لحد (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لَحْد (به فتح لام و سکون حاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای عدول و انحراف از
استقامت است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
اِلْحاد (به کسر الف و سکون لام) به معنای عدول و انحراف از استقامت؛ و
مُلْتَحَد (به ضم میم و سکون لام و فتح تاء و حاء) به معنای پناهگاه و محل
میل است.
لَحْد و
اِلْحاد:
به معنی عدول و انحراف از
استقامت است. وسط
قبر را
ضریح و قسمت منحرف آن را لحد گویند.
در
لغت آمده: «لَحَدَ الی فلان: مالَ الیه و لَحَدَ عَنْهُ: عدل و انحرف».
(اِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیاتِنا لا یَخْفَوْنَ عَلَیْنا) «آنان که درباره
آیات ما انحراف میکنند و از استقامت عدول مینمایند بر ما مخفی نیستند».
(وَ لِلَّهِ الْاَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی اَسْمائِهِ) (و بهترين نامها براى خداست؛ خدا را به آن نامها بخوانيد و كسانى كه نامهاى او را
تحریف مىكنند و بر غير او مىنهند، رها سازيد)
انحراف در
اسماء خدا آنست که
صفات خدا را از قبیل
رازق،
خالق،
معبود و غیره به دیگران نسبت بدهیم و این مفاهیم را مال آنها بدانیم چنانکه
مشرکان و
غالیان کردند. یلحدون را از باب عَلِمَ یَعْلَمُ و
باب افعال هر دو خواندهاند.
مُلْتَحَد: به معنی پناهگاه و محل
میل است، زیرا پناه برنده به آن میل میکند.
(قُلْ اِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللَّهِ اَحَدٌ وَ لَنْ اَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً) «بگو کسی از
خدا به من پناه نمیدهد و جز او پناهگاهی نتوانم یافت».
(وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً) (و هرگز
پناهگاهی جز او نمىيابى)
(وَ لَقَدْ نَعْلَمُ اَنَّهُمْ یَقُولُونَ اِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ، لِسانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ اِلَیْهِ اَعْجَمِیٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ) (ما مىدانيم كه آنها مىگويند: «اين آيات را انسانى به او تعليم مىدهد»، در حالى كه زبان كسى كه اينها را به او نسبت مىدهند
عجمی است؛ ولى اين قرآن، زبان
عربی آشكار است)
نقل شده در
مکّه غلامی بود
نصرانی از اهل
روم به نام
بلعام که میگفتند قرآن از جانب خدا نیست بلکه بلعام به آن حضرت تعلیم میدهد. به قول
ضحّاک میگفتند:
سلمان فارسی قصص قرآن را به او میآموزد. به قول دیگر
بنی حضرمی غلامی داشتند به نام یعیش یا عائش که
اسلام آورد و به قولی دو نفر غلام بودند، نصرانی از اهل
عین التمر به نام یسار و خیر که کتابی داشتند و به زبان خود میخواندند.
به هر حال از آیه فهمیده میشود که
کفّار شخص معیّنی را در نظر گرفته و در پی بهانهجوئی میگفتند: قرآن را او تعلیم میدهد و از جانب خدا نیست و خدا در جواب میگوید: «زبان آن که به او میل میکنند و قرآن را به او نسبت میدهند، عجمی و غیر
فصیح ولی این قرآن عربی روشن است». یعنی: میدانیم که میگویند: قرآن را
بشر به او میآموزد ولی زبان کسی که... (بقیّه جواب در آیات بعدی است.)
(وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ بِاِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ اَلِیمٍ) مفعول «یُرِدْ» محذوف است. در
جوامع الجامع و
کشّاف گفته «بِاِلْحادٍ- بِظُلْمٍ» دو
حال مترادفاند،
یعنی: «هر کس در آن (
مسجد الحرام) قصدی از روی انحراف و
ستم کند او را از
عذاب دردناک میچشانیم». بعید نیست که باء در «بِاِلْحادٍ» زائد و برای تاکید و در «بِظُلْمٍ» برای ملابست و الحاد مفعول «یُرِدْ» و تقدیر «یرد الحادا بظلم» باشد، یعنی: «هر که در آن میلی ظالمانه
اراده کند».
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "لحد"، ج۶، ص۱۸۲.