدام است؟ خصوصیات ویژة آن چیست؟ بعد از تبیین این حد و حدود و واضح ساختن حقیقت و ماهیت این موضوع، علم فقه به بیان حکم آن می‌پردازد. پس، اصل موضوع را علم فقه از خارج از خود ـ مثلاً از علم اقتصاد ـ گرفته است ولی اینکه حکم فقهی آن چیست، در علم فقه به آن پرداخته می‌شود.
البته خود علم فقه نیز موضوعات مشخصی را در درون خود دارد که می‌توان آنها را موضوعات اصیل فقهی یا موضوعات بلاواسطه فقهی نامید؛ مثل عبادات.

[۱۲۵]نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۳.
منابع اصلی علم فقه:
[۱۲۶] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۰.
[۱۲۷] مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص۱۲.
وظیفه فقیه، کشف و استنباط حکم شرعی است. فقیه در فقه شیعه، نظر و رای شخصی خود را ابراز نمی‌دارد. بلکه کار او، کشف رای و نظر الهی است که از طریق وحی به پیامبر ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ رسیده، و بسیاری از آنان بر لسان و زبان ائمه هدی ـ (علیهم‌السّلام) ـ تبیین یافته است. این آراء الهی درمنابعی نهفته است که به عنوان منابع علم فقه شناخته می‌شوند. قرآن به عنوان بیان کنندة امّهات و کلیات قوانین الهی، اولین و مهمترین منبع فقهی است. پس از آن، روایات و احادیث جایگاه مهمی را از این نظر دارا هستند: از روایات و احادیث به عنوان سنت نام برده می‌شود. دو منبع دیگر نیز در فقه امامیه به عنوان منابع علم فقه مورد توجه هستند، اجماع و عقل. منظور از «اجماع» اتفاق نظر تمامی فقها بر یک حکم است. و منظور از «عقل»، آن درکی است که عقل به نحو حتمی و قطعی آن را می‌یابد. برای هرکدام از این منابع، شرایطی وجود دارد که تنها در صورت محقق شدن آنها صلاحیت خواهند داشت مستند احکام فقهی قرار گیرند.
احکام فقهی:
[۱۲۸] اصطلاحات الاصول و معظم ابحاثها، ص۱۲۰.
[۱۲۹] فرهنگ اصطلاحات فقهی، ص۷۱.
[۱۳۰] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۵-۵۶.
[۱۳۱] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۴۶.
در یک
" name="
برای فراگیری علم فقه، کما بیش به دانستن علومی نیازمندیم: زبان عرب که زبان قرآن روایات و کتب فقهی است؛ تفسیر قرآن، علم شناخت راویان حدیث (علم رجال)؛ منطق، برای شناخت کیفیت تفکر و استدلال؛ و مهمتر از همه، علم اصول فقه که پایه‌های اساسی نحوه استنباط و کشف حکم شرعی را به دست می‌دهد.
[۱۳۲] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۳.

منابع اصلی علم فقه:
[۱۳۳] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۰.
[۱۳۴] مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص۱۲.
وظیفه فقیه، کشف و استنباط حکم شرعی است. فقیه در فقه شیعه، نظر و رای شخصی خود را ابراز نمی‌دارد. بلکه کار او، کشف رای و نظر الهی است که از طریق وحی به پیامبر ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ رسیده، و بسیاری از آنان بر لسان و زبان ائمه هدی ـ (علیهم‌السّلام) ـ تبیین یافته است. این آراء الهی درمنابعی نهفته است که به عنوان منابع علم فقه شناخته می‌شوند. قرآن به عنوان بیان کنندة امّهات و کلیات قوانین الهی، اولین و مهمترین منبع فقهی است. پس از آن، روایات و احادیث جایگاه مهمی را از این نظر دارا هستند: از روایات و احادیث به عنوان سنت نام برده می‌شود. دو منبع دیگر نیز در فقه امامیه به عنوان منابع علم فقه مورد توجه هستند، اجماع و عقل. منظور از «اجماع» اتفاق نظر تمامی فقها بر یک حکم است. و منظور از «عقل»، آن درکی است که عقل به نحو حتمی و قطعی آن را می‌یابد. برای هرکدام از این منابع، شرایطی وجود دارد که تنها در صورت محقق شدن آنها صلاحیت خواهند داشت مستند احکام فقهی قرار گیرند.
احکام فقهی:
[۱۳۵] اصطلاحات الاصول و معظم ابحاثها، ص۱۲۰.
[۱۳۶] فرهنگ اصطلاحات فقهی، ص۷۱.
[۱۳۷] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۵-۵۶.
[۱۳۸] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۴۶.
در یک
" title="
برای فراگیری علم فقه، کما بیش به دانستن علومی نیازمندیم: زبان عرب که زبان قرآن روایات و کتب فقهی است؛ تفسیر قرآن، علم شناخت راویان حدیث (علم رجال)؛ منطق، برای شناخت کیفیت تفکر و استدلال؛ و مهمتر از همه، علم اصول فقه که پایه‌های اساسی نحوه استنباط و کشف حکم شرعی را به دست می‌دهد.
[۱۳۹] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۳.

منابع اصلی علم فقه:
[۱۴۰] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۰.
[۱۴۱] مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص۱۲.
وظیفه فقیه، کشف و استنباط حکم شرعی است. فقیه در فقه شیعه، نظر و رای شخصی خود را ابراز نمی‌دارد. بلکه کار او، کشف رای و نظر الهی است که از طریق وحی به پیامبر ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ رسیده، و بسیاری از آنان بر لسان و زبان ائمه هدی ـ (علیهم‌السّلام) ـ تبیین یافته است. این آراء الهی درمنابعی نهفته است که به عنوان منابع علم فقه شناخته می‌شوند. قرآن به عنوان بیان کنندة امّهات و کلیات قوانین الهی، اولین و مهمترین منبع فقهی است. پس از آن، روایات و احادیث جایگاه مهمی را از این نظر دارا هستند: از روایات و احادیث به عنوان سنت نام برده می‌شود. دو منبع دیگر نیز در فقه امامیه به عنوان منابع علم فقه مورد توجه هستند، اجماع و عقل. منظور از «اجماع» اتفاق نظر تمامی فقها بر یک حکم است. و منظور از «عقل»، آن درکی است که عقل به نحو حتمی و قطعی آن را می‌یابد. برای هرکدام از این منابع، شرایطی وجود دارد که تنها در صورت محقق شدن آنها صلاحیت خواهند داشت مستند احکام فقهی قرار گیرند.
احکام فقهی:
[۱۴۲] اصطلاحات الاصول و معظم ابحاثها، ص۱۲۰.
[۱۴۳] فرهنگ اصطلاحات فقهی، ص۷۱.
[۱۴۴] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۵-۵۶.
[۱۴۵] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۴۶.
در یک
" >۱۱ -
برای فراگیری علم فقه، کما بیش به دانستن علومی نیازمندیم: زبان عرب که زبان قرآن روایات و کتب فقهی است؛ تفسیر قرآن، علم شناخت راویان حدیث (علم رجال)؛ منطق، برای شناخت کیفیت تفکر و استدلال؛ و مهمتر از همه، علم اصول فقه که پایه‌های اساسی نحوه استنباط و کشف حکم شرعی را به دست می‌دهد.
[۱۴۶] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۳.

منابع اصلی علم فقه:
[۱۴۷] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۰.
[۱۴۸] مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص۱۲.
وظیفه فقیه، کشف و استنباط حکم شرعی است. فقیه در فقه شیعه، نظر و رای شخصی خود را ابراز نمی‌دارد. بلکه کار او، کشف رای و نظر الهی است که از طریق وحی به پیامبر ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ رسیده، و بسیاری از آنان بر لسان و زبان ائمه هدی ـ (علیهم‌السّلام) ـ تبیین یافته است. این آراء الهی درمنابعی نهفته است که به عنوان منابع علم فقه شناخته می‌شوند. قرآن به عنوان بیان کنندة امّهات و کلیات قوانین الهی، اولین و مهمترین منبع فقهی است. پس از آن، روایات و احادیث جایگاه مهمی را از این نظر دارا هستند: از روایات و احادیث به عنوان سنت نام برده می‌شود. دو منبع دیگر نیز در فقه امامیه به عنوان منابع علم فقه مورد توجه هستند، اجماع و عقل. منظور از «اجماع» اتفاق نظر تمامی فقها بر یک حکم است. و منظور از «عقل»، آن درکی است که عقل به نحو حتمی و قطعی آن را می‌یابد. برای هرکدام از این منابع، شرایطی وجود دارد که تنها در صورت محقق شدن آنها صلاحیت خواهند داشت مستند احکام فقهی قرار گیرند.
احکام فقهی:
[۱۴۹] اصطلاحات الاصول و معظم ابحاثها، ص۱۲۰.
[۱۵۰] فرهنگ اصطلاحات فقهی، ص۷۱.
[۱۵۱] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۵-۵۶.
[۱۵۲] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۴۶.
در یک

۱۲ -
تقسیم بسیط و اولیه و به طور خلاصه، احکام فقهی به دو دسته می‌شوند:
الف. احکام تکلیفی: این احکام قوانینی هستند مشتمل بر امر یا نهی و یا ترخیص. احکام تکلیفی پنج نوع‌اند:
۱. وجوب: به موجب این حکم، انسان می‌بایستی فعل مورد نظر خداوند را حتما انجام دهد و در صورت تخلف از آن، کیفر می‌شود.
۲. استحباب: به موجب این حکم، انسان می‌تواند فعل مورد نظر شارع را ترک کند بدون اینکه کیفر شود ولی اگر آن را انجام دهد پاداش می‌یابد.
۳. حرمت: به موجب این حکم، انسان می‌بایستی فعل موردنظر شارع را حتماً ترک کند و در صورت ارتکاب آن، کیفر می‌شود.
۴. کراهت: به موجب این حکم، انسان می‌تواند فعل مورد نظر شارع را انجام دهد بدون اینکه کیفر شود ولی اگر آن را انجام ندهد، پاداش می‌یابد.
۵. اباحه: به موجب این حکم، انسان می‌تواند فعل مورد نظر شارع را انجام دهد یا ترک کند، ‌بدون اینکه کیفر شود یا پاداش یابد.
ب. احکام وضعی: هر یک از احکامی که در دایرة شمول احکام تکلیفی قرار نگیرد، حکم وضعی نامیده می‌شود. مثل سببیّت، شرطیت، جزئیت، مانعیت، صحت، بطلان، زوجیت، ملکیت و.... به عنوان مثال، نجس بودن بدن و لباس، مانع صحت و قبولی نماز است. «مانعیت» یک حکم وضعی است. و یا وقتی معامله‌ای مطابق قوانین الهی انجام نشود، به باطل بودن متصف می‌شود. بطلان، یک حکم وضعی است.
تقسیمات دیگری نیز در مورد احکام الهی وجود دارد.



منظور از فقه، قوانین الزامی و غیر الزامی است که از طرف خداوند متعال برای بشر وضع گردیده است. علم فقه علمی است که از منظرهای مختلف و متعدد به بررسی این قوانین می‌پردازد و در پیرامون آن بحث می‌کند.
ارتباط انسان با خودش و با محیط بیرون از او، منشا نیازهای متعدد است. طبیعتاً سازماندهی و پاسخ‌گویی به این نیازها، محتاج قانون‌مندی و داشتن قوانینی است که بتواند انسان را به مقصود و مقصدش برساند. نیازهای مختلف بشر جنبه‌های مختلف جسمی، روحی، فردی و اجتماعی دارد که باید در زیر چتر حمایتی و راهبردی یک سلسله قوانین منطقی و صحیح تامین گردد.
در جوامع بدوی، این قانون توسط رئیس گروه و یا قبیله وضع می‌شد؛ و در جوامع متمدن‌تر توسط پیامبران الهی ـ (علیهم‌السّلام) ـ و در فقدان آنان توسط‌اندیشمندان و یا پادشاهان به صورت‌های گوناگون تحقق می‌یافت.
در زمان کنونی ما، هر دو نوع قانون، در سرزمینهای مختلف مورد عمل و اجرا است: قوانین الهی و قوانین بشری. امّا کدام برتر است؟ شاید وضع اصل قانون، کار چندان مشکلی نباشد، امّا وضع قانونی که با تمامی ابعاد و جلوه‌های گوناگون حیات انسان کاملاً سازگار باشد بسیار دشوار است. بشر می‌تواند برای خود قانون وضع کند ولی هیچگاه نمی‌تواند ادعا کند که سازگارترین و شایسته‌ترین قانونِ مورد نیاز این موجود را وضع کرده است. دلیل آن بسیار روشن است، زیرا اطلاع بشر از زیر و بَم ابعاد وجودی‌اش و از ریزه‌کاریهای مکانیزمهای حاکم بر روح و جسم، فرد وجمع، بسیار محدود و‌اندک است. و در مقابل، نقطه‌ای و نکته‌ای از وجود انسان و حیات و مرگ، برزخ و قیامتِ او بر کسی که او را خلق کرده است، یعنی پروردگار، پوشیده نیست. بدین ترتیب آیا نمی‌توان ادعا کرد که انسان برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرتش باید توجه خود را به سوی خداوند معطوف کند و ریسمان بندگی الهی را بر گردن نهد و تابع قوانین موضوعة او باشد؟ (اندیشمندان اسلامی بر این باورند که تنها وحی می‌تواند منشا‌ و مرجع قوانین فردی و اجتماعی باشد و تمامی قوانینی که به وحی بازگشت نکنند، از ارزش و اعتبار تهی هستند.)
[۱۵۳] دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، در آمدی بر حقوق اسلامی، ص۲۹۶.
[۱۵۴] ابن سینا، الشفاء، الهیات، ج۱، قاهره، ۱۳۸۰ هـ، ص۴۴۱.
[۱۵۵] خواجه نصیر الدین طوسی، اخلاق ناصری، تصحیح مینوی و حیدری، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۰ ش، ص۲۵۳.
[۱۵۶] ابونصر فارابی، سیاست مدنیّه، ترجمه سید جعفر سجادی، تهران: انجمن فلسفه و حکمت، ۱۳۵۸ ش، ص۱۵۵.
[۱۵۷] شهابی، ‌محمود، ادوار فقه، چ پنجم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵ شه، ج۱، ص۱۱-۱۹.

اسلام کاملترین و آخرین دینی است که توسط پیامبر برگزیده خدا، محمد ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ برای بشر تا روز قیامت به ارمغان آورده شده است.
[۱۵۸] خمینی، روح الله، صحیفه نور، چ اول، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۹ ش، ج۲۱، ص۹۸.

تاریخچه و ادوار فقه
ظهور مکتبها همواره با وضع قوانین مبتنی بر عناصر اعتقادی همراه بوده است. اسلام نیز از این امر مستثنا نیست. قوانین اسلام از طریق وحی و توسط پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ به مردم ابلاغ می‌شد. این دوره را، دوره یا عصر تشریع احکام
[۱۵۹] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۳۴.
[۱۶۰] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۱۰.
[۱۶۱] شهابی، ‌محمود، ادوار فقه، چ پنجم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵ ش، ج۳، ص۶۲.
[۱۶۲] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۹.
[۱۶۳] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۲۵.
می‌نامیم.
بعد از رحلت پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ، بیان حکام به عهدة ائمه هدی ـ (علیهم‌السّلام) ـ بود و آنچه را که توسط پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ و از طریق امام قبل از خود یافته بودند، در اختیار مسلمین قرار می‌دادند. این روند تا ابتدای زمان غیبت کبری ادامه یافت. این دوره را که دوره بعد از رحلت پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ است می‌توان دوره تبیین نامید زیرا بسیاری از قوانین دین توسط امامان ـ (علیهم‌السّلام) ـ برای مردم بیان گشت.
[۱۶۴] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۱۱۳.
[۱۶۵] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۲۲۵.
[۱۶۶] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۳۷.
در این دوره فقهای به معنای واقعی، خود ائمه اطهار ـ (علیهم‌السّلام) ـ بودند و شاگردان ایشان بیشتر نقش انتقال دهندة قوانین بیان شده توسط امامان ـ (علیهم‌السّلام) ـ را برعهده داشتند. اوج دورة تبیین در زمان امام باقر و امام صادق ـ (علیهما‌السّلام) ـ است.
[۱۶۷] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۳۹.
[۱۶۸] موسوی، رضا، آشنایی با مبادی فقه یا حقوق اسلامی، مشهد: دانش شرقی، ۱۳۷۹ ش، ص۸۰.
فضای باز سیاسی فرصتی را به دست داد تا امام باقر و امام صادق ـ (علیهما‌السّلام) ـ در مسجد و منزل خود مجالس علم و دانش برقرار کنند و به نشر معارف اسلامی خصوصاً فقه شیعه و تربیت‌اندیشمندان و فقیهان بپردازند.
با آغاز غیبت کبری، (سال ۳۲۹ هـ، آغاز غیبت کبری است. قبل از آن به مدت ۶۹ سال از زمان شهادت امام حسن عسگری ـ (علیه‌السّلام) ـ به نام غیبت صغری نامیده می‌شود. در این مدت، امام زمان ـ (علیه‌السّلام) ـ از طریق نواب چهارگانه خود با شیعیان در ارتباط بودند. به هنگام فرارسیدن فوت ابوالحسن علی بن محمد السُمَری، آخرین نایب خاص حضرت، به ایشان فرمودند: تو به «زودی فوت خواهی کرد؛ کسی را به جانشینی تعیین مکن؛ غیبت تامّه واقع شده است....» )
[۱۶۹] طوسی، ابوجعفر محمد بن الحسن، کتاب الغیبة، تحقیق عباد الله الطهرانی و علی احمد ناصح، قم: موسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۷ هـ، ص۳۹۵، ح ۳۶۵.
فصل جدیدی در فقه شیعه باز می‌شود: دوره عدم دسترسی به امام معصوم ـ (علیه‌السّلام) ـ. این عصر جدید، به حسب تطور و تکاملی که در نحوة کشف حکم شرعی از منابع فقهی صورت می‌گیرد، به دوره‌های مختلفی تقسیم می‌گردد. در آغاز، به علت نزدیکی دانشمندان اسلامی به عصر حضور ائمه ـ (علیهم‌السّلام) ـ، فعالیت فقهی آنان بیشتر متوجه جمع‌آوری احادیث ائمه و تدوین آنها در کتب جداگانه و یا دسته بندی کردن موضوعی احادیث بود.
[۱۷۰] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۴۹.
[۱۷۱] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۹.
[۱۷۲] انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیه المیسّرة، چ اول، قم: مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۵ هـ، ص۴۳.
[۱۷۳] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۲۲۵.
مهمترین این فقیهان عبارتند از:
[۱۷۴] کلینی الرازی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ هـ، مقدمه حسین علی محفوظ.
[۱۷۵] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۱۳۰-۱۴۲.

۱. محمد بن یعقوب الکُلینی الرازی (متوفای ۳۲۹ هـ)؛
۲. محمد بن بابْوَیْه (متوفای ۳۸۱ هـ) معروف به شیخ صدوق. او از رؤسای محدثان شیعه است؛
۳. محمد بن نعمان (متوفای ۴۱۳ هـ) معروف به شیخ مفید؛
۴. سید مرتضی (متوفای ۴۳۶ هـ) مقلب به عَلَم الهدی.
دور شدن تدریجی از عصر حضور و ظهور موضوعات جدیدی که حکم فقهی آنها را در میان احادیث نمی‌توان یافت و یا در مورد آن، روایات و احادیث متخالف و متعارض وجود داشت، و بعضی مسائل دیگر، موجب گشت‌اندیشمندان اسلامی برای استخراج و کشف قوانین شرعی این موضوعات بر مبنای منابع اصلی به تکاپو افتند.
[۱۷۶] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۵۰ - ۵۲.
[۱۷۷] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۱۲۴-۱۲۵.
[۱۷۸] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۱۷۵.
[۱۷۹] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۹.
[۱۸۰] انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیه المیسّرة، چ اول، قم: مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۵ هـ، ص۴۴.
[۱۸۱] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۲۲۹.
یعنی فعالیتی بالاتر و بیشتر از نقل حدیث که تا قبل از این زمان جریان داشت. در حقیقت، اینان، اولین فقیهان واقعی در عصر غیبت هستند.
این فعالیت اجتهادی برای کشف احکام شرعی از میان متون و منابع فقهی با فراز و نشیب‌هایی تاکنون ادامه یافته است. اولین فقیهی که به طور گسترده و جدی به اجتهاد و استخراج احکام فقهی پرداخت، محمد بن الحسن الطوسی (متوفای ۴۶۰ هـ)، مشهور به شیخ طوسی است. اولین تحول عظیم فقه اجتهادی شیعه به دست او تحقق یافت. بعد از فوت استادش، سید مرتضی، رهبری حوزه بزرگ علمی شیعی را عهده‌دار شد. عظمت علمی او چنان بود که برای سالیان دراز، شعله اجتهاد فروکش کرد و‌اندیشمندان و دانشمندان شیعه به جای اجتهاد به تقلید از فتاوای او پرداختند. کسی را یارای مخالفت با آراء فقهی او نبود. در علوم مختلف دست داشت. با وجود اشتغالات بسیار سیاسی و اجتماعی، موفق به تالیف آثار ارزشمند بسیاری گشت. از بزرگترین و معروفترین کتابهای او، تهذیب و استبصار در حدیث، ‌مبسوط و نهایه و خِلاف در فقه، عدة‌الاصول در اصول فقه، تمهید الاصول و تلخیص الشافی در علم کلام و کتاب التبیان در تفسیر است.
[۱۸۲] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۱۷۸ به بعد.

پس از شیخ طوسی، فقیهان بزرگی ظهور کردند که هر کدام به نوبه خود در سیر جریان تفقه تاثیر گذاشته‌اند. طلایه‌داران حرکت اجتهادیِ پس ازایشان عبارتند از:
[۱۸۳] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۲۲-۲۲۷.

۱. محمد بن احمد الحلّی (متوفای ۵۹۸ هـ) معروف به ابن ادریس؛
۲. جعفر بن الحسن الحلّی (متوفای ۶۷۶ هـ) معروف به محقق حلّی؛
۳. حسین بن یوسف حلّی (متوفای ۷۲۶ هـ) معروف به علامه حلّی؛
۴. محمد بن مَکّی (متوفای ۷۸۶ هـ) معروف به شهید اول؛
۵. علی بن حسین عاملی (متوفای ۹۴۰ هـ) معروف به محقق کَرَکی؛
۶. زین الدین بن علی عاملی (متوفای ۹۶۵ هـ) مشهور به شهید ثانی.
همزمان با ظهور و اوج گرایش استدلالی و استنباطی به فقه، فقیهان دیگری ظهور کردند که به مخالف شدید با رویکرد استدلالی پرداختند و نهضت بزرگ و تاثیرگذاری به نام مکتب اخبارگیری را که تا یک قرن بر مراکز عمده و مهم فقهی شیعه سلطه مقتدرانه داشت بنیان گذاردند. سردمدار این حرکت پرخروش، مرحوم محمد امین استرآبادی است که با نبوغ سرشار خود به تخریب پایه‌ها و اساس استدلالها و خرده‌گیری‌های گرایش عقلی افراطی
[۱۸۴] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۶۱.
پرداخت و احکام فقهی را بر پایه مندرجات کتب حدیثی و روایی مستحکم کرد. تلاش او اجتهاد فقهی را برای مدت طولانی عقیم کرد. این مکتب با‌اندیشة بزرگانی چون مرحوم فیض کاشانی، حرّ عاملی، علامه مجلسی، شیخ یوسف بحرانی تثبیت و تقویت گردید.
[۱۸۵] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۶۰-۶۴.
[۱۸۶] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۳۰-۲۳۴.
[۱۸۷] همان، ص۲۳۶ به بعد.
بزرگانی که فرش این مکتب را گستراندند عبارتند از:
[۱۸۸] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۳۰-۲۳۳.
[۱۸۹] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۶۲.

۱. محمد امین استرآبادی (متوفای ۱۰۳۶ هـ)؛
۲. محمد بن مرتضی (متوفای ۱۰۹۱ هـ) ملقب به مولی محسن فیض کاشانی؛
۳. محمدبن حسن حرّ عاملی (متوفای ۱۱۰۴ هـ) معروف به شیخ حرّ عاملی؛
۴. محمدباقر مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هـ) معروف به علامه مجلسی؛
۵. شیخ یوسف بحرانی (متوفای ۱۱۸۶ هـ) که او نیز یکی دیگر از بزرگان مکتب اخباری‌گری است. اثر ارزنده او الحدائق الناضرة نام دارد. او از کسانی است که با تعدیل آراء خود به افول جریان اخباری‌گری کمک کرد.
زوال اخباری‌گری با درخشیدن‌اندیشمند بزرگی به نام محمد باقر بهبهانی (متوفای ۱۲۰۵ هـ) معروف به وحید بهبهانی و شاگردان او آغاز می‌شود. او با استعداد وافر خود از طرفی به ردّ شبهات و تشکیک‌های مکتب اخباری‌گری پرداخت و از طرف دیگر به گونه‌ای منطقی و مستدل پایه‌های مکتب اجتهاد را استوار ساخت. کتاب معروف او در رد مکتب حدیث، الفوائد الحائریة نام دارد. نامی در مقابل الفوائد المدنیة تالیف سردمدار نهضت اخباری‌گری، محمد امین استرآبادی. نبوغ او در رد افکار افراطی اخباریان چنان بود که کم‌کم طلایه‌داران دفاع از اخباری‌گری را نیز به تردید واداشت و آنان را به تعدیل مواضع فکری خود متمایل ساخت. بدین ترتیب اخباری‌گری به تدریج از میان حوزه‌های فقهی رخت بر بست و اجتهاد و استنباط فقهی دوباره روند حاکم و مسلط در آن مراکز علمی گردید. این سیطره علمی تاکنون نیز ادامه دارد.
[۱۹۰] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۶۴-۶۹.
[۱۹۱] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۳۶ به بعد.
[۱۹۲] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۹.


[۱۹۳] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۳۵.


۱. سید محمد مهدی طباطبایی (متوفای ۱۲۱۲ هـ) معروف به بحر العلوم؛
۲. شیخ جعفر کاشف الغطاء (متوفای ۱۲۲۷ هـ)؛
۳. سید علی طباطبایی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) معروف به صاحب ریاض؛
۴. میرزا ابوالقاسم قمی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) مشهور به میرزای قمی؛
۵. احمد بن محمد مهدی نراقی (متوفای ۱۲۴۵ هـ)؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی، (متوفای ۱۲۵۴ یا ۱۲۶۰ هـ) مشهور به صاحب فصول؛
۷. شیخ محمدحسن اصفهانی (متوفای ۱۲۶۶ هـ) مشهور به صاحب جواهر.
اوج شکوفایی مکتب اجتهادی را پس از آن، در فعالیت‌های نابغه یگانه، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (متوفای ۱۲۸۱ هـ) می‌یابیم.
[۱۹۴] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۶۹.
[۱۹۵] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۹.
[۱۹۶] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۲۴۶.
ایشان با تاییدات الهی و عنایات ائمه اطهار ـ (علیهم‌السّلام) ـ، تحول عظیمی را در تفکر فقهی و مبانی اصولی آن پایه‌گذاری کرد که از آن زمان تاکنون بی‌نظیر بوده است.
شیخ انصاری با استدلال‌های عمیق و‌اندیشه والای خود به سرعت به جذب و پرورش انسانهای مستعدی پرداخت که پس از او پرچم فقاهت اجتهادی را در دست گرفتند و فقه شیعی بر دوش آنان به بالیدن خود ادامه داد.
[۱۹۷] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۵۸ به بعد.
مرحوم شیخ آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت. از مشهورترین آنها که هم اکنون نیز از کتب اصلی حوزه‌های علمیه است، فرائد‌الاصول مشهور به رسائل، در اصول فقه و مکاسب در فقه است. این دو کتاب، معرّف دقت نظر و جَوَلان عظیم فکری مرحوم شیخ است. عظمت علمی این دو اثر، دانشمندان و فقهاء و عالمان پس از او را بر آن داشت که بر شرح و توضیح این دوائر جاویدان بپردازند. این دو کتاب بزرگ در حقیقت موتور محرکة حرکت پرخروش علمی پس از اوست. این نابغة فقه، با نظرات و آراء و دقت‌های بی‌بدیل و ابتکاری خود، تحولی شگرف را در فقه و اصول فقه شیعه پدید آورد که امواج آن هنوز هم کرانه‌های این علوم را در می‌نوردد.
" name="_
بزرگترین فقیهان این نهضت علمی عبارتند از:
[۱۹۸] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۳۵.

۱. سید محمد مهدی طباطبایی (متوفای ۱۲۱۲ هـ) معروف به بحر العلوم؛
۲. شیخ جعفر کاشف الغطاء (متوفای ۱۲۲۷ هـ)؛
۳. سید علی طباطبایی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) معروف به صاحب ریاض؛
۴. میرزا ابوالقاسم قمی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) مشهور به میرزای قمی؛
۵. احمد بن محمد مهدی نراقی (متوفای ۱۲۴۵ هـ)؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی، (متوفای ۱۲۵۴ یا ۱۲۶۰ هـ) مشهور به صاحب فصول؛
۷. شیخ محمدحسن اصفهانی (متوفای ۱۲۶۶ هـ) مشهور به صاحب جواهر.
اوج شکوفایی مکتب اجتهادی را پس از آن، در فعالیت‌های نابغه یگانه، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (متوفای ۱۲۸۱ هـ) می‌یابیم.
[۱۹۹] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۶۹.
[۲۰۰] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۹.
[۲۰۱] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۲۴۶.
ایشان با تاییدات الهی و عنایات ائمه اطهار ـ (علیهم‌السّلام) ـ، تحول عظیمی را در تفکر فقهی و مبانی اصولی آن پایه‌گذاری کرد که از آن زمان تاکنون بی‌نظیر بوده است.
شیخ انصاری با استدلال‌های عمیق و‌اندیشه والای خود به سرعت به جذب و پرورش انسانهای مستعدی پرداخت که پس از او پرچم فقاهت اجتهادی را در دست گرفتند و فقه شیعی بر دوش آنان به بالیدن خود ادامه داد.
[۲۰۲] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۵۸ به بعد.
مرحوم شیخ آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت. از مشهورترین آنها که هم اکنون نیز از کتب اصلی حوزه‌های علمیه است، فرائد‌الاصول مشهور به رسائل، در اصول فقه و مکاسب در فقه است. این دو کتاب، معرّف دقت نظر و جَوَلان عظیم فکری مرحوم شیخ است. عظمت علمی این دو اثر، دانشمندان و فقهاء و عالمان پس از او را بر آن داشت که بر شرح و توضیح این دوائر جاویدان بپردازند. این دو کتاب بزرگ در حقیقت موتور محرکة حرکت پرخروش علمی پس از اوست. این نابغة فقه، با نظرات و آراء و دقت‌های بی‌بدیل و ابتکاری خود، تحولی شگرف را در فقه و اصول فقه شیعه پدید آورد که امواج آن هنوز هم کرانه‌های این علوم را در می‌نوردد.
">۲ -
بزرگترین فقیهان این نهضت علمی عبارتند از:
[۲۰۳] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۳۵.

۱. سید محمد مهدی طباطبایی (متوفای ۱۲۱۲ هـ) معروف به بحر العلوم؛
۲. شیخ جعفر کاشف الغطاء (متوفای ۱۲۲۷ هـ)؛
۳. سید علی طباطبایی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) معروف به صاحب ریاض؛
۴. میرزا ابوالقاسم قمی (متوفای ۱۲۳۱ هـ) مشهور به میرزای قمی؛
۵. احمد بن محمد مهدی نراقی (متوفای ۱۲۴۵ هـ)؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی، (متوفای ۱۲۵۴ یا ۱۲۶۰ هـ) مشهور به صاحب فصول؛
۷. شیخ محمدحسن اصفهانی (متوفای ۱۲۶۶ هـ) مشهور به صاحب جواهر.
اوج شکوفایی مکتب اجتهادی را پس از آن، در فعالیت‌های نابغه یگانه، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (متوفای ۱۲۸۱ هـ) می‌یابیم.
[۲۰۴] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۶۹.
[۲۰۵] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۹.
[۲۰۶] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۲۴۶.
ایشان با تاییدات الهی و عنایات ائمه اطهار ـ (علیهم‌السّلام) ـ، تحول عظیمی را در تفکر فقهی و مبانی اصولی آن پایه‌گذاری کرد که از آن زمان تاکنون بی‌نظیر بوده است.
شیخ انصاری با استدلال‌های عمیق و‌اندیشه والای خود به سرعت به جذب و پرورش انسانهای مستعدی پرداخت که پس از او پرچم فقاهت اجتهادی را در دست گرفتند و فقه شیعی بر دوش آنان به بالیدن خود ادامه داد.
[۲۰۷] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۵۸ به بعد.
مرحوم شیخ آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت. از مشهورترین آنها که هم اکنون نیز از کتب اصلی حوزه‌های علمیه است، فرائد‌الاصول مشهور به رسائل، در اصول فقه و مکاسب در فقه است. این دو کتاب، معرّف دقت نظر و جَوَلان عظیم فکری مرحوم شیخ است. عظمت علمی این دو اثر، دانشمندان و فقهاء و عالمان پس از او را بر آن داشت که بر شرح و توضیح این دوائر جاویدان بپردازند. این دو کتاب بزرگ در حقیقت موتور محرکة حرکت پرخروش علمی پس از اوست. این نابغة فقه، با نظرات و آراء و دقت‌های بی‌بدیل و ابتکاری خود، تحولی شگرف را در فقه و اصول فقه شیعه پدید آورد که امواج آن هنوز هم کرانه‌های این علوم را در می‌نوردد.
[ [۲۰۸] گرجی،_ابوالقاسم،_تاریخ_فقه_و_فقهاء،_تهران:_سازمان_مطالعه_و_تدوین_کتب_علوم_اسلامی_دانشگاه‌ها_(سمت)،_۱۳۷۷_ش،_ص۲۳۵. ۱._سید_محمد_مهدی_طباطبایی_(متوفای_۱۲۱۲_هـ)_معروف_به_بحر_العلوم؛_۲._شیخ_جعفر_کاشف_الغطاء_(متوفای_۱۲۲۷_هـ)؛_۳._سید_علی_طباطبایی_(متوفای_۱۲۳۱_هـ)_معروف_به_صاحب_ریاض؛_۴._میرزا_ابوالقاسم_قمی_(متوفای_۱۲۳۱_هـ)_مشهور_به_میرزای_قمی؛_۵._احمد_بن_محمد_مهدی_نراقی_(متوفای_۱۲۴۵_هـ)؛_۶._شیخ_محمد_حسین_اصفهانی،_(متوفای_۱۲۵۴_یا_۱۲۶۰_هـ)_مشهور_به_صاحب_فصول؛_۷._شیخ_محمدحسن_اصفهانی_(متوفای_۱۲۶۶_هـ)_مشهور_به_صاحب_جواهر._اوج_شکوفایی_مکتب_اجتهادی_را_پس_از_آن،_در_فعالیت‌های_نابغه_یگانه،_مرحوم_شیخ_مرتضی_انصاری_(متوفای_۱۲۸۱_هـ)_می‌یابیم.
[۲۰۹] موسسة_دائرة‌المعارف_الفقه_الاسلامی،_موسوعة_الفقه_الاسلامی_طبقاً_لمذهب_اهل_البیت_ـ_(علیهم‌السّلام)_ـ،_قم:_موسسه_دائرة_المعارف_الفقه_الاسلامی،_ج۱،_۱۴۲۳_هـ،_ص۶۹.
[۲۱۰] نوری،_محمد_اسماعیل،_آشنایی_با_فقه،_قم:_احسن_الحدیث،_۱۳۷۸_ش،_ص۱۹.
[۲۱۱] جناتی،_محمد_ابراهیم،_ادوار_فقه_و_کیفیت_بیان_آن،_تهران:_کیهان،_۱۳۷۴_ش،_ص۲۴۶.
_ایشان_با_تاییدات_الهی_و_عنایات_ائمه_اطهار_ـ_(علیهم‌السّلام)_ـ،_تحول_عظیمی_را_در_تفکر_فقهی_و_مبانی_اصولی_آن_پایه‌گذاری_کرد_که_از_آن_زمان_تاکنون_بی‌نظیر_بوده_است._شیخ_انصاری_با_استدلال‌های_عمیق_و‌اندیشه_والای_خود_به_سرعت_به_جذب_و_پرورش_انسانهای_مستعدی_پرداخت_که_پس_از_او_پرچم_فقاهت_اجتهادی_را_در_دست_گرفتند_و_فقه_شیعی_بر_دوش_آنان_به_بالیدن_خود_ادامه_داد.
[۲۱۲] گرجی،_ابوالقاسم،_تاریخ_فقه_و_فقهاء،_تهران:_سازمان_مطالعه_و_تدوین_کتب_علوم_اسلامی_دانشگاه‌ها_(سمت)،_۱۳۷۷_ش،_ص۲۵۸_به_بعد.
_مرحوم_شیخ_آثار_ارزشمندی_از_خود_به_یادگار_گذاشت._از_مشهورترین_آنها_که_هم_اکنون_نیز_از_کتب_اصلی_حوزه‌های_علمیه_است،_فرائد‌الاصول_مشهور_به_رسائل،_در_اصول_فقه_و_مکاسب_در_فقه_است._این_دو_کتاب،_معرّف_دقت_نظر_و_جَوَلان_عظیم_فکری_مرحوم_شیخ_است._عظمت_علمی_این_دو_اثر،_دانشمندان_و_فقهاء_و_عالمان_پس_از_او_را_بر_آن_داشت_که_بر_شرح_و_توضیح_این_دوائر_جاویدان_بپردازند._این_دو_کتاب_بزرگ_در_حقیقت_موتور_محرکة_حرکت_پرخروش_علمی_پس_از_اوست._این_نابغة_فقه،_با_نظرات_و_آراء_و_دقت‌های_بی‌بدیل_و_ابتکاری_خود،_تحولی_شگرف_را_در_فقه_و_اصول_فقه_شیعه_پدید_آورد_که_امواج_آن_هنوز_هم_کرانه‌های_این_علوم_را_در_می‌نوردد." title="ویرایش">ویرایش]

چند تن از بزرگترین فقیهان

[۲۱۳] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۷۸ به بعد.


۱. محمد حسن شیرازی (متوفای ۱۳۱۲ هـ) معروف به میرزای شیرازی بزرگ؛
۲. محمد کاظم خراسانی (متوفای ۱۳۲۹ هـ) معروف به آخوند؛
۳. سید محمدکاظم یزدی (متوفای ۱۳۳۷ هـ)؛
۴. میرزا محمد حسین نائینی (متوفای ۱۳۵۵ هـ)؛
۵. شیخ عبدالکریم حائری (متوفای ۱۳۵۵ ش)، از فقهای برجسته شیعه است، و به عنوان مؤسسه حوزه علمیه قم شناخته می‌شود؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۷. آقا ضیاء الدین عراقی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۸. سید ابوالحسن اصفهانی (متوفای ۱۳۶۵ هـ)؛
۹. حاج آقا حسین بروجردی (متوفای ۱۳۸۰ هـ)؛
۱۰. سید محسن حکیم (متوفای ۱۳۹۰ هـ)؛
۱۱. سید ابوالقاسم خویی (متوفای ۱۴۱۳ هـ)، آثار علمی او هم اینک در حوزه‌های معتبر علمی شیعه مورد مدّاقه و بحث و نقد قرار می‌گیرد. او از یگانه مجتهدانی است که با آراء متقن خود، نوعی مبناسازی علمی را در فقه و اصول و رجال پایه‌گذاری کرد.
۱۲. روح الله خمینی (متوفای ۱۴۰۹ هـ، ۱۳۶۸ ش)، شخصیت عظیمی که احیاءگر اسلام در قرن ۱۴ هجری است. مجاهدات دامنه‌دار، طولانی و خالصانه، او را به رهبر بلامنازع مسلمین جهان مبدل ساخت. تالیفات ایشان هم اکنون مورد مراجعه‌اندیشمندان در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها است.
" name="_
چند تن از بزرگترین فقیهان پس از او عبارتند از:
[۲۱۴] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۷۸ به بعد.

۱. محمد حسن شیرازی (متوفای ۱۳۱۲ هـ) معروف به میرزای شیرازی بزرگ؛
۲. محمد کاظم خراسانی (متوفای ۱۳۲۹ هـ) معروف به آخوند؛
۳. سید محمدکاظم یزدی (متوفای ۱۳۳۷ هـ)؛
۴. میرزا محمد حسین نائینی (متوفای ۱۳۵۵ هـ)؛
۵. شیخ عبدالکریم حائری (متوفای ۱۳۵۵ ش)، از فقهای برجسته شیعه است، و به عنوان مؤسسه حوزه علمیه قم شناخته می‌شود؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۷. آقا ضیاء الدین عراقی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۸. سید ابوالحسن اصفهانی (متوفای ۱۳۶۵ هـ)؛
۹. حاج آقا حسین بروجردی (متوفای ۱۳۸۰ هـ)؛
۱۰. سید محسن حکیم (متوفای ۱۳۹۰ هـ)؛
۱۱. سید ابوالقاسم خویی (متوفای ۱۴۱۳ هـ)، آثار علمی او هم اینک در حوزه‌های معتبر علمی شیعه مورد مدّاقه و بحث و نقد قرار می‌گیرد. او از یگانه مجتهدانی است که با آراء متقن خود، نوعی مبناسازی علمی را در فقه و اصول و رجال پایه‌گذاری کرد.
۱۲. روح الله خمینی (متوفای ۱۴۰۹ هـ، ۱۳۶۸ ش)، شخصیت عظیمی که احیاءگر اسلام در قرن ۱۴ هجری است. مجاهدات دامنه‌دار، طولانی و خالصانه، او را به رهبر بلامنازع مسلمین جهان مبدل ساخت. تالیفات ایشان هم اکنون مورد مراجعه‌اندیشمندان در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها است.
">۳ -
چند تن از بزرگترین فقیهان پس از او عبارتند از:
[۲۱۵] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۲۷۸ به بعد.

۱. محمد حسن شیرازی (متوفای ۱۳۱۲ هـ) معروف به میرزای شیرازی بزرگ؛
۲. محمد کاظم خراسانی (متوفای ۱۳۲۹ هـ) معروف به آخوند؛
۳. سید محمدکاظم یزدی (متوفای ۱۳۳۷ هـ)؛
۴. میرزا محمد حسین نائینی (متوفای ۱۳۵۵ هـ)؛
۵. شیخ عبدالکریم حائری (متوفای ۱۳۵۵ ش)، از فقهای برجسته شیعه است، و به عنوان مؤسسه حوزه علمیه قم شناخته می‌شود؛
۶. شیخ محمد حسین اصفهانی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۷. آقا ضیاء الدین عراقی (متوفای ۱۳۶۱ هـ)؛
۸. سید ابوالحسن اصفهانی (متوفای ۱۳۶۵ هـ)؛
۹. حاج آقا حسین بروجردی (متوفای ۱۳۸۰ هـ)؛
۱۰. سید محسن حکیم (متوفای ۱۳۹۰ هـ)؛
۱۱. سید ابوالقاسم خویی (متوفای ۱۴۱۳ هـ)، آثار علمی او هم اینک در حوزه‌های معتبر علمی شیعه مورد مدّاقه و بحث و نقد قرار می‌گیرد. او از یگانه مجتهدانی است که با آراء متقن خود، نوعی مبناسازی علمی را در فقه و اصول و رجال پایه‌گذاری کرد.
۱۲. روح الله خمینی (متوفای ۱۴۰۹ هـ، ۱۳۶۸ ش)، شخصیت عظیمی که احیاءگر اسلام در قرن ۱۴ هجری است. مجاهدات دامنه‌دار، طولانی و خالصانه، او را به رهبر بلامنازع مسلمین جهان مبدل ساخت. تالیفات ایشان هم اکنون مورد مراجعه‌اندیشمندان در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها است.
[ [۲۱۶] گرجی،_ابوالقاسم،_تاریخ_فقه_و_فقهاء،_تهران:_سازمان_مطالعه_و_تدوین_کتب_علوم_اسلامی_دانشگاه‌ها_(سمت)،_۱۳۷۷_ش،_ص۲۷۸_به_بعد. ۱._محمد_حسن_شیرازی_(متوفای_۱۳۱۲_هـ)_معروف_به_میرزای_شیرازی_بزرگ؛_۲._محمد_کاظم_خراسانی_(متوفای_۱۳۲۹_هـ)_معروف_به_آخوند؛_۳._سید_محمدکاظم_یزدی_(متوفای_۱۳۳۷_هـ)؛_۴._میرزا_محمد_حسین_نائینی_(متوفای_۱۳۵۵_هـ)؛_۵._شیخ_عبدالکریم_حائری_(متوفای_۱۳۵۵_ش)،_از_فقهای_برجسته_شیعه_است،_و_به_عنوان_مؤسسه_حوزه_علمیه_قم_شناخته_می‌شود؛_۶._شیخ_محمد_حسین_اصفهانی_(متوفای_۱۳۶۱_هـ)؛_۷._آقا_ضیاء_الدین_عراقی_(متوفای_۱۳۶۱_هـ)؛_۸._سید_ابوالحسن_اصفهانی_(متوفای_۱۳۶۵_هـ)؛_۹._حاج_آقا_حسین_بروجردی_(متوفای_۱۳۸۰_هـ)؛_۱۰._سید_محسن_حکیم_(متوفای_۱۳۹۰_هـ)؛_۱۱._سید_ابوالقاسم_خویی_(متوفای_۱۴۱۳_هـ)،_آثار_علمی_او_هم_اینک_در_حوزه‌های_معتبر_علمی_شیعه_مورد_مدّاقه_و_بحث_و_نقد_قرار_می‌گیرد._او_از_یگانه_مجتهدانی_است_که_با_آراء_متقن_خود،_نوعی_مبناسازی_علمی_را_در_فقه_و_اصول_و_رجال_پایه‌گذاری_کرد._۱۲._روح_الله_خمینی_(متوفای_۱۴۰۹_هـ،_۱۳۶۸_ش)،_شخصیت_عظیمی_که_احیاءگر_اسلام_در_قرن_۱۴_هجری_است._مجاهدات_دامنه‌دار،_طولانی_و_خالصانه،_او_را_به_رهبر_بلامنازع_مسلمین_جهان_مبدل_ساخت._تالیفات_ایشان_هم_اکنون_مورد_مراجعه‌اندیشمندان_در_حوزه‌های_علمیه_و_دانشگاه‌ها_است._" title="ویرایش">ویرایش]
معرفی علم فقه

[۲۱۷] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۲.

[۲۱۸] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۸.
[۲۱۹] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۱۹۷-۱۹۸.
[۲۲۰] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۲۱۱.
[۲۲۱] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۱۰.

منشا این گستردگی را در این می‌توان یافت که قوانین اسلامی به نژاد یا قبیله خاص و به زمان یا مکان محدودی اختصاص ندارد، بلکه با توجه به نیازهای بشر و برای همه زمانها و مکانها و با توجه به مصلحت‌هایی که برای سعادت هر دو جهان وجود دارد، وضع گشته است.
[۲۲۲] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۹.

" name="_
علم فقه از آغاز ظهور و گسترش اسلام و تعالیم آن، از نخستین علومی بوده که مورد توجه‌اندیشمندان قرار گرفته است. فقه اسلامی به مرور زمان دامن خود را گسترده‌تر کرد و موضوعات مختلفی را در حیطة مباحث علمی خود گرفت و به تدریج از وسیعترین علوم اسلامی گردید که همواره مورد تحصیل و تدریس بوده است. با تلاش و نبوغ فقیهانی یگانه، تالیفات فوق العاده زیاد و ارزنده‌ای نگاشته شده این آثار زمینه‌های گوناگون حقوق اساسی، حقوق مدنی، حقوق خانواده، حقوق جزایی، اداری، سیاسی و... مسائل شخصی مثل عبادات را شامل می‌شود.
[۲۲۳] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۲.
[۲۲۴] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۸.
[۲۲۵] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۱۹۷-۱۹۸.
[۲۲۶] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۲۱۱.
[۲۲۷] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۱۰.

منشا این گستردگی را در این می‌توان یافت که قوانین اسلامی به نژاد یا قبیله خاص و به زمان یا مکان محدودی اختصاص ندارد، بلکه با توجه به نیازهای بشر و برای همه زمانها و مکانها و با توجه به مصلحت‌هایی که برای سعادت هر دو جهان وجود دارد، وضع گشته است.
[۲۲۸] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۹.

">۴ -
علم فقه از آغاز ظهور و گسترش اسلام و تعالیم آن، از نخستین علومی بوده که مورد توجه‌اندیشمندان قرار گرفته است. فقه اسلامی به مرور زمان دامن خود را گسترده‌تر کرد و موضوعات مختلفی را در حیطة مباحث علمی خود گرفت و به تدریج از وسیعترین علوم اسلامی گردید که همواره مورد تحصیل و تدریس بوده است. با تلاش و نبوغ فقیهانی یگانه، تالیفات فوق العاده زیاد و ارزنده‌ای نگاشته شده این آثار زمینه‌های گوناگون حقوق اساسی، حقوق مدنی، حقوق خانواده، حقوق جزایی، اداری، سیاسی و... مسائل شخصی مثل عبادات را شامل می‌شود.
[۲۲۹] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۲.
[۲۳۰] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۸.
[۲۳۱] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۱۹۷-۱۹۸.
[۲۳۲] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴، ش ۲، ص۲۱۱.
[۲۳۳] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۱۰.

منشا این گستردگی را در این می‌توان یافت که قوانین اسلامی به نژاد یا قبیله خاص و به زمان یا مکان محدودی اختصاص ندارد، بلکه با توجه به نیازهای بشر و برای همه زمانها و مکانها و با توجه به مصلحت‌هایی که برای سعادت هر دو جهان وجود دارد، وضع گشته است.
[۲۳۴] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۹.

[ [۲۳۵] مطهری،_مرتضی،_آشنایی_با_علوم_اسلامی،_فقه،_قم:_صدرا،_بی‌تا،_ص۵۲.
[۲۳۶] مطهری،_مرتضی،_آشنایی_با_علوم_اسلامی،_فقه،_قم:_صدرا،_بی‌تا،_ص۵۸.
[۲۳۷] تقوی،_سید_مرتضی،_جایگاه_فقه_در‌اندیشه_دینی،_قم:_مجله_فقه_اهل_بیت،_سال_اول،_شماره_دوم،_تابستان_۱۳۷۴،_ش_۲،_ص۱۹۷-۱۹۸.
[۲۳۸] تقوی،_سید_مرتضی،_جایگاه_فقه_در‌اندیشه_دینی،_قم:_مجله_فقه_اهل_بیت،_سال_اول،_شماره_دوم،_تابستان_۱۳۷۴،_ش_۲،_ص۲۱۱.
[۲۳۹] جناتی،_محمد_ابراهیم،_ادوار_فقه_و_کیفیت_بیان_آن،_تهران:_کیهان،_۱۳۷۴_ش،_ص۱۰.
منشا_این_گستردگی_را_در_این_می‌توان_یافت_که_قوانین_اسلامی_به_نژاد_یا_قبیله_خاص_و_به_زمان_یا_مکان_محدودی_اختصاص_ندارد،_بلکه_با_توجه_به_نیازهای_بشر_و_برای_همه_زمانها_و_مکانها_و_با_توجه_به_مصلحت‌هایی_که_برای_سعادت_هر_دو_جهان_وجود_دارد،_وضع_گشته_است.
[۲۴۰] جناتی،_محمد_ابراهیم،_ادوار_فقه_و_کیفیت_بیان_آن،_تهران:_کیهان،_۱۳۷۴_ش،_ص۹.
" title="ویرایش">ویرایش]

تعریف فقه در لغت

[۲۴۱] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۱۷.

[۲۴۲] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش ص۷.
[۲۴۳] شهابی، ‌محمود، ادوار فقه، چ پنجم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۰.
[۲۴۴] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۷.
[۲۴۵] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۳.

" name="_
فقه به معنای مطلق فهم و ادراک و دانش، علم به چیزی، درک و فهم آن چیز، دانستن، فهمیدن؛ فهم دقیق چیزی؛ درک اشیاء مخفی، فهم اشیاء دقیق؛ درک منظور و هدف گوینده؛ فهم دقیق مسائل نظری؛ جودت ذهن و سرعت انتقال؛ پی بردن از معلومات حاضر به معلومات غایب به کار رفته است.
[۲۴۶] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۱۷.
[۲۴۷] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش ص۷.
[۲۴۸] شهابی، ‌محمود، ادوار فقه، چ پنجم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۰.
[۲۴۹] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۷.
[۲۵۰] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۳.

">۵ -
فقه به معنای مطلق فهم و ادراک و دانش، علم به چیزی، درک و فهم آن چیز، دانستن، فهمیدن؛ فهم دقیق چیزی؛ درک اشیاء مخفی، فهم اشیاء دقیق؛ درک منظور و هدف گوینده؛ فهم دقیق مسائل نظری؛ جودت ذهن و سرعت انتقال؛ پی بردن از معلومات حاضر به معلومات غایب به کار رفته است.
[۲۵۱] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۱۷.
[۲۵۲] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش ص۷.
[۲۵۳] شهابی، ‌محمود، ادوار فقه، چ پنجم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۰.
[۲۵۴] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۷.
[۲۵۵] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۳.

[ [۲۵۶] موسسة_دائرة‌المعارف_الفقه_الاسلامی،_موسوعة_الفقه_الاسلامی_طبقاً_لمذهب_اهل_البیت_ـ_(علیهم‌السّلام)_ـ،_قم:_موسسه_دائرة_المعارف_الفقه_الاسلامی،_ج۱،_۱۴۲۳_هـ،_ص۱۷.
[۲۵۷] گرجی،_ابوالقاسم،_تاریخ_فقه_و_فقهاء،_تهران:_سازمان_مطالعه_و_تدوین_کتب_علوم_اسلامی_دانشگاه‌ها_(سمت)،_۱۳۷۷_ش_ص۷.
[۲۵۸] شهابی،_‌محمود،_ادوار_فقه،_چ_پنجم،_تهران:_وزارت_فرهنگ_و_ارشاد_اسلامی،_۱۳۷۵_ش،_ج۱،_ص۳۰.
[۲۵۹] نوری،_محمد_اسماعیل،_آشنایی_با_فقه،_قم:_احسن_الحدیث،_۱۳۷۸_ش،_ص۷.
[۲۶۰] جناتی،_محمد_ابراهیم،_ادوار_فقه_و_کیفیت_بیان_آن،_تهران:_کیهان،_۱۳۷۴_ش،_ص۳.
" title="ویرایش">ویرایش]

فقه در قرآن و روایات

۲. مطلق فهم و درک: «قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ»؛ گفتند‌ای شعیب بسیاری از آنچه می‌گویی در نمی‌یابیم.
«فقه» در روایات و در بعضی آیات قرآنی، به معنای «بصیرت در دین» به کار رفته است. به عنوان مثال:
۱. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ»؛ چرا از هر فرقه‌ای از آنان گروهی رهسپار نشوند که دین پژوهی کنند.
۲. پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: «ما عُبِداللهُ بِشَیءٍ اَفضَلَ من فقهٍ فی دینه؛ خداوند به چیزی برتر از بصیرت یافتن در دین او عبادت و پرستش نشده است.»
[۲۶۴] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار ائمة الاطهار، چ چهارم، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲ ش، ج۱، ص۲۱۳، ح ۸.

" name="_
در قرآن کریم نیز از کلمه فقه و مشتقات آن، کم و بیش همین معانی لغوی اراده شده است. برای مثال به ذکر دو مورد اکتفا می‌کنیم:
۱. فهم چیزهای دقیق یا مخفی: «وَ اِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ اِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»؛ و هیچ چیز نیست مگر آنکه شاکرانه او را تسبیح می‌گوید ولی شما تسبیح آنان را در نمی‌یابید.
۲. مطلق فهم و درک: «قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ»؛ گفتند‌ای شعیب بسیاری از آنچه می‌گویی در نمی‌یابیم.
«فقه» در روایات و در بعضی آیات قرآنی، به معنای «بصیرت در دین» به کار رفته است. به عنوان مثال:
۱. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ»؛ چرا از هر فرقه‌ای از آنان گروهی رهسپار نشوند که دین پژوهی کنند.
۲. پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: «ما عُبِداللهُ بِشَیءٍ اَفضَلَ من فقهٍ فی دینه؛ خداوند به چیزی برتر از بصیرت یافتن در دین او عبادت و پرستش نشده است.»
[۲۶۸] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار ائمة الاطهار، چ چهارم، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲ ش، ج۱، ص۲۱۳، ح ۸.

">۶ -
در قرآن کریم نیز از کلمه فقه و مشتقات آن، کم و بیش همین معانی لغوی اراده شده است. برای مثال به ذکر دو مورد اکتفا می‌کنیم:
۱. فهم چیزهای دقیق یا مخفی: «وَ اِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ اِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»؛ و هیچ چیز نیست مگر آنکه شاکرانه او را تسبیح می‌گوید ولی شما تسبیح آنان را در نمی‌یابید.
۲. مطلق فهم و درک: «قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ»؛ گفتند‌ای شعیب بسیاری از آنچه می‌گویی در نمی‌یابیم.
«فقه» در روایات و در بعضی آیات قرآنی، به معنای «بصیرت در دین» به کار رفته است. به عنوان مثال:
۱. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ»؛ چرا از هر فرقه‌ای از آنان گروهی رهسپار نشوند که دین پژوهی کنند.
۲. پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: «ما عُبِداللهُ بِشَیءٍ اَفضَلَ من فقهٍ فی دینه؛ خداوند به چیزی برتر از بصیرت یافتن در دین او عبادت و پرستش نشده است.»
[۲۷۲] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار ائمة الاطهار، چ چهارم، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲ ش، ج۱، ص۲۱۳، ح ۸.

[ [۲۷۳] [۲۲]     ۲._مطلق_فهم_و_درک:_«قالُوا_یا_شُعَیْبُ_ما_نَفْقَهُ_کَثِیراً_مِمَّا_تَقُولُ»؛_گفتند‌ای_شعیب_بسیاری_از_آنچه_می‌گویی_در_نمی‌یابیم.
[۲۷۴] [۲۳]    
_«فقه»_در_روایات_و_در_بعضی_آیات_قرآنی،_به_معنای_«بصیرت_در_دین»_به_کار_رفته_است._به_عنوان_مثال:_۱._«فَلَوْ_لا_نَفَرَ_مِنْ_کُلِّ_فِرْقَةٍ_مِنْهُمْ_طائِفَةٌ_لِیَتَفَقَّهُوا_فِی_الدِّینِ»؛_چرا_از_هر_فرقه‌ای_از_آنان_گروهی_رهسپار_نشوند_که_دین_پژوهی_کنند.
[۲۷۵] [۲۴]    
۲._پیامبر_اکرم_ـ_(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)_و_سلّم_ـ_می‌فرماید:_«ما_عُبِداللهُ_بِشَیءٍ_اَفضَلَ_من_فقهٍ_فی_دینه؛_خداوند_به_چیزی_برتر_از_بصیرت_یافتن_در_دین_او_عبادت_و_پرستش_نشده_است.»_
[۲۷۶] مجلسی،_محمدباقر،_بحارالانوار_الجامعة_لدرر_اخبار_ائمة_الاطهار،_چ_چهارم،_تهران:_دار_الکتب_الاسلامیه،_۱۳۶۲_ش،_ج۱،_ص۲۱۳،_ح_۸.
" title="ویرایش">ویرایش]

فقه در اصطلاح فقیهان

[۲۷۷] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۴.

هر حکم، مشخص کننده وظیفه‌ای است که خداوند متعال در مورد هر یک از کارهای بندگانش، از آنها انتظار دارد. هدف این احکام، این است که انسان عمل خاصی را در خارج انجام دهد یا ترک کند یا اینکه نسبت به ترک یا انجام آن مخیّر باشد. و منظور از «علم فقه» علم یافتن به احکام شرعی است از راه‌های اثبات کنندة آن.
[۲۷۸] جمال الدین حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، قم: موسسه النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ ش، ص۲۶.
به عبارت دیگر، فقه، دانستن احکام شریعت است از راه استدلال و برهان.
[۲۷۹] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۷.

" name="_
فقه در اصطلاح فقیهان و‌اندیشمندان دین: در شریعت اسلام، هر قانون الهی، «حکم» نامیده می‌شود.
[۲۸۰] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۴.
هر حکم، مشخص کننده وظیفه‌ای است که خداوند متعال در مورد هر یک از کارهای بندگانش، از آنها انتظار دارد. هدف این احکام، این است که انسان عمل خاصی را در خارج انجام دهد یا ترک کند یا اینکه نسبت به ترک یا انجام آن مخیّر باشد. و منظور از «علم فقه» علم یافتن به احکام شرعی است از راه‌های اثبات کنندة آن.
[۲۸۱] جمال الدین حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، قم: موسسه النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ ش، ص۲۶.
به عبارت دیگر، فقه، دانستن احکام شریعت است از راه استدلال و برهان.
[۲۸۲] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۷.

">۷ -
فقه در اصطلاح فقیهان و‌اندیشمندان دین: در شریعت اسلام، هر قانون الهی، «حکم» نامیده می‌شود.
[۲۸۳] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۴.
هر حکم، مشخص کننده وظیفه‌ای است که خداوند متعال در مورد هر یک از کارهای بندگانش، از آنها انتظار دارد. هدف این احکام، این است که انسان عمل خاصی را در خارج انجام دهد یا ترک کند یا اینکه نسبت به ترک یا انجام آن مخیّر باشد. و منظور از «علم فقه» علم یافتن به احکام شرعی است از راه‌های اثبات کنندة آن.
[۲۸۴] جمال الدین حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، قم: موسسه النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ ش، ص۲۶.
به عبارت دیگر، فقه، دانستن احکام شریعت است از راه استدلال و برهان.
[۲۸۵] گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۷ ش، ص۷.

[ [۲۸۶] مطهری،_مرتضی،_آشنایی_با_علوم_اسلامی،_فقه،_قم:_صدرا،_بی‌تا،_ص۵۴. _هر_حکم،_مشخص_کننده_وظیفه‌ای_است_که_خداوند_متعال_در_مورد_هر_یک_از_کارهای_بندگانش،_از_آنها_انتظار_دارد._هدف_این_احکام،_این_است_که_انسان_عمل_خاصی_را_در_خارج_انجام_دهد_یا_ترک_کند_یا_اینکه_نسبت_به_ترک_یا_انجام_آن_مخیّر_باشد._و_منظور_از_«علم_فقه»_علم_یافتن_به_احکام_شرعی_است_از_راه‌های_اثبات_کنندة_آن.
[۲۸۷] جمال_الدین_حسن_بن_زین_الدین،_معالم_الدین_و_ملاذ_المجتهدین،_قم:_موسسه_النشر_الاسلامی،_۱۳۶۵_ش،_ص۲۶.
_به_عبارت_دیگر،_فقه،_دانستن_احکام_شریعت_است_از_راه_استدلال_و_برهان.
[۲۸۸] گرجی،_ابوالقاسم،_تاریخ_فقه_و_فقهاء،_تهران:_سازمان_مطالعه_و_تدوین_کتب_علوم_اسلامی_دانشگاه‌ها_(سمت)،_۱۳۷۷_ش،_ص۷.
" title="ویرایش">ویرایش]

موضوع علم فقه

[۲۸۹] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۹.

[۲۹۰] موسوی، رضا، آشنایی با مبادی فقه یا حقوق اسلامی، مشهد: دانش شرقی، ۱۳۷۹ ش، ص۴۹.

" name="_
همانگونه که از تعریف اصطلاحی فقه بر می‌آید، موضوع فقه را تمامی قوانین و مقررات عملی فردی و اجتماعی اسلام تشکیل می‌دهد.
[۲۹۱] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۹.
[۲۹۲] موسوی، رضا، آشنایی با مبادی فقه یا حقوق اسلامی، مشهد: دانش شرقی، ۱۳۷۹ ش، ص۴۹.

">۸ -
همانگونه که از تعریف اصطلاحی فقه بر می‌آید، موضوع فقه را تمامی قوانین و مقررات عملی فردی و اجتماعی اسلام تشکیل می‌دهد.
[۲۹۳] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۹.
[۲۹۴] موسوی، رضا، آشنایی با مبادی فقه یا حقوق اسلامی، مشهد: دانش شرقی، ۱۳۷۹ ش، ص۴۹.

[ [۲۹۵] نوری،_محمد_اسماعیل،_آشنایی_با_فقه،_قم:_احسن_الحدیث،_۱۳۷۸_ش،_ص۹.
[۲۹۶] موسوی،_رضا،_آشنایی_با_مبادی_فقه_یا_حقوق_اسلامی،_مشهد:_دانش_شرقی،_۱۳۷۹_ش،_ص۴۹.
" title="ویرایش">ویرایش]

هدف علم فقه

[۲۹۷] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۸.

فعالیتی را که فقیه برای کشف حکم الهی انجام می‌دهد، استنباط و یا اجتهاد می‌نامند.
" name="_
هدف فقه کشف احکام الهی است. قوانین الهی، ‌در مورد تمامی وقایع و موضوعات به صورت مشخص و دقیق بیان نشده است. هدف فقه این است که از طریق منابع و براهین فقهی، ‌در تمامی مواردی که بشر نیازمند دانستن حکم الهی آن است به کنکاش پرداخته، قوانین مربوط به هر مورد خاص را کشف کند.
[۲۹۸] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۸.
فعالیتی را که فقیه برای کشف حکم الهی انجام می‌دهد، استنباط و یا اجتهاد می‌نامند.
">۹ -
هدف فقه کشف احکام الهی است. قوانین الهی، ‌در مورد تمامی وقایع و موضوعات به صورت مشخص و دقیق بیان نشده است. هدف فقه این است که از طریق منابع و براهین فقهی، ‌در تمامی مواردی که بشر نیازمند دانستن حکم الهی آن است به کنکاش پرداخته، قوانین مربوط به هر مورد خاص را کشف کند.
[۲۹۹] جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران: کیهان، ۱۳۷۴ ش، ص۸.
فعالیتی را که فقیه برای کشف حکم الهی انجام می‌دهد، استنباط و یا اجتهاد می‌نامند.
[ [۳۰۰] جناتی،_محمد_ابراهیم،_ادوار_فقه_و_کیفیت_بیان_آن،_تهران:_کیهان،_۱۳۷۴_ش،_ص۸. _فعالیتی_را_که_فقیه_برای_کشف_حکم_الهی_انجام_می‌دهد،_استنباط_و_یا_اجتهاد_می‌نامند." title="ویرایش">ویرایش]
اهمیت و نقش فقه

[۳۰۱] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۹.

از این جهت است که بصیرت یافتن در دین همواره مورد تاکید خاص معصومین ـ ‌ (علیهم‌السّلام) ـ بوده است:
پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: انَّ لِکُلِّ شَیءٍ دِعامة و دعامة هذا الدین، الفقه؛ هر چیزی پایه و اساسی دارد، پایه و اساس این دین، فقه است.
[۳۰۲] پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، نهج الفصاحة، شماره ۴۶۳۱ (۸۹۰.

امیرالمؤمنین علی ـ (علیه‌السّلام) ـ می‌فرماید: یا بُنیّ... تَفقَّه‌ْ فی الدین فاِنَّ الفقهاءَ، وَرَثَةُ الانبیاء؛ ‌ای فرزندم، به دنبال بصیرت یافتن در دین باش، همانا فقها وارثان پیامبرانند.
[۳۰۳] المعزی الملایری، اسماعیل، جامع احادیث الشیعه، قم: مؤلف، ۱۳۷۱ ش، ج۱، ص۱۴۲، ح ۲۶.

شاید اغراق نباشد اگر ادعا کنیم که با توجه به اهداف و اهمیتی که فقه دارد، از جهت ارزشمندی، در جایگاه مقدم بر تمام علوم بشری است. سایر علوم بشری، اولاً مصلحت‌ها و منافع محدودی را تامین می‌کنند و ثانیاً، حداکثر نیمی از سعادت بشر یعنی رفاه و آسودگی دنیوی را فراهم می‌آورند و تامین سعادت اخروی بشر از ید کفایت و تشخیص و تقنین آنها خارج است.
قلمرو علم فقه: پیشروی فقه در موضوعات حیات بشری تا آن جا است که اصل شریعت به پیش می‌تازد. تا هر کجا که دین به دخالت در پهنه‌های مختلف زندگی بشر پرداخته است، فقه نیز به آنها دست می‌یازد و به اظهار نظر و امر و نهی می‌نشیند. زندگی بشر و نیازهای او را می‌توان در سه حوزة تن و جسم، روح و روان، و ارتباط با خدا، با خود، و با سایر موجودات خلاصه کرد. فقه به تناسب هر کدام از این سه حوزه به راهنمایی می‌پردازد و فرامین الزامی یا غیرالزامی صادر می‌کند.
[۳۰۴] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴ ش ۲، ص۲۱۱.

علوم مربوط به علم فقه: از یک نظر، همگی علوم از جهت تبیین موضوعات فقهی به علم فقه مرتبطند. مثلاً بیمه یک موضوع اقتصادی است. علم اقتصاد، تبیین کنندة این است که بیمه چیست؟ تعریف آن کدام است؟ خصوصیات ویژة آن چیست؟ بعد از تبیین این حد و حدود و واضح ساختن حقیقت و ماهیت این موضوع، علم فقه به بیان حکم آن می‌پردازد. پس، اصل موضوع را علم فقه از خارج از خود ـ مثلاً از علم اقتصاد ـ گرفته است ولی اینکه حکم فقهی آن چیست، در علم فقه به آن پرداخته می‌شود.
البته خود علم فقه نیز موضوعات مشخصی را در درون خود دارد که می‌توان آنها را موضوعات اصیل فقهی یا موضوعات بلاواسطه فقهی نامید؛ مثل عبادات.
" name="_
اهمیت علم فقه و نقش و کارکرد آن: هر قانونی چه بشری و چه الهی بر اساس مصحلت و فایده وضع می‌گردد. تبعیت از هر قانون و گردن نهادن به آن، آن مصلحت و فایده را در پی خواهد داشت. قوانین الهی نیز چنین است، مصالح و فواید قوانین الهی، تماماً متوجه بندگان می‌شود. این مصلحت‌ها برخی جنبه دنیوی و برخی جنبه اخروی دارد. نقش و اهمیت علم فقه این است که با مشخص ساختن قوانین الهی و کشف و تبیین آنها و تنظیم اعمال فردی و جمعی مسلمانان، راه رسیدن به این مصالح و بهره‌مندی از سعادت دنیوی و اخروی را فراهم می‌سازد.
[۳۰۵] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۹.
از این جهت است که بصیرت یافتن در دین همواره مورد تاکید خاص معصومین ـ ‌ (علیهم‌السّلام) ـ بوده است:
پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: انَّ لِکُلِّ شَیءٍ دِعامة و دعامة هذا الدین، الفقه؛ هر چیزی پایه و اساسی دارد، پایه و اساس این دین، فقه است.
[۳۰۶] پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، نهج الفصاحة، شماره ۴۶۳۱ (۸۹۰.

امیرالمؤمنین علی ـ (علیه‌السّلام) ـ می‌فرماید: یا بُنیّ... تَفقَّه‌ْ فی الدین فاِنَّ الفقهاءَ، وَرَثَةُ الانبیاء؛ ‌ای فرزندم، به دنبال بصیرت یافتن در دین باش، همانا فقها وارثان پیامبرانند.
[۳۰۷] المعزی الملایری، اسماعیل، جامع احادیث الشیعه، قم: مؤلف، ۱۳۷۱ ش، ج۱، ص۱۴۲، ح ۲۶.

شاید اغراق نباشد اگر ادعا کنیم که با توجه به اهداف و اهمیتی که فقه دارد، از جهت ارزشمندی، در جایگاه مقدم بر تمام علوم بشری است. سایر علوم بشری، اولاً مصلحت‌ها و منافع محدودی را تامین می‌کنند و ثانیاً، حداکثر نیمی از سعادت بشر یعنی رفاه و آسودگی دنیوی را فراهم می‌آورند و تامین سعادت اخروی بشر از ید کفایت و تشخیص و تقنین آنها خارج است.
قلمرو علم فقه: پیشروی فقه در موضوعات حیات بشری تا آن جا است که اصل شریعت به پیش می‌تازد. تا هر کجا که دین به دخالت در پهنه‌های مختلف زندگی بشر پرداخته است، فقه نیز به آنها دست می‌یازد و به اظهار نظر و امر و نهی می‌نشیند. زندگی بشر و نیازهای او را می‌توان در سه حوزة تن و جسم، روح و روان، و ارتباط با خدا، با خود، و با سایر موجودات خلاصه کرد. فقه به تناسب هر کدام از این سه حوزه به راهنمایی می‌پردازد و فرامین الزامی یا غیرالزامی صادر می‌کند.
[۳۰۸] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴ ش ۲، ص۲۱۱.

علوم مربوط به علم فقه: از یک نظر، همگی علوم از جهت تبیین موضوعات فقهی به علم فقه مرتبطند. مثلاً بیمه یک موضوع اقتصادی است. علم اقتصاد، تبیین کنندة این است که بیمه چیست؟ تعریف آن کدام است؟ خصوصیات ویژة آن چیست؟ بعد از تبیین این حد و حدود و واضح ساختن حقیقت و ماهیت این موضوع، علم فقه به بیان حکم آن می‌پردازد. پس، اصل موضوع را علم فقه از خارج از خود ـ مثلاً از علم اقتصاد ـ گرفته است ولی اینکه حکم فقهی آن چیست، در علم فقه به آن پرداخته می‌شود.
البته خود علم فقه نیز موضوعات مشخصی را در درون خود دارد که می‌توان آنها را موضوعات اصیل فقهی یا موضوعات بلاواسطه فقهی نامید؛ مثل عبادات.
">۱۰ -
اهمیت علم فقه و نقش و کارکرد آن: هر قانونی چه بشری و چه الهی بر اساس مصحلت و فایده وضع می‌گردد. تبعیت از هر قانون و گردن نهادن به آن، آن مصلحت و فایده را در پی خواهد داشت. قوانین الهی نیز چنین است، مصالح و فواید قوانین الهی، تماماً متوجه بندگان می‌شود. این مصلحت‌ها برخی جنبه دنیوی و برخی جنبه اخروی دارد. نقش و اهمیت علم فقه این است که با مشخص ساختن قوانین الهی و کشف و تبیین آنها و تنظیم اعمال فردی و جمعی مسلمانان، راه رسیدن به این مصالح و بهره‌مندی از سعادت دنیوی و اخروی را فراهم می‌سازد.
[۳۰۹] موسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقاً لمذهب اهل البیت ـ (علیهم‌السّلام) ـ، قم: موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۱، ۱۴۲۳ هـ، ص۹.
از این جهت است که بصیرت یافتن در دین همواره مورد تاکید خاص معصومین ـ ‌ (علیهم‌السّلام) ـ بوده است:
پیامبر اکرم ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ می‌فرماید: انَّ لِکُلِّ شَیءٍ دِعامة و دعامة هذا الدین، الفقه؛ هر چیزی پایه و اساسی دارد، پایه و اساس این دین، فقه است.
[۳۱۰] پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، نهج الفصاحة، شماره ۴۶۳۱ (۸۹۰.

امیرالمؤمنین علی ـ (علیه‌السّلام) ـ می‌فرماید: یا بُنیّ... تَفقَّه‌ْ فی الدین فاِنَّ الفقهاءَ، وَرَثَةُ الانبیاء؛ ‌ای فرزندم، به دنبال بصیرت یافتن در دین باش، همانا فقها وارثان پیامبرانند.
[۳۱۱] المعزی الملایری، اسماعیل، جامع احادیث الشیعه، قم: مؤلف، ۱۳۷۱ ش، ج۱، ص۱۴۲، ح ۲۶.

شاید اغراق نباشد اگر ادعا کنیم که با توجه به اهداف و اهمیتی که فقه دارد، از جهت ارزشمندی، در جایگاه مقدم بر تمام علوم بشری است. سایر علوم بشری، اولاً مصلحت‌ها و منافع محدودی را تامین می‌کنند و ثانیاً، حداکثر نیمی از سعادت بشر یعنی رفاه و آسودگی دنیوی را فراهم می‌آورند و تامین سعادت اخروی بشر از ید کفایت و تشخیص و تقنین آنها خارج است.
قلمرو علم فقه: پیشروی فقه در موضوعات حیات بشری تا آن جا است که اصل شریعت به پیش می‌تازد. تا هر کجا که دین به دخالت در پهنه‌های مختلف زندگی بشر پرداخته است، فقه نیز به آنها دست می‌یازد و به اظهار نظر و امر و نهی می‌نشیند. زندگی بشر و نیازهای او را می‌توان در سه حوزة تن و جسم، روح و روان، و ارتباط با خدا، با خود، و با سایر موجودات خلاصه کرد. فقه به تناسب هر کدام از این سه حوزه به راهنمایی می‌پردازد و فرامین الزامی یا غیرالزامی صادر می‌کند.
[۳۱۲] تقوی، سید مرتضی، جایگاه فقه در‌اندیشه دینی، قم: مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۴ ش ۲، ص۲۱۱.

علوم مربوط به علم فقه: از یک نظر، همگی علوم از جهت تبیین موضوعات فقهی به علم فقه مرتبطند. مثلاً بیمه یک موضوع اقتصادی است. علم اقتصاد، تبیین کنندة این است که بیمه چیست؟ تعریف آن کدام است؟ خصوصیات ویژة آن چیست؟ بعد از تبیین این حد و حدود و واضح ساختن حقیقت و ماهیت این موضوع، علم فقه به بیان حکم آن می‌پردازد. پس، اصل موضوع را علم فقه از خارج از خود ـ مثلاً از علم اقتصاد ـ گرفته است ولی اینکه حکم فقهی آن چیست، در علم فقه به آن پرداخته می‌شود.
البته خود علم فقه نیز موضوعات مشخصی را در درون خود دارد که می‌توان آنها را موضوعات اصیل فقهی یا موضوعات بلاواسطه فقهی نامید؛ مثل عبادات.
[ [۳۱۳] موسسة_دائرة‌المعارف_الفقه_الاسلامی،_موسوعة_الفقه_الاسلامی_طبقاً_لمذهب_اهل_البیت_ـ_(علیهم‌السّلام)_ـ،_قم:_موسسه_دائرة_المعارف_الفقه_الاسلامی،_ج۱،_۱۴۲۳_هـ،_ص۹. _از_این_جهت_است_که_بصیرت_یافتن_در_دین_همواره_مورد_تاکید_خاص_معصومین_ـ_‌_(علیهم‌السّلام)_ـ_بوده_است:_پیامبر_اکرم_ـ_(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)_و_سلّم_ـ_می‌فرماید:_انَّ_لِکُلِّ_شَیءٍ_دِعامة_و_دعامة_هذا_الدین،_الفقه؛_هر_چیزی_پایه_و_اساسی_دارد،_پایه_و_اساس_این_دین،_فقه_است.
[۳۱۴] پیامبر_(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)،_نهج_الفصاحة،_شماره_۴۶۳۱_(۸۹۰._
_امیرالمؤمنین_علی_ـ_(علیه‌السّلام)_ـ_می‌فرماید:_یا_بُنیّ..._تَفقَّه‌ْ_فی_الدین_فاِنَّ_الفقهاءَ،_وَرَثَةُ_الانبیاء؛_‌ای_فرزندم،_به_دنبال_بصیرت_یافتن_در_دین_باش،_همانا_فقها_وارثان_پیامبرانند.
[۳۱۵] المعزی_الملایری،_اسماعیل،_جامع_احادیث_الشیعه،_قم:_مؤلف،_۱۳۷۱_ش،_ج۱،_ص۱۴۲،_ح_۲۶.
شاید_اغراق_نباشد_اگر_ادعا_کنیم_که_با_توجه_به_اهداف_و_اهمیتی_که_فقه_دارد،_از_جهت_ارزشمندی،_در_جایگاه_مقدم_بر_تمام_علوم_بشری_است._سایر_علوم_بشری،_اولاً_مصلحت‌ها_و_منافع_محدودی_را_تامین_می‌کنند_و_ثانیاً،_حداکثر_نیمی_از_سعادت_بشر_یعنی_رفاه_و_آسودگی_دنیوی_را_فراهم_می‌آورند_و_تامین_سعادت_اخروی_بشر_از_ید_کفایت_و_تشخیص_و_تقنین_آنها_خارج_است._قلمرو_علم_فقه:_پیشروی_فقه_در_موضوعات_حیات_بشری_تا_آن_جا_است_که_اصل_شریعت_به_پیش_می‌تازد._تا_هر_کجا_که_دین_به_دخالت_در_پهنه‌های_مختلف_زندگی_بشر_پرداخته_است،_فقه_نیز_به_آنها_دست_می‌یازد_و_به_اظهار_نظر_و_امر_و_نهی_می‌نشیند._زندگی_بشر_و_نیازهای_او_را_می‌توان_در_سه_حوزة_تن_و_جسم،_روح_و_روان،_و_ارتباط_با_خدا،_با_خود،_و_با_سایر_موجودات_خلاصه_کرد._فقه_به_تناسب_هر_کدام_از_این_سه_حوزه_به_راهنمایی_می‌پردازد_و_فرامین_الزامی_یا_غیرالزامی_صادر_می‌کند.
[۳۱۶] تقوی،_سید_مرتضی،_جایگاه_فقه_در‌اندیشه_دینی،_قم:_مجله_فقه_اهل_بیت،_سال_اول،_شماره_دوم،_تابستان_۱۳۷۴_ش_۲،_ص۲۱۱.
علوم_مربوط_به_علم_فقه:_از_یک_نظر،_همگی_علوم_از_جهت_تبیین_موضوعات_فقهی_به_علم_فقه_مرتبطند._مثلاً_بیمه_یک_موضوع_اقتصادی_است._علم_اقتصاد،_تبیین_کنندة_این_است_که_بیمه_چیست؟_تعریف_آن_کدام_است؟_خصوصیات_ویژة_آن_چیست؟_بعد_از_تبیین_این_حد_و_حدود_و_واضح_ساختن_حقیقت_و_ماهیت_این_موضوع،_علم_فقه_به_بیان_حکم_آن_می‌پردازد._پس،_اصل_موضوع_را_علم_فقه_از_خارج_از_خود_ـ_مثلاً_از_علم_اقتصاد_ـ_گرفته_است_ولی_اینکه_حکم_فقهی_آن_چیست،_در_علم_فقه_به_آن_پرداخته_می‌شود._البته_خود_علم_فقه_نیز_موضوعات_مشخصی_را_در_درون_خود_دارد_که_می‌توان_آنها_را_موضوعات_اصیل_فقهی_یا_موضوعات_بلاواسطه_فقهی_نامید؛_مثل_عبادات._" title="ویرایش">ویرایش]

علوم پیش نیاز

[۳۱۷] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۳.


منابع اصلی علم فقه:
[۳۱۸] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۰.
[۳۱۹] مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص۱۲.
وظیفه فقیه، کشف و استنباط حکم شرعی است. فقیه در فقه شیعه، نظر و رای شخصی خود را ابراز نمی‌دارد. بلکه کار او، کشف رای و نظر الهی است که از طریق وحی به پیامبر ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ رسیده، و بسیاری از آنان بر لسان و زبان ائمه هدی ـ (علیهم‌السّلام) ـ تبیین یافته است. این آراء الهی درمنابعی نهفته است که به عنوان منابع علم فقه شناخته می‌شوند. قرآن به عنوان بیان کنندة امّهات و کلیات قوانین الهی، اولین و مهمترین منبع فقهی است. پس از آن، روایات و احادیث جایگاه مهمی را از این نظر دارا هستند: از روایات و احادیث به عنوان سنت نام برده می‌شود. دو منبع دیگر نیز در فقه امامیه به عنوان منابع علم فقه مورد توجه هستند، اجماع و عقل. منظور از «اجماع» اتفاق نظر تمامی فقها بر یک حکم است. و منظور از «عقل»، آن درکی است که عقل به نحو حتمی و قطعی آن را می‌یابد. برای هرکدام از این منابع، شرایطی وجود دارد که تنها در صورت محقق شدن آنها صلاحیت خواهند داشت مستند احکام فقهی قرار گیرند.
احکام فقهی:
[۳۲۰] اصطلاحات الاصول و معظم ابحاثها، ص۱۲۰.
[۳۲۱] فرهنگ اصطلاحات فقهی، ص۷۱.
[۳۲۲] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۵-۵۶.
[۳۲۳] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۴۶.
در یک
" name="_
برای فراگیری علم فقه، کما بیش به دانستن علومی نیازمندیم: زبان عرب که زبان قرآن روایات و کتب فقهی است؛ تفسیر قرآن، علم شناخت راویان حدیث (علم رجال)؛ منطق، برای شناخت کیفیت تفکر و استدلال؛ و مهمتر از همه، علم اصول فقه که پایه‌های اساسی نحوه استنباط و کشف حکم شرعی را به دست می‌دهد.
[۳۲۴] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۳.

منابع اصلی علم فقه:
[۳۲۵] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۰.
[۳۲۶] مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص۱۲.
وظیفه فقیه، کشف و استنباط حکم شرعی است. فقیه در فقه شیعه، نظر و رای شخصی خود را ابراز نمی‌دارد. بلکه کار او، کشف رای و نظر الهی است که از طریق وحی به پیامبر ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ رسیده، و بسیاری از آنان بر لسان و زبان ائمه هدی ـ (علیهم‌السّلام) ـ تبیین یافته است. این آراء الهی درمنابعی نهفته است که به عنوان منابع علم فقه شناخته می‌شوند. قرآن به عنوان بیان کنندة امّهات و کلیات قوانین الهی، اولین و مهمترین منبع فقهی است. پس از آن، روایات و احادیث جایگاه مهمی را از این نظر دارا هستند: از روایات و احادیث به عنوان سنت نام برده می‌شود. دو منبع دیگر نیز در فقه امامیه به عنوان منابع علم فقه مورد توجه هستند، اجماع و عقل. منظور از «اجماع» اتفاق نظر تمامی فقها بر یک حکم است. و منظور از «عقل»، آن درکی است که عقل به نحو حتمی و قطعی آن را می‌یابد. برای هرکدام از این منابع، شرایطی وجود دارد که تنها در صورت محقق شدن آنها صلاحیت خواهند داشت مستند احکام فقهی قرار گیرند.
احکام فقهی:
[۳۲۷] اصطلاحات الاصول و معظم ابحاثها، ص۱۲۰.
[۳۲۸] فرهنگ اصطلاحات فقهی، ص۷۱.
[۳۲۹] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۵-۵۶.
[۳۳۰] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۴۶.
در یک
">۱۱ -
برای فراگیری علم فقه، کما بیش به دانستن علومی نیازمندیم: زبان عرب که زبان قرآن روایات و کتب فقهی است؛ تفسیر قرآن، علم شناخت راویان حدیث (علم رجال)؛ منطق، برای شناخت کیفیت تفکر و استدلال؛ و مهمتر از همه، علم اصول فقه که پایه‌های اساسی نحوه استنباط و کشف حکم شرعی را به دست می‌دهد.
[۳۳۱] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۳.

منابع اصلی علم فقه:
[۳۳۲] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۱۰.
[۳۳۳] مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص۱۲.
وظیفه فقیه، کشف و استنباط حکم شرعی است. فقیه در فقه شیعه، نظر و رای شخصی خود را ابراز نمی‌دارد. بلکه کار او، کشف رای و نظر الهی است که از طریق وحی به پیامبر ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلّم ـ رسیده، و بسیاری از آنان بر لسان و زبان ائمه هدی ـ (علیهم‌السّلام) ـ تبیین یافته است. این آراء الهی درمنابعی نهفته است که به عنوان منابع علم فقه شناخته می‌شوند. قرآن به عنوان بیان کنندة امّهات و کلیات قوانین الهی، اولین و مهمترین منبع فقهی است. پس از آن، روایات و احادیث جایگاه مهمی را از این نظر دارا هستند: از روایات و احادیث به عنوان سنت نام برده می‌شود. دو منبع دیگر نیز در فقه امامیه به عنوان منابع علم فقه مورد توجه هستند، اجماع و عقل. منظور از «اجماع» اتفاق نظر تمامی فقها بر یک حکم است. و منظور از «عقل»، آن درکی است که عقل به نحو حتمی و قطعی آن را می‌یابد. برای هرکدام از این منابع، شرایطی وجود دارد که تنها در صورت محقق شدن آنها صلاحیت خواهند داشت مستند احکام فقهی قرار گیرند.
احکام فقهی:
[۳۳۴] اصطلاحات الاصول و معظم ابحاثها، ص۱۲۰.
[۳۳۵] فرهنگ اصطلاحات فقهی، ص۷۱.
[۳۳۶] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، فقه، قم: صدرا، بی‌تا، ص۵۵-۵۶.
[۳۳۷] نوری، محمد اسماعیل، آشنایی با فقه، قم: احسن الحدیث، ۱۳۷۸ ش، ص۴۶.
در یک
[ [۳۳۸] نوری،_محمد_اسماعیل،_آشنایی_با_فقه،_قم:_احسن_الحدیث،_۱۳۷۸_ش،_ص۱۳. منابع_اصلی_علم_فقه:_
[۳۳۹] نوری،_محمد_اسماعیل،_آشنایی_با_فقه،_قم:_احسن_الحدیث،_۱۳۷۸_ش،_ص۱۰.
[۳۴۰] مقدمه‌ای_بر_فقه_شیعه،_ص۱۲.
_وظیفه_فقیه،_کشف_و_استنباط_حکم_شرعی_است._فقیه_در_فقه_شیعه،_نظر_و_رای_شخصی_خود_را_ابراز_نمی‌دارد._بلکه_کار_او،_کشف_رای_و_نظر_الهی_است_که_از_طریق_وحی_به_پیامبر_ـ_(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)_و_سلّم_ـ_رسیده،_و_بسیاری_از_آنان_بر_لسان_و_زبان_ائمه_هدی_ـ_(علیهم‌السّلام)_ـ_تبیین_یافته_است._این_آراء_الهی_درمنابعی_نهفته_است_که_به_عنوان_منابع_علم_فقه_شناخته_می‌شوند._قرآن_به_عنوان_بیان_کنندة_امّهات_و_کلیات_قوانین_الهی،_اولین_و_مهمترین_منبع_فقهی_است._پس_از_آن،_روایات_و_احادیث_جایگاه_مهمی_را_از_این_نظر_دارا_هستند:_از_روایات_و_احادیث_به_عنوان_سنت_نام_برده_می‌شود._دو_منبع_دیگر_نیز_در_فقه_امامیه_به_عنوان_منابع_علم_فقه_مورد_توجه_هستند،_اجماع_و_عقل._منظور_از_«اجماع»_اتفاق_نظر_تمامی_فقها_بر_یک_حکم_است._و_منظور_از_«عقل»،_آن_درکی_است_که_عقل_به_نحو_حتمی_و_قطعی_آن_را_می‌یابد._برای_هرکدام_از_این_منابع،_شرایطی_وجود_دارد_که_تنها_در_صورت_محقق_شدن_آنها_صلاحیت_خواهند_داشت_مستند_احکام_فقهی_قرار_گیرند._احکام_فقهی:_
[۳۴۱] اصطلاحات_الاصول_و_معظم_ابحاثها،_ص۱۲۰.
[۳۴۲] فرهنگ_اصطلاحات_فقهی،_ص۷۱.
[۳۴۳] مطهری،_مرتضی،_آشنایی_با_علوم_اسلامی،_فقه،_قم:_صدرا،_بی‌تا،_ص۵۵-۵۶.
[۳۴۴] نوری،_محمد_اسماعیل،_آشنایی_با_فقه،_قم:_احسن_الحدیث،_۱۳۷۸_ش،_ص۴۶.
_در_یک" title="ویرایش">ویرایش]

تقسیم احکام فقهی

۱۲ -
تقسیم بسیط و اولیه و به طور خلاصه، احکام فقهی به دو دسته می‌شوند:
الف. احکام تکلیفی: این احکام قوانینی هستند مشتمل بر امر یا نهی و یا ترخیص. احکام تکلیفی پنج نوع‌اند:
۱. وجوب: به موجب این حکم، انسان می‌بایستی فعل مورد نظر خداوند را حتما انجام دهد و در صورت تخلف از آن، کیفر می‌شود.
۲. استحباب: به موجب این حکم، انسان می‌تواند فعل مورد نظر شارع را ترک کند بدون اینکه کیفر شود ولی اگر آن را انجام دهد پاداش می‌یابد.
۳. حرمت: به موجب این حکم، انسان می‌بایستی فعل موردنظر شارع را حتماً ترک کند و در صورت ارتکاب آن، کیفر می‌شود.
۴. کراهت: به موجب این حکم، انسان می‌تواند فعل مورد نظر شارع را انجام دهد بدون اینکه کیفر شود ولی اگر آن را انجام ندهد، پاداش می‌یابد.
۵. اباحه: به موجب این حکم، انسان می‌تواند فعل مورد نظر شارع را انجام دهد یا ترک کند، ‌بدون اینکه کیفر شود یا پاداش یابد.
ب. احکام وضعی: هر یک از احکامی که در دایرة شمول احکام تکلیفی قرار نگیرد، حکم وضعی نامیده می‌شود. مثل سببیّت، شرطیت، جزئیت، مانعیت، صحت، بطلان، زوجیت، ملکیت و.... به عنوان مثال، نجس بودن بدن و لباس، مانع صحت و قبولی نماز است. «مانعیت» یک حکم وضعی است. و یا وقتی معامله‌ای مطابق قوانین الهی انجام نشود، به باطل بودن متصف می‌شود. بطلان، یک حکم وضعی است.
تقسیمات دیگری نیز در مورد احکام الهی وجود دارد.

[ویرایش]

ابواب فقه==
موضوعات فقهی مثل نماز، روزه، حج، معاملات و بسیاری از موضوعاتی که در فقه مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد، در یک دسته بندی کلی به صورت زیر گرد هم می‌آیند:
۱. عبادات: شامل طهارت، نجاست، نماز، روزه، حج، خمس، زکات و...؛
۲. عقدها (عقود): شامل تجارت، اجاره، ازدواج و...؛
۳. ایقاعات: شامل طلاق، جعاله، نذر، ‌ عهد و...؛
۴. احکام: شامل صید، کشتار حیوانات، ارث و....
این تقسیم بندی را مرحوم محقق حلی در کتاب شرائع الاسلام ارائه کرده است و از زمان ایشان تاکنون تقریباً دسته‌بندی رایج مجموعه‌های فقهی بوده است.



جعبه ابزار