• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مقالات دارابی 2

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: قضا (فقه)، اداء.

قاعدۀ عدم تَبَعیّةِ القَضاء للاداء از قواعد اصولی به معنای اینکه امر به انجام دادن عبادتی در وقت خاص، بر وجوب قضای آن عبادت در صورت فوت شدن، در خارج آن وقت دلالت ندارد.
از آن در اصول فقه سخن گفته و فقها در فقه در مسائل مختلف به آن استناد کرده‌اند.



عبادات به لحاظ وقت به موقّت و غیر موقّت تقسیم می‌شوند.
عبادات موقّت گاه از روی عمد یا عذر در وقت آن فوت می‌شوند و یا فوت آنها به جهت بطلان و فساد عبادتِ به جا آورده شده است.
در شرع مقدس، وجوب تدارک و جبران بعضی واجبات موقّت، همچون نماز و روزه ماه رمضان، ثابت و معلوم است، بدین‌معنا که در خارج وقت باید به جا آورده شود، که از آن به قضا تعبیر می‌گردد. در این بحثی نیست. آنچه مورد بحث و اختلاف اصولیان است این است که آیا وجوب قضا مقتضای قاعده است، بدین‌معنا که امر به عبادت موقّت، بر وجوب قضای آن در خارج وقت - در صورت فوت در وقت - دلالت می‌کند و نتیجه آن وجوب قضا به نفس دلیل ادا خواهد بود یا اینکه قاعده مقتضی آن نیست و وجوب قضا نیازمند دلیلی خاص غیر از دلیل ادا است‌؟
در مسئله سه قول وجود دارد: تبعیت قضا از ادا مطلقا، عدم تبعیت مطلقا و تفصیل میان صورتی که دلیل تعیین وقت خاص متصل به دلیل ادا باشد و صورتی که منفصل از آن باشد. در صورت نخست تبعیت نیست ولی در صورت دوم تبعیت است.
بر حسب ظاهر، منشا اختلاف یاد شده این است که آیا از دلیل تعیین وقت، وحدت مطلوب استفاده می‌شود یا تعدد مطلوب، بدین‌معنا که در واجب موقّت آیا مطلوب شارع یک چیز است و آن، عمل مقیّد به وقت خاص از این جهت که مقیّد به آن است، یا مطلوب دو چیز است، یکی خود عمل و دیگری وقوع آن در وقت خاص‌؟
بنابر نظریه نخست، چنانچه عبادت در وقت انجام نشود، نسبت به خود عبادت، طلبی باقی نخواهد ماند، از این‌رو، وجوب آن در خارج وقت، نیاز به امری جدید دارد، لیکن بنابر دیدگاه دوم، در صورت به جا نیاوردن عمل در وقت، طلب نسبت به خود عمل باقی است و تنها امتثال یکی از دو طلب، یعنی طلب به جا آوردن عمل در وقت معیّن، فوت شده است. معروف میان محققان از اصولیان عدم تبعیت قضا از ادا است.


در فقه، در مواردی به قاعدۀ یاد شده استناد کرده‌اند که به دو نمونه اشاره می‌شود.

۲.۱ - صلات

به گفته برخی، از فاقد الطهورین، نماز ادا ساقط است، لیکن قضای آن را باید به جا آورد. یکی از ادله این حکم قاعدۀ یاد شده است، بنابراین، می‌شود در عین عدم وجوب ادا، قضا به دلیلی دیگر واجب باشد.

۲.۲ - زکات

به گفته برخی، کسی که زکات فطره را در وقت مقرر خود پرداخت نکرده، وجوب آن از عهده‌اش ساقط می‌شود.
دلیلی که برای آن آورده‌اند عبارت است از عدم تبعیت وجوب قضا از ادا، بنابراین، قضا نیاز به امری جدید دارد و در مسئله چنین امری وجود ندارد.


مستند قاعده عبارت از ظهور تقیید در اینکه قید، رکن مطلوب است، مانند آنکه وارد شود: روز جمعه روزه بگیر. مفهوم چنین دلیلی این است که مطلوب یک چیز است برای یک غرض و آن خصوص روزه روز جمعه است، نه اینکه روزه مطلوبی مستقل و وقوع آن در روز جمعه مطلوبی دیگر باشد.


۱. مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج۱، ص۸۹-۹۱.    
۲. کاشانی، حبیب‌الله، مستقصی مدارک القواعد، ص۱۹۳.    
۳. فیض کاشانی، محمدمحسن، مفاتیح الشرائع، ج۱، ص۱۸۲.    
۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۵، ص۵۳۵.    
۵. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة، ج۹، ص۴۳۱.    
۶. مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ص۹۰.    
۷. کاشانی، حبیب‌الله، مستقصی مدارک القواعد، ص۱۹۳-۱۹۴.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)، ج۶، ص۲۷۱.    


رده‌های این صفحه : عبادات | قواعد اصولی




جعبه ابزار