• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نامنامه ایلات و عشایر و طوایف‌ (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



«نام نامه ایلات و عشایر و طوایف (ایران تاریخی و فرهنگی)»، اثر فارسی منوچهر ستوده، با همکاری خانم خورشید مؤمنی، به بیان نام و مکان زندگی ایلات، عشایر و طوایفی که در ایران زمین می‌زیسته‌اند، پرداخته است.



انگیزه نویسنده، نشان دادن یک پارچگی ایلات، عشایر، خاندان‌ها و دودمان‌های شهری ایران فرهنگی (مناطقی از آسیا که فرهنگ مشترکی با ایران دارند) می‌باشد. تعدد نام‌ها و تفرق مسکنی صاحبان آنها، نویسنده را واداشته است تا چنین راهنمایی برای آنکه معلوم شود هر ایل، عشیره ، طایفه ، تیره و خاندان در چه دوره و در چه مکانی می‌زیسته است، فراهم آورد.کتاب، مختص به عشایر و طوایف صحرانشین و دودمان‌ها و خاندان‌های شهرنشین می‌باشد. نویسنده، معتقد است که بیشتر شهرنشینان نیز صحرانشین بوده و برای بهبود وضع زندگی، یک جانشین شده‌اند و این جریان، امروز هم ادامه دارد؛ چادرنشینان با نام‌های ایلی خود وارد زندگی شهری می‌شوند و با همین نام ادامه زندگی می‌دهند.
این اثر، راهنمای ارزش مندی است برای دست یابی به نام‌های عشایر، ایلات و دودمان‌های ایران فرهنگی، چه پیشینیان و چه اکنونیان، خواه در ایران تاریخی و خواه امروزی.


کتاب، با مقدمه مؤلف در بیان انگیزه تالیف، آغاز و مطالب، در دو بخش کلی، ارائه شده است.
نویسنده، پس از تعریف واژه‌های مربوط به زندگی کوچ نشینی، مناطق کوهستانی کوچ روهای ایران را تشریح و ضمن بیان نمونه‌ای از خاندان‌هایی که در ایران فرهنگی مستقرند، به نام برخی از دهکده‌ها در شمال شرق ایران کنونی اشاره کرده و در پایان، نام و محل زندگی ایلات، عشایر و خاندان‌های ایرانی، به ترتیب حروف الفبا ، ذکر گردیده است.




۳.۱ - تعریف چند واژه

در بخش اول، ابتدا واژه‌های زیر تعریف و بررسی شده و پس از اشاره مختصر به مناطق کوهستانی کوچ روهای ایران از قبیل رشته کوه‌های زاگرس، البرز و کوه‌های آذربایجان شرقی ، نمونه‌ای از خاندان‌هایی که در ایران فرهنگی مستقرند، نام برده شده‌اند:

۳.۱.۱ - ایل

واژه‌ای است مغولی و ترکی به معنای دوست، یار، همراه، هم قبیله و... واژه ایلات (جمع ایل)، برای نخستین بار در زبان فارسی در زمان ایلخانیان ، به کار رفته که منظور از آن، طوایف صحرانشین و نیمه صحرانشین است. واژه‌های دیگری نیز مانند قبایل و طوایف، به همان معنی، بدون در نظر گرفتن چادرنشینی یا ساکن بودن، به کار برده شده است.

۳.۱.۲ - عشیره

اسم فارسی ماخوذ از زبان عربی به معنای خویشان، نزدیکان، تبار، اهل خانه و طایفه است. در متون فارسی، واژه‌های ایلات، عشایر، طوایف، قبایل، اویماقات و اولوسات، غالبا مترادف با یک دیگر آمده‌اند.

۳.۱.۳ - رموم

رموم (جمع رم):در کتاب‌های جغرافیایی قدیم، هنگام توصیف کردن استان فارس ، به معنی طایفه، ایل و قبیله به کار رفته است.
نویسنده، معتقد است در حال حاضر، استعمال این واژه‌ها متروک شده و در عرف عشایر کنونی در تقسیمات ایلی بیشتر با واژگانی مانند طایفه و تیره برخورد می‌کنیم.

۳.۲ - گروههای ایلات

وی، درباره ایلات، به سه گروه، به عنوان عشایر اشاره کرده است:
۱. ایلات صحرانشین که نه در سردسیر خانه دارند و نه در گرم سیر، کوچ رواند و همیشه در زیر چادر زندگی می‌کنند.
۲. ایلات نیمه صحرانشین که گروه‌های کوچ روی هستند و در سردسیر یا گرم سیر یا هر دو جا، خانه‌های ثابت دارند.
۳. ایلات یک جانشین که دیگر کوچ نمی‌کنند.

۳.۳ - خاندان‌های ایران

از جمله خاندان‌هایی که در ایران فرهنگی مستقرند و نویسنده از آنها نام برده است، عبارتند از:
۱. پاشا: یکی از خاندان‌های قدیمی مازندران بوده و مرکز اصلی آنها، در کجور می‌باشد.
۲. پاشی: از اقوام سیاه پوشان کافرستان افغانستان که در دهکده پاشی کابل ساکنند.
۳. پاشا ناسنگی: از خاندان‌های ساکن در گیل کلای میخ ساز کجور که از ناسنگ بدین جا آمده‌اند.
در این بخش، لیست مفید و جامعی از الفاظی که نسبت اولاد و احفاد را به خاندان‌ها و دودمان‌ها می‌رساند، ارائه شده است، از جمله زائی (مانند حیات زائی)، بر (مانند حسین بر که در فارسی تهران نیز به کار رفته و به معنی گروه و دسته است)، اولادی (مانند عسکراولادی)، لو (مانند حیدرلو)، وند (مانند فولادوند) و...
در پایان، به نام برخی از دهکده‌های شمال شرق ایران کنونی اشاره شده است. این نام‌ها، دو جزئی است که جزء اول، نام خاندان‌ها و جزء دوم، شامل الفاظی از قبیل کلا، ده، محله، آباد، خیل، سرا و... می‌باشد.

۳.۴ - نام ایلات و عشایر

در بخش دوم، نام ایلات و عشایر، به صورت بسیار مختصر بیان شده است. در برخی موارد به تعداد خانوار و تاریخ زیست ایشان نیز اشاره شده است؛ به عنوان مثال:
۱. آئینه: از طوایف ایل کرند که در سال ۱۳۱۰ ش، پنجاه خانوار بوده‌اند و در غرب کرمانشاه سکونت دارند؛
۲. بهی: از تیره‌های طایفه کوچوک کشکول لی از ایل قشقایی .
۳. پاپاجعفری: از تیره‌های قبایل چهارلنگ بختیاری.
۴. تائی: از تیره‌های طایفه بویراحمد سردسیر ایل جاکی.
منظور نویسنده از تهیه این راهنما، آن بوده است که خوانندگان متون قدیمی و پژوهش گران تاریخ و جامعه شناسی، به سهولت بتوانند با مراجعه به نام گروه مورد نظر، اطلاع مختصری در باره آنها به دست بیاورند.


کتاب، فاقد فهرست بوده و پاورقی‌ها، به ذکر منابع و توضیح برخی کلمات متن پرداخته است.


نرم افزار جغرافیای جهان اسلام،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.



جعبه ابزار