• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

میزان اجرت(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آياتى چند از قرآن در پرداخت دستمزد، به حدّ متعارف سفارش كرده‌اند. در آيه‌۶‌نساء/۴ آمده است: سرپرستانِ يتيمان در‌صورت نادارى مى‌توانند با رعايت عدل و انصاف اجرت خود را در برابر زحماتى كه متحمّل مى‌شوند، بردارند: «... مَن كانَ غَنيـًّا فَليَستَعفِف و مَن كانَ فَقيرًا فَليَأكُل بِالمَعروفِ‌...». كلمه «معروف» نشان‌دهنده آن است كه ميزان اجرت از مال يتيم براى متولّى آن، بايد مقدارى باشد كه عقل و شرع آن را بپسندد و بشناسد [۱]     و در مقدار آن، آراى متفاوتى نقل شده است. شيخ طوسى [۲]     مى‌گويد: ظاهر اخبار اين است كه مى‌تواند به مقدار اجرت‌المثل، بردارد; چه به قدر نياز او يا افزون بر آن باشد، يا كم‌تر باشد. صاحب حدائق [۳]     از برخى معاصران خود نقل كرده كه مى‌تواند به‌قدر نياز از مال يتيم بردارد و مصرف كند. در روايتى از امام صادق(عليه السلام)«معروف» در آيه «فَليَأكُل بِالمَعروفِ» به «قوت» تفسير شده است.[۴]     آيا افزون بر سرپرست اموالِ ايتام، كسانى‌كه تحت تكفّل وى هستند نيز مى‌توانند از مال يتيم• مصرف كنند؟ برخى گفته‌اند: فقط خود او حق استفاده دارد; زيرا در آيه، واژه «اكل» به‌كار برده شده است;[۵]     ولى ديگران از كلمه «بالمعروف» استفاده كرده‌اند كه افراد تحت تكفل وى نيز مى‌توانند از مال يتيم بهره ببرند; چرا كه از نظر عرف و عادت، مخارج آنان همان مخارج سرپرست خانواده محسوب مى‌شود.[۶]     در مورد ازدواج با كنيزان نيز قرآن در آيه‌۲۵ نساء/۴ سخن از مهر متناسب و شايسته براى آنان آورده، از آن به «اجور» تعبير مى‌كند: «فَانكِحوهُنَّ بِاِذنِ اَهلِهِنَّ وءاتوهُنَّ اُجورَهُنَّ بِالمَعروفِ‌...». اين احتمال نيز هست كه اين آيه به نحوه پرداخت مهر نظر دارد; يعنى پس از آن كه قرار مهر گذاشته شد، پرداخت آن به خود كنيز يا به مالك وى (بنابر اين‌كه آيه به‌معناى «ءاتوا مالكهنّ أجورهنّ» باشد)[۷]     بدون منت و ديركرد و كم گذاشتن، باشد.[۸]     در آيه‌۲۳۳ بقره/۲ آمده است: در مورد لباس و غذاى زنى كه طلاق داده شده و طفل شيرخوارى دارد، پدر بايد به‌صورت شايسته و مناسب با حال او (بدون سخت‌گيرى يا اسراف) عمل كند:[۹]    «...‌و‌عَلَى المَولودِ لَهُ رِزقُهُنَّ و كِسوتُهُنَّ بِالمَعروفِ» و به‌طور كلّى هيچ كس موظف نيست بيش از توانايى خود كارى انجام دهد: «...‌لا‌تُكَلَّفُ نَفسٌ اِلاّ وُسعَها» در دنباله آيه نيز مى‌فرمايد: «و‌اِن اَرَدتُّم اَن تَستَرضِعوا اَولـدَكُم فَلاجُناحَ عَلَيكُم اِذاسَلَّمتُم ما‌ءاتَيتُم بِالمَعروفِ». طبق رأى برخى مفسران، اين قسمت آيه نيز مربوط به مادر است; بدين معنا كه اگر مى‌خواهيد براى فرزندانتان دايه بگيريد، حقّ مادر را براى مدتى كه تا به حال شير داده، طبق عرف و عادت بپردازيد.[۱۰]     برخى ديگر، آن را مربوط به دايه مى‌دانند; به اين معنا كه حق او براى مدتى كه شير داده، بايد به‌طور متعارف پرداخت شود.[۱۱]     آيه ۷ طلاق/۶۵ نيز براى همسر طلاق داده شده كه مى‌خواهد كودك را شير بدهد، سخن از پرداخت اجرت به‌ميان آورده و پس از آن، شير‌دادن دايه را مطرح كرده است; سپس مى‌فرمايد: آنان كه امكانات وسيعى دارند، در قبال زحمتى كه مادر يا دايه متحمل مى‌شود، از ثروت خود انفاق كنند و آن‌ها كه تنگدست هستند، به مقدار توانايى خويش انفاق نمايند: «...‌لِيُنفِق ذُو‌سَعَة مِن سَعَتِهِ و مَن قُدِرَ عَلَيهِ رِزقُهُ فَليُنفِق مِمّا‌ءاتـهُ اللّهُ‌...». برخى گفته‌اند: از آيه‌۷۲ يوسف/۱۲ مى‌توان استفاده كرد كه در «جعاله» لازم نيست اجرت مشخص باشد; زيرا مأموران حكومت مصر براى يافتن جام پادشاه، «يك بار شتر» را اجرت قرار دادند و اين از نظر مقدار قابل تعيين نيست. در پاسخ بايد گفت كه «حمل بعير» پيمانه مشخصى بوده كه به آن در اصطلاح، «وسق» مى‌گفته‌اند.[۱۲]    
[۱۳]    . مفردات، ص‌۵۶۱، «عرف».
[۱۴]    . التبيان، ج‌۳، ص‌۱۱۹.
[۱۵]    . الحدائق، ج‌۱۸، ص‌۳۳۴.
[۱۶]    . تهذيب، ج‌۶، ص‌۳۹۱، ح‌۷۱.
[۱۷]    . التبيان، ج‌۳، ص‌۱۱۹.
[۱۸]    . همان.
[۱۹]    . مجمع‌البيان، ج‌۳، ص‌۵۵.
[۲۰]    . مجمع‌البيان، ج‌۳، ص‌۵۵.
[۲۱]    . همان، ج‌۲، ص‌۵۸۷.
[۲۲]    . همان، ص‌۵۸۸; جامع‌البيان، مج‌۲، ج‌۲، ص۶۹۰.
[۲۳]    . تفسير قرطبى، ج۳، ص۱۱۴; جامع‌البيان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۶۹۰.
[۲۴]    . مسالك الافهام، ج‌۳، ص‌۷۹.



جعبه ابزار