• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کافر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کافر یا همان فاعل کفر به معنی فردی است که ایمان ندارد. به کافران، اهل کفر و اهل تکفیر نیز گفته میشود؛ جمع کافر، کافران، کافرین، کُفّار و کَفَرِه است.




تعریف «کافر» بسته به تعریفی است که برای «کفر» پیش می ‏کشند و آن نیز بر تعریف ایمان مبتنی است.
فرقه‏ های مسلمان، تعاریف متعدّدی برای ایمان مطرح ساخته‏ اند و از این رو، تعریف کافر نیز گوناگون گشته است.

۱.۱ - تعریف کافر از منظر اشاعره


اشاعره که ایمان را عبارت از باور به همه ضروریّات دین دانسته‏ اند، کسی را کافر می‏خوانند که ضروری دین را انکار کند.

۱.۲ - تعریف کاقر از منظر کرامیه


کرّامیّه، که برای ایمان، تنها شهادتین را کافی می‏دانند، کسی را کافر می ‏شمارند که شهادتین را نپذیرد.

۱.۳ - تعریف کافر از منظر خوارج


خوارج، عمل را نیز جزو ایمان می‏انگارند و از این رو، کسی را که به گناه کبیره آلوده است، کافر می‏شمارند.

۱.۴ - تعریف کافر از منظر معتزله


معتزله چنین کسی را نه کافر می‏دانند و نه مؤمن؛ بلکه او را در جایی میان کافر و ایمان می‏نشانند و نام این جا را «منزلة بین‌المنزلتین» می‏گذارند. شیعیان نظریّه ‏ای دیگر دارند. آنان معتقدند اگر مؤمنی خویش را به گناه کبیره بیالاید، از ایمان نمی‏افتد؛ بلکه او مؤمن فاسق است.

۱.۵ - تعریف کافر از منظر شیعیان


برخی شیعیان، ایمان را دارای سه رکن دانسته‏ اند: باور قلبی، اقرار زبانی و عمل.
بنابراین دیدگاه، وجود این سه رکن برای ایمان لازم است و اگر یکی از آنها فرو ریزد، شخص به کفر می‏لغزد. امّا نظریّه مشهور علمای شیعه این است که ایمان همان باور قلبی، همراهِ اقرار زبانی است.
بنابراین، کسی که یکی از اصول یا ضروریات دینی را باور نکند و به اقرار زبانی نیاورد، کافر است.
برخی فقیهان بزرگ شیعه گفته‏ اند: کافر، کسی است که الوهیّت، یا توحید، یا رسالت و یا ضروری دین را- در عین التفات به ضروری بودن آن- انکار کند به گونه‏ ای که به انکار رسالت بینجامد
[۱] العروة الوثقی، ج۱، ص۵۴.




کافران بر چند گروه‏ اند:
الف. مشرک:
کسی است که به بیش از خدای واحد معتقد است.
ب. کتابی
کسی که به یکی از ادیان ابراهیمی صاحب کتاب- جز اسلام- معتقد است.
ج. منافق:
کسی که در دل کافر است و به ظاهر مسلمان.
د. مرتد:
کسی که پس از ایمان، به کفر بازگشته است. در ادبیّات اسلامی، منکران خدا را دهری، ملحد و معطّل نیز گفته ‏اند هر چند اصطلاح ملحد را برای برخی فِرَق مسلمان مانند اسماعیلیّه نیز به کار برده ‏اند. «زندیق» نیز تنها برای فرقه مانویّه به کار رفته است؛ امّا هر مسلمانی را نیز که سخن کفرآمیز بگوید، از باب مجاز، زندیق گویند.



کافران از نظر فقهی، احکامی ویژه دارند. در فقه شیعه، کافر به صورت مطلق، نجس شمرده شده است.
البته برخی فقهای شیعه، کافران ذمّی را پاک می‏دانند. (اهل ذمّه) در باب جهاد با کفّار نیز احکامی در فقه آمده است. کافران از این نظر، یا حربی‏اند، یعنی کافر غیر اهل کتاب‏اند و اینان به اسلام دعوت می‏شوند و در صورت نپذیرفتن اسلام، کشته می‏گردند و یا کتابی‏اند. کافران کتابی، یهود و نصارا و مجوس‌ اند. اگر اینان اسلام نیاورند، باید جزیه بپردازند. بدین سان، می‏توانند در بلاد اسلامی با مسلمانان زیست کنند
[۲] دائرة المعارف فارسی، ج۲، ص۲۱۴۴.



 
۱. العروة الوثقی، ج۱، ص۵۴.
۲. دائرة المعارف فارسی، ج۲، ص۲۱۴۴.




پژوهشکده تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه، ص۳۸۲.



جعبه ابزار