مفاد قاعده حرمت اعانت بر اثم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از قواعد فقهی قاعده حرمت
اعانت بر اثم میباشد که این قاعده دارای مفادی است.
فقها از اعانت تعاریفی گوناگون ارائه دادهاند:
نائینی این گونه تعریف میکند: معاونت عبارت است از هر گونه فعلی که دیگری را یاری نموده، او را در تحقق هدف مورد نظرش قادر سازد؛ مثل دادن عصا به شخصی
ظالم که میخواهد مظلومی را بزند.
شیخ انصاری میگوید: «ان الاعانه هو فعل بعض مقدمات فعل الغیر بقصد حصوله منه لا مطلقا»؛ معاونت عبارت است از انجام دادن برخی از مقدمات فعل حرام، به قصد ایجاد آن حرام، نه مطلق انجام دادن آن مقدمات.
میرزا حسن
موسوی بجنوردی این گونه تعریف میکند: «و اما الاعانة فهی لغة بمعنی المساعده، و اعانه علی ذلکای: ساعده علیه و المعین و معاون الانسان هو المساعد له فی فعله و اشغاله... فالمراد من الاعانة علی الاثم مساعده الاثم الذی یصدر منه و ذلک بایجاد جمیع مقدمات الحرام الذی یرتکبه او بعضها.
هر چند از اطلاق فقها استنباط میشود که اعانه اعم است از مساعدت فکری و معنوی یا مساعدت عملی و مادی؛ اما بعید نیست که از نظر فقها انجام اموری چون تحریک، ترغیب و... که در واقع نوعی همکاری فکری و معنوی است، اعانه محسوب شود.
اثم به معنای مخالفت با امر
خداوند است؛ خواه فعل باشد، خواه ترک فعل. در
قرآن مجید واژه اثم و هم خانوادههای آن (آثم، اثام، اثیم، تاثیم) مجموعا ۴۸ بار به کار رفته است که معنای اصلی آن، عمل غیر مجاز است. اثام از همین ریشه در قرآن به معنای کیفر آمده که ظاهرا استعمال مجازی است.
طریحی میگوید: «معنای اثم، گناه عملی در مقابل
گناه قلبی ، مانند
حسد است.»
طبرسی در
تفسیر آیه شریفه «و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان»
عدوان را ناظر به فعل و اثم را ناظر به ترک فعل دانسته است.
باید در نظر داشت که صرف نظر از اینکه «اثم» شامل فعل و ترک فعل، هر دو، میشود، در ما نحن فیه (اعانت بر اثم) الزاما ناظر به فعل مثبت است؛ چرا که اعانه و معاونت بر فعل منفی مصداق خارجی ندارد. در قرآن مجید واژههایی نظیر محرم،
معصیة ، عصیان، خطیئه، جریمه، ذنب، وزر و بغی به همین معنا یا با اندکی تفاوت به کار رفته است.
اکنون پس از بیان مفاهیم واژههای به کار رفته در قاعده به بیان شرایط و عناصر لازم برای مصادیق آن میپردازیم.
قواعد فقه،ج ۴،ص ۱۷۹،برگرفته از مقاله«مفاد قاعده حرمت اعانت بر اثم»