پوشاندن پا(مرتضی ذبیحاللهی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پوشاندن پا که از محرمات
احرام به شمار میرود، با عنوان «لبس الخُفّ و الجَوْرَب» در منابع فقهی یاد شده و برخی از منابع فقه امامی
و همه منابع فقه اهل سنّت
آن را ذیل موضوع «پوشیدن لباس دوخته شده» آوردهاند. البته پارهای از منابع امامی
با عنوانی مستقل بدان پرداختهاند. به نظر فقیهان امامی
و اهل سنّت
پوشاندنِ پا برای احرامگزار مرد جایز نیست. مستند فقیهان امامی، افزون بر اجماع،
حدیثهای متعدد
و مستند فقیهان اهل سنت نیز روایات است.
فقیهان امامی
و اهل سنت
پوشیدن نعلین یا تاسومه (نوعی دمپایی که روی آن باز و تنها دارای بند یا نخی است که بین انگشتان قرار میگیرد)
را برای مرد احرامگزار جایز شمردهاند؛ ولی پوشیدن جوراب یا چکمه یا کفشی که همه روی پا را میپوشاند، حرام دانستهاند.
برخی از فقیهان امامی
با مطلق دانستن احادیث
به حرمت هرگونه پوشش روی پا باور دارند. برخی نیز
بدین استناد که در حدیثها تنها از چکمه و جوراب یاد شده، گفتهاند که تعمیم این دو مورد به موارد دیگر، به قرینه نیاز دارد. وانگهی ملاک ممنوعیت در آن دو مورد مشخص نشده تا بتوان به پشتوانه «
تنقیح مناط» آن را تعمیم داد. پس خودداری از هر چه پا با آن پوشانده نمیشود، مانند پوشاندن پا هنگام خواب با ملحفه یا در حال نشستن با لباس احرام، لازم نیست.
برخی فقها مقتضای احتیاط را خودداری از پوشیدن هر چیز همانند چکمه و جوراب دانستهاند.
در باور فقیهان مالکی و حنبلی و شافعی، پوشیدن هرگونه کفش یا چکمه که روی پا را بپوشاند، حرام است.
حنفیان پوشیدن هر چیز را که برآمدگی رویِ پا را نپوشاند، جایز شمردهاند.
برخی فقیهان امامی پوشاندن همه روی پای احرامگزار را حرام دانستهاند؛ ولی پوشاندن بخشی از آن را حرام نمیدانند. دلیل ایشان، تصریح روایات به جواز پوشیدن نعلین که بخشی اندک از روی پا را میپوشاند و نیز عدم جواز پوشیدن چکمه است که همهی روی پا را پوشش میدهد.
شماری دیگر از فقیهان امامی، پوشاندن بخشی از پا را نیز حرام میدانند. دلیل آنان این است که لازمه حرمت پوشاندن همهی روی پا، حرمت پوشاندن بخشی از آن نیز هست.
در فقه شافعی و مالکی و حنبلی، پوشاندن بخشی از پا مانند پوشاندن همه آن حرام است.
در فقه حنفی، پوشیدن هر چه که بالاتر از کعبین (برآمدگی دو طرف پا) را بپوشاند، حرام و پوشاندن پایینتر از آن جایز است.
در منابع فقهی برای حکم حرمت پوشاندن پا، شرایطی یاد شده که مهمترین موارد آنها عبارتند از:
در باور مشهور فقیهان امامی
و همه فقیهان اهل سنت
به پشتوانه احادیث
از جمله روایات حاکی از جواز پوشیدن هر لباس برای زنان احرامگزار
و نیز اجماع،
حرمت پوشاندن پا از احکام ویژه مردان است؛ ولی شماری از فقیهان امامی
به پشتوانه اطلاقِ احادیث
و نیز قاعده اشتراک زن و مرد در احکام،
بر آنند که پوشاندن پا بر زن احرامگزار نیز حرام است. ناقدان این دیدگاه، روایات دلالتگر بر حرمت پوشاندن پا را ویژه احرامگزار مرد میدانند و باور دارند که این روایات با احادیثی دیگر
که احرام زن را در هر لباسی جایز شمرده، مقیّد شدهاند.
در باور همه فقیهان امامی
واهل سنت
در صورتی که احرامگزار نیازمند پوشیدن چکمه و جوراب شود و جایگزینی مانند نعلین در دسترس نداشته باشد، پوشاندن پا برایش جایز است، هر چند نیاز او به حد اضطرارِ برطرف کننده تکلیف نرسد.
پشتوانه آنها احادیثی است که به جواز پوشش در صورت نیاز تصریح کرده است.
برخی فقیهان امامی
به پشتوانه احادیث
به وجوب شکافتن کفش یا چکمه در صورت اضطرار، باور دارند و بر آنند که این احادیث، روایاتی را که بهگونه مطلق پوشاندن پا را در فرض اضطرار تجویز کردهاند، مقید میکنند.
در برابر، شماری از فقیهان به پشتوانه اجماع و نیز اطلاق احادیثی که قابل تقیید با روایتهای دیگر نیستند، شکافتن را واجب ندانستهاند.
شماری دیگر از فقیهان امامی به استحباب شکافتن باور دارند.
فقیهان امامی در باره چگونگی شکافتن چندین سخن دارند؛ از جمله: شکافتن بخش روی پا،
شکافتن آن تا زیر کعبین
و بریدن کفش تا زیر کعبین.
برخی جمع میان شکافتن و بریدن
را بهتر دانسته و آن را با احتیاط
سازگار شمردهاند.
فقیهان شافعی
و حنفی
و مالکی
به پشتوانه حدیث نبوی
در صورت اضطرار به پوشیدن کفش به سبب نبودن نعلین، به وجوب بریدن آن تا زیر کعبین باور دارند. در برابر، فقیهان حنبلی
به پشتوانه حدیثی از پیامبر۹ که از شکافتن سخن به میان نیاورده و نیز حدیثی از امام علی۷ که این کار را دارای مفسده شمرده،
بر آنند که احرامگزار میتواند کفش را بدون بریدن بپوشد.
فقیهان اهل سنت
با قیاس پوشاندن پا به ازاله مو در احرام
و بیشتر فقیهان امامی
به پشتوانه احادیث
و قاعده احتیاط
به وجوب کفاره در صورت پوشاندن روی پا باور دارند. برخی فقیهان امامی متاخّر برای پوشاندن پا کفارهای برنمیشمرند
و بعضی نیز به تفصیل باور دارند؛ یعنی پوشیدن چکمه و مانند آن را موجب کفاره ندانسته، ولی پوشیدن جوراب و شبیه آن را مایه کفاره شمردهاند.
کفاره پوشاندن پا در باور فقیهان امامی، قربانی کردن یک گوسفند است.
در فقه شافعی،
مالکی
و حنبلی
با قیاس کردن کفاره پوشاندن پا به کفاره حلق (تراشیدن سر) این دو کفاره مانند یکدیگر شمرده شدهاند. یعنی احرامگزار میان قربانی کردن یک گوسفند، سه روز روزه گرفتن، یا غذا دادن به ۶ مسکین مخیّر است. در فقه حنفی، این تخییر تنها در صورت عذر و اضطرار است و اگر کسی بدون عذر و اضطرار و به صورت عمدی پای خود را بپوشاند، برای پوشاندن یک روز کامل، باید یک گوسفند کفاره دهد و برای کمتر از آن، باید صدقه بپردازد.
برابر با فقه شافعی،
حنفی
و مالکی
به پشتوانه روایات
اگر احرامگزاری که دسترسی به نعلین ندارد و کفش یا چکمه میپوشد، کفش یا چکمه را بُرش یا شکاف ندهد، باید کفاره دهد. فقیهان حنبلی
به پشتوانه روایاتی دیگر
و نیز برخی فقیهان امامی
با نقد روایات دلالتگر بر بریدن یا شکافتن کفش، نشکافتن آن را موجب کفاره نمیدانند.
فقیهان حنبلی
و مالکی
و بیشتر شافعیان
و گروهی از امامیان
به دلیل احادیث
باور دارند که اگر احرامگزار با وجود نعلین، چکمه را برش دهد و از آن استفاده کند، کفاره بر او واجب میشود. حنفیان
و برخی شافعیان
به دلیل مشابهت چکمه برش داده شده با نعلین، به عدم وجوب کفاره باور دارند.
فقیهان امامی
و حنبلی
برای احرامگزاری که نعلین داشته باشد، ولی به سببی نتواند از آن استفاده کند، کفاره را واجب نمیدانند؛ چراکه وجود نعلین در این صورت مانند نبودِ آن است. بیشینه نزدیک به تمام فقیهان امامی
پوشاندن پا در صورت اضطرار، مانند نبودِ نعلین
را موجب کفاره نمیدانند؛ ولی فقیهان حنفی
واندکی از فقیهان امامی
در صورت اضطرار کفاره را واجب میشمرند.
۱) الاختیار لتعلیل المختار: عبدالله بن
محمد الموصلی (م،۶۸۳ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۳۵۶ق
۲) بدایة
المجتهد: ابن رشد القرطبی (م،۵۹۵ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
۳) بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م،۵۸۷ق.) ، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق
۴) تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م،۷۲۶ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۲۰ق
۵) تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (م،۵۳۵ق./۵۳۹ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق
۶) تعالیق مبسوطه:
محمد اسحق الفیاض، انتشارات محلاتی
۷) تهذیب الاحکام: الطوسی (م،۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش
۸) التهذیب فی مناسک العمرة و الحج: جواد بن علی تبریزی (م،۱۴۲۷ق.)
۹) الثمر الدانی: الآبی الازهری (م،۱۳۳۰ق.) ، بیروت، المکتبة الثقافیه
۱۰) جامع الفتاوی: موسوی شاهرودی، قم، مشعر، ۱۴۲۸ق
۱۱) جامع المقاصد: الکرکی (م،۹۴۰ق.) ، قم، آل البیت، ۱۴۱۱ق
۱۲) جواهر الکلام: النجفی (م،۱۲۶۶ق.) ، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی
۱۳) حاشیة الدسوقی: الدسوقی (م،۱۲۳۰ق.) ، دار احیاء الکتب العربیه
۱۴) حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م،۱۲۵۲ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
۱۵) الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م،۱۱۸۶ق.) ، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش
۱۶) حواشی الشروانی و العبادی: الشروانی (م،۱۳۰۱ق.) و العبادی (م. ۹۹۴ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی
۱۷) الخلاف: الطوسی (م،۴۶۰ق.) ، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق
۱۸) الدر المختار: الحصکفی (م،۱۰۸۸ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
۱۹) الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م،۷۸۶ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق
۲۰) ذخیرة المعاد:
محمد باقر السبزواری (م،۱۰۹۰ق.) ، آل البیت
۲۱) الروضة البهیة فی شرح اللمعه: الشهید الثانی (م،۹۶۵ق.) ، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۰ق
۲۲) روضة الطالبین: النووی (م،۶۷۶ق.) ، به کوشش عادل
احمد و علی
محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه
۲۳) السرائر: ابن ادریس (م،۵۹۸ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق
۲۴) سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م،۲۷۵ق.) ، به کوشش
محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق
۲۵) سنن الترمذی: الترمذی (م،۲۷۹ق.) ، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق
۲۶) شرائع الاسلام: المحقق الحلی (م،۶۷۶ق.) ، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق
۲۷) الشرح الکبیر: ابوالبرکات (م،۱۲۰۱ق.) ، مصر، دار احیاء الکتب العربیه
۲۸) صحیح البخاری: البخاری (م،۲۵۶ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق
۲۹) صحیح مسلم: مسلم (م،۲۶۱ق.) ، بیروت، دار الفکر
۳۰) غنیة النزوع: ابن زهرة الحلبی (م،۵۸۵ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۴۱۷ق
۳۱) فتح العزیز: عبدالکریم بن
محمد الرافعی (م،۶۲۳ق.) ، دار الفکر
۳۲) قواعد الاحکام: العلامة الحلی (م،۷۲۶ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق
۳۳) کتاب الحج:
محمد رضا گلپایگانی، به کوشش صابری، قم
۳۴) الکافی: الکلینی (م،۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش
۳۵) کشاف القناع: منصور البهوتی (م،۱۰۵۱ق.) ، به کوشش
محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
۳۶) کشف اللثام: الفاضل الهندی (م،۱۱۳۷ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق
۳۷) المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م،۴۶۰ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه
۳۸) المبسوط: السرخسی (م،۴۸۳ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق
۳۹) مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبیلی (م،۹۹۳ق.) ، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق
۴۰) المجموع شرح المهذب: النووی (م،۶۷۶ق.) ، دار الفکر
۴۱) المحرر فی الفقه: مجدالدین ابوالبرکات (م،۶۵۲ق.) ، ریاض، مکتبة المعارف، ۱۴۰۴ق
۴۲) مختصر المزنی: المزنی (م،۲۶۳ق.) ، بیروت، دار المعرفه
۴۳) مختلف الشیعه: العلامة الحلی (م،۷۲۶ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق
۴۴) مدارک الاحکام: سید
محمد بن علی الموسوی العاملی (م،۱۰۰۹ق.) ، قم، آل البیت، ۱۴۱۰ق
۴۵) المدونة الکبری: مالک بن انس (م،۱۷۹ق.) ، مصر، مطبعة السعاده
۴۶) مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م،۹۶۵ق.) ، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق
۴۷) مسند
احمد:
احمد بن حنبل (م،۲۴۱ق.) ، بیروت، دار صادر
۴۸) مصباح الهدی:
محمد تقی آملی، تهران، ناشر: مؤلف، ۱۳۸۰ق
۴۹) المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (م،۱۴۱۳ق.) ، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق
۵۰) مغنی المحتاج:
محمد الشربینی (م،۹۷۷ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق
۵۱) المقنعه: المفید (م،۴۱۳ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق
۵۲) من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م،۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق
۵۳) مناسک الحج: الخوئی، قم، ۱۴۱۱ق
۵۴) مناسک الحج: السیستانی، قم، ۱۴۱۳ق
۵۵) مناسک الحج: وحید خراسانی
۵۶) مناسک جامع حج: مکارم شیرازی، قم، مدرسة الامام علی بن ابیطالب، ۱۴۲۶ق
۵۷) مناسک حج با حواشی مراجع تقلید:
محمد رضا
محمودی، مشعر، ۱۴۲۹ق
۵۸) مناسک زائر: شبیری زنجانی، قم، شهاب الدین، ۱۴۲۷ق
۵۹) منتهی المطلب: العلامة الحلی (م،۷۲۶ق.) ، چاپ سنگی
۶۰) مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م،۹۵۴ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق
۶۱) الموطّا: مالک بن انس (م،۱۷۹ق.) ، به کوشش
محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق
۶۲) المؤتلف من المختلف بین ائمة السلف: الطبرسی (م،۵۴۸ق.) ، به کوشش گروهی از اساتید، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، ۱۴۱۰ق
۶۳) النهایه: مبارک ابن اثیر (م،۶۰۶ق.) ، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش
۶۴) وسائل الشیعه: الحر العاملی (م،۱۱۰۴ق.) ، قم، آل البیت، ۱۴۱۲ق
۶۵) الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (م،۵۶۰ق.) ، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق.