• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مراحل رشد شخصیت در نظریه فروید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مراحل رشد شخصیت در نظریه فروید، یکی از مباحث مطرح در روان‌شناسی بوده که به بررسی نظریه فروید در باب مراحل رشد شخصیت می‌پردازد. زیگموند فروید (Sigmund Freud) معتقد بود که اختلال‌های روان‌رنجوری که بیمارانش از خود نشان می‌دادند از تجارب دوره کودکی آن‌ها سرچشمه گرفته است.
[۱] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، تاریخ روان‌شناسی نوین، ص۴۷۱، علی‌اکبر سیف و همکاران، تهران، دوران، ۱۳۸۲، چاپ دوم.
او تجربیات کودکی را به قدری مهم می‌دانست که گفت، شخصیت فرد بزرگسال در پنج سالگی به طور محکم شکل می‌گیرد و متبلور می‌شود.



آنچه که فروید را متقاعد ساخت که این سال‌های نخستین بااهمیت هستند، خاطرات کودکی خود او و خاطراتی که توسط بیماران بزرگسال او فاش می‌شدند بود. فروید تعارض‌های جنسی نیرومندی را در طفل و کودک نورس احساس کرد، تعارض‌هایی که به نظر می‌رسید در اطراف نواحی خاص بدن دور می‌زنند. وی متوجه شد که در سنین مختلف، هر یک از نواحی بدن از نظر مرکز تعارض، اهمیت بیشتری دارد. در هر مرحله رشد شخصیت، تعارضی وجود دارد که باید قبل از اینکه کودک بتواند به مرحله بعدی پیشروی کند حل شود. گاهی اوقات شخص دوست ندارد یا نمی‌تواند از یک مرحله به مرحله بعدی منتقل شود، زیرا تعارض حل نشده است یا به این علت که نیازهای وی آنچنان عالی توسط والدینی آسان‌گیر ارضا شده‌اند که کودک نمی‌خواهد پیش برود. در هر دو صورت گفته می‌شود که فرد در این مرحله رشد تثبیت شده است. در تثبیت (Fixation) قسمتی از لیبیدو یا انرژی روانی (Cathexis) صرف آن مرحله رشد می‌شود و انرژی کمتری برای مراحل بعدی باقی می‌ماند.
[۲] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۰، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.



رشد روانی جنسی فروید دارای مراحلی است که به آن‌ها می‌پردازیم.

۲.۱ - مرحله دهانی

اولین مرحله روانی ـ جنسی رشد شخصیت از تولد تا دو سالگی ادامه دارد.
[۳] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۱، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.

در خلال اولین سال زندگی کودک، دهان مهمترین منبع کاهش تنش (مثلا خوردن) و احساسات لذت‌بخش (مثلا مکیدن) است. در این مرحله از زندگی حالات روانی خاصی مثل وابستگی و به دهان بردن همه چیز از ویژگی‌های مهم کودک است. کودک از نظر روانی نارس است و باید دیگران از او مواظبت کنند. اولین تماس‌های او با جهان خارج از طریق گرفتن و به دهان بردن اشیا و بیرون ریختن آنهاست.
[۴] شفیع‌آبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۴۳، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.
توانایی اعتماد و اتکا به دیگران از خصوصیات شخصیتی این مرحله است.
[۵] سادوک، بنیامین و سادوک، ویرجینیا، خلاصه روان‌پزشکی، ص۲۸۶، نصرت‌اله پورافکاری، تهران، شهرآب و آینده‌سازان، ۱۳۸۵، چاپ سوم، جلد اول.

در طول این مرحله، دو شیوه رفتار کردن وجود دارد: رفتار جذب دهانی (Oral Incorporative Behavior) (خوردن و بلعیدن) و رفتار پرخاشگر دهانی یا آزارگر دهانی (Oral aggressive or oral sadistic behavior) (گازگرفتن یا تف کردن).

۲.۱.۱ - رفتار جذب دهانی

شیوه جذب دهانی ابتدا رخ می‌دهد و شامل تحریک لذت‌بخش دهان توسط دیگران و توسط غذاست. بزرگسالانی که در مرحله جذب دهانی تثبیت شده‌اند، بیش از‌اندازه به فعالیت‌های دهانی مثل، خوردن، نوشیدن، سیگار کشیدن و بوسیدن علاقه دارند. اگر آنها هنگام طفولیت به حد افراط ارضا شده باشند، شخصیت دهانی بزرگسال آنها به خوش‌بینی و وابستگی غیرعادی متمایل خواهد بود. چون در کودکی در مورد آنها افراط شده است، همچنان برای ارضا کردن نیازهایشان به دیگران وابسته می‌مانند. در نتیجه، آنها بیش از‌اندازه ساده‌لوح هستند، هر چیزی را که به آنها گفته می‌شود، دربست می‌پذیرند و به صورت نامعقول به دیگران اعتماد می‌کنند. به این‌گونه افراد، برچسب تیپ شخصیتی "دهانی‌ پذیرا" زده می‌شود.

۲.۱.۲ - پرخاشگر دهانی

دومین رفتار دهانی، یعنی، پرخاشگر دهانی یا آزارگر دهانی، در طول مدت پیدایش دردناک و عذاب‌آور دندان‌ها رخ می‌دهد. در نتیجه این تجربه، کودکان، مادر را علاوه بر عشق، با نفرت می‌نگرند. اشخاصی که در این سطح تثبیت شده‌اند، مستعد بدبینی، خصومت و پرخاشگری بیش از‌اندازه هستند. آنها احتمالا اهل جروبحث و کنایه‌زدن هستند، حرف‌های "نیش‌دار" می‌زنند و نسبت به دیگران خشونت نشان می‌دهند. آنها نسبت به دیگران حسود هستند و در تلاش برای تسلط، می‌کوشند.
مرحله دهانی هنگام از شیر گرفتن خاتمه می‌یابد. البته اگر تثبیت رخ داده باشد، مقداری لیبیدو باقی می‌ماند، سپس تمرکز کودک به مرحله بعدی جابجا می‌شود.
[۶] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۱-۷۲، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.


۲.۲ - مرحله مقعدی

همزمان با از شیر گرفتن کودک، لیبیدو از ناحیه دهان به منطقه مقعد منتقل می‌شود. لذا، احساس لذت در کودک ابتدا از تخلیه مدفوع و سپس از نگهداری آن حاصل می‌شود. این بدان معنی نیست که بگوییم کودک در خلال مرحله دهانی چنین لذتی احساس نمی‌کند. با وجود این، در خلال سال‌های دوم و سوم زندگی، لذت مقعدی نقش غالب را دارد.
[۷] شفیع‌آبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۴۴، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.

حدود ۱۸ ماهگی، هنگامی که درخواست جدیدی از کودک می‌شود، یعنی آموزش توالت رفتن، این موقعیت به طور چشمگیری تغییر می‌کند. فروید، معتقد بود که تجربه آموزش توالت رفتن در طول مرحله مقعدی، تاثیر مهمی بر رشد شخصیت دارد. عمل دفع برای کودک تولید لذت شهوانی می‌کند، اما با شروع آموزش توالت رفتن، کودک باید یاد بگیرد که این لذت را به تعویق‌اندازد. اگر آموزش توالت رفتن، خوب پیش نرود، مثلا اگر کودک در یادگیری آن مشکل داشته باشد، یا والدین بیش از‌اندازه توقع داشته باشند، کودک به یکی از این دو شیوه واکنش نشان می‌دهد.


یک شیوه این است که در زمان و مکانی که والدین تایید نمی‌کنند، عمل دفع را انجام دهد و به این طریق تلاش‌های آنها را برای تنظیم با شکست روبرو سازد. اگر کودک این شیوه را برای کاهش دادن ناکامی، رضایت‌بخش بداند و زیاد از آن استفاده کند، ممکن است شخصیت پرخاشگری مقعدی (anal aggressive personality) را پرورش دهد. به نظر فروید، این مبنای بسیاری از اشکال رفتارهای خصمانه و آزارگرانه در زندگی بزرگسالان است که از جمله آنها بی‌رحمی، ویران‌گری و قشقرق هستند. چنین شخصی احتمالا آشوب‌گر و نامرتب خواهد بود و دیگران را به صورت اشیایی می‌داند که در تصرف او هستند.

دومین شیوه، جلوگیری یا نگهداشتن مدفوع است. این کار موجب احساس لذت شهوانی می‌شود (به علت پر بودن روده کوچک) و می‌تواند شیوه موفقیت‌آمیز دیگری برای دستکاری والدین باشد. اگر روده کودک چند روز کار نکند، ممکن است آنها نگران شوند. بنابراین، کودک روش جدیدی را برای به دست آوردن توجه و محبت والدین کشف می‌کند. این رفتار، مبنایی برای رشد شخصیت نگهدارنده مقعدی (anal retentive personality) است.
چنین شخصی، لجباز و خسیس است و وسایل را‌اندوخته یا نگهداری می‌کند. به عبارت دیگر این‌گونه اشخاص، خشک و مقرراتی، به صورت وسواسی مرتب و آراسته، سرسخت و لجوج و خیلی باوجدان هستند.
[۸] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۲-۷۳، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.

در آخر، روش‌های به‌کار گرفته شده توسط مادر در تربیت برای اجابت مزاج و نگرش والدین نسبت به موضوعاتی نظیر دفع، پاکیزگی، نظارت و مسئولیت، تاثیر بسزایی در رشد شخصیت کودک دارد.
[۹] شفیع‌آبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۴۵، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.


۲.۳ - مرحله آلتی

در حدود سنین چهار تا پنج سالگی، لیبیدو در محدوده دستگاه تناسلی متمرکز می‌شود. در این سن اغلب دیده می‌شود که توجه کودکان به دستگاه تناسلیشان جلب می‌شود و با دستکاری، از آن لذت می‌برند و در زمینه مسائلی مثل تولد و مسائل جنسی و اینکه چرا پسرها آلت مردی دارند و دخترها ندارند، کنجکاوی نشان می‌دهند.
تعارض مرحله آلتی، آخرین و اساسی‌ترین تعارضی است که کودک باید با آن مواجه شود و با موفقیت آن را حل کند. این تعارض همان خواست ناخودآگاه (ناهشیار) کودک به تملک والد ناهمجنس خود و در عین حال دوری از والد همجنس خود است. فروید، این وضعیت را عقده ادیپ (Oedipus complex) نامیده است.
[۱۰] شفیع‌آبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۴۵-۴۶، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.



نام این عقده از افسانه یونانی گرفته شده است که در نمایش Oedipus Rex، نوشته سوفوکلس (Sophocles) در قرن پنجم قبل از میلاد ترسیم شده است. در این داستان، ادیپ جوان پدرش را می‌کشد و با مادرش ازدواج می‌کند. بدون اینکه در آن زمان بداند آنها چه کسانی هستند. در عقده ادیپ، مادر هدف عشقی پسر جوان می‌شود. پسر از طریق خیال‌پردازی و رفتار آشکار، خواسته‌های جنسی خود را به مادر نشان می‌دهد ولی پسر در سر راه خود با مانعی روبرو می‌شود؛ پدر، که او را به صورت یک رقیب و تهدید می‌بیند. در نتیجه، نسبت به پدرش حسود و متخاصم می‌شود.
فروید، عقده ادیپ را از تجربیات کودکی‌اش تدوین کرده و نوشت: «من در مورد خودم نیز متوجه عشق به مادر و حسادت نسبت به پدر شده‌ام». پسر ترس خود از پدر را در مناسبات تناسلی تعبیر می‌کند و از این می‌ترسد که پدرش‌اندام خلافکار، یعنی آلت وی را که منبع لذت و تمایلات جنسی اوست قطع کند و از اینرو، اضطراب اختگی (Castrion anxiety) ایفای نقش خواهد کرد.

ترس پسر از اختگی، چنان نیرومند است که او مجبور می‌شود میل جنسی خود به مادرش را سرکوب کند. به نظر فروید این شیوه‌ای برای حل کردن عقده ادیپ است. پسر، محبت پذیرفتنی ترس را جایگزین میل جنسی به مادر می‌کند و همانندسازی نیرومندی را با پدرش ایجاد می‌نماید. وی برای بهتر کردن همانندسازی، می‌کوشد با تقلید کردن از اطوار قالبی، رفتارها، نگرش‌ها و معیارهای فرامن پدر، بیشتر شبیه او شود.

۲.۳.۱ - عقده ادیپ در دختران

نظر فروید درباره تعارض آلتی زنانه که برخی از طرفداران او آن را عقده الکترا (Electra Complex) خوانده‌اند، از وضوح کمتری برخوردار است. همانند پسر، اولین هدف عشقی دختر، مادر است زیرا او منبع اصلی غذا، محبت و ایمنی در طفولیت است. فروید نوشت: «دخترها نداشتن‌اندام جنسی را که برای پسران ارزش برابری دارد، عمیقا احساس می‌کنند. آنها به این دلیل خود را حقیرتر می‌دانند و این رشک برای آلت مردی، منشا تمام واکنش‌های زنانه است». بنابراین دختر رشک آلت مردی (penis envy)، نقطه مقابل اضطراب اختگی پسر را پرورش می‌دهد. دختر معتقد است که آلت مردی‌اش را از دست داده است و پسر می‌ترسد که آن را از دست بدهد. سرانجام دختر با مادرش همانندسازی می‌کند و عشق خود به پدر را سرکوب می‌نماید ولی اینکه چگونه این اتفاق می‌افتد، فروید آن را روشن نساخت.

۲.۳.۲ - شخصیت آلتی

تعارض‌های آلتی و درجه حل شدن آنها، در تعیین واکنش‌های فرد بزرگسال به جنس مخالف و نگرش‌های او نسبت به این جنس، اهمیت زیادی دارد.
فروید شخصیت آلتی مردانه را بی‌پروا، مغرور و متکی به نفس توصیف کرد. مردانی که چنین شخصیتی دارند می‌کوشند مردانگی خود را از طریق فعالیت‌هایی چون فتوحات جنسی مکرر به اثبات رسانند و یا آن را نشان دهند. شخصیت آلتی زنانه، در زنانگی خود اغراق می‌کند و از استعداد و جذابیت خود برای خرد کردن مردان و چیره شده بر آنها استفاده می‌کند.
[۱۱] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۳-۷۵، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.


۲.۴ - دوره نهفتگی یا کمون

مرحله آرامش نسبی یا عدم فعالیت سائق جنسی در طول دوره‌ای است که از انحلال عقده ادیپال تا بلوغ طول می‌کشد. سائق جنسی در طول این دوره معمولا تصور می‌شود که در حال خاموشی است. این دوره در درجه اول هم برای دخترها و هم پسرها مرحله وابستگی با همجنس‌هاست.
[۱۲] سادوک، بنیامین و سادوک، ویرجینیا، خلاصه روان‌پزشکی، ص۲۸۸، نصرت‌اله پورافکاری، تهران، شهرآب و آینده‌سازان، ۱۳۸۵، چاپ سوم، جلد اول.
این دوره برای تعلیم و تربیت کودک مناسب است و وی می‌تواند به یادیگری مطالب و مهارت‌های تازه از قبیل خواندن و نوشتن و آموختن آداب و رسوم و اخلاق اجتماعی نایل آید. چنانچه کودکی، عقده ادیپ را به سلامت پشت سر گذاشته باشد و با والد همجنس خود رابطه مثبتی برقرار کرده باشد، استعداد کافی برای رقابت با دیگران کسب کرده و قادر خواهد بود با پیروزی و شکست به شکل واقع‌بینانه روبرو شود.
[۱۳] کریمی، یوسف، روان‌شناسی شخصیت، ص۷۰، تهران، ویرایش، ۱۳۷۵، چاپ دوم.


۲.۵ - مرحله جنسی یا تناسلی

آخرین مرحله روانی – جنسی رشد شخصیت، هنگام بلوغ جنسی آغاز می‌شود. بدن از نظر فیزیولوژیکی بالغ می‌شود و اگر تثبیت مهمی در مرحله قبل رشد اتفاق نیفتاده باشد، ممکن است فرد قادر به هدایت زندگی بهنجار باشد.
[۱۴] شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۶، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.



۱. شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، تاریخ روان‌شناسی نوین، ص۴۷۱، علی‌اکبر سیف و همکاران، تهران، دوران، ۱۳۸۲، چاپ دوم.
۲. شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۰، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.
۳. شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۱، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.
۴. شفیع‌آبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۴۳، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.
۵. سادوک، بنیامین و سادوک، ویرجینیا، خلاصه روان‌پزشکی، ص۲۸۶، نصرت‌اله پورافکاری، تهران، شهرآب و آینده‌سازان، ۱۳۸۵، چاپ سوم، جلد اول.
۶. شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۱-۷۲، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.
۷. شفیع‌آبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۴۴، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.
۸. شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۲-۷۳، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.
۹. شفیع‌آبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۴۵، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.
۱۰. شفیع‌آبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۴۵-۴۶، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۵، چاپ دوازدهم.
۱۱. شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۳-۷۵، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.
۱۲. سادوک، بنیامین و سادوک، ویرجینیا، خلاصه روان‌پزشکی، ص۲۸۸، نصرت‌اله پورافکاری، تهران، شهرآب و آینده‌سازان، ۱۳۸۵، چاپ سوم، جلد اول.
۱۳. کریمی، یوسف، روان‌شناسی شخصیت، ص۷۰، تهران، ویرایش، ۱۳۷۵، چاپ دوم.
۱۴. شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن، نظریه‌های شخصیت، ص۷۶، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ هفتم.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مراحل رشد شخصیت در نظریه فروید»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۵/۰۶.    






جعبه ابزار