• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قرآن خواندن سر امام حسین و سخن گفتن با حارث بن وکیده

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنا بر گزارش برخی از مورخان و مقتل‌نویسان، ماموران عبیدالله بن زیاد هنگام بردن سرهای شهدای کربلا و اسرا به شام، در برخی از شهرها و آبادی‌ها، برای استراحت و تجدید قوا، توقف می‌کردند؛ در این توقفگاه‌ها، گاه امور خارق‌العاده‌ای رخ می‌داد. یکی از امور خارق‌العاده‌ای که برخی از مورخان، محدثان و مقتل‌نویسان در جریان بردن سر امام حسین (علیه‌السّلام) به شام، نقل کرده‌اند، قرآن خواندن سر امام حسین (علیه‌السّلام) و سخن گفتن با حارث بن وُکَیدَه بود.



از حوادث شگفت و خارق‌العاده، قرآن خواندن سر امام حسین (علیه‌السّلام) در جاهای مختلف است که در گزارش از سیر وقایع، به برخی از آنها اشاره شده است؛ اما آنچه مربوط به حوادث بین راه کوفه تا شام است، گزارشی است که طبری امامی به نقل از حارث بن وُکَیدَه، چنین نگاشته است:
من از حاملان سر حسین بودم که شنیدم سر، سوره کهف را می‌خواند. در خود شک کردم که من صدای ابی عبدالله را می‌شنوم. به من گفت: ‌ای پسر وکیده آیا دانستی که همه ما ائمه زنده‌ایم و نزد پروردگارمان روزی می‌خوریم؟ با خود‌ اندیشیدم که سر را سرقت کنم. فرمود: ‌ای پسر وکیده، این کار برای تو ممکن نیست. [گناه] ریختن خونم نزد خدا بزرگ‌تر از حمل سرم است. رهایشان کن. زمانی که محل‌ها و زنجیرها در گردن‌هایشان باشد و بر رو به سوی جهنم کشیده شوند، خواهند دانست.
[۱] طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۷۸.



۱. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۷۸.
۲. طبری، محمد بن جریر، نوادر المعجزات، ص۱۱۰-۱۱۱.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۸۹.



جعبه ابزار